تأملاتی در باب تهدیدهای دین و رسالت حوزویان
به گزارش خبرگزاری رسا در خراسان شمالی، حجتالاسلام والمسلمین سیداحمد حسینی خراسانی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و نماینده خراسان رضوی در مجلس خبرگان رهبری، در نشست با مدیران و اساتید حوزه علمیه خراسان شمالی که به مناسبت ماه رمضان در بجنورد برگزار شد، به تشریح خطرات تهدیدکننده دین و رسالت روحانیت برای مقابله با این خطرات پرداخت.
آنچه در پی میآید گزارش این نشست صمیمی است که با حضور این استاد نمونه چهاردهمین اجلاسیه بزرگ حوزه علمیه قم در مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان شمالی برگزار شد.
حدیثی از وجود مقدس حضرت سیدالمرسلین نقل شده که در منابع امامیه و به نحوی در کتب عامه هم آمده است، رسول گرامی اسلام میفرماید «یحمل هذا الدین فی کلّ قرن عدول ینفون عنه تأویل المبطلین و تحریف الغالین و انتحال الجاهلین»
این حدیث دقیقاً بیان جایگاه رفیع عالمان دین و رسالت بزرگ حوزه و حوزویان است؛ زیرا دین و احکام دینی همواره در طول تاریخ در معرض آسیبها و خطر و تهدیدهای جدی بوده و هست.
یکی از آن تهدیدها که کیان دین و جامعه دینی را هدف قرار داده و حقیقتاً خطر محسوب میشود این است که افرادی در قالب دینداری و با ادعای دینداری ولی تند و افراطی و خارج از حد تعادل شروع به تحریف دین میکنند، زیادهروی کرده و بیرویه اظهار نظر میکنند، دین را به یک جانب و یک سو کشانده و دین را یکسویه و یکجانبه میکنند.
تحریف غالین که در حدیث فوق آمده هم همین را میگوید، غلو همان تندروی است که در تاریخ اسلام بوده و امروز هم به آن مبتلا هستیم.
گروه دوم تهدیدکننده دین افرادی فاسد و بیارتباط با حقیقت دین هستند که خود را بهعنوان دیندار و متولی امور دین برای جامعه جا انداخته و فعالیت میکنند، آنها اساساً خود را زعما و رهبران و متولیان امور دینی مردم میدانند در حالی که در حقیقت اینها یک جریان باطل و فاسد و بیارتباط با دین هستند.
گروه سومی که برای دین، تهدید شمرده میشوند افرادی هستند که تندرو نبوده و باطن فرصتطلب و قدرتجو هم ندارند؛ اما نادان هستند. دین را دوست دارند و درصدد خدمت به دین هستند اما فاقد اهلیت هستند و شایستگی لازم به شایستگی ویژه علمی را برای خدمت به دین ندارند؛ اما همین افراد با فقدان اهلیت و شایستگی متولی شده و در رأس امور قرار گرفتهاند.
این افراد برخی چیزهایی که دین نیست را جزء دین میدانند، تلقیات خود از دین، دریافتهایشان از احکام الهی، برداشتهای شخصی از دین در حوزه معارف، احکام و اخلاق و مسائل معرفتی و اعتقادی را با ژست یک فیلسوف یا متکلم بیان میکنند.
این افراد از عقاید اصیل اسلام آن جوری که هست بیاطلاع هستند؛ اما چیزی که ربطی به عقاید و امور معرفتی ندارد و فهم خودشان است را بهعنوان یک عقیده دینی ترویج میکنند و چون متولی امر هستند این عقیده را تحمیل میکنند.
در حوزه احکام هم همینجور است، مثلاً در باب حجاب، عدالت، حوزه مدیریت با رویکرد دینی نظر میدهد در حالی که این نظرها اجنبی از واقع حکم الهی هستند و در حوزه اخلاق هم چون نمیداند چیزهای نادرستی را در بین مردم باب و ترویج میکند آن هم در جایگاه کسی که متولی امور دین شمرده میشود.
چنین فردی رویه و منهجی را در باب تربیت، آداب، اخلاق و غیره ترویج میدهد که در حقیقت ضد اخلاق است؛ اما او اینجوری فهمیده است که از اینجور افراد کم نبوده و الآن هم کم نیستند.
دین هم از این سه حوزه خارج نیست، همه دین همین است و دین با تمامیت خود در معرض خطر این سه جریان مضر است.
هویت حوزویان کسب صلاحیت لازم برای صیانت از دین است
رسالت علما مقابله با این جریانها است، در هر بعدی که بیتوجهی شود در همان بعد جامعه دینی و دینداران و احکام الهی دچار آسیب میشوند.
امروز به نظر میرسد در هر سه جبهه یاد شده ما گرفتار هستیم، گرفتاری هم طبیعی است که گرفتاری درون دینی و درون جریانی و درون حوزوی است، از بیرون نیست، اینجا هوشمندی لازم است که بهدرستی این جریانهای انحرافی را شناخته و با آنها مقابله کنیم.
همه هویت حوزه و رسالت حوزویان کسب صلاحیتهای لازم برای مقابله با این جریانها با هدف صیانت از سلامت دین است و به دور از هر گونه اغراق یا عصبیت و تعصبی عرض میکنم که به لطف پروردگار و به برکت دعای خیر اولیای الهی و مدد صاحب دین و صاحب حوزهها در طول تاریخ غیبت که این رسالت سنگین بر عهده حوزهها و بر دوش روحانیت بوده، روحانیت و حوزهها بهخوبی از عهده این مسؤولیت برآمدهاند و هر چه امروز از ارزشها باقی است به برکت هوشمندی علما در این حوزهها برای صیانت از دین آن هم بهدرستی و با دقت، بهجا و بهموقع بوده است.
عرض بنده خدمت دوستان این است که علم و عالمی و حوزوی بودن و طلبگی یک مقوله مشککه است، علم مقول به تشکیک است و طلبگی هم ذات مراتب است؛ یعنی از قبة الرأس تا این قاعده و از قله تا قاعده و ما بینهما کسانی که در این مسیر و سلک قرار گرفتهاند همه طلبه هستیم.
منتها توانمندیها مختلف بوده و مراتب متفاوت است؛ اما رسالت مشترک است و البته انجام رسالت به حسب توانمندیها و متناسب با مراتب فضل و دانش و مهارت و توانایی است.
هر چند در سایه پربرکت نظام جمهوری اسلامی اصناف و اقشار و طبقات مختلفی از مردم از زن و مرد در قالبهای مختلف نظامی و انتظامی، دانشگاهی و فرهنگی، کاسب و کشاورز، زن و مرد و پیر و جوان و صنعتگر و حرفهها و گرایشهای مختلف همه در خدمت دین قرار گرفتهاند و نقش هیچ یک از اینها جای انکار ندارد؛ اما ثقل کار و بار سنگین و اصلی بر عهده حوزهها و بر دوش طلبهها است و سازوکارها و روشها هم حسب مقتضیات زمان متفاوت، متغیر و سیال و شناور است.
نکتهای را که عرض میکنم، این است که ما در بیان نقش روحانیت بهعنوان یک نکته کلیدی باید بیشتر به واقعیات تاریخ پرافتخار روحانیت توجه کنیم؛ هم تلقی مردم و هم تلاش ما در شناخت و شناساندن روحانیت، جایگاه روحانیت و رسالت حوزههای علمیه عمدتاً در مدار و محور مسائل دینی بالمعنا الاخص بوده است.
یعنی ما عرصه فعالیت، خدمات و رسالت روحانیت که آن را موفق هم ارزیابی میکنیم عمدتاً مسجد و محراب و منبر در فرصتهایی همچون عاشورا و محرم و صفر و ماه مبارک رمضان و امثال اینها در پاسخگویی به مسائل دینی و اعتقادی اخلاقی و فقهی مردم میدانیم و بیان میکنیم در حالی که نقش روحانیت در همه شئون زندگی مردم بوده و هست.
من به مناسبت بحث روز جامعه خدمت شما عرض میکنم که نه دیگران این تلقی و انتظار را دارند و نه ما این التفات و انتقاد را به حسب قالب داشتیم و داریم که در حوزه حفظ و حراست از تمامیت ارضی و صیانت از سلامت جامعه و حفظ استقلال کشور و ناموس ملت و مقابله با تجاوزگریهای متجاوزان و جلوگیری از اشغال اشغالگران و یا بیرون کردن و عقب راندن متصرفان و اشغالگران هم روحانیت همواره نقش درجه یک را بر عهده داشته است.
نقش علما در تحقق شعار حمایت از کالای ایرانی
به مناسبت بحث حمایت از کالای ایرانی که مقام معظم رهبری سال را با این عنوان نامگذاری کردند طبعاً هر کس به سهم خود سعی کرده که این امر را مورد حمایت، تقویت و نشر و توسعه قرار دهد.
من وقتی بر روی این نکته تمرکز کردم که علما در این حوزه چه کردهاند، وقتی با التفات به این نکته به اطلاعاتی که از قبل داشتیم و مطالعاتی که قبلاً بود مراجعه مجدد کرده و تجدید نظر و بازبینی و بازخوانی کردیم دیدیم حوزههای علمیه و روحانیت در این عرصه افتخارات زیادی دارند.
این در حالی است که مؤمن و غیرمومن، متدین و غیرمتدین انتظارش از روحانیت این نیست، شناختشان از روحانیت این نیست و مسئولیت روحانیت را هم این نمیداند.
ببینید در سقوط سرزمینهای اسلامی در خطریترین شرایط و جلوگیری از سقوط چه کسانی نقش درجه اول را بر عهده داشتهاند.
از عهد جناب شیخ مفید و شاگردان و تلامذه ایشان تا عصر امثال خواجه طوسی و علامه حلی و تا زمانهای متأخر و تا تقریباً سده اخیر که به دوران مشروطیت معروف شد علما در اداره جنگها، در حضور در خط مقدم مبارزه با متجاوزان، در بیرون کردن اشغال گران و در خنثیسازی توطئههای اقتصادی شکننده مخالفان دین چه کردهاند.
حالا متوجه میشویم که جریانی به نام حمایت از کالای ایرانی به تناسب، ملی به فراخور و یا دینی برای مقابله با کالاهای وارداتی به قول خودشان البسه و اقمشه و اطعمه و مطاع اجانب چه کردهاند در حالی که مردم همیشه روحانی را در محراب و مسجد دیده و میشناسند و او را بر فراز منبر مورد قضاوت قرار میدهند.
تصور این است که نظام جمهوری اسلامی که در آن روحانیت بر سر کار آمده، یک پدیده نو و بدیع و بیسابقهای است. البته بحث ولایت فقیه با این نکته که خدمت شما عرض میکنم متفاوت است، ولایت فقیه بحث پیشینه داری است؟ سابقهدار است؟ مطرح بوده یا نه؟ این خیلی روشن است قدمت این بحث و عمق و ریشههای این موضوع روشن است.
اما این موضوع که روحانیت در طول تاریخ در عرصههایی غیر از مسجد و منبر و محراب و عاشورا و صفر و ماه مبارک رمضان نقشآفرینی داشته کمتر مورد توجه بوده است.
اعتقاد من بر این است که اگر ما طلاب روحانیت را در این جایگاه بهدرستی معرفی کنیم بدون شک نوع نگاه به روحانیت در جامعه و دنیا تغییر میکند.
البته در این زمینه کار شده؛ ولی ما در این راستا کار هدفمند و سیاستگذاری شده و مهندسی شده مناسب و خوبی نداشتهایم.
بهگونهای که برخی اینگونه ترویج کردند که آخوند یعنی مفتخور، آخوند یعنی موجود بیخاصیت و تعابیر تند و گزنده و موهن و خردکننده روحیه که ترویج میشد، اینها تماماً هدفمند بوده تا بین مردم و روحانیت فاصله بیفتد، چون دشمنان دیدهاند روحانی کسی است که در خط مقدم جنگ با متجاوزان قرار دارد.
اگر این اتفاق بیفتد و مردم نقش روحانیت را بدانند طبیعی است که نوبت به دیگران نخواهد رسید؛ به همین دلیل میآیند میگویند اصلاً روحانیت چه خاصیت و جایگاهی دارد؟ بعد عناوین و القابی را بهعنوان تهمت، توهین و تضعیف بار روحانیت میکنند و از این طرف هم دفاع عالمانه، جانانه و کارشناسانه صورت نگرفته و نتیجه این میشود که برخی میگویند نبود روحانیت هیچ اشکالی در جامعه ایجاد نمیکند، مگر با نبودن روحانیت بهجایی بر میخورد؟
این مسأله مهمی است که ما باید بر این محور هم حرکت کرده و روی این قوت تکیه کنیم و این افتخارات را بعد از مطالعه دقیق با سند و مدرک بر افکار عرضه کنیم./9314//۵۰۴/خ