۷ اصل روانشناسی در "تربیت" + شواهد قرآنی
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، یکی از مهمترین علومی که در تربیت غیرمستقیم، نقش دارد روانشناسی است. روانشناسی علمی است که به مطالعه رفتار و فرایندهای روانی انسان میپردازد. این علم چهار وظیفه توصیف، تبیین، پیش بینی و تغییر رفتار انسان را برعهده دارد.
در اینجا به برخی از اصول اثبات شده در روانشناسی به همراه شواهد اسلامی آن اصول میپردازیم که در تربیت غیرمستقیم باید به آنها توجه بیشتری کرد:
اصل اول: منحصر به فرد بودن شخصیت هر انسان
یکی از اصول ابتدایی در روان شناسی این است که هر انسانی با توجه به تفاوت در ژنتیک و محیط رشد، تمایزهای فراوانی با دیگران دارد.
«قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِه» اسرا84 بگو:هرکس بر حسب ساختار [روانی] خود عمل میکند.
این آیه کریمه اشاره به این اصل روانشناسی دارد که هرفرد دارای شخصیت روانی خاص خود است و هیچ دونفری نیست که ازجهت شخصیت کاملا شبیه به هم باشند. از این رو مربی نمیتواند برای تمام متربیان خود نسخه واحدی بپیچد پس لازم است یک مربی هنرمند تیهای شخصیتی مختلف را بشناسد و با روحیات آنها آشنا باشد.
اصل دوم: توجه به تفاوتهای جنسیتی
د مورد تفاوتهای زن و مرد روایات فراوان و دقیقی در متون اسلامی موجود است که دراینجا به صورت خلاصه به روایت معروف وبحث برانگیزی از امیرالمومنین(ع) اشاره میکنیم:
«النساء نواقص العقول» نهج البلاغه خطبه80؛ از این روایت برداشتهای متفاوتی شده است، عده ای از بی دینان آن را چماقی ساخته اند تا بر سر دین بکوبند و عده ای از دین داران آن را چماقی ساخته اند تا بر سر زن بزنند.
گذشته از اینکه این خطبه پس از پایان جنگ جمل توسط امام علی(ع) بیان شده و هدف از آن تعرضی بر رفتار عایشه است، باید گفت در واقع امام در مقام بیان میزان استفاده زنان از احساس و عواطفشان نسبت به استدلال و منطق در شرایط سیاسی و اجتماعی پیچیده است. امام میفرماید زنان در شرایط حساس به واسطه عواطف لطیف ترشان، تعقلشان ناقصتر از مردان است و احساساتشان را در تصمیم گیریها بیشتر دخالت می دهند نه اینکه عقل آنها (عقل به معنی بهره هوشی و یا انواع مختلف هوش) از مردان کمتر است.
برای نمونه هنگامی که مردان با همسرانشان برای خرید پوشاک به بازار میروند بزرگترین تنشی که بین آنها اتفاق میافتد از همین تفاوت روانشناختی که امام اشاره فرمودند، نشأت میگیرد. خانم ها به رنگ، مدل، طرح و مسایلی از این قبیل توجه دارند و مردان به جنس، کیفیت، قیمت، محکم بودن دوخت و ... توجه بیشتری نشان میدهند.
در این بخش می توان نتیجه گرفت که مردها هم از جهت میزان استفاده از عواطف و احساسات و حس زیبایی شناسی ضعیفتر از زن ها هستند پس میتوان گفت: الرجال نواقص العواطف.
اصل سوم: توجه به ضمیر ناخودآگاه در مربی و متربی
امام جواد(ع):اَلقَصدُ اليَ اللهِ تَعالي بِالقُلوبِ اَبلغُ مِن اِتعابِ الجَوارِحِ بِالأعمال(بحارالانوار، ج ٧٨، ص ٣٦٤)
نيت و اهداف باطني(آنچه در ضمیرپنهان است)انسان زودتر از اعمال بدني او به پيشگاه خداوند متعال ميرسد.
قصد یا نیت آن چیزی است که از درون نشات میگیرد وروایت به این نکته اشاره دارد که درون مایه ی هرکاری بیشتر از خود آن کار تاثیرگذاراست.
هرچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.شاید برای شما هم پیش آمده باشد که فردی درهنگام ملاقات با شما مدام ازکلمات محبت آمیز و مودبانه استفاده میکند و شروع به چاپلوسی و تملق گویی میکند.هدف او جلب محبت و توجه بیشتر شما است اما چون آنچه دررفتارش مشهود است با آنچه در ضمیرش پنهان کرده،تفاوت دارد،هرچه بیشتر در چاپلوسی و تملق گویی پیش میرود احساس ناخوشایندتری و یا حتی نفرت از او، برایتان دست میدهد.
در تربیت غیر مستقیم بسیار مهم است که مربی،ضمیرناخودآگاه خود را با رفتارش هماهنگ سازد و همچنین باید با ذکاوت فراوان آنچه در ضمیر(نیت) متربی است را بشناسد.
اصل چهارم: توجه به مکانیزم های دفاعی
وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هذَا إِلَّا إِفْکٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جَاؤُوا ظُلْماً وَزُوراً * وَقَالُوا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ اکْتَتَبَهَا فَهِیَ تُمْلَى عَلَیْهِ بُکْرَهً وَأَصِیلاً…*بَلْ کَذَّبُوا بِالسَّاعَهِ وَأَعْتَدْنَا لِمَن کَذَّبَ بِالسَّاعَهِ سَعِیراً(فرقان11)
وکافران گفتند: این فقط دروغی است که او ساخته، وگروهی دیگر اورا براین کار یاری داده اند.آنها (با این سخن) ظلم و دروغ بزرگی را مرتکب شدند. و گفتند: این همان افسانه های پیشینیان است که وی آن را رونویس کرده، و هر صبح و شام بر او املا میشود. بلکه آنان قیامت را تکذیب کرده اند؛ و ما برای کسی که قیامت را تکذیب کند، آتشی شعله ور و سوزان فراهم کرده ایم!
خداوند در این آیه به چند مکانیزم دفاعی تکذیب کنندگان پیامبر برای فرار از واقعیت، اشاره فرموده است. مکانیزم های دفاعی چون: انکار،فرافکنی و...
ما به عنوان فردی که میخواهیم در سایه و به دور از چشم متربی دست به تربیت او بزنیم بایستی این مکانیزم های دفاعی را بشناسیم و مقاومت کودک یا نوجوان تحت تربیت خود را بشکنیم تا او به آنچه ما میخواهیم تن در دهد.
اصل پنجم: اهمیت یادگیری اکتشافی، مشاهده ای و سرمشق گیری
یادگیری اکتشافی آن یادگیری است که با اندیشیدن پیرامون آنچه آموخته ایم و همچنین کشف مجهولات از معلومات صورت بگیرید، (نه صرفا محفوظات باشد) در حقیقت یادگیری اکتشافی یکی از بهترین شیوههای جهت تربیت غیر مستقیم است. در یادگیری اکتشافی، متربی خودش مطلب را کشف میکند و خودش آن را فهم میکند، از این رو بهتردر جان او مینشیند.
در این باره امام علی(ع) می فرمایند: الا لا خیر فی علم لیس فیه تفهم (کافی، ج 1، ص 36 ) آگاه باشید! در دانشی که در آن اندیشیدن نباشد، خوبی نیست.
امام در این روایت میفرماید باید متربی یا متعلم را به اندیشیدن و کشف در مسیر یادگیری حرکت داد، در حقیقت عالم پروری به آموختن چگونه کشف کردن و چگونه اندیشیدن است نه آموختن کشف کاشفان و اندیشه اندیشمندان.
یادگیری مشاهده ای آن است که متعلم با نگاه به پیرامون خود، بیاموزد و تربیت شود. خداوند به این اصل در قرآن تأکید فراوان دارد، مانند آیه «أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ» (غاشیه17)
در این آیه شریفه خداوند به تمام انسان ها در طول تمام دوران ها دستور میدهد که برای تربیت شدن باید، خوب مشاهده کردن را بیاموزید. بهترین معلم انسان، مشاهداتِ همراه با اندیشه او است.
از ابزارهای مهم تربیت غیر مستقیم، مشاهده است. آنچه را متربی با چشم خود میبیند بسیار بهتر درک میکند تا آنچه را بشنود یا بخواند،آری به راستی بین دیدن و شنیدن یک دنیا تفاوت وجود دارد.
یادگیری به شیوه سرمشق گیری، بدین معنا است که متربی برای هر امر تربیتی الگویی را در نظر داشته باشد و تلاش کند خود را به الگو نزدیک کند. در قرآن الگوهای مختلفی برای جویندگان مسیرحقیقت معرفی شده است همچون «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (احزاب21)
مربی باید برای هر محتوای تربیتی، بهترین الگوی مناسب با مخاطب را به طور غیر مستقیم به او معرفی کند.
اصل ششم: اهمیت خصوصیات اخلاقی مربی
خصوصیات اخلاقی مربی از معلومات و توانمندی های او بسیار مهمتراست. در امر تربیت در سایه، بیش از آن که میزان معلومات، شیوه آموزشها و نحوه تربیتهای یک مربی، اثربخش باشد، اخلاقیات او تأثیرگذار است. بدون تردید فضایل اخلاقی مربی مانند شهامت، مهربانی، سعه صدر و بردباری، شجاعت، اعتماد به نفس و... به صورت غیر مستقیم در تربیت متربی تأثیرگذار است.
امام صادق(ع) می فرمایند: من لم یصدق فعله قوله فلیس بعالم(کافی،ج1،ص36) هر آن کس که رفتارش گفتارش را تصدیق نکند، علمش سود بخش نیست.
از منظر حضرت صادق(ع)، عالم کسی نیست که داری یک سری معلومات باشد بلکه عالم واقعی(معلم ومربی) آن فردی است که علمش در رفتارش نمایان باشد واین چنین عالمی، علمش برای خودش ودیگرانسانها ثمربخش خواهدبود.
مثلا یک مربی را تصور کنید که با استفاده از براهین و دلایل علمی متفاوت، لزوم اطاعت از دستورات الهی را برای متربیان خود اثبات میکند و با استفاده از فن بیان و شیوایی سخن خود، به زیبایی، اطاعت از خدا را مایه سعادت در دنیا و آخرت معرفی میکند؛ اما متربیان در موقعیت های مختلف میبینند که مربی به سادگی از دستورات دین سرپیچی میکند. آیا دیگر این براهین علمی و بیان جذاب در دل و جان مخاطب اثر می گذارد؟ باید گفت این مربی هر چه را با علم و توانمندی خود ریسیده بود، با رفتار خود پنبه کرد.
اصل هفتم: توجه به بار هیجانی واژه ها
گزینش واژه های متناسب با افراد وتوجه به بار هیجانی کلمات و جملات در تربیت غیرمستقیم، بسیارحایز اهمیت است.
«فَمَنِ اعْتَدَی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ»(بقره194) پس هر کس به شما تعدی کرد همانند آن بر او تعدی کنید. در این آیه خداوند نه فقط به استفاده از جملات و کلمات و بار هیجانی آنها توجه کرده است بلکه بالاتر، با واج آرایی(عین) به تاثیرات حروف، در وجود مخاطبان خود هم توجه فرموده است. میتوان گفت قصد خداوند از شش بار تکرار کردن حرف(عین)، القای روحیه تقابل، مقاومت، شجاعت و... بوده است.
در تربیت غیر مستقیم، مربی باید به خوبی متوجه باشد که هرکلمه و جمله او، در روان مخاطب چه تأثیرات فوق العادهای خواهد داشت پس مربی باید در استخدام کلمات دقت فراوان کند؛ چون متربی او، به خصوص کودکان و نوجوانان بیش از آنکه به محتوا و مضمون جملات دقت کنند به ظاهر آن توجه دارند./۹۱۸/ی۷۰۲/س
ادامه دارد...
محمدصادق ناطقی