درک اتحادیه عرب و شورای همکاری در تعامل با ایران پایین است
به گزارش خبرگزاری رسا، «شفیق ناظم الغبرا»، استاد علوم سیاسی دانشگاه کویت در یادداشتی برای روزنامه فرامنطقهای «القدس العربی» مواضع کشورهای عربی در قبال ایران را به باد انتقاد گرفت.
در مقدمه این یادداشت آمده است: برای بسیاری از اعراب روشن است که به لطف عواملی متعدد، از جمله گسترش نفوذ ایران در قلب منطقه عربی، ضعف کشورهای عربی، و تمایل آمریکا برای جلوگیری از ظهور کشورهای قوی در خاورمیانه به جز اسرائیل، اجلاسهای اتحادیه عرب و شورای همکاری به جای تمرکز بر فلسطین و صهیونیسم بر ایران به عنوان دشمن جدید متمرکز است. این موضوع نشانه آشفتگی مواضع کشورهای عربی و به ویژه حاشیه نشینهای خلیج فارس است.
وی با اشاره به اختلاف زیاد بین کشورهای عربی در نحوه برخورد با مسئله ایران گفت: همراهی با سیاست آمریکا در تشدید تنش با ایران سیاست برتر نیست و از همین روست که درخواستهایی برای گفتوگو شده اما در بیانیههای اخیر اجلاس سران عرب از این موضوع چیزی به میان نیامده است.
نویسنده با اشاره به گریز شورای همکاری و اتحادیه عرب از پرداختن به مشکلات واقعی گوشه و کنار منطقه عربی گفت: علیرغم چالشهای ایجاد شده توسط ایران اما مشکل عربها فقط ایران نیست و در واقع کنفرانسها ابزار واقعی برای فشار بر ایران ندارند و کشورهای عربی هم از آنچنان رابطه نزدیکی با ترکیه برخوردار نیستند که از آن بخواهند موازنهای جدید در برخورد با ایران ایجاد کند. از همین رو کنفرانسهای مکه تداوم قبلیهای خود بود. نه چیز کمتری نه چیز بیشتری داشت.
اجلاسهای مکه شکست خورد
ناظم الغبرا ادامه داد: حالا بعد از اجلاسهای مکه ما میپرسیم: آیا عراق واقعا میتواند سدی علیه ایران باشد؟ آیا عمان، کویت و قطر میتوانند خط مشیای مشابه سیاست سعودی در امور ایران و یا حتی یمن، لبنان یا مصر داشته باشند؟ البته نیازهای کشورها مختلف و موقعیت جغرافیایی و دیدگاه آنها نسبت به روابط متفاوت است. کما اینکه جاه طلبیهای رژیمها و ماهیت رهبرانشان و میزان ثبات آنها با یکدیگر فرق میکند. یعنی رهبران در میزان اعتقاد خود به راه حل نظامی یا حل مسالمت آمیز از طریق گفتوگو و یا مقابله متفاوتند. این به معنای سیاستهای چندگانه رژیمهای متعدد است.
نویسنده کویتی افزود: شدت اختلاف بر سر ایران در اجلاسهای منامه در مخالفت برهم صالح، رییس جمهور عراق نشان داده شد که اعلام کرد عراق در تدوین بیانیه پایانی مشارکت نداشته و با آن موافق نبوده است. این یعنی بیانیه پایانی از سوی کمیتهای تدوین شده که بسیاری از کشورهای عربی در آن حضور نداشتند. وزیر خارجه قطر هم به نتایج اجلاس اعتراض داشت. مخالفتهای دیگری هم بر سر بیانیه پایانی بوده است که برخی از آن از سوی کشورها اعلام نشد، اما در رفتار آنها هویدا بود.
آمریکا و عربها یک سوزن به خود یک جوالدوز به دیگران بزنند
وی تاکید کرد: وقتی لیست اتهام ها علیه ایران را مرور میکنیم میبینیم که بسیاری از کشورهای عربی هم در رفتارهای خود در قبال حقوق شهروندی و نقض آزادیها با همین اتهامها مواجهند. این کشورها در امور دیگران دخالت میکنند. علیه جنبشهای مردمی و جنبشهای اعتراضی در دیگر کشورها مداخله میکنند. در کشمکشها مداخله میکنند و حتی لیست اتهام های وارده به ایران را میتوان به آمریکا و سیاستهای منطقهای آن هم وارد کرد.
نویسنده افزود: ما در منطقهای شدیدا نظامی هستیم. این قضیه درباره ایران و عربها صدق میکند و هیچ راه برون رفتی جز گفتوگو و ایجاد زمینه تفاهم نداریم. در گذشته جهان عرب از صدام حسین علیه ایران در جنگی که هشت سال به طول انجامید حمایت کرد؛ اما بعدا فهمید که چقدر این جنگ اشتباه بود. آیا جهان عرب میخواهد این اشتباه استراتژیک را دوباره تکرار کند؟.
درک و شعور اتحادیه عرب مثل شورای همکاری پایین است
ناظم الغبرا با بیان اینکه درک و شعور اتحادیه عرب هم مثل شورای همکاری کمتر از شعور و آگاهی ملتهای منطقه و خواستههایشان در ایجاد هماهنگی و پیدا کردن راه حلهایی برای اختلافات منطقه است، گفت: این قضیه از زمانی که نه شورای همکاری و نه اتحادیه عرب نتوانستند کاری برای توقف جنگ یمن پیداکنند روشن شده و با ادامه بحران قطر که وارد سومین سال خود شده است، هم روشنتر شد.
نویسنده اوضاع در عراق، سوریه، یمن و غیره را نماد ضعف مدیریت کشورهای عربی دانست و افزود: اختلاف میان کشورهای عربی با یکدیگر و حتی میان کشورهای حاشیه خلیج فارس به لیبی هم رسیده است و انعکاس این مشکلات روی مسائل جهان عرب به خوبی پیداست. معضل بیکاری، ظلم و انزوا علیه مردم، نقض آزادیها و ادامه مساله فلسطین و یهودی سازی قدس و ریشه کنی عربهای فلسطین از نمونه های مبرهن آن است.
ناظم الغبرا گفت: اینجا یک سوال مطرح می شود؟ آیا اجلاسهای فوق العاده سران عرب و سران شورای همکاری برای حمایت از هر عملیات نظامی آمریکا علیه ایران است؟. آیا از دیگر جنگهای آمریکا که ما را به بن بست کشاند درس نگرفتهایم. عراق نمونهای از جنگ آمریکاست. اینجا سوال دیگری مطرح میشود آیا در واقع امر، آمریکا قصد مقابله با ایران را دارد در حالی که دولت ترامپ خواهان جنگ نیست؟.
چاه کن همیشه ته چاه است
وی تاکید کرد: به رغم تشدید تنشهای کلامی بین دو کشور، دولت ترامپ منتظر حل و فصل مشکلش با ایران است و در این راه عربها و اجلاسهایشان را برای اعمال فشار بر ایران بکارگرفته است. هدف دولت ترامپ دستیابی به حل و فصل جدیدی با ایران است که مشمول برنامه هستهای و همچنین موشکهای دوربرد و تاثیر گذار بر اسرائیل است.
به عقیده نویسنده نباید فراموش کنیم که آمریکا در مقابله با داعش با ایران همکاری کرد و بولتون، همین فرد جنگ طلب و مشاور امنیت ملی آمریکا و جمعی از نو محافظه کاران کاخ سفید در سال 2003 ، عراق را تقدیم ایران کردند. هدف اصلی آمریکا در وهله نخست حفاظت از اسرائیل است؛ اما درباره کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، آمریکا به دنبال فروش تسلیحاتش به آنها و پایین نگاه داشتن قیمت نفت است.
در پایان این یادداشت آمده است: کنفرانسهای سران کشورهای عربی و سران شورای همکاری خلیج فارس دیدارهایی تازه و بی نتیجه بود، عربها دور هم جمع شدند؛ اما نتوانستند با هم متحد شوند. آنها درخواستهایی دادند که عملی نشد. ما هنوز در نظامی عربی هستیم که خود را گم کرده راه خود را گم کرده و قدرت انسانی خود را در تعامل با نیاز ملتها به عزت و حقوقشان را از دست داده است. این بار آمریکا روی تسلط بر جهان عربی حساب باز کرده که از استقلال برخوردار نیست. در سالروز جنگ 1967 هنوز در فضای شکست هستیم به رغم اینکه ملتهایمان تلاش میکنند وضعیتی متفاوت را ترسیم کنند./847/ب
منبع: فارس