دریوزگی برای مذاکره!
به گزارش خبرگزاری رسا، روزنامه حمایت در یادداشتی با موضوع مذاکره با آمریکا، آورده است:
یکم: دولت آمریکا طی یک سال و نیم گذشته، سیاست جدیدی در روابط خارجی خود در پیشگرفته که بر اساس آن، تمامی ساختارهای قبلی بهگونهای دستخوش تغییر و تحول شدهاند که هیچیک از کشورهای دنیا نسبت به ثبات و قانونمندی روابط دو یا چندجانبه و پیمانهای بینالمللی که یکطرف آن آمریکا باشد، اعتمادی ندارند.
راهبردهای کاخ سفید موجب شده تا بسیاری از دولتها، حتی آن دسته که عقد اخوت با آمریکا بستهاند و در سلک متحدین درجهیک این کشور به شمار میآیند نیز بهنوعی سیاست صبر و انتظار و نگاه آمیخته با شک و تردید به واشنگتن را در پیش بگیرند اما درعینحال، به دلیل قرار گرفتن در شرایط پیشبینینشده، از آمادگی قبلی کمتری برای مواجهه با وضعیت بیثبات کنونی برخوردارند.
بر همین مبنا، انتظار میرود که دولتها طی یک تا دو سال آینده، بهتدریج به سمت مرزبندی شفافتر با سیاستهای کاملاً غیرقابلاعتماد و تنشزای آمریکا پیش روند. به تعبیر نشریه «دیلی صباح» ترکیه، «ترامپ با بیشتر بازیگران مهم جهانی، مسیر برخورد و تنش را در پیشگرفته و بیشتر سیاستهای وی با استانداردها، اصول و قوانین بینالمللی در تضاد است. همزمان با انتقاد ترامپ از وضعیت فعلی و سیستم حاکم بر جهان، کشورهای دیگر نیز در حال از دست دادن اعتمادشان به آن هستند.»
دوم: در طول هفت دهه گذشته و پس از جنگ جهانی دوم، روابط برخی دولتها با آمریکا بهگونهای تنظیمشده بود که تغییر این وضعیت بهسادگی مقدور نبود ولی کاخ سفید در شرایط حاضر، سیاستهای لمپنی و تخریبی را با چاشنی فریب و لبخند بکار گرفته که در تضاد کامل با منافع بسیاری از کشورهای دنیا است. این موضوع، جدای از بحث پیمانشکنی و زیادهخواهی آمریکاست که بالاتفاق در استراتژی همه رؤسای جمهور آمریکا دیده میشود و آنچه دستمایه این نوشتار است، به رویکردهای تهدیدی و تطمیعی کلیددار فعلی کاخ سفید بازمیگردد که البته از جهاتی تازگی ندارد.
سوم: رئیسجمهور آمریکا از دوره مبارزات انتخاباتی نسبت به ایران اسلامی دیدگاه، رفتار و بینش ویژهای از خود نشان داده است که حتی در میان رهبران افراطی آمریکا بهندرت دیده میشود و هیچ اصلی از اصول رایج بینالمللی و حتی قوانین مطروحه آمریکا در آن جای ندارد؛ بهعبارتدیگر، سیاستهای ترامپ در قبال ایران، نه قانون دارد، نه منطقپذیر است و نه قابل توجیه و دفاع.
از یکسو، از توافق هستهای گروه 1+5 با ایران خارج میشود، آن را بدترین توافق خطاب میکند و از سوی دیگر، در کمال وقاحت و بدون کمترین اشاره به نقض عهدهای فاحش خود و دولتش در برجام، پیشنهاد مذاکره بدون پیششرط با جمهوری اسلامی را مطرح میکند. جالب اینجاست که عقلا و صاحبنظران آمریکایی هر دو اقدام ترامپ را از این منظر محکوم کردهاند که اعتبار نیمبند و نداشته آمریکا را در جهان بر باد داده و پیشنهاد مذاکره بدون شرط با ایران را به دلیل کپیبرداری ناقص از ماجرای کره شمالی به باد انتقاد گرفتهاند.
افزون بر این، اندکی پسازاین نمایش تبلیغاتی، مقامات کاخ سفید با دستپاچگی سعی در رفو کردن اظهارات مافوقشان برآمدند و بهعنوانمثال، «هوگان گیدلی»، معاون سخنگوی کاخ سفید گفت: «سیاست دولت آمریکا در قبال ایران تغییری نکرده و واشنگتن قصد دارد به اعمال تحریم و فشار به ایران، ادامه دهد. ترامپ آنچه از ایران میخواهد را بهصراحت اعلام کرده است... ما تحریمها علیه ایران را تشدید کردیم و برخی از شراکتهایمان را تقویت کردیم تا فشار بیشتری به ایران تحمیل کنیم»!
چهارم: جمهوری اسلامی این اصل را بنابر تجارب تاریخی خود در دستور کار قرار داده است که آمریکا بهطور کل و آمریکای پساترامپ بهصورت ویژه، بههیچعنوان حتی در تعهدات رسمی و بینالمللی، قابلاعتماد و اتکا نیست، چه رسد به اینکه در روابط دوجانبه مثل برجام، سندی را امضاء و الزامی را به شکل صوری بپذیرد.
اگر تا پیش از روی کار آمدن ترامپ، برخی در ماهیت پلید و حقهباز سیاستمداران آمریکایی شک داشتند، امروز دهها و صدها نمونه در مرئی و منظر جهانیان وجود دارد که ثابت میکند ظاهر و باطن مستأجران کاخ سفید، یکی نیست، دستکش مخملی میپوشند ولی دستشان چدنی است، لبخند میزنند و وعده میکنند، درحالیکه منظوری جز فریفتن باهدف امتیازگیری ندارند. از باب نمونه، آنچه درباره کره شمالی اتفاق افتاد، شعار صلحطلبی دولت آمریکا را به یک طنز سیاسی تبدیل و کرهایها را ترغیب کرد که به حفظ توان هستهای خود اصرار ورزند و کاخ سفید نیز به تحریمهای خود علیه پیونگیانگ ادامه دهد.
پنجم: رئیسجمهور آمریکا از یکسو اعلام میکند که حاضر است بدون پیششرط با ایران مذاکره کند و از سوی دیگر به این سؤال پاسخ نمیدهد که موضوع گفتگو چیست ؟! اگر در مورد توان هستهای صلحآمیز جمهوری اسلامی است که قبلاً در این مورد، توافقی با گروه 1+5 بهدستآمده و چنانچه بحث بر سر موضوعات منطقهای و موشکی است که کشورمان بهصراحت تأکید و تصریح کرده است که این مباحث، در زمره خطوط قرمز نظام به شمار میآیند و هیچ گفتگویی را در این خصوص آغاز نمیکند.
بنابراین، جمهوری اسلامی با استناد به طغیان و عهدشکنی و استراتژی یکی به نعل، یکی به میخ کاخ سفید، در حال حاضر هیچوجه مشترک و زمینه برابری برای گفتگو با آمریکا ندارد. برخلاف چیزی که معاون سخنگوی وزیر خارجه آمریکا عنوان کرده، این ایران است که آنچه از واشنگتن میخواهد را بهصراحت اعلام کرده و تا زمانی که شروط کشورمان محقق نشود، طرح موضوعاتی ازایندست را جز فریبکاری و بازی با افکار عمومی نمیتوان ارزیابی کرد.
ششم: ترامپ بهگونهای از فتح باب مذاکره با ایران سخن میگوید که گویی این ایران است که پشت درهای کاخ سفید نشسته و منتظر ورود به سالن گفتگو با ترامپ است! خیر، اینگونه نیست.
ماجرا این است که آمریکای بهاصطلاح ابرقدرت، از فروش صدها میلیارد دلار سلاح به کشورهای منطقه، تأسیس دهها پایگاه نظامی در همسایگی ایران و حضور ناوگان نیروی دریایی خود در خلیجفارس در کنار تشدید تحریمها و تهدید به حمله نظامی طرفی نبسته و حالا که همه برگهای برندهاش در برابر جمهوری اسلامی را سوخته میبیند، چارهای جز دریوزگی برای مذاکره ندارد.
عدهای هم این ژست عوامفریبانه را صادقانه میپندارند و از خود نمیپرسند که چرا کشوری با سودای سردمداری و رهبری جهان، اینهمه از رؤیای خیالی مذاکره با ایران دم میزند ؟
ترامپ و تیم مکارش بهخوبی آگاهند که مثل تحریمهای دولت قبل پیش از آغاز مذاکرات هستهای، تحریمهای ایران نیز دیر یا زود شکست خواهند خورد، چراکه کشورها از همین حالا در مقابل قوانین تحریمی وزارت خزانهداری آمریکا گارد گرفتهاند. پس بهترین گزینه برای لغو آبرومندانه تحریمهای غیرقانونی و یکجانبه، پیش کشیدن گزاره گفتگو با تکمضراب افزایش فشار و تهدید است؛ آرزویی که هیچگاه محقق نمیشود و با مقاومت جمهوری اسلامی به سندی برای رسوایی سردمدار نظام سلطه تبدیل خواهد شد./۹۶۹/د۱۰۲/ب۱
منبع: حمایت