یادداشت؛
فرمان ۱۰ مادهای «علیه» یا «له» حشدالشعبی؟
صدور فرمان ۱۰ مادهای عادل عبدالمهدی، نخستوزیر عراق در مورد فعالیت نیروهای حشدالشعبی به یکی از موضوعات خبرساز در روزهای اخیر تبدیل شده است.
به گزارش خبرگزاری رسا، صدور فرمان ۱۰ مادهای عادل عبدالمهدی، نخستوزیر عراق به یکی از موضوعات خبرساز در روزهای اخیر تبدیل شده است. از اهم مفاد این فرمان این است که نیروهای حشدالشعبی چنانچه بخواهند همچنان به فعالیت خود ادامه دهند در این صورت باید از حالت پراکندگی و تمرکز زدایی کنونی خارج شوند و با فرماندهی مستقل تحت نظر فرماندهی کل نیروهای مسلح عراق عمل کنند که بر عهده نخستوزیر است.
همچنین این اختیار به نیروهای حشدالشعبی داده شده است که چنانچه بخواهند به فعالیت سیاسی بپردازند در این صورت فعالیت نظامی خود را کنار بگذارند و تحت قانون احزاب به فعالیت سیاسی ادامه دهند.
طبق این فرمان فعالیت نیروهای حشدالشعبی نه کم میشود و نه کاهش مییابد بلکه نظم و نسق جدیدی پیدا میکند. بر همین اساس بعد از صدور این فرمان هیچ مخالفتی با آن نشد بلکه در مواردی با استقبالهای آشکار هم همراه بود.
بحث درباره ساختار جدید فعالیت نیروهای حشدالشعبی بعد از آن آغاز شد که ارتش و دولت عراق توانست به کمک این نیروها به غائله داعش پایان دهد.
نیروهای حشدالشعبی یا بسیج مردمی بعد از آن با حمایت و پشتیبانی مرجعیت گام به عرصه وجود گذاشت که ارتش و نیروهای امنیتی و دفاعی کلاسیک و متعارف عراق نتوانستند از پس تهدید داعش برآیند و لذا خطر سقوط بغداد وجود داشت.
به یک معنا نیروهای حشدالشعبی همان نقشی را در مقابله با تهدید و خطر داعش ایفا کردند که نیروهای واکنش سریع در ارتشهای کلاسیک برعهده میگیرند. این بدین مفهوم است که حفظ و تقویت این نیروها برای بقا و موجودیت نظام سیاسی جدید عراق لازم و حیاتی است و اگر این نیروها وجود نمیداشتند هیچ تضمینی برای حفظ آن وجود نداشت.
با این حال رسانههای وابسته به گروه آشوبطلب «بی» به گونهای موضوع را بازتاب دادند که گویا عادل عبدالمهدی با این تصمیم قصد ایجاد محدودیت در فعالیت نیروهای حشدالشعبی را دارد. از این منظر شاید این نقد وارد باشد که هرچند در ضرورت سازماندهی مجدد نیروهای بسیج مردمی تردیدی وجود نداشت و با توجه به تغییر شرایط بعد از پایان حیات داعش چنین نیازی اساساً از چند سال پیش احساس میشد، اما انتخاب این مقطع زمانی برای اجرای این تصمیم مناسب نبود و اگر در فرصت دیگری انجام میشد شاید جلوی چنین سوء استفادههایی گرفته میشد.
در این تبلیغات چنین وانمود میشود که گویا ایران از این نیروها برای مقاصد خود بهخصوص در مقابله با تهدیدهای امریکا استفاده میکند، اما این تبلیغات و ذهنیتسازیها به چند دلیل غیر واقعی است؛ نخست اینکه ایران در جریان جنگ تحمیلی هشتساله این درس را یاد گرفته که برای دفاع تنها به خود متکی باشد و اساساً استراتژی دفاعی خود را بر این اصل بنا نهاده است و دوم اینکه نفوذ ایران تنها به نیروهای حشدالشعبی محدود نمیشود که با تغییر ساختار این حضور کم شود و چه بسا امکان دارد با تزریق این نیروها به داخل ارتش و نیروهای مسلح بر گستره نفوذ ایران هم افزوده شود.
با این حال همچنان که ایران بدون هیچ چشمداشتی در ایام سخت در کنار ملت و نظام سیاسی جدید عراق بود و از هیچ کوششی برای قوام و دوام این نظام و عبور دادن آن از پیچهای خطرناک دریغ نکرد، لذا این انتظار نیز وجود دارد که دولت و نظام سیاسی جدید عراق به گونه دوپهلو موضعگیری نکند که دشمنان و مخالفان روابط دو کشور را به سوءبرداشت و محاسبه غلط بیندازد.
در آغاز سقوط رژیم بعثی صدام و شکلگیری نظام سیاسی جدید عراق فضایی در روابط دو کشور شکل گرفت که دو کشور را به متحد طبیعی هم نزدیک کرد. انتظار میرود همین فضا در روابط دو کشور حفظ شود و قوام پیدا کند.
اگر چنین باشد تحولاتی همچون تغییر ساختار حشدالشعبی که به مسائل داخلی عراق مربوط میشود به هیچ وجه نمیتواند در روابط دو کشور مسئلهساز باشد هرچند که مخالفان و دشمنان مثل هر موضوعی دیگر میخواهند آن را به مسئله و مشکل تبدیل کنند که مقابله با این تلاشهای خزنده نیز از الزامات روابط دو کشور محسوب میشود. /۱۰۱/۹۶۹/م
منبع: روزنامه جوان
ارسال نظرات