دغدغهای برای قاب سینما
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، سینما در قالب هنر، رسانه و صنعت نقش آفرینی میکند و امروز وقتی منطبق بر نگاه اقتصادی به این مسئله نگاه میکنیم، تهیه کننده نقش مهمتری از کارگردان پیدا کرده است.
سینما ابزاری است در جهت قدرت نرم و نقش آن در حوزه انتخاب انسان بی بدیل است. هر چند امروز دیگر سخن از بازیها و رسانههای اشتراکی به میان آمده است ولی در کشور ما بدون شک هنوز تلویزیون، سریال و سینما نقش مهمی دارد.
بی شک بازی هنر برای هنر یک اتفاقی است که نه در واقعیت که در خیال میگنجد و ظرفیت سرگرمی و Entertainment یک دروغی است که برای استفاده از ضمیر ناخودآگاه افراد استفاده میشود تا به راحتی بر قدرت تصمیمگیری نفوذ کنند و نبرد برای تسخیر ذهنها و قلبها به یک اتفاق مهم در جهت پیروزی جبهه کفر بیانجامد.
بنابراین در هنر شیطانی به جای استفاده از حکمت، ساینس مطرح می شود و نتیجهاش در راستای آرخه1 تا تخنه2 نمایانگر میشود که نتیجهای جز اغوای قلب انسانها نخواهد داشت.
قرآن کریم میفرماید: وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ 3
و بدين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از شيطانهاى انس و جن برگماشتيم بعضى از آنها به بعضى براى فريب [يكديگر] سخنان آراسته القا مى كنند و اگر پروردگار تو مى خواست چنين نمیکردند پس آنان را با آنچه به دروغ مى سازند واگذار.
ملزومات زندگی در جامعه الحاقی
امروز ما در جامعهای باستانی زندگی نمیکنیم و نمیتوان از ابعاد مختلف رسانه دور بود، جامعه الحاقی جامعه ای است که هوش مصنوعی بر آن حاکم است و توانایی افراد تنها منوط بر اتصال بر دنیای مجازی است.
از نظر جان فیسک مصرف کنندگان رسانهها مردمی هستند که با بلوک قدرت میستیزند. برای فیسک درگیری بر سر «معنا»، درگیری بر سر قدرت اجتماعی است.
سینمای ایران امروز نه به مثابه یک هنر یا صنعت بلکه وقتی از منظر رسانه به آن توجه میشود، نه با نگاه سمبل و سمبلیسم که با نگرشی همه جانبه به المانهای مختلف تصویری آن ما را به ابعاد مختلفی از توجهات به سوژه یا ابژه مدنظر میبرد.
وقتی سوژه برای ما روحانیت است، با نگاه به سیر تاریخی این آثار از اولین فیلم یعنی زیر نور ماه تا فرشتگاه با هم میآیند و سه بیگانه شاید نوع روایت تصویر خود بیانگر حرفهایی باشد که میتوان دسته بندی نمود و از نوع کارگردانی تا بازیگرانی که در این عرصه هنرنمایی کردند، پرداخت که در این مقال نمیگنجد.
وقتی از یک تهیه کننده اثر سینمایی پیرامون این حجم از اختلافات خانوادگی، دعوا، خشونت، افسردگی و دو رویی میپرسیم، عمده جواب آنها این است که به هر حال این بخش از اجتماع نیز وجود دارند و باید مورد بررسی قرار گیرند که این مسئله در مورد روحانیت نیز جاری است، یعنی سوژههای تکراری به شدت در آثار موج میزند که انگار حتی توان بهره برداری از وضعیتهای نمایشی را نیز ندارند.
تصویر در ذهن قرار میگیرد و به صورت ناخودآگاه میتواند جانشین یا همنشین تصویر متفاوت در جای دیگری بشود، جای این نکته مطرح است که آیا نمیتوان با استفاده از این روش آثار مطلوب را الگوسازی نمود تا جامعه اصلاح شود، مانند کاری که دیر زمانی است سینمای هالیوود انجام میدهد.
آشفتگی آثار در حوزه روحانیت
علت آشفتگی آثار در حوزه روحانیت در این است که تصاویر همواره با سوء تفاهماتی برای این قشر از جامعه به همراه بوده است و دلیل آن عدم همراهی یا کم کاری فقیهان در حوزه رسانه باشد.
برای ساخت یک اثر دینی، امروز یا باید مشاور کارگردان باشی و او را قانع کنی که حوزه علمیه و طلبه را این گونه به نمایش بگذارد، یا اینکه خود دست به قلم شوی و فیلمنامه بنویسی و کارگردانی کنی.
زمانی که دعوا میان انتقال عقلانیت به حس یا توهمات به حس ایجاد میشود، تنها کسی که فهم درستی از دین و روحانیت پیدا کرده باشد، میتواند به خوبی مفاهیم را منتقل کند.
پس در این هنگام است که فرد با مطالعه بیشتر پیرامون اسلام متوجه میشود که نباید نگاه حداقلی به دین در مسیحیت را به درون اسلام تعمیم دهد و وقتی بیشتر از اسلام بخواند، میفهمد که آن نگاه معترضانه علیه مذهب در مسیحیت، امروز در شیعه برایش نسخهها پیچیده شده است.
این جاست که کارگردان اگر مسلمان باشد میفهمد که یک بازیگری که به دفعات مکرر در نقش روحانی بازی کرده است، به درد نقش جوانی نمیخورد که برای خروج از کشور ناگزیر است که به لباس کشیش در آید یا اینکه ادای همجنس باز را در بیاورد.
یا همان روحانی در قاب سینما فقط طلبه سادهای نیست که بازیچه دست هر کودکی شود و سرانجام آن است که نهاد روحانیت از این نوع بازیگری در فیلم دودکش تقدیر کند.
کلام آخر
امروز رابطه نهاد دین با رسانه و سینما نباید از جانب افراط و تفریط صورت بگیرد. وقتی آیت الله جوادی آملی فرمود: اگر کسی به صورت پیامبر در این عصر مبعوث میشد، گزاف نبود که با زبان هنر سینما بیاید، به این معنا نیست که بایستی حوزه علمیه کارگردان تربیت کند، بلکه باید به دنبال افرادی بود که بتوانند خطدهی فکری در این عرصه را صورت دهند و در واقع با زبان سینما آشنا باشند./۸۸۱/ی۷۰۳/س
علی اصغر سیاحت هویدا
پاورقی
- دانه
- میوه
- سوره انعام آیه 112
منابع
- تابش، نصرت الله، مبانی زیبایی شناختی سینمای اسلامی، 1393، بنیاد سینمایی فارابی، تهران
- ساسانی، فرهاد، معناکاوی به سوی نشانه شناسی اجتماعی، 1389، نشر علم، تهران
- دکترین سینما (1)، سلسله جلسات کلبه کرامت
- در آمدی بر مطالعات ارتباطی، جان فیسک