انتشار ناگفته هایی از الگوی فقه سیاسی از منظر شهید سید محمد باقر صدر
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، حکومت اسلامی موضوعی است که همواره در ذیل مبانی آن در الگوی اصالت احیاء امر الهی بهعنوان محور تشکیل حکومت امری است که لوازمی را برای حاکمیت با هویت اسلامی ایجاد میکند.
باید توجه داشت که چرایی و چگونگی حاکمیت از مبانی زیربنایی است که ساحت مبانی آن اقتضای پرداختن به مبانی عقلی و فلسفی دارد؛ چراکه هویت توحیدی برخی از گزارههای آن ابتدا باید در جامعه عقلا مورد تحلیل قرارگرفته و پسازآن به گزاره نگاری قوانین اسلامی تأمل شود؛ امام آنچه این گفتوگو به دنبال آن است بررسی یکی از مفاهیم سیاسی به نام فقه نظام است که لوازم شرعی دیپلماسی سیاسی را حدود نگاری خواهد کرد.
آیتالله محمدعلی تسخیری، در سال 1323 هجری شمسی در خانوادهای مذهبی و انقلابی دیده به جهان گشود. افتخار این خانواده، شهادت محمدحسین تسخیری و تقدیم سه جانباز درراه انقلاب اسلامی است. پدر بزرگوار ایشان، آیتالله شیخ علیاکبر تسخیری که برای تحصیل علم، سواحل خزر را بهسوی نجف اشرف ترک کرده بود، مشوق و اولین استاد وی در دروس حوزوی بودند؛ گفتنی است ایشان یکی از شاگردان برجسته شهید سید محمدباقر صدر است.
در دیدار اعضای ستاد کنگره بینالمللی فقیه فقه نظام(نکوداشت شهید آیت الله سید محمد باقر صدر) با آیتالله تسخیری، مشاور رهبر معظم انقلاب اسلامی در امور بینالملل و جهان اسلام نکات مهمی بیان شد که مشروح آن در متن ذیل آمده است.
ـ ضمن تشکر از فرصتی که در اختیار ما قراردادید؛ از نحوه آشناییتان با آیت الله شهید سید محمدباقر صدر بفرمایید و اینکه چقدر محضر این فقیه برجسته تلمذ داشتهاید؟
سال 42 در نجف اشرف بنده در «کلیه الفقه» بودم که با تفکر و ابتکارات مرحوم استاد شهید آیتالله سید محمدباقر صدر آشنا شدم و افتخار تلمذ در محضرشان را پیدا کردم؛ تقریباً یک دوره اصول و در همان مدت در درس فقه ایشان حاضر شدم.
ـ مهمترین ویژگی شاخص شهید آیت الله سید محمدباقر صدر را در چه میدانید؟
شکی ندارم که چنین شخصیتی ابعاد بسیار دارد؛ از همین رو باید برخی ابعاد شخصیت این عالم والامقام را بررسی کنیم تا عظمت آن را بیشتر درک نماییم؛ هرچند که عظمت ایشان نیاز به توضیح ندارد، اما برجستهترین ابعاد شخصیتی شهید سید محمدباقر صدر «نظریهپردازی، تربیت، عشق و جهاد» بود که لازم است برای درک حقیقت وجودی این فقیه وارسته به بررسی مختصر هر یک از این ابعاد بپردازم.
شهید آیت الله سید محمدباقر صدر نظریهپردازی کم نظیری بود
شهید آیت الله سید محمدباقر صدر یک نظریهپرداز کمنظیر بود؛ این در حالی است که یک مکتب فکری جدید را در بسیاری از زمینهها ارائه کرد، چنانکه شهید آیت الله سید محمدباقر صدر ویژگیها و خصوصیات منحصربهفردی داشت.
جامعیت و کلیت در دیدگاه از برجستهترین ویژگیهای شهید آیت الله سید محمدباقر صدر بود؛ باید توجه داشت که «کسی که برای اولین بار تألیفات استاد شهید را مطالعه کند، این ویژگیها را نزد ایشان خواهد یافت میبیند که ایشان فقط در چارچوب کلی و از طریق بررسی روابط و ریشهها مسائل را بررسی میکند.» برای مثال اگر مسأله «امامت» با این ادبیات بررسی شود، حقیقت آن با سیر انسانیت و هدف والا مرتبط میشود؛ و اگر به بررسی فلسفه بپردازد، از طریق جایگاه والای اجتماعی آن، وارد موضوع میشود.
همچنین اگر محقق به سبک شهید آیت الله سید محمدباقر صدر به یک مسأله منطقی مانند «استقراء» بپردازد، بهوسیله آن وارد بزرگترین حقیقت هستی میشود و یا اگر نظام عبادات را بررسی کند، نقش آن را در نفی بزرگترین امراض تمدن بشری موردبررسی قرار میدهد، اگر پیرامون مکتب مارکسیسم تحقیق کند، نظریههای مختلف را بررسی مینماید و یا اگر بر روی یک مسأله فقهی تمرکز کند، همه قواعد فقهی مرتبط را ازنظر میگذراند.
باید توجه داشت اگر یک موضوع مربوط به اصول را فقه بررسی نماید از همه جهات وارد آن میشود و چهبسا همه نظریات علمی مربوط به آن را موردمطالعه قرار دهد؛ بر این اساس آیت الله شهید سید محمدباقر صدر در مسائل روز نیز چنین عملکردی دارد.
بهعنوانمثال اگر فقیه با الگوی آیت الله شهید سید محمدباقر صدر به مسأله بانکها بپردازد، با توجه به شرایط آنها به بررسی موضوع موردنظر میپردازد و در این زمینه طرحهایی ارائه میدهد که کاملاً قابلاجرا باشد؛ اگر جایگاه انسان را موردمطالعه قرار دهد، از ابتدای خلقت آدمی آغاز میکند و همه مراحل اجتماعی بشر را ازنظر میگذراند.
هنگام مطالعه قرآن کریم، روح والای وی در آفاق این کتاب مقدس سیر میکند و یک تفسیر موضوعی، اجتماعی و دلنشین ارائه میدهد. حتی هنگامیکه برای مقلدین خود رساله عملی مینگاشت، نمونه جدیدی را برای موضوع موردنظر ارائه میداد؛ بهطوریکه با عبادات آغاز مینمود و پس از پرداختن به معاملات، به امور شخصی میرسید و با سلوکیات عام زندگی بدان خاتمه میداد.
ایشان هنگام برنامهریزی موضوعی برای مرجعیت که هدایتکننده مجامع علمی به شمار میرود با همین الگو عمل میکرد و سلایق و علایق شخصی خود را در موضوع دخیل نمینمود. بهترین نظریهپردازی و برنامهریزی ایشان را میتوان در کتاب اقتصادنا یافت که بهترین نمونه این ویژگی شهید سید محمدباقر صدر است.
شهید سید محمدباقر صدر مبانی را عمیق مطالعه، طرح و تبیین میکرد
هر شخصی که کتب استاد شهید آیت الله سید محمدباقر صدر را بهطور عمقی مطالعه نماید، این ویژگی را در آن خواهد یافت. این ویژگی در همه کتب، سخنان و دروس آن مرحوم متجلّی است. او با همه منطق، موضوعگرایی و ابداع به بررسی مسائل میپردازد و رابطه میان آن مسأله موردنظر و بنیادهای آن را بررسی مینماید.
چهبسا بر اساس دادههای فکری یک موضوع، به بررسی آن میپردازد؛ بهعنوانمثال، هنگام بررسی ماتریالیسم در کتاب الأسس المنطقیه للاستقراء میگوید «من برهانهایی را در این کتاب آوردهام که اگر یک مادیگرا آن را بخواند، یا به خدا و علوم طبیعی همزمان ایمان میآورد و یا به هر دو کافر میشود.... منباب خضوع در برابر علم و سرکشی در برابر خداوند را به روی کافر بستهام»
گستردگی دامنه علم؛ شاخصه علمی شهید سید محمدباقر صدر بود
آیت الله شهید سید محمدباقر صدر در زمینههای مختلف اسلامی (اجتماعی، اقتصادی، فلسفی، مالی، اصولی، فقهی، تاریخی، تمدنی، تفسیری، حدیثی، عقیدتی و غیره) تألیفاتی بهجاگذاشته و در همه این زمینهها نوآوری داشته است.
تعمق ایشان در مسائل، ما را بر یک صفت دیگر آن مرحوم رهنمون میسازد؛ و آن عبارت است از «اصالت» باید توجه داشت که او صرفاً به قرآن تمسک میجوید، فقط حقیقت را برمیگزیند و بدون تأثیرپذیری از هرگونه فکر غیر الهی، راههای دیگر را رد میکند؛ هرچند که ازلحاظ پژوهشی و نظری به بررسی همه نظرات و اندیشهها مینشیند و بدون دلیل، هیچ اندیشهای را طرد نمیکند.
او به بهترین شکل، اندیشه مارکسیستی مادی را موردبررسی قرار داده و با تمام عمق به بررسی اندیشه سرمایهداری پرداخته است.
شهید آیت الله سید محمدباقر صدر پس از بررسی کامل، به منبع وحی بازمیگردد و مذهب اقتصاد اسلامی اصیل را از آن استخراج مینماید. آن شهید افکار غیرمنطقی منحرف را با تمام منطق و برهان بررسی مینماید؛ سپس رأی اصلی را برمیگزیند. این اصالت را در همه کتب و سخنان ایشان میتوان یافت.
آیت الله شهید سید محمدباقر صدر فقیهی اجتماعی بود
این ویژگی نیز در کنار سایر ویژگیهایی است که شهید سید محمدباقر صدر در نظریهپردازی به آن معروف است.
شهید سید محمدباقر صدر معتقد بود انسان موجودی است که در یک چارچوب اجتماعی تکامل مییابد و اسلام بهعنوان یک دین، بر سیر تکاملی اجتماعی انسان تأکید مینماید؛ هرچند که برای فرد، اصالت ذاتی قائل است.
این رویکرد اجتماعی گسترده در همه کتب ایشان متجلی است و حتی میبینیم که از طریق مقدمهای اجتماعی، دیدگاه فلسفی اسلامی را مطرح مینماید.
شهید آیت الله سید محمدباقر صدر با همین رویکرد به بررسی اجتهاد میپردازد و هنگام پرداختن به اندیشه امامت و یا اختلاف انسانی، این بعد به شکل دلپذیری بارور مینماید، همه مسائلی که بیان شد، دربرگیرنده ابعاد شخصیتی این شهید بزرگوار بهعنوان نظریهپرداز مسلمان است که برای جهانبینی و ایدئولوژی رفتاری و دیدگاه وجودی امت اسلامی برنامهریزی مینماید.
تربیت از ابعاد مهم شخصیت آیت الله شهید سید محمدباقر صدر است
تربیت را میتوان از ابعاد مهم شخصیت شهید آیت الله سید محمدباقر صدر بهحساب آورد. وی همه عمر گرانبهای خود را وقف تربیت نسل آگاه و بیدار کرد و به روشهای این کار همت گماشت که «تربیت بسیاری از معلمان آگاه که نور تربیت اسلامی را در پیکر امت مسلمان دمیدند، سخنرانیهای عمومی که تأثیر بسزایی در وجود جوانان عراقی بهجا گذاشت، تألیفات ایشآنکه قلب، عقل و عاطفه را خطاب قرار میدهد و تأثیر شگرفی بر شخصیت نسل اسلامی میگذارد.
میتوان گفت او یک نسل را اینگونه تربیت کرد و آنان را از تمام حملات استعماری در امان نگه داشت و منش خاص ایشانکه هر انسان آگاهی را به خود جذب مینمود.»
عشق الهی، فنا درراه اسلام و عمل به آن از شاخصههای مهم آیت الله شهید سید محمدباقر صدر بود
آیت الله شهید سید محمدباقر صدر غرق در عشق خدا و فانی در اسلام بود، او با اسلام زیست و به خاطر آن جان سپرد. هنگامیکه شروع به برنامهریزی برای نوشتن فلسفتنا، اقتصادنا و مجتمعنا کرد، در حقیقت ازلحاظ تئوری برای حکومت اسلامی برنامهریزی مینمود؛ بر این اساس او زمانی که هجوم وحشیانه کمونیسم و سکولاریسم را دید، به دلیل عشق به اسلام، درصدد بود تا در جامعه به سازماندهی اسلامی بپردازد.
آیت الله شهید سید محمدباقر صدر رهبری عملیات آگاهسازی فکری در این زمینه را بر عهده گرفت و نقش بسزایی در تأسیس جماعت علما ایفاء نمود، او بسیار کوشید که حکومت منحرف را از جامعه بزداید و در این راه چندین بار دستگیر شد.
خدمات آیت الله شهید سید محمدباقر صدر با انقلاب اسلامی
پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) مرحله بزرگتری از فداکاری و رویارویی با حکومت بعث عراق آغاز شد.
شهید آیت الله سید محمدباقر صدر به امام خمینی (ره) اعلام کرد که همه امکانات مرجعیت دینی خود را درراه خدمت به امام راحل و انقلاب اسلامی ارائه خواهد داد و از همه شاگردانش خواست همانگونه که امام خمینی (ره) در اسلام ذوبشده، آنان نیز در شخصیت او ذوب شوند، بنابراین دیوار ترس و تروریسم را درهم شکست و با صدور فتوایی اعلام کرد که حزب بعث، کافر و سکولار است و گرایش به چنین مسلکی حرام است. هر کس که در عراق زندگی کرده باشد میتواند میزان خطر چنین موضعی را درک نماید.
ایشان همچنین با صدور فتوایی نمازخواندن را پشت سر «جیرهخوارانی» که با توطئه رژیم بعث عراق به میان علما نفوذ کرده بودند، حرام اعلام کرد، سپس جواز آغاز عملیات جهادی علیه حکومت صدام خونخوار را صادر نمود و همه اینها فقط به خاطر عشق به خدا، فنای درراه اسلام و مقدمهچینی برای برپایی حکومت عادلانه در زمین بود، این شهید بزرگوار همه وجود خود را وقف این هدف بزرگ کرد و با تمام عقل و عاطفه درراه آن گام برداشت.
ـ شیوه شهید سید محمدباقر صدر (ره) در کشف مکتب اقتصادی اسلام چیست؟
میتوان این شیوه را در چندین گام مورد بررسی قرار داد؛ بر این اساس اولین مرحله این الگوی صدر پژوهی عبارت است از آن که شهید آیت الله سید محمدباقر صدر کوشش داشت مباحث علمی و مکتبی را بر این اساس که علم مربوط «به آنچه هست» و مکتب بر «آنچه باید باشد» انگشت میگذارند، از یکدیگر جدا سازد در چنین اوصافی در کتاب اقتصادنا چنین آمده است که «مکتب، عهدهدار پرداختن به موضوع عدالت اجتماعی است، حالآنکه علم، ارائهدهنده تفسیر واقعیت بهگونهای جدا از عدالت اجتماعی است»
مرحله دوم صدر شناسی این لست که از منظر آیت الله شهید سید محمدباقر صدر میان مکتب و قانون، تفاوت وجود ندارد؛ چراکه مکتب عبارت از مجموعه نظریههای اساسی است که به مشکلات زندگی اقتصادی میپردازند، حالآنکه قانون (مدنی) بر جزییات روابط مالی افراد و حقوق شخصی و عینی ایشان، را هدف قرار داده است چنانکه «درست نیست که پژوهشگر اسلامی همانطور که برخی نویسندگان اسلامی انجام میدهند مجموعهای از احکام اسلام را که درواقع به مفهوم امروزی همتراز قوانین مدنی میباشند بر اساس متون شرعی و فقهی و بهعنوان مکتب اقتصادی اسلام مطرح سازد؛ گو اینکه پیوندهای نیرومندی میان آن دو برقرار است، زیرا هردو به ارگانیسم نظری واحدی تعلق دارند» قانون، روبنای مکتب به شمار میرود.
گام سوم تحلیل این مساله عبارت است از اینکه شهید آیت الله سید محمدباقر صدر تأکید کرده است که آنچه پژوهشگر اسلامی انجام میدهد به مفهوم تکوین و ایجاد یک مکتب آنچنانکه نظریهپردازان مکاتب وضعی انجام میدهند نیست بلکه در حقیقت کشف و یافتن مکتب است؛ چراکه اقتصاد کامل و تمامعیاری (که وضعشده و او وظیفه دارد حقیقت آن را دریابد و شالودهاش را مشخص سازد) در برابرش قرار دارد و از همین روست که این دو عمل (نظریهپردازی پژوهشگر مسلمان کشفکننده از یکسو و نظریهپردازی دیگر ایجاد گر از سوی دیگر) ویژگیهای متفاوتی دارند؛ نظریهپرداز ایجاد گر برای وضع نظریههای کلی مکتب پیش از هر چیز از شناخت وضع موجود شروع میکند تا روبناهای آن و قوانین جزئیتر را بر آن شالوده قرار دهد، حالآنکه نظریهپرداز کشفکننده کار خود را با فرود آمدن از طبقات بالا بهمنظور کشف اعماق نظری آن، آغاز میکند و امکان دارد که کشفکننده علاوه بر یافتن خطوط اصلی نظریه از میان متون فقهی و شرعی موفق گردد بر واقعیتهای علمی ازجمله کشف دیدگاه اسلام نسبت به نظریه جمعیتی مالتوس که نظریه مکتبی بر آن مبتنی گردیده است، نیز واقف گردد.
گام چهارم تحلیل مساله صدر شناسی عبارت است که شهید آیت الله سید محمدباقر صدر تأکید کرده است که برای کشف مکتب، طرح یکایک احکام جزئی، راه بهجایی نمیبرد بلکه باید هرکدام را بهعنوان جزئی از یک کل و جنبهای از یک بافت کلی و بههمپیوسته، موردمطالعه قرار دهیم تا سرانجام به کشف قاعده عامی که از کل سرچشمه گرفته باشد، نائل آییم چنانکه در پنجمین گام شاهد این مهم خواهیم بود که«احکام شرعی و فقهی و مفاهیم نیز در کشف نظریه مکتبی نقش دارند.
مراد از مفاهیم، هریک از دیدگاههای اسلامی است که به تفسیر یک واقعیت هستی، اجتماعی یا تشریعی میپردازند؛ مثلاً اعتقاد به پیوند جهان هستی با خداوند متعال، مفهوم معینی از هستی است یا اعتقاد به اینکه مجموعه بشریت پیش از وصول به مرحله عقل، از مرحله فطرت گذر کرده است نیز خود مفهومی اسلامی از تاریخ و جامعه به شمار میرود و اعتقاد به اینکه مالکیت، حقی ذاتی نیست و روندی در راستای جانشینی انسان نسبت به مالی است که به خداوند متعال تعلق دارد نیز مفهومی در خصوص مالکیت است. همه این مفاهیم میتوانند ما را در ارائه به مکتب، یاری رسانند.»
گام ششم تحلیل این مساله عبارت است که شهید آیت الله سید محمدباقر صدر اعتقاد دارد که«در اینجا و در جریان کشف مکتب اقتصادی اسلام باید به مناطق آزاد فقهی توجه کنیم؛ با این توضیح که نظام اقتصادی مشتمل بر دو جنبه است؛ ابتدا جنبهای که بهطور کامل بدان پرداختهشده و جنبه دیگری که تصمیمگیری در مورد آن به دولت اسلامی، واگذارشده است و منطقه آزاد فقهی به شمار میرود؛ پیامبر اکرم (ص) جنبه نخست را خود اراده و پیاده کرد و بهعنوان ولی امر، به پر کردن جنبه دوم نیز پرداخت و بهرغم اینکه فرمانها و اوامری که بر اساس ولایت امری صادر میشوند، احکام ثابتی به شمار نمیروند، ولی چنین فرمانهایی فرمانهای پیامبر اکرم (ص) در مورد پر کردن منطقه آزاد فقهی میتواند روشناییبخش و الهامبخش روشهای انجام این کار، متناسب با تحقق اهداف عالی اقتصادی باشند».
در هفتمین مرحله آن آیت الله شهید سید محمدباقر صدر یادآور شده است که «ازآنجاکه احکام و مفاهیم، دروازههای ورود ما به محورهای مکتب است و نیز ازآنجاکه متون دینی غالباً بهطور مستقیم این احکام و مفاهیم را در اختیار ما قرار نمیدهند و نیاز به اجتهاد پیچیدهای برای پرداختن به آن متون و کشف مضمون آنهاست؛ تصویری که از مکتب اقتصادی اسلام ایجاد میکنیم، چون در پیوند با احکام و مفاهیم است درواقع بازتاب اجتهاد معینی است و تا وقتیکه جنبه اجتهادی دارند، نمیتوان قاطعانه به واقعی بودن این تصویر، حکم کرد، زیرا امکان بروز خطا در اجتهاد بهعملآمده، وجود دارد و به همین دلیل، ممکن است اندیشمندان مختلف اسلامی متناسب با اجتهادات خود، تصویرهای متفاوتی از مکتب اقتصادی آن، ارائه دهند که البته هرکدام از آنها، تصویری اسلامی به شمار میرود؛ زیرا بیانگر اعمال روند اجتهادی است که خود اسلام آن را روا و مقرر داشته است و بدین ترتیب تصویر ارائهشده اسلامی است؛ چون برآیند و نتیجه یک اجتهاد شرعاً جایز است؛ میبینیم که در اینجا اجتهاد در دو مرحله صورت میگیرد
مرحله نخست؛ مرحله کشف حکم یا مفهوم از میان متون
مرحله دوم؛ مرحله استنباط و برداشت خط مکتبی از مجموعه احکام و مفاهیمی است که به نظر کشفکننده در عرصه موردنظر با یکدیگر هماهنگ هستند که البته بهطوریکه توضیح خواهیم داد، همین جنبه در کشف خطوط و محورهای مکتب، بهعنوان نقطهضعف تلقی شده است.
مرحوم آیت الله شهید سید محمدباقر صدر از خطراتی سخن به میان آورده است که عمل اجتهاد را بهویژه در مورد احکامی که به جنبههای اجتماعی زندگی انسان مربوط میشوند
تهدید میکنند «به همین دلیل، خطر خودمحوری درروند کشف مکتب اقتصادی اسلام شدیدتر از همین خطر بر روند اجتهاد در زمینههای احکام فردی و جزئی است» به نظر آن شهید (ره) خطرات دیگر عبارتاند از«توجیه وضع منحرف موجود، جداسازی استدلال شرعی از شرایط زمان و مکان و پیشداوری نسبت به متون» در تبیین دیگر گام ها باید توجه داشت که ازجمله مهمترین مراحل این شیوه، موضوعی است که مرحوم شهید (ره) از آن با عنوان «ضرورت خودمحوری» یاد میکند.
آیت الله شهید سید محمدباقر صدر یادآور میشود که اجتهاد در کشف جزئیات احکام تا هنگامیکه کشف کننده به وظیفه خود عمل میکند و در چارچوب کتاب و سنت و طبق شرایط کلی که نمیتوان آنها را نادیده گرفت، به ترسیم موضوع و مشخص ساختن ویژگیهای آن میپردازد، از ویژگی شرعی و اسلامی برخوردار است؛ ولی درعینحال، کشفکننده احکام؛ مجتهد، با چنین اجتهادی، به مرحله ایجاد و ارائه ایده کلی در مورد اقتصاد اسلامی مکتب اقتصادی اسلام میرسد که در آن احکام و مفاهیمی را که به مدد اجتهاد استنباط شدهاند، همگی در شمار سازوکارهای اقتصاد اسلامی به شمار میآیند و تصاویر متعددی از این اقتصاد را تشکیل میدهند که جملگی شرعی و اسلامی هستند و ما میتوانیم در هر عرصهای قویترین و تواناترین آنها در حل مشکلات جامعه اسلامی و تحقق اهداف عالیه اسلام را برگزینیم؛ بنابراین کشف کننده (مجتهد) از گستره انتخاب شخصی میان دادههای مختلف برخوردار است و البته در چارچوب اجتهادهای مختلف و آزاد است و حق انتخاب دارد.
آیت الله شهید سید محمدباقر صدر یافزاید که این کشفکننده که در اینجا خود مؤلف، کشفکننده است مقید به فتواهای مجتهد معینی نیست و برای رسیدن به آنچه در نظر دارد، حتی به فتواهای خودش نیز پای بند نمیماند، برای توجیه این آزادی عمل، یادآور میشود که این موضوع در برخی حالتها، تنها راه برای کشف نظریه اسلام و شالودههای مکتبی در اسلام است و در توضیح مطلب به این موادر اشاره میکندکه:
نخست؛ احکامی که مسلمانان در مورد آنها اتفاقنظر داشته و تاکنون نیز موضوعیت و قطعیت خود را حفظ کردهاند، از ۵٪ مجموعه احکام فراتر نمیروند، پروسه اجتهاد، عملیات پیچیدهای است که از هر سو در معرض شک و تردید قرار دارد و مجتهد باوجود هر نتیجهای که بدان دست یابد، نمیتواند نسبت به صحت آن قاطعانه اظهارنظر کند ولی بااینحال، اسلام اجازه داده است که همین نظر روا داشته شود.
دوم؛ برای مجتهد نیز گسترهای را معین کرده است که میتواند بر اساس گمان و استنباط خود و در چارچوب قواعدی که در علم اصول فقه از آن سخن به میان آمده است، به اجتهاد بپردازد.
سوم؛ طبیعی است که هر مجتهد یک سری خطاها و مخالفتهایی با شرع واقعی اسلام داشته باشد، هرچند عذر وی موجه شمرده شود.
چهارم؛ این نیز طبیعی و منطقی است که واقعیت شرع اسلام به نسبتهای متفاوتی در میان نظریات مجتهدین، پراکنده باشد و واقعیت شریعت با آن تصویر اجتهادی که از سوی مجتهد ترسیم میشود، تفاوت داشته باشد.
پنجم؛ بر اساس این مراحل ضرورتی ندارد که مجموعه احکام برگرفته از اجتهاد هریک از مجتهدین، مکتب اقتصادی کامل و پایههای همسان و هماهنگ با ساختار آن احکام و چندوچون آنها را منعکس سازد.
ششم؛ در چنین شرایطی امکان دارد موضع کسی که در پی کشف مکتب اقتصادی اسلام است با موضع مجتهدی که در پی کشف احکام جزئی شرع است، تفاوت داشته باشد؛ بدین معنا که موضع وی بهعنوان مجتهدی که حکم شرع را کشف میکند، به نتیجهای انجامد که ازنظر همسویی با خط مکتبی، با احکام دیگر هماهنگ نباشد، حالآنکه موضع وی بهعنوان فقیه و نظریهپرداز مجموعه هماهنگ و همسویی از احکام را برگزیند، حتی اگر برخی از آنها نتیجهگیریهای مجتهدان دیگری باشد؛ او در حذف نتایج ناهماهنگ و عناصری که با مجموعههای دیگر، همخوانی ندارند و نیز جایگزینی آنها با عناصر و احکامی که هماهنگی بیشتری داشته باشند، از آزادی عمل و امکان اعمال سلیقه خویش، برخوردار است.
عمل تلفیق و گردآوری اجتهادهای متعددی که از هماهنگی و همخوانی بیشتری برخوردارند، بهمنظور فراهم آوردن پشتوانه نظری یک مجموعه منسجم، صورت میگیرد.
هفتم؛ آیت الله شهید سید محمدباقر صدر تأکید میکند که حداقل نکتهای که درباره این مجموعه میتوان گفت، آن است که«تصویری است که میتواند در به تصویر کشاندن شریعت اسلام، کاملاً صادق باشد، ولی امکان صداقت و درستی آن بیش از امکان صداقت هریک از تصاویر فراوان دیگری که فقه اجتهادی سرشار از آنهاست، نیست، ولی باوجوداین، توجیههای شرعی خود را دارد؛ زیرا گویای اجتهادهای اسلامی مشروعی است که جملگی از کتاب و سنت مایه گرفتهاند و به همین دلیل، جامعه اسلامی امکان مییابد که از میان الگوهای فراوان اجتهادی شرعی ـ که یکی از آنها باید از سوی امت انتخاب شود ـ آن را برگزیند».
همچنین در پایان نسبت به آنچه فریب واقعیتهای اجرایی مینامد، هشدار میدهد. منظور آیت الله شهید سید محمدباقر صدر این است که اسلام طی دهها سال، وارد عرصه اجرایی شده و چهبسا تلاش برای کشف مکتب اقتصادی آن، با عطف توجه به همین نکته صورت گیرد، ولی آیت الله شهید سید محمدباقر صدر تأکید میکند که نظریهپرداز کشف کننده، در کار ارائه تصویر مکتب اسلام تواناتر است؛ زیرا واقعیتهای اجرایی چهبسا محتوای پربار یک متن نظری را منعکس نسازند و اجرای شخصی موضوعی نیز کشف کننده (مجتهد) را فریب دهد و مثلاً او را با توجه به اینکه در سید محمدباقر صدر اسلام افراد در بهرهمندی از ثروت، آزادی کامل داشتند (که وارد جزئیات مطلب نمیشویم) به این سوق دهد که وجود عناصر سرمایهداری در این مکتب را نتیجه بگیرد.
اما آیا این استنباط میتواند موجب قطع باشد یا نه؟ میشود گفت«بعید است قطع را به دنبال داشته باشد بله این استنباط قطعاً اسلامی است چونکه از فتاوای مجتهدین گرفتهشده و همین مقدار کافی است برای انتخاب این دیدگاه مکتبی توسط ولی امر و صدور دستور اعتبار آنکه حجیت به آن میدهد و در برنامهریزیهای کشور منظور شود./837/ ۴۰۲/ص