سناریوهای عراق در دوران پسا تحریم
به گزارش خبرگزاری رسا، اجرایی شدن دور دوم تحریمهای جدید آمریکا بعد از خروج دونالد ترامپ از توافق هستهای موسوم به برجام، در 4 نوامبر 2018 (13 آبان 1397) کمیت و کیفیت آینده مناسبات ایران با دیگر کشورها را در عرصه بینالمللی و منطقهای، در مقام مساله (Problem)ای مهم و حیاتی مطرح کرده است. در این میان، عراق در مقام متحد استراتژیک ایران در منطقه و در مقام کشوری که محل اول صادرات کالاهای ایرانی طی یک دهه گذشته بوده و بیشترین مرز سرزمینی را با ایران (1458 کیلومتر) دارد؛ در عصر پساتحریم (بعد از 4 نوامبر)، مهمترین بازیگری است که مناسبات آن با ایران در سطوح مختلف اقتصادی، سیاسی و حتی امنیتی در کانون توجهات قرار گرفته است.
همکاری و کمکهای بیدریغ تهران به بغداد، در جریان مبارزه با بزرگترین گروه تروریستی تاریخ یعنی داعش و نیز سطحی قابل توجه از در همتنیدگی اشتراکات هویتی و فرهنگی میان دو ملت ایران و عراق که در سالهای بعد از 2003 گستره بیشتری پیدا کرده، این مساله را در ذهن ناظران سیاسی و حتی عامه مردم، ایجاد میکند که مناسبات دو طرف در دوران پساتحریم و با وجود فشارهای فزاینده آمریکا بر بغداد به چه سمتی پیش خواهد رفت؟ آیا عراق به بهانه حراست از منافع ملی خود، به تحریمهای آمریکا گردن خواهد نهاد یا اینکه ریسک بزرگ تقابل با آمریکا در موضوع تحریمهای ایران را خواهد پذیرفت؟
در حقیقت، اکنون دولت عراق در تقابل با تحریمهای آمریکا با دوگانهای (Dualism) بزرگ مواجه شده که تا حدود زیادی آنها را در آستانه اتخاذ یک تصمیم بزرگ (Great Decision) قرار داده که به احتمال زیاد آینده کشور را تحت تاثیر قرار میدهد. دوالیسمی که در یک سوی آن آمریکا در مقام نجاتدهنده شهروندان عراقی از دیکتاتوری رژیم بعث قرار دارد که در موضوع تحریمهای ایران، حتی امکان دارد بغداد را در صورت مخالفت و سرپیچی، مورد تنبیه و تحریم قرار دهد و اما در سوی دیگر آن ایران در مقام بزرگترین حامی و متحد منطقهای بغداد، در روزهای دشوار تقابل با داعش و امکان فروپاشی حاکمیت ملی قرار دارد که برادری و دوستی خود را به سیاسیون عراقی اثبات کرده و بیشترین نزدیکی فرهنگی - هویتی را به شهروندان این کشور دارد. در این شرایط پرداختن به سناریوهای محتمل و بازیگران حاضر و استدلال طرفداران این سناریوها از اهمیتی قابل توجه برخوردار است. در راستای تشریح این مساله در ادامه نوشتار، سه سناریوی مطرح و ابعاد مختلف آن مورد تبیین قرار میگیرد.
الف) ایستادگی در برابر خواستههای آمریکا و تداوم مناسبات بدون توجه به تحریمها
اولین سناریوی قابل طرح این است که دولت با رد کردن تحریمهای آمریکا روند افزایش حجم واردات انرژی، کالا و بازرگانی با ایران را ادامه خواهد داد و حتی در این مسیر حاضر به دادن هزینههای آن یعنی ایجاد تنش با واشنگتن و تحریم شدن خواهد شد. بازیگران و استدلال موافقان این سناریو را میتوان در قالب چند محور ذیل بازشناخت:
1- طرفدارای اکثریت قاطع جریانهای سیاسی شیعه اعم از سید عمار حکیم و مقتدی صدر و هادی عامری از تداوم مناسبات با ایران و مخالفت آنها با تحریمهای آمریکا در مقام پشتوانهای برای این سناریو.
2- حمایت بخشی محدود از اعراب سنی و احزاب دارای نفوذ در منطقه سلیمانیه اقلیم کردستان عراق، علی الخصوص حزب اتحادیه میهنی از این سناریو.
3- هواخواهان این سناریو بر این باور هستند که منافع مادی، معیاری مناسب برای تنظیم کم و کیف روابط با ایران نیست، بلکه تحت هر شرایطی میبایست با اتکا به اصول اخلاقی ارزشی، از تهران حمایت به عمل آورد.
4- دوری فزاینده به آمریکا و حتی در صورت لزوم قطع مناسبات سیاسی با این کشور؛ به دلیل تلاش آنها برای دخالت در امور عراق و ایجاد تفرقه در این کشور، راهبردی است که طرفداران این سناریو در ضرورت بیتوجهی به تحریمهای آمریکا طرح میکنند.
این سناریو را میتوان تا حدود زیادی خوشبیانه و در دایره رویکرد اخلاقی به سیاست و مسائل بینالمللی قرار داد. هر چند استدلال این گروه را در حمایت بیدریغ ایران و وظیفه اخلاقی عراقیها در حمایت از تهران، در شرایط سخت همانند وضعیت عراق بعد از 2014 را میتوان در بُعد فلسفه اخلاق امری صحیح قلمداد کرد اما واقعیات میدانی و ضرورتهای اجتماعی - سیاسی این کشور، به ویژه در مقطع کنونی، تحقق این سناریو را تا حدود زیادی ناممکن میکند.
ب) لحاظ کردن منافع ملی صرف در مسیر نزدیکی به آمریکا و کشورهای عربی
سناریوی بدبینانهای که میتوان در شرایط بعد پساتحریمها ترسیم کرد؛ رویکردی است که نزدیک به جهان عرب و آمریکا را به نزدیک با ایران اولویت داده و اولیت را حفظ منافع ملی عراق در ایجاد اتحاد استراتژیک با قدرتهای بزرگ اقتصادی و سیاسی در سطح منطقهای و بینالملل، قلمداد میکند. ابعاد و استدلال موافقان این سناریو را میتوان در پنج محور مورد بازخوانی قرار داد که عبارتند از:
1- به صورت رسمی هیچ جریان و شخصیت سیاسی این سناریو را در محافل سیاسی و میدانی، بحث نمیکند اما در لفافه بهرهگیری از ناسیونالیسم عربی، برخی از جریانها این سناریو را طرح میکنند.
2- طرح کنندگان این سناریو، اتحاد استراتژیک کنونی میان ایران و عراق را دائمی و منطقی ارزیابی نمیکنند و بر این باور هستند که در آینده نه چندان دور، منافع ملی عراق در تضاد با تداوم همکاری با ایران قرار میگیرد.
3- بر اساس این سناریو منافع ملی عراق ایجاب میکند که مسیر نزدیکی با آمریکا در مقام بزرگترین قدرت اقتصادی و نظامی جهان را در پیش گیرد و بر اساس مزیتهای نزدیکی با واشنگتن، این کشور میتواند از بحرانها و مصائب کنونی گذار کند.
4- در اولویت قرار دادن هویت عربی بر هویت شیعی، از دیدگاه طرفداران این سناریو زمینهای است که باید عراق را در دسته کشورهای عربی به رهبری عربستان قرار دهد و بغداد مسیر همکاری فعال در اتحادیه عراق را به عنوان مهمترین محور سیاست خارجی خود قرار دهد.
5- همچنین، از دیدگاه طرفداران این رویکرد، منافع ملی عراق ایجاب میکند که تحریمهای آمریکا بدون هیچ قیدو شرطی در کلیت کشور عراق اجرایی شود و تمامی بندهای تحریم آمریکا علیه ایران را بدون هیچ کموکاستی از سوی بغداد مورد لحاظ قرار گیرد.
همانند سناریوی اول، این رویکرد را نیز میتوان تا حدود زیادی افراطگرایانه و بسیار عینیاندیش (Objective Thinking) ارزیابی کرد که در عرصه عمل و با توجه به زمینههای فکری و اجتماعی سیاستمداران عراقی قابلیت اجرایی شدن ندارد. کشورهای عربی به ویژه عربستان و آمریکا را میتوان مهمترین حامیان این سناریو ارزیابی کرد. منطق عینی طرح کنندگان این سناریو مبتنی بر دو دال ناسیونالیسم عربی و ضدیت با ایران است و در این مسیر برجسته کردن شکافها و بی توجهی به ارزشها و پیشینه ذهنی مثبت جامعه و سیاستمداران عراقی به تهران نادیده گرفته میشود.
ج) لحاظ کردن منافع ملی بر اساس منطق تنشزدایی
سناریوی سوم و در حقیقت واقعبینانه پیرامون کمیت و کیفیت عراق و ایران در دوران پساتحریم (بعد از 4 نوامبر) را میتوان رویکرد واقعگرایانه با تمرکز بر اصل ممانعت از ایجاد تنش و منطق حفظ دوستی با متحدان است. این سناریو که میتوان آن را بینابینی ارزیابی کرد، ترکیبی از واقعگرایی سیاسی و توجه به مبانی هویتی در تصمیمگیری دستگاه دیپلماسی عراق است. با این اوصاف، مهمترین محورهای این سناریو را میتوان در چهار محور ذیل ارائه کرد.
1- منافع ملی عراق تنها با اتکای صرف به منفعت مادی تامین نخواهد شد، بلکه حفظ الگوهای اتحاد و دوستی، در قالب اشتراکات هویتی و ضرورتهای همجواری در منطقه خاورمیانه، باید مورد لحاظ قرار گیرد.
2- کشور عراق مناسبات و همکاری با ایران و آمریکا را یکجا میخواهد و سیاست ایجاد توازن را میتواند تحت هر شرایطی، به ویژه در وضعیت بعد از اجرایی شدن دور دوم تحریمهای آمریکا باید در پیش بگیرد.
3- هواخواهان این طرح بر این باور هستند که عراق نمیتواند تحریمهای آمریکا را به شکل آشکار نقض کند؛ زیرا منطقی به نظر نمیرسد که به واسطه کمک آشکار به ایران در گذار از تحریمها، بغداد متحمل ضرر مادی شده و خود نیز مورد تحریم واقع شود. با توجه به بدهی بیش از 80 میلیارد دلاری دولت عراق، منطق عقلانی و منافع ملی عراق، نقض تحریمهای آمریکا را توجیه نمیکند اما این بدان معنا نیست که سیاستمدارن عراقی انفعالی عمل کنند و مطیع تمامی درخواستهای آمریکا شوند.
4- بر اساس استدلال طرفداران این سناریو، اعمال فشار بر آمریکا و بهرهگیری از تمامی ابزارهای دیپلماتیک برای گرفتن معافیت از تحریمهای آمریکا بنا به ضروریات استراتژیک و برای حفظ منافع ملی عراق، مهمترین راهبردی است که باید سیاستمداران عراقی در بحث تحریمها پیش بگیرند. هر چند تا کنون معافیت 45 روزهای به عراق برای تداوم صادرات انرژی و کالا از ایران به عراق، از سوی واشنگتن، صادر شده است اما در وضعیت آتی تلاش برای اخذ معافیت همیشگی به دلیل شرایط ویژه کشور عراق باید در اولویت کار دولت باشد.
سناریوی کنونی را تا حدود زیادی میتوان معقولتر و منطقیتر از دیگر سناریوها ارزیابی کرد. از یک سو منطق عقلانی اجازه نمیدهد که منافع ملی عراق به واسطه دور زدن تحریمهای آمریکا مورد تهدید واقع شود و از سوی دیگر، اخلاق سیاسی و مبانی هویتی جامعه سیاسی عراق، در راستای همدلی و همگرایی با تهران در موضوع تحریمها است. از همین جهت، رویکرد بیناذهنی نسب به کنش عراق در قابل تحریمهای آمریکا علیه ایران، بعد از 4 نوامبر میتواند منطقیترین سناریوی ممکن باشد. هر چند در این مسیر بسیار طبیعی به نظر میرسد که حجم مبادلات و گستره مناسبات میان دو کشور، احتمالا روندی از نزول و افت را تجریه خواهد کرد./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: فارس