گزارش تحلیلی رسا از عملکرد متناقض کشورهای غربی در دفاع از حقوق کودکان
به گزارش خبرنگار بین الملل خبرگزاری رسا، کشورهای مختلف در سالنامه خود روزهای متفاوتی را به عنوان روز جهانی کودک در نظر گرفتهاند. یکی از اهداف برای تعیین چنین روزی، در هر کجای از تقویم و در هر کشوری در سراسر دنیا باشد، تکریم و احترام به حقوق کودکان است؛ مسألهای که به ندرت رعایت میشود. حقوق کودک تعاریف بسیار گستردهای دارد که توضیح و بررسی آنها در این مجال نمیگنجد. از این رو تنها به بررسی این مساله از زاویهای کوچک میپردازیم.
بشر از ابتدای پیدایش خود، در ظلم به همنوعان خود از هیچ ظلمی فروگذار نکرده است و در این میان کمتر زمانی شده است که فرقی میان کودک و بزرگسال قائل شود. اما آنچه که در جهان فعلی به نظر می رسد، سیستماتیک شدن ظلم و جنایت قدرتمندان جهان علیه طبقه فرودست و کم توان بشر است به طوری که کودکان و سالمندان مهمترین قربانیان این جنایات هستند.
آن چه که در ابتدای مطلب به نظر میرسد، ظلم و جنایت ابرقدرتها در جنگهای مختلف علیه کودکان و قتل و کشتار مردم بیگناه از جمله زنان و کودکان است. در ابتدا به بررسی این مساله پرداخته میشود و در بخش بعدی به برنامه خاص ابرقدرتها برای کودکان مورد بررسی قرار میگیرد.
بخش اول
تاریخچه پیدایش روز جهانی کودک
در سال 1946 و بعد از پایان جنگ خونبار جهانی دوم، سازمان ملل متحد به توصیه شورای اقتصادی و اجتماعی ملل متحد و به منظور حمایت از کودکان، سازمانی به نام یونیسف را ایجاد کرد که در ابتدا «انجمن بینالمللی ویژه کودکان سازمان ملل» نام گرفت. در سال 1953م (1332ش)، یونیسف (سرواژگان انگلیسی مقابلUnited Nations International Children's Emergency Fund) به یکی از بخشهای دائمی در سازمان ملل متحد تبدیل شده و روز ۸ اکتبر روز جهانی کودک نامگذاری شد.
بر کسی پوشیده نیست که سازمان ملل متحد -که به دست کشورهای پیروز در جنگ جهانی دوم تاسیس شده- تا کنون ابزاری در دست موسسان خود برای توجیه کارهای آنان بوده است. از این رو جای تعجب نخواهد بود که سازمانهای زیرمجموعه سازمان ملل نیز در همین راه قدم بر دارند.
بررسی موردی
با یک جستجوی ساده در شبکه اینترنت، این نتیجه به دست میآید که ایالات متحده آمریکا در رأس کشورهای پیروز بعد از جنگ دوم جهانی و برجسته ترین عضو موسس سازمان ملل و به تبع آن یونیسف (نهاد به اصطلاح حمایت از کودکان ملل متحد)، مهمترین و اصلی ترین ناقض حقوق مردم جهان از جمله کودکان است. به طوری که در جای جای تاریخ معاصر (از زمان قدرتگیری و معرفی ایالات متحده به عنوان یک ابرقدرت در عرصه بینالملل)، رد پای آمریکا در جنایت های ضدبشری دیده میشود. همپیمانان آمریکا نیز در سراسر دنیا در صورتی که بردگی خود به این کشور را اثبات کرده باشند، به گونههای مختلفی در جنایت و نقض حقوق بشر، آزادی عمل دارند. از مهمترین این همپیمانان میتوان به رژیم کودککش صهیونیستی و عربستان سعودی اشاره کرد که در موراد جنایات مختلف، شباهتهای زیادی دارند.
پیش از آن که به نمونههایی از جنایتهای آمریکا و همپیمانان آن علیه کودکان و نیز قصور سازمانهای بینالمللی و مدعی حمایت از حقوق کودکان اشاره کنیم ذکر این نکته مهم است که بررسی نمونههای زیر به عنوان نمونههای تضییع حقوق کودکان، به این معنا نیست که در مکانها و زمانهای ذکر شده، حق و حقوق سایر ردههای سنی رعایت شده است؛ بلکه بیشتر بدان معناست که آمریکا و همپیمانان آن، در قتل، کشتار و جنایات خود، هیچ تبعیضی میان نظامیان و غیرنظامیان از جمله کودکان، زنان و سالمندان، قائل نشدهاند. در ادامه به صورت مختصر جنایتهای آمریکا و هم پیمانان آن علیه غیر نظامیان به ویژه کودکان در کشورهای مختلف و نیز قصور فاحش سازمان ملل در این موارد را مورد بررسی قرار میدهیم و بعد از آن به به طور خاص بررسی جنایتهای رژیم صهیونیستی و عربستان میپردازیم.
جنگ جهانی دوم
جنایات مختلفی که در هر جنگ انجام میشود بسیار زیاد است به طوری که نمیتوان همه آنها را ذکر کرد و از آنجا که تاریخ را پیروزمندان در جنگها مینویسند، شاید آمار دقیقی از قتل و کشتار مردم بیگناه، اسیر و غیرنظامی کشورهای متحد در جنگ جهانی دوم، یعنی آلمان، ایتالیا و ژاپن از سوی نظامیان آمریکایی و انگلیسی در دست نباشد. اما آنچه که مسلم است، با بمباران اتمی آمریکا در دو شهر ناکازاکی و هیروشیما، دهها هزار نفر غیرنظامی به قتل رسیدند. آثار جنایت آمریکا در هیروشیما و ناکازاکی حتی تا زمان حال در نوزادان ناقص الخلقه ژاپنی دیده میشود. آمریکا هیچگاه به دلیل بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی و جنایت جنگی در حق کودکان و غیرنظامی ژاپنی طی جنگ جهانی دوم عذرخواهی نکرد.
کودکان ناقصالخلقه ژاپنی بعد از حمله اتمی آمریکا به هیروشیما و ناکازاکی
جنگ ویتنام
جنگ ویتنام که از نظر دشواری و باتلاق گونه بودن آن برای نیروی متخاصم به ضربالمثلی در روابط بینالملل و تاریخ جنگها تبدیل شده است، عرصه رویارویی میهنپرستان ویتنامی و نیروهای آمریکایی بود. در این تجاوز و مداخله آشکار که در دو دهه شصت و هفتادی میلادی رخ داد، نیروهای آمریکایی به دلیل عدم آشنایی با جغرافیای منطقه به ویژه بافت جنگلی انبوه و کمین گسترده نیروهای ویتکنگ (میهنپرستان ویتنامی که در همه فیلمهای هالیوودی به عنوان جنایتکار معرفی میشوند)، تلفات زیادی دادند. بنابراین نیروهای آمریکایی برای از میان بردن جنگلها و آشکار شدن کمینهای ویتکنگها از سلاحی به عنوان عامل نارنجی استفاده کردند. عامل نارنجی در اصل مادهای برای از میان بردن گیاهان آفت بود که در آزمایشگاههای آمریکا، به مادهای قوی برای نابودی جنگلهای ویتنام تبدیل شده بود. طبق آمار منابع غربی، این ماده علاوه بر از بین بردن جنگلهای انبوه استوایی، بر مردم ویتنام نیز آثار مرگبار فراوانی به جا گذاشت که در نسلهای بعدی مردم مناطق سمپاشی شده دیده میشود. برآوردها نشان میدهد بر اثر این سمپاشیها، 400 هزار نفر کشته یا ناقصالعضو شدند و در سالهای بعدی تاکنون 500 هزار کودک با اختلالات مادرزادی زاده شدهاند.
تاثیر عامل نارنجی در ویتنام و تولد کودکان ناقصالخلقه بعد از حملات آمریکا
اما شاید برجستهترین جنایت نیروهای آمریکایی علیه کودکان و غیرنظامیان ویتنامی در تاریخ 16 مارس 1968 میلادی و در روستای مایلای (My Lai) رخ داد.
بیبیسی انگلیسی در ای باره مینویسد: اکثر قربانیان غیرنظامیان زن و کودک بودند و اکثر آنان قبل از قتل، مورد شکنجه و قطع اندام نیز قرار گرفته بودند. برخی از اجساد نیز در جریان کشتار توسط سربازان قطعهقطعه شده بودند. کشتار در دهکدههای مایلای و میخه و سونمی در جریان جنگ ویتنام رخ داد.
قتل کودکان ویتنامی به دست نیروهای آمریکایی
نیروهای آمریکایی که در این روستا به بسیاری از زنان و دختران کم سن تجاوز کرده و آنان را به قتل رسانده بودند، در دادگاههای فرمایشی آمریکا تبرئه شدند و تنها فرمانده گروهان عامل جنایت به حبس ابد محکوم شد که وی نیز بعد از گذراندن 3 سال از به دوره محکومیت خود، آزاد شد.
جنگ بوسنی
در جریان جنگ بوسنی و هرزگوین، تعداد زیادی از مسلمانان بوسنیایی به دست نژادپرستان صرب به قتل رسیدند. در همه کشتارهای انجام شده در بوسنی به دست صربها، نمیتوان تفاوتی بین زن و کودک مشاهده کرد چرا که صربها با اصل نژاد مسلمان مشکل داشتنند. در یکی از برجسته ترین کشتارهای رخ داده در بوسنی و هرزگوین در دهه 90 میلادی، عده زیادی از غیرنظامیان بوسنیایی به مقر سازمان ملل پناه برده بودند. امنیت این محل قرار بود که از سوی 400 صلحبان سازمان ملل تامین شود. اما این نیروها غیرنظامیان بوسنیایی را به قاتلان صرب تقدیم کردند و نتیجه این اقدام، یکی از کشتارهای دهشتناک قرن بیستم میلادی بود. سازمانهای بینالمللی نظیر سازمان ملل، دادگاه لاهه و اتحادیه اروپا، هیچ گاه اقدام موثری در راستای مجازات عوامل این جنایت انجام ندادند و تنها به محاکمه صوری دو تن از جنایتکاران صرب بسنده کردند.
کودک بوسنیایی قربانی جنایات صربها
روآندا
قتل، غارت و تجاوز میراث استعمارگران در قاره سیاه است اما در میان همه این موارد بیشمار، قصور کمسابقه سازمان ملل در جلوگیری از قتل کودکان و غیر نظامیان قوم توتسی قابل توجه است. در روآندا نیز همانند بوسنی، غیرنظامیان به نیروهای سازمان ملل پناه بردند اما نیروهای سازمان ملل به راحتی آنان را به قاتلان هوتو سپردند تا یکی دیگر از جنایات ضدبشری در قرن بیستم شکل گیرد. در این واقعه که حدود صد روز به طول انجامید، هزاران زن و دختر هوتو مورد تجاوز قرار گرفتند و هزاران کودک به قتل رسیدند.
جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین
جنایات رژیم کودک کش صهیونیستی علیه غیرنظامیان فلسطینی، از حیث کمیت و کیفیت تا اندازهای زیاد است که میتوان گفت سردمداران این رژیم روی جنایتکاران تاریخ را سفید کردهاند.
قتل کودکان فلسطینی به دست جنایتکاران صهیونیست
رژیم اشغالگر صهیونیستی از ابتدای پیدایش خود که با طراحی و کمک استعمار پیر انجام شد، تا زمان رشد و نمو که آمریکا دست آن را در هر مرحله گرفت، با خیالی راحت هر گونه جنایاتی را علیه مردم فلسطین و لبنان انجام داده است به طوری که هرگاه اندک وجدان بیداری در سازمانهای بینالمللی حتی قصد محکومیتی غیرالزامآور علیه آن داشتهاست، نمایندگان آمریکا این محکومیت را وتو کردهاند.
از برجستهترین جنایتهای رژیم صهیونستی میتوان به کشتارهای غانا، صبرا و شتیلا و نیز حملات هوایی با سلاحهای ممنوعه به غزه اشاره کرد.
جنایات عربستان سعودی در یمن
عربستان سعودی دیگر همپیمان آمریکا در منطقه، همانند رژیم صهیونیستی از هیچ گونه جنایتی علیه مردم بیگناه یمن فروگذار نکرده است و با دادن دلارهای نفتی خود به آمریکا ضمن خرید میلیاردها دلار اسلحه، عدم محکومیت خود در مجامع بینالمللی را تضمین میکند.
کودکان یمنی قربانیان هر روز جنایتهای ائتلاف سعودی
همانگونه که آمریکا در باتلاق ویتنام گرفتار شد و به دلیل ضعف روحیه غیرنظامیان این کشور را به قتل رساند، رژیم سعودی نیز در باتلاق یمن درگیر شده است و برای جبران ضربه روحی مزدوران خود، همه روزه کودکان، زنان و غیرنظامیان یمنی را به خاک و خون میکشد.
بخش دوم
آنچه که در بخش اول مورد بررسی قرار گرفت، نمونههایی از جنایات آمریکا و متحدان وی در حق کودکان در سراسر جهان بود. اما این موارد، محدود به قتل و کشتار میشد و صحبتی از برنامه درازمدت استعمار برای نسل آینده جهان یعنی کودکان حال حاضر به میان نمیآورد. برنامهای که در قیاس با جنایات ذکر شده در بخش قبل، چندین برابر دهشتناکتر است اما طبق قانون قورباغه آب پز، کمتر کسی آن را حس میکند.
طبقه حاکم جهان برای ساختن جهان باب طبع خود، نیاز به نیروی جدید دارد. به طوری که تضمین کننده این مهم باشد که فرزندان طبقه فرودست، در آینده بردگان فرزندان طبقه حاکم باشند. از این رو استکبار برای رسیدن به هدف خود باید برای مردم جهان از سنین پایین برنامه ریزی داشته باشد. در نتیجه نیاز به برنامههای کنترل ذهن و فرهنگ دیده میشود. کشورهای غربی و در رأس آنان آمریکا برای ساختن جهان مد نظر خود، از فرهنگ سازی و کنترل ذهن بهره می برند و چون ذهن کودکان برای دریافت مطالب آمادگی بیشتری دارد، کودکان مهمترین قربانی کشورهای سلطهجو هستند.
تهاجم فرهنگی
سند 2030
از جمله مواردی که اخیرا در بسیاری از بحثها و اخبار به آن پرداخته شده، سندی به نام 2030 است.
در چارچوب عمل 2030 به واژههایی همچون شهروند جهانی و برابری جنسیتی اشاره شده است که این مباحث از سوی برخی صاحبنظران و کارشناسان مورد نقد است و حتی برخی معتقدند که تصویب و اجرای این سند دگرگونیهای بسیاری را در آموزش کشورها ایجاد خواهد کرد که از جمله آن میتوان به حذف کلیشههای جنسی و ارائه آموزشهای جنسی به کودکان و حذف برخی مفاهیم قرآنی و ارزشی از کتابهای درسی بهبهانه ترویج صلح و نبود خشونت اشاره کرد.
رهبر معظم انقلاب در دیداری که در تاریخ هفدهم اردیبهشت 1396 با فرهنگیان کشور داشتند با اشاره به سند آموزش 2030 فرمودند: جمهوری اسلامی ایران تسلیم سندهایی مانند 2030 یونسکو نخواهد شد. بهچهمناسبت یک مجموعه بهاصطلاح بینالمللی که قطعاً تحت نفوذ قدرتهای دنیاست این حق را داشته باشد که برای ملتهای دنیا تکلیف مشخص کند؟ اصل کار غلط است اینکه سندی را امضا کنیم و بعد بیاییم بیسروصدا آن را اجرا کنیم، نخیر، مطلقاً مجاز نیست.
آشکار است که سند 2030، کودکان و دانشآموزان را هدف قرار داده است چرا که با تغییر ذهنیت و تربیت افراد از سنین پایین میتوان آینده آنان را در جهت منافع استعماری جهتدهی کرد.
مدعیان مفید بودن اجرای این سند بیان میکنند که با اجرای این سند از تجاوز و سوء استفاده از کودکان میتوان جلوگیری کرد. اما نکته قابل توجه در این مساله این است که اولا آیا در کشورهایی که سالهاست این قوانین را اجرا می کنند، آمار سوء استفاده جنسی پایین تر است؟ دوم این که کشورهای اسلامی که خود برنامه دقیقی برای تربیت کودکان و ساختن جامعه دارند، آیا باید از روشهای دنیای لیبرال استفاده کنند؟ سوم این که آیا جایز است برای دست یافتن به وعدههای کشورهای غربی که در خُلف وعده بدنام هستند، روح و روان کودکان مسلمان و از آنجا، نسل آینده جامعه اسلامی را به خطر انداخت؟
رسانهها
میتوان سند 2030 را که در بالا به آن اشاره شد، بخشی از تهاجم فرهنگی به حساب آورد اما آنچه که به صورت کاملا عیان و بیپرده وارد عرصه تسخیر ذهن کودکان شده است، برنامههای ماهوارهای و فضای مجازی است. کمتر از دو دهه پیش، محتوایی که در حال حاضر در شبکههای اجتماعی بدون فیلتر و بیپرده در اختیار فرد قرار میگیرد، در دسترس و حتی قابل تصور نبود. اما امروزه هر فردی که یک گوشی هوشمند در اختیار داشته باشد، در صورت عدم تربیت صحیح، در کمترین زمان ممکن به رسانههای غیراخلاقی متعددی دسترسی خواهد داشت.
نتیجه
در بخش اول به این نکته اشاره شد که در جنگها و تجاوزهای مختلف در سرتاسر جهان، کشورهای غربی و در رأس آنان آمریکا، برای رسیدن به اهداف خود از هیچ گونه اقدامی فروگذار نمیکنند و در این میان هیچ چیزی سد راه آنان نیست؛ چه این مانع یک انسان باشد و چه یک ملت، چه بزرگسال باشد و چه کودک. در بخش دوم نیز این مساله مورد بررسی قرار گرفت که استعمار برای تامین آینده خود، نیاز به نیروهایی دارد که در راستای اهداف استعماری قدم بردارند و برای رسیدن به این مهم، فرهنگ سازی غربی و تخریب فرهنگ و تریبت جامعه از طریقه نفوذ و تسخیر افکار و اذهان کودکان است.
کودکان به عنوان اعضای آسیب پذیر هر جامعهای، در معرض دو خطر عمده و کلی جنگ و تهاجم فرهنگی قرار دارند. واضح است که برای دفاع از کودکان و به طور کلی تمامی اقشار جامعه در برابر خطرات نوع اول، نیاز است که قدرت نظامی و دفاعی جامعه تقویت شود. اما در مورد بخش دوم یعنی تهاجم فرهنگی، اقدامات پیچیده و گستردهتری باید انجام داد که از جمله آن میتوان به تقویت بنیه دینی و اعتقادی آینده سازان جامعه اشاره کرد./۸۴۷/ب۹۱۱/ف