افغانستان و مذاکرات صلح؛ چیدمانی برای بقای جنگ
کارشناس سیاسی روس گفت: سیاستهای کلی «اشرف غنی» با سناریوی آمریکا در افغانستان تضاد ندارد.
به گزارش خبرگزاری رسا، «الکساندر کنیازف» کارشناس سیاسی روس در مطلبی تحلیلی که در اختیار خبرنگار خبرگزاری فارس در دوشنبه قرار داد، به بررسی نتایج کنونی مذاکرات آمریکا و طالبان و نفع «آمریکا» از این روند پرداخته است.
در این تحلیل آمده است: بیانیه بسیار کوتاه و تا حدودی مبهم «زلمی خلیلزاد» که در پایان دور پنجم مذاکرات آمریکا با طالبان در «دوحه» منتشر شد (بهبود شرایط برای صلح در افغانستان) حاکی از آن است که در حال حاضر پیرامون موضوع اصلی یعنی آغاز مذاکرات نتایج مشخصی به دست نیامده است.
با این حال سخنگوی رئیس جمهور افغانستان درباره آتش بس فراگیر از سوی طالبان و آغاز گفتوگوهای مستقیم بین افغانستان و طالبان در آینده نزدیک ابراز امیدواری کرد.
همزمان «ذبیح الله مجاهد» سخنگوی طالبان اعلام کرد که هیچ توافقی در مورد آتش بس و مذاکرات با دولت کابل صورت نگرفته است.
در قیاس با موضوع مذاکرات میان طالبان و دولت «کابل»، هر گونه موفقیت دیگر مذاکرات از جمله تعیین زمان خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان در درجه دوم اهمیت قرار خواهد داشت چرا که بالاخره به لحاظ مشروعیت قانونی باید کسی توافق نهایی را به امضا برساند که این فرد «اشرف غنی» میباشد.
در وضعیت فعلی، غنی و اطرافیانش نمیتوانند درک کنند که در سناریوی آمریکا نقش قربانی برایشان در نظر گرفته شده و در پیکربندی جدید سیاسی احتمالا هیچ جایگاهی نخواهند داشت.
مکانیسم ورود طالبان به نظام سیاسی افغانستان ممکن است شامل ایجاد یک دولت انتقالی باشد.
این موضوع از پاییز گذشته مورد بحث قرار گرفته و از «زلمی رسول» رئیس پیشین دفتر «ظاهرشاه» و مشاور امنیت ملی افغانستان به عنوان رئیس دولت انتقالی نام برده میشد.
در حال حاضر بیشتر بحث نامزدی «عبدالستار سیرت» مطرح است که در کنفرانس سال 2001 «بن» از سوی «گروه رم» (اعم از مهاجرین افغانی مقیم اروپا و طرفداران ظاهرشاه) برای ریاست دولت انتقالی افغانستان معرفی شده بود.
سیرت از قوم ازبک میباشد که این موضوع میتواند منجر به مخالفت احزاب ملی گرای پشتون از جمله طالبان شود اما وی به عنوان یک شخصیت مذهبی از جایگاه بالایی برخوردار میباشد که این شرایط تا حدودی مشروعیت وی از نگاه طالبان را میتواند تامین کند.
به خصوص از آنجایی که صحبت از دولت موقت در میان بوده و عملکرد اصلی آن تنها به تشکیل لویه جرگه، اصلاح قانون اساسی و تعیین زمان برگزاری انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری جدید ارتباط دارد.
سیرت همچنین به دلیل کهولت سن (82 ساله) امکان ریاست بر دولت را در اختیار نداشته و از سوی بازیگران سیاسی افغانستان به استثنای اشرف غنی قابل اعتماد میباشد.
در حال حاضر استفاده از منابع حاکمیتی موجود و حمایت آمریکا، میتواند بقای اشرف غنی در رأس قدرت از طریق پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری را تامین کند.
این نکته نیز قابل تامل است که طی ماههای اخیر بحث نتایج نهایی انتخابات پارلمانی افغانستان از اهمیت قبلی افتاده زیرا در صورت توافق با طالبان تغییر و تجدید قوای سه گانه انجام خواهد شد.
به نظر میرسد که در چنین وضعیتی اشرف غنی روی تشدید درگیریهای مسلحانه حساب کرده است.
ژنرال «بسم الله وزیری» رئیس ستاد کل ارتش ملی افغانستان در 13 مارس بر کرسی قدرت نشست و تا قبل از آن فرماندهی نیروهای ویژه را بر عهده داشته و با طالبان مبارزه آشتی ناپذیر انجام داده است.
وی به عنوان ریاست ستاد کل ارتش به افسران خود دستور داده بود نیروهای طالبان و القاعده را به اسارت نگرفته بلکه از بین برند.
به اعتقاد تحلیلگران، انتصاب ژنرال «یاسین ضیا» و «امرالله صالح» نیز حساب شده میباشد.
زیرا ضیا در بحث طالبان نگاه مشابهی به وزیری داشته و از مواضع ضد پاکستانی پیروی میکند.
ضیا قبلا مسئولیت معاونت ریاست عمومی امنیت ملی، والی «تخار» و معاونت دفتر شورای امنیت ملی و صالح نیز در گذشته برای مدت 6 سال ریاست عمومی امنیت ملی افغانستان را بر عهده داشت.
یاسین و صالح به لحاظ تعلق قومی تاجیک بوده و به ظاهر نزدیک به حزب جمعیت اسلامی هستند اما در حقیقت مدتهاست که با این حزب ارتباط واقعی ندارند.
یکی از ویژگیهای مشترک افراد یاد شده، ارتباط مستقیم آنها با ساختارهای آمریکایی میباشند.
تشدید سازوکار نظامی با استفاده از ژنرالهای تاجیک، به اشرف غنی اجازه میدهد تا از طریق افزایش رویاروییها در کشور، مذاکرات بین زلمی خلیلزاد با طالبان را پیچیده کرده حضور خود در «ارگ» را تمدید کند به ویژه اینکه طالبان هم توقف عملیاتهای نظامی را نپذیرفته و برای حملات نظامی آماده میشود.
در مجموع چنین به نظر میرسد که این نوع سیاست اشرف غنی با سناریوی آمریکا برای افغانستان در تقابل قرار نگرفته و به «واشنگتن» امکان میدهد تا برای دستیابی به اهداف مورد نظر خود فرصت مانور بیشتری داشته باشد.
در این تحلیل آمده است: بیانیه بسیار کوتاه و تا حدودی مبهم «زلمی خلیلزاد» که در پایان دور پنجم مذاکرات آمریکا با طالبان در «دوحه» منتشر شد (بهبود شرایط برای صلح در افغانستان) حاکی از آن است که در حال حاضر پیرامون موضوع اصلی یعنی آغاز مذاکرات نتایج مشخصی به دست نیامده است.
با این حال سخنگوی رئیس جمهور افغانستان درباره آتش بس فراگیر از سوی طالبان و آغاز گفتوگوهای مستقیم بین افغانستان و طالبان در آینده نزدیک ابراز امیدواری کرد.
همزمان «ذبیح الله مجاهد» سخنگوی طالبان اعلام کرد که هیچ توافقی در مورد آتش بس و مذاکرات با دولت کابل صورت نگرفته است.
در قیاس با موضوع مذاکرات میان طالبان و دولت «کابل»، هر گونه موفقیت دیگر مذاکرات از جمله تعیین زمان خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان در درجه دوم اهمیت قرار خواهد داشت چرا که بالاخره به لحاظ مشروعیت قانونی باید کسی توافق نهایی را به امضا برساند که این فرد «اشرف غنی» میباشد.
در وضعیت فعلی، غنی و اطرافیانش نمیتوانند درک کنند که در سناریوی آمریکا نقش قربانی برایشان در نظر گرفته شده و در پیکربندی جدید سیاسی احتمالا هیچ جایگاهی نخواهند داشت.
مکانیسم ورود طالبان به نظام سیاسی افغانستان ممکن است شامل ایجاد یک دولت انتقالی باشد.
این موضوع از پاییز گذشته مورد بحث قرار گرفته و از «زلمی رسول» رئیس پیشین دفتر «ظاهرشاه» و مشاور امنیت ملی افغانستان به عنوان رئیس دولت انتقالی نام برده میشد.
در حال حاضر بیشتر بحث نامزدی «عبدالستار سیرت» مطرح است که در کنفرانس سال 2001 «بن» از سوی «گروه رم» (اعم از مهاجرین افغانی مقیم اروپا و طرفداران ظاهرشاه) برای ریاست دولت انتقالی افغانستان معرفی شده بود.
سیرت از قوم ازبک میباشد که این موضوع میتواند منجر به مخالفت احزاب ملی گرای پشتون از جمله طالبان شود اما وی به عنوان یک شخصیت مذهبی از جایگاه بالایی برخوردار میباشد که این شرایط تا حدودی مشروعیت وی از نگاه طالبان را میتواند تامین کند.
به خصوص از آنجایی که صحبت از دولت موقت در میان بوده و عملکرد اصلی آن تنها به تشکیل لویه جرگه، اصلاح قانون اساسی و تعیین زمان برگزاری انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری جدید ارتباط دارد.
سیرت همچنین به دلیل کهولت سن (82 ساله) امکان ریاست بر دولت را در اختیار نداشته و از سوی بازیگران سیاسی افغانستان به استثنای اشرف غنی قابل اعتماد میباشد.
در حال حاضر استفاده از منابع حاکمیتی موجود و حمایت آمریکا، میتواند بقای اشرف غنی در رأس قدرت از طریق پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری را تامین کند.
این نکته نیز قابل تامل است که طی ماههای اخیر بحث نتایج نهایی انتخابات پارلمانی افغانستان از اهمیت قبلی افتاده زیرا در صورت توافق با طالبان تغییر و تجدید قوای سه گانه انجام خواهد شد.
به نظر میرسد که در چنین وضعیتی اشرف غنی روی تشدید درگیریهای مسلحانه حساب کرده است.
ژنرال «بسم الله وزیری» رئیس ستاد کل ارتش ملی افغانستان در 13 مارس بر کرسی قدرت نشست و تا قبل از آن فرماندهی نیروهای ویژه را بر عهده داشته و با طالبان مبارزه آشتی ناپذیر انجام داده است.
وی به عنوان ریاست ستاد کل ارتش به افسران خود دستور داده بود نیروهای طالبان و القاعده را به اسارت نگرفته بلکه از بین برند.
به اعتقاد تحلیلگران، انتصاب ژنرال «یاسین ضیا» و «امرالله صالح» نیز حساب شده میباشد.
زیرا ضیا در بحث طالبان نگاه مشابهی به وزیری داشته و از مواضع ضد پاکستانی پیروی میکند.
ضیا قبلا مسئولیت معاونت ریاست عمومی امنیت ملی، والی «تخار» و معاونت دفتر شورای امنیت ملی و صالح نیز در گذشته برای مدت 6 سال ریاست عمومی امنیت ملی افغانستان را بر عهده داشت.
یاسین و صالح به لحاظ تعلق قومی تاجیک بوده و به ظاهر نزدیک به حزب جمعیت اسلامی هستند اما در حقیقت مدتهاست که با این حزب ارتباط واقعی ندارند.
یکی از ویژگیهای مشترک افراد یاد شده، ارتباط مستقیم آنها با ساختارهای آمریکایی میباشند.
تشدید سازوکار نظامی با استفاده از ژنرالهای تاجیک، به اشرف غنی اجازه میدهد تا از طریق افزایش رویاروییها در کشور، مذاکرات بین زلمی خلیلزاد با طالبان را پیچیده کرده حضور خود در «ارگ» را تمدید کند به ویژه اینکه طالبان هم توقف عملیاتهای نظامی را نپذیرفته و برای حملات نظامی آماده میشود.
در مجموع چنین به نظر میرسد که این نوع سیاست اشرف غنی با سناریوی آمریکا برای افغانستان در تقابل قرار نگرفته و به «واشنگتن» امکان میدهد تا برای دستیابی به اهداف مورد نظر خود فرصت مانور بیشتری داشته باشد.
منبع: فارس
ارسال نظرات