۱۶ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۴:۰۱
کد خبر: ۵۹۶۲۶۶
انحرافات مهدی هاشمی؛

تعهد به ساواک، همکاری با ژاندارمری

تعهد به ساواک، همکاری با ژاندارمری
مهدى هاشمى پس از پایان سربازى، با تأثیرپذیرى از افکار گروه‌هاى مختلف، فعالیت‌هاى خود را در قهدریجان اصفهان متمرکز ساخت و راهى این شهر شد.
به گزارش خبرگزاری رسا، مهدى هاشمى به سال ۱۳۲۳ در شهر اصفهان و در خانواده‏اى روحانى به دنیا آمد. پس از گذراندن تحصیلات ابتدایى در «مدرسه جلالى» و بنا به اصرار پدرش، راهى حوزه علمیه «جده بزرگ» شد. پس از شش سال تحصیل در حوزه علمیه اصفهان، به دعوت برادرش هادى که در قم سکونت داشت رهسپار این شهر شد و تحصیلات خود را در مدرسه حجتیه پى گرفت. حضور مهدى هاشمى در قم، مقارن با آغاز نهضت روحانیت و اوجگیرى آن در سال ۱۳۴۲ است. نهضت ۱۵ خرداد فضاى سیاسى، اجتماعى را به وجود آورد که تأثیرى ژرف بر حوزه علمیه قم داشت. این حرکت موجب شد تا بخشى از نیروهاى حوزه، به ویژه طلبه ‏هاى جوان، به مسایل سیاسى ایران و جهان توجه بیشترى نشان دهند. در این دوره مهدى هاشمى با روحیات خاص خود و به موازات فعالیتهاى جارى حوزه، به بررسى نهضت‌ها و انقلابهاى گذشته و حال جهان پرداخت. این مطالعات که با استفاده از منابع و مآخذ سیاسى، تاریخى، اجتماعى و قطع ارتباط با منابع اسلامى همراه بود، شخصیت فکرى و سیاسى وى را شکل داد. در این برهه که پایه‏هاى علمى، مذهبى و اخلاقى مهدى هاشمى هنوز مستحکم نشده بود، وى به مطالعه منابع و مآخذ غیر اسلامى و غیر شیعى پرداخت.
 
از عوامل مهمى که در کنار دیگر علتها، او را به سوى برداشتهایى التقاطى و اندیشه‏هاى غیر اصولى سوق داد و زمینه ساز بسیارى از انحرافات بعدى او در عرصه‏‌هاى گوناگون زندگى شد، همین مطالعات غیر دینى و احیانا ضد دینى اوست. مهدى هاشمى در سال ۱۳۴۶ به اتهام تکثیر و پخش اعلامیه توسط ساواک دستگیر شد و پس از سپردن تعهد، از زندان آزاد گردید، ولى در اواخر همین سال مجددا دستگیر و براى خدمت سربازى به جهرم اعزام شد. در دوره سربازى، ساواک وى را از طریق ضد اطلاعات ارتش، به همکارى دعوت کرد و از او تعهد همکارى گرفت و پس از تعهد، وى از جهرم به مرکز منتقل و سمت نویسندگى دادرسى کل ژاندارمرى به او واگذار شد. در این دوره همچنین، او در سخنرانى که به عنوان نماینده سربازان در جشن سردوشى داشت، از شاه و انقلاب سفید تعریف و تمجید کرد.
 
مهدى هاشمى پس از پایان سربازى، با تأثیرپذیرى از افکار گروههاى مختلف، فعالیتهاى سیاسى، اجتماعى خود را در قهدریجان اصفهان متمرکز ساخت و راهى این شهر شد. در قهدریجان با استفاده از عوامل و عناصر خود موفق شد مراکز فرهنگى، ادارى و پایگاه‌هاى مردمى آن منطقه را تحت نفوذ خود درآورد و حتى نیروهاى انتظامى این منطقه را مرعوب خود ساخت. وى در مسیر خود علاوه بر فعالیتهاى تبلیغى، از برخوردهاى فیزیکى و اعمال خشونت‏ آمیز، ضرب و شتم و قتل عناصر مخالف، واهمه‏‌اى نداشت.
 
عملکرد و سخنرانی‌هاى انحرافى مهدى هاشمى، همچنین مشخص شدن تعارض بسیارى از سخنان وى با مفاهیم اصیل دینى و اصول تشیع، علما و روحانیون منطقه را به مقابله با این جریان فکرى واداشت تا جایى که آیت‏ الله شمس ‏آبادى یکى از علما اصفهان به دلیل روشنگرى و مقابله فکرى با این جریان منحرف، قربانى توطئه آن‌ها شد و جان خود را در این راه فدا کرد.
 
مهدى هاشمى در اردیبهشت ماه ۱۳۵۵ و به دنبال چند فقره قتل، مجددا دستگیر و روانه زندان شد. در تحقیقات دادسرا، وى مجرم اصلى شناخته و به سه بار اعدام محکوم شد؛ ولى به دلایلى این حکم در دیوان عالى کشور نقض گردید. او در فاصله صدور حکم اعدام توسط دادگاه و قبل از نقض آن در دیوان عالى کشور، براى مظلوم‏ نمایى و تبرئه خود، نامه‏هاى متعددى خطاب به روحانیون سرشناس و مراجع بین المللى نوشت و چنین وانمود کرد که قتل مرحوم شمس‏ آبادى به دست رژیم پهلوى انجام گرفته و رژیم با متهم ساختن او و یارانش، قصد تخریب چهره به اصطلاح مبارز و سازش‏ ناپذیر او را دارد. این مکاتبات باعث شد تا امر بر عده‏اى مشتبه شود و تعدادى از طلبه‏‌ها و مبارزان براى آزادى وى تلاش کنند، اما حضرت امام (ره) با بینش عمیق سیاسى خود، متوجه حقیقت مطلب بود و افرادى را که قصد داشتند در تحصنى که براى آزادى مهدى هاشمى در کلیساى سن مرى پاریس ترتیب یافته بود، شرکت کنند، نهى کردند و فرمودند: «او قاتل است نه زندانى سیاسى».
 
با پیروزى انقلاب اسلامى در سال ۱۳۵۷، مهدى هاشمى از زندان آزاد شد و على‏رغم اینکه به عنوان یک مجرم و یا لااقل متهم به قتل شناخته مى‏‌شد، با توجه به شرایط سالهاى اول پیروزى انقلاب و در پناه حمایت‌هاى آیت‏‌الله منتظرى، توانست تا احراز مسئولیت واحد نهضتهاى سپاه پاسداران ارتقا یابد. وى در این سمت عملاً با سیاستهاى خارجى نظام مقابله مى‏کرد و با دخالتهاى غیر مسئولانه موجب اختلال در روابط ایران با سایر دولت‌ها مى‏شد. مهدى هاشمى در این مرحله نیز با توجه به افکار و گرایشهاى خود، با جذب افراد واخورده شهر‌ها و روستاهاى مختلف، گروهى را با نام «گروه ضربت» سازماندهى کرد و با استفاده از موقعیت بیت آقاى منتظرى، با مسئولین نظام به مقابله پرداخت. با پخش شایعه، جناح بندى و خط سازى‏هاى کاذب، شرایطى را فراهم ساخت که اثرات آن، در اختلافات به وجود آمده بین مردم و مسئولین قهدریجان، اصفهان، قم و سایر شهر‌ها و حتى جبهه‌‏هاى جنگ خودنمایى مى‏‌کرد.
 
خودکامگى‌‏ها و عملکرد ناهمگون وى با سیاستهاى نظام در واحد نهضتها، که به انحلال این واحد و اخراج او از سپاه نیز انجامید آتش انتقامجویى را در وى شعله‏ورتر ساخت. از آنجا که قبل از انقلاب، پایگاه وى در قهدریجان بود، پس از انقلاب نیز موقعیت خویش را در این منطقه حفظ کرد و با بهره‏گیرى از قدرت حاصله، تلاش کرد تا سازمانى از نیروهاى مسلح زیر نظر خود، در لنجان سفلى تأسیس کند. در اندک زمانى توانست با ایجاد چنین سازمانى، عملاً در مقابل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى اصفهان ایستادگى کند.
 
درگیرى بین سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و کمیته انقلاب اسلامى در همان سالهاى اولیه پیروزى انقلاب در این منطقه که به کشته و زخمى شدن ده‌ها نفر انجامید، از آثار خود محوریهاى مهدى هاشمى در این منطقه است. از دیگر پیامدهاى فعالیتهاى وى در این منطقه قتل‌هاى مخالفینش است که در بخش‏‌هاى بعدى درباره آن‌ها خواهیم نوشت.
 
مهدى هاشمى تنها راه کسب قدرت را ایجاد جنگهاى داخلى مى‏‌دید و در صدد تدارک کلیه ابزار و وسایل لازم و پرورش و تشکل نیروهاى انسانى مورد نیاز براى این طرح بود. از آغاز تأسیس واحد نهضت‌ها تا زمان انحلال و اخراجش از سپاه، اسلحه و مهمات، مواد منفجره، اسناد و مدارک و سایر وسایل تدارکاتى مورد نیاز خود را از این نهاد خارج ساخت و مخفى نمود تا در فرصت مناسب و با استفاده از آنها، معادلات سیاسى و اجتماعى جامعه را به نفع خویش تغییر دهد.
 
همزمان با این حرکت، مهدى هاشمى سرمایه گذارى و برنامه‏‌ریزى وسیعى را در حوزه علمیه قم بین طلبه‏‌هاى جوان آغاز کرد. وى با بهره‏‌گیرى از امکاناتى که در این حوزه داشت، عده‌‏اى از روشنفکران غربزده و عوامل گروه‌هاى التقاطى را به حوزه دعوت کرد. این جلسات محمل گسترش کتابهاى التقاطى و نیز بحث‌ها و سخنرانی‌هاى تفکرى خاص بود. او در راه آماده سازى کادرهاى مورد نیاز اهداف خود و براى به دست گرفتن رگ حیاتى حوزه، در جامعه مدرسین و شوراى مدیریت حوزه علمیه قم سعى بلیغ نمود.
 
همزمان با این فعالیتها، مهدى هاشمى به منظور تسلط بر جریانهاى قدرت و حاکمیت در کشور، با زیر سؤال بردن نظام و مسئولین، چهره شخصیتهاى دلسوز را مشوه مى ‏ساخت. سیل اتهامات، انتشار شبنامه‌‏ها، نامه پراکنیها، ارائه تحلیلهاى وارونه و جوسازی‌ها را آغاز کرد و با قدرت طلب خواندن مسئولین، به ایجاد تفرقه و بدبین کردن مردم به انقلاب و دولت پرداخت. وى همچنین با جعل سند و دروغگویى، هتک حرمت، امریکایى خواندن مسئولین و با ایجاد یک شبکه نفوذ در ارگان‌ها و وزارتخانه‏‌ها، به جمع‌‏آورى اسناد و اخبار طبقه‏‌بندى شده پرداخت تا زمینه مبارزه با دست‏اندرکاران را آماده سازد. نه تنها مذاکرات پى ‏‌در پى مسئولین و علما و نصایح و هشدارهاى صریح و خیرخواهانه حضرت امام (ره) را جدى نگرفت، بلکه براى جلوگیرى از تأثیرات سخنان ایشان در طرفدارانش، تلاش کرد حجیت این موعظه‏‌ها را با شایعاتى، چون کانالیزه شدن امام (ره) و تسلط مسئولین بر مجارى اندیشه و تفکر ایشان مخدوش سازد.
 
این بار نیز امام (ره) با درایت و دورنگرى خود، عمق فاجعه را درک کرد و یک بار دیگر انقلاب امت اسلامى و حوزه‌‏هاى علمیه را از خطرى بزرگ نجات داد. ایشان در مقابل تمام اهرمهاى فشار و حمایتهایى که از ناحیه حامیان مهدى هاشمى صورت مى‏گرفت لحظه‌‏اى از اجراى عدالت و وظیفه شرعى و انقلابى خود عقب ننشست و مسئولین امنیتى و قضایى را به مقاومت در مقابل جوسازی‌ها توصیه کرد.
 
پس از مدتى که از بازداشت مهدى هاشمى گذشت و با فاصله گرفتن او از فضاى کاذبى که در جامعه براى خود ایجاد کرده بود، سرانجام به خود آمد و درباره همه جرایم قبل و بعد از انقلاب لب به اعتراف گشود. وى در روزهاى ۲۲ و ۲۴ و ۲۵ مرداد سال ۱۳۶۶ به اتهام محاربه، افساد، ایجاد فتنه، رعب و وحشت در بین مردم، محاکمه و به اعدام محکوم گردید و سرانجام در تاریخ ۶/۷/۱۳۶۶ به دار مجازات سپرده شد./999/ت303/س
 
پی نوشت

۱.. کیفرخواست مهدى هاشمى، دادگاه ویژه ص ۶.
۲.. سرفصلهاى اتهامات مهدى هاشمى بر اساس کیفر خواست عبارتست از:
الف ـ سازماندهى و رهبرى گروه‌ها و تیمهاى متعدد ترور، آدم ربایى قبل و بعد از انقلاب
ب ـ تلاش در تأسیس سپاه خودمختار و مستقل لنجان سفلى و تغذیه تدارکاتى و تسلیحاتى آن و ایجاد درگیرى با کمیته انقلاب اسلامى محل که منجر به کشته و زخمى شدن ده‌ها نفر گردید.
ج ـ خارج کردن بیش از ۲۸۰ قبضه سلاح و مهمات و اموال بسیارى از سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و جاسازى و اختفاى آنها.
د ـ ایجاد شبکه نفوذ در ارگان‌ها و ادارات مختلف و سرقت اسناد و مدارک طبقه‏بندى شده و کسب اخبار و اطلاعات.
ه ـ به انحراف کشاندن جوانان و تشکل و سازماندهى افراد مسئله‏دار و افراطى و اخراجى از ارگان‌ها و نهادهاى انقلاب اسلامى؛ و ـ تلاش در تضعیف رهبرى انقلاب و...
ز ـ ایجاد سوءظن و بدبینى نسبت به مسئولین نظام جمهورى اسلامى به وسیله نشر اکاذیب و افتراء و تهمت در قالب اطلاعیه و شبنامه‏‌هاى بى‌‏نام و نشان با عناوین و امضاى جعلى.
ح ـ مخالفت و اقدام علیه سیاستهاى خارجى جمهورى اسلامى که منجر به اختلال در روابط و مناسبات خارجى کشور شده که از عواقب آن کشته شدن صد‌ها نفر بر اثر درگیرهاى نظامى بوده است.

برگرفته از کتاب «بن بست» منتشره از سوی اداره کل اطلاعات اصفهان
گذرستان؛ نشریه اکترونیکی تاریخ سیاسی معاصر ایران
علی اصغر خواجه الدین
ارسال نظرات