نقاط قوت و ضعف قیام مختار
به گزارش خبرگزاری رسا، قیام مختار به عنوان یکی از قیامهایی که با هدف کشتن قاتلان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام آغاز شد و به نتیجه رسید و تشکیل حکومتی کوتاه داد، در تاریخ به عنوان یک حرکت ماندگار یاد میشود. اما بررسی ماهیت قیام مختار، شخصیت شناسی وی و در آخر تشکیل حکومت توسط وی از نقاط مبهمی است که در تاریخ وجود دارد. از این رو گفتوگویی با حجتالاسلام والمسلمین دکتر حامد قرائتی، مدیر بخش مکتوبات مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی و عضو گروه تاریخ جامعه الزهرا علیهاسلام داشتیم که پیرامون این بحث است.
شخصیت مختار چگونه شخصیتی بود؟
فارغ از اطلاعات عمومی شخصیت مختار که فردی 65 ساله هنگام قیام خود بود و حکومتی یک و نیم ساله تشکیل داد و کسی است که برای احقاق حقوق اهل بیت علیهم السلام قیام کرد بیشتر به ابعاد شخصیتی وی که در تاریخ موجود است میپردازم.
او لقب معروفی به نام کیسان داشت. ما جریانی در شیعه داریم به نام فرقه کیسانیه که رهبر و امامشان محمدحنفیه فرزند امیرالمؤمنین علیه السلام است. طبیعتاً باید نام فرقه و گرایش به نام رئیس و رهبر باشد اما چرا این گرایش به نام کیسانیه نام گذاری و مشهور شد؟ مختار در تاریخ به نام کیسان یعنی زیرک و باهوش شناخته میشود و نام این فرقه نیز لقب اوست. معتقدیم که فرقه کیسانیه جزو نخستین فرقههایی است که در شیعه به وجود آمد که این اعتقاد را داشتند که بعد از امامت امیرالمؤمنین علیه السلام، محمد حنفیه به امامت رسید. حال چرا عدهای از شیعیان امامت حسنین علیهماسلام را قبول نداشتند که از هر نظر مانند شرافت و نسب و ... بر محمدحنفیه برتری داشتند را انتخاب کردند سوالی است که باید به آن پاسخ داد. شاید بتوان این تحلیل را گفت که پیوستن مختار به این طیف، جایگاه محمد حنفیه را اینگونه کرد و او را معروف و مشهور کرد. خود محمدحنفیه ادعای زیادی ندارد ولی انکار هم نمیکند. در قضیهای که امام سجاد علیه السلام و حنفیه در کنار حجرالاسود بودند و سنگ به امامت امام سجاد علیه السلام شهادت داد، حنفیه سرافکنده شد و پذیرفت اما این در منابع ماست و کیسانیه این را قبول ندارند. طیف کیسانیه در آن زمان معروف تر از شیعه اثناعشری بودند و دولت تشکیل دادند یعنی کاری که شیعه نتوانست در آن زمان انجام دهد.
اگر مختار محمدحنفیه را مشهور کرد پس چرا نامههایی از مدینه برای وی از طرف حنفیه میآمد؟
این که نامههایی از مدینه برای مختار از طرف او میآمد که تو خونخواه و منتقم خون برادرم هستی در تاریخ آمده است ولی در گزارشات آمده که یکی از افراد در کوفه میگفت وقتی مختار نامهای از حنفیه به دستش میرسید میآمد و در جلوی ما مُهر آن را باز میکرد و میخواند. ما تعجب میکردیم که چقدر مُهر نامهها تازه است در حالی که اگر از مدینه تا کوفه راه زیاد است و طبیعتاً مُهر کهنه نشان میدهد اما اینگونه نبود. البته این بدین معنا نیست که محمدحنفیه نامهای به مختار نفرستاده باشد و هست اما اینکه بقیه نامهها نیز وجود داشته باشد محل اشکال است و ممکن است ساخته خود مختار باشد.
این به چه سود مختار است؟ آیا قرائن دیگری دال بر استفاده ابزاری مختار برای حکومتش وجود دارد؟
ام هانی یک شخصیت والا در تاریخ است. از لحاظ جایگاه نزد پیامبر اعظم و امیرمومنان علیهم السلام این شخصیت بسیار والا و مهم است. پسر ام هانی از طرف امیرالمؤمنین علیه السلام استاندار خراسان بود. وقتی حضرت امیر علیه السلام در مسجد کوفه ضربت خوردند پسر ام هانی نماز را امامت کرده و ادامه دادند. این جایگاه شخصیت ام هانی و پسرش. حال پسر ام هانی فرزندانی دارد در کوفه به نام آل جُعده. مختار آل جُعده را دعوت میکند و به آنان میگوید کرسی قضاوت امیرالمؤمنین علیه السلام را به او تحویل بدهند آنها نیز ان را کتمان میکنند و مختار آنها را تهدید میکند. میخواهیم نتیجه بگیریم که استفاده از پرچم اهل بیت علیهم السلام گاهی ابزاری است. بالاخره تختی آمد اما حالا آن تخت اصلی بود یا نه مشخص نیست. در حکومت اسلامی نیز برخی با تابلو و نشان انقلاب اسلامی کارهای خود را پیش میبرند اما مقاصد خود را میخواهند. نه اینکه صرفاً اهداف شومی داشته باشند اما این هم که اعتقاد کامل به آن ابزار یعنی استفاده از نام انقلاب داشته باشند ندارند و صرفاً استفاده ابزاری از آن دارند.
نمونه دیگر اینکه زمانی که مصعب به طرف مختار آمد همراه خود سپاهی آورد، نکته عجیب در این سپاه است. خوب بالاخره همه می دانیم که وقتی مختار حکومت تشکیل داد دولت خوبی داشت و نه ظلمی کرد و صداقت داشت و با کشتن قاتلان کربلا امام سجاد علیه السلام را خوشحال کرد. طبیعتاً علویان از این حرکت مختار و حکومت این مدلی راضی هستند اما نکته این جاست که در سپاه مصعب که مقابل این شخصیت و این نوع حکومت ایستادهاند شخصی است به نام محمد اصغر که از فرزندان بلافصل امیرالمؤمنین علیه السلام است و او در لشگر مصعب مقابل مختار میایستد. ناگفته نماند این دلیل بد بودن طرف مقابل نیست اما خود دارای نکتهای است که حتی برخی نزدیکان خاندان اهل بیت علیهم السلام نیز جزو مخالفین مختار بودند. بنا به گزارشات تاریخی زن مصعب را حضرت سکینه بنت الحسین علیهم السلام اعلام کردهاند. بر فرض این اتفاق، داماد امام حسین علیه السلام 7 هزار نفر را در جریان مقابله با مختار در کوفه گردن زد. اینجاست که نور بصیرت معنا پیدا میکند. آیا مختار که با پرچم آل الله آمد و سعی در اجرای مدل حکومتی امیرالمؤمنین علیه السلام داشت و قاتلان کربلا را معدوم کرد حق میگوید یا مصعب داماد امام حسین علیه السلام که در سپاهش فرزند امیرالمؤمنین علیه السلام وجود دارد؟! کدام حق میگویند؟ اگر من آن دوره بودم در کدام جبهه میجنگیدم؟ آیا اصلاً در این دو جبهه بودم یا اطاعت محض از امام زمان خویش داشتم؟
آیا مختار نقاط قوت هم داشت؟
بله قطعاً. ما نمیگوییم این شخصیت تماماً بد است یا تماماً خوب و نمیتوانیم قضاوت کنیم اما از قرائن و مشاهدات اینگونه بر میآید که وی نقاط قوتی داشته است که بارز است مانند اینکه او در نیت خوانخواهی امام حسین علیه السلام واقعاً منتقم بوده است و سعی کرده مدل حکومتی امیرالمؤمنین علیه السلام را پیاده کند اما نقاط ضعف او نیز وجود دارد مانند تهدید آل جُعده و یا وجود فردی از فرزندان حضرت امیر علیه السلام در سپاه مقابل وی و از همه مهمتر وی مروج و مبلغ فرقه کیسانیه بوده و اینکه لقب او را روی این گرایش و فرقه گذاشتهاند.
وضعیت شهر کوفه در زمان قیام مختار چگونه بوده است؟
این شهر در زمان خلیفه دوم ساخته شد و تمامی افرادی که در این شهر هستند از قبایل و طوائف مختلف حجاز در آن جا گردآمدند و بسیار مهاجر پذیر است. پس شهر کوفه ثبات ذاتی ندارد و همیشه آماده یک درگیری است چنان که در زمان قبل از خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام نیز درگیریهایی در این شهر رخ میداده است و میتوان گفت یکی از عللی که حضرت امیرعلیه السلام مرکز خلافت را از مدینه به کوفه آوردند همین باشد که کوفه را یکپارچه کنند و از درگیریها و اغتشاشات احتمالی محفوظ بدارند چون اینکه اگر ایشان به کوفه نمیآمدند ممکن بود اغتشاشات زیادی حکومت ایشان را تهدید کند. کوفه شهر کوچکی نبود و همراه بصره جزو عراق عرب محسوب میشد. بنابراین نگهداری آن خیلی مهم بود. این شهر که جوان زیاد دارد و همه رزمی و جنگجو هستند، یک پتانسیل نهفته دارند که اگر درست مدیریت نشوند ممکن است شورشهای عظیمی را رقم بزند. کوفه شهری است که میتوان به راحتی شمشیرزن و آماده رزم جمع کرد اما این جمعیت به دلیل عدم ثبات قومیتی مشخص در شهر، مانند فنر میمانند و همانطور که خیلی زود جمع میشوند برای قیام، خیلی زود هم دست از آن میکشند. متاسفانه در برخی شهرهای ما نیز و حتی برخی شهرهای کشورهای اسلامی نیز این مشکل وجود دارد. شهرهایی که مهاجرپذیر هستند مانند تهران و شهرهایی که مراکز مختلف تفریحی و معیشتی خوبی دارند و جمعیت را از حاشیه خود که محروم و مستضعف هستند به طرف خود میکشند نیز ممکن است همانند کوفه شوند. یعنی مانند فنری است که جمع شده است و خطر رها شدن آن زیاد است. به همین دلیل باید آن را مدیریت کرد و سعی کرد در تمامی مناطق کشور رفاه و معیشت به طور یکسان انجام شود نه تمرکز روی برخی از شهرها انجام شود. چون کوفه این گونه بود جمع آوری سپاه برای مختار خیلی آسان انجام گرفت و خوب میبینیم بعد از گذشت یک سال و نیم 7 هزار نفر خود را از سپاهش جدا کردند و تسلیم مصعب شدند و حکومتش کمتر از دو سال به طول انجامید.
در مجموع قیام مختار چه ویژگیهایی داشته است؟
در مجموع مختار و قیامش دارای نقاط قوت و ضعفی است که ما باید به آن توجه داشته باشیم اما نکته مهم اینجاست که ما رفتار و منشمان باید طبق سیره اهل بیت علیهم السلام باشد، یعنی هم قلبا و هم عملاً مطیع دستورات ایشان باشیم تا انشاءالله بتوانیم حکومتی در خور نام کشور اهل بیت علیهم السلام داشته باشیم./829/د101/س
منبع: فارس