سیری در سیره و تعالیم امام جواد از نگاه آیت الله مکارم
به گزارش خبرگزاری رسا، آخرین روز از ماه ذى القعده مصادف است با شهادت امام جواد(علیه السلام) ،. عمر مبارک این امام بزرگوار در هنگام شهادت 25 سال بود[1] که شهادت مظلومانۀ امام جواد عليه السلام را تسليت میگويم.[2]
با توجّه به دلايل متعدّد از قرآن كريم و احاديث نبوى صلى الله عليه و آله موجود در كتب اهل سنّت و شيعه و توضيحات خود امامان معصوم عليهم السلام، و نیز از باب مقام عصمت که امامان اهل بيت عليهم السلام از هر گونه خطا و گناه معصوم هستند، همان گونه كه در قرآن مجيد آمده است: «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً؛[3] خدا مى خواهد رجس و پليدى را از شما اهلبيت دور كند، و شما را پاك و پاكيزه سازد» که قطعاً مقصود از اراده تطهير در اين آيه همان پاكيزگى اهل بيت عليهم السلام از هر گونه گناه است كه مفهوم «عصمت» مى باشد.[4] و نیز حدیث ثقلین و... حجيّت سنّت و تعاليم و رهنمودهاى امامان اهل بيت عليهم السلام ، يك حكم الهى و قرآنى است و روايات آنها روايت از رسول اللَّه(ص) و دستورات آنان از جانب پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله لازم الاطاعه است.[5]
شخصیت انسان در زیر زبان او پنهان شده است
عبد العظيم ابن عبد اللّه حسنى از امام جواد (علیه السلام) و او از اجداد گراميش از امير مؤمنان(علیه السلام) نقل مى كند كه فرمود: چهار كلمه است كه خداوند در قرآن آنرا تصديق كرده يكى از آنها اين است كه:انسان در زير زبان خود پنهان است.[6] خداوند در قرآن مى فرمايد «وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَيْناكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ»: آنها را از طرز سخن گفتن مى توانى بشناسى[7]،[8]
هرگاه در مورد عبادات و طاعات و گناهان و سيئات دقت كنيم مى بينيم قسمت عمده طاعات با زبان و قسمت مهم گناهان نيز با زبان است، بنابراين زبانى كه در اختيار صاحبش نباشد بلاى بزرگى است و به عكس، زبانى كه در اختيار عقل انسان باشد منبع بركات و طاعات فراوانى است.[9]
منظور از (انسان) در اينجا شخصيت و ارزش انسان است و منظور از (نهفته بودن) در زير زبان اين است كه هنگامى كه سخن بگويد شخصيت او آشكار مى شود، چرا كه سخن ترجمان عقل و دريچه اى به سوى روح آدمى است. هرچه در روح اوست از خوب و بد، والا و پست، بر زبان و كلماتش ظاهر مى شود. گاه انسان به افرادى برخورد مى كند كه از نظر ظاهر بسيار آراسته و پرابهت اند؛ اما همين كه زبان به سخن مى گشايد مى بيند كه چقدر تو خالى است. و بر عكس به افرادى برخورد مى كند كه ابداً ظاهرى ندارند؛ اما هنگامى كه زبان به سخن مى گشايد، انسان احساس مى كند شخص دانشمند و حكيمى است.[10]
ضمناً از اين جمله دو نكته ديگر نيز استفاده مى شود:نخست اين كه گرچه سكوت نشانه كمال انسان است ولى در مواردى سخن گفتن لازم و واجب است؛آرى من هرگز ماه را با خورشيد برابر نمى بينم، حتى اگر بخواهى فضيلت سكوت را بيان كنى بايد با كلام، اين فضيلت را شرح دهى در حالى كه هرگز نمى توانى فضيلت كلام را با سكوت بيان كنى.ديگر اين كه افرادى كه فضيلتى ندارند و نقايصى در خود مى بينند چه بهتر كه در مجالس سكوت كنند و شخصيت ناقص خود را كه در زير زبانشان نهفته است آشكار نسازند.[11]
بیماری زدایی؛ در سایۀ بهره گیری از نيروى جسمانی و عدم شتاب در مصرف دارو
بدیهی است شتاب زدگی در مصرف دارو ،مقاومت بدن را در برابر بيماريها كاهش مى دهد و زمينه بروز انواع بيماريها در انسان را فراهم مى كند.[12]
در این زمینه امام جواد (علیه السلام) می فرماید:«ما من دواء الا و يهيج داء[13]؛ هيچ داروئى نيست جز اين كه بيمارى ديگرى را تحريك مى كند».[14]
از اين حديث سه نكته استفاده مى شود،نكته اوّل اينكه انسان نبايد وقتى مريض شد فوراً خودش را آلوده داروها كند بلكه صبر كند تا بدن، خودش را درمان كند و اين مطلب از نظر اطباى امروز مسلم است كه اگر بدن عادت كند به انواع داروها، اين بدن نيروى دفاعى خودش را از دست مى دهد و به تدريج تنبل مى شود و اگر در جايى بيمار شود و آن دارو پيدا نشود جانش به خطر مى افتد.[15]
لذا انسان به محض روياروئى با بيمارى بلا فاصله به سراغ دارو و طبيب نرود، بلكه تا آنجا كه تحمل بيمارى دارد صبر كند تا بدن، خود به اصلاح خويش بپردازد در اين صورت سلامتش بيشتر و از بيمارىهاى آينده مصونتر خواهد بود، چرا كه استعمال دارو معمولا مقدمه بيمارى ديگرى خواهد بود[16]
نكته دوم:يك درس توحيدى از اين روايت استفاده مى شود كه خداوند در بدن انسان، يك نيروى دفاعى آفريده است، در خون انسان ذرات سفيدى به نام گلبول هاى سفيد قرار داده كه چندين ميليون آن در بدن قرار دارد و مدافع جسم انسان است كه با ميكروب ها جنگ فيزيكى و شيميايى مى كند، گاهى ميكروب ها را از خود دور مى كند و مى بلعد كه جنگ فيزيكى است و گاهى سمومى از خود در خون ترشح مى كند و ميكروب ها را مى كشد و تعجّب اين كه مى دانند هر ميكروبى با چه سمّى از بين مى رود و با همان سم آن را از بين مى برند.[17]
اين درس بزرگ توحيدى است كه اگر نيروى دفاعى بدن نبود انسان زنده نمى ماند چون از چهار طرف ميكروب مرتباً وارد بدن انسان مى شود، از طريق غذا، آب، هوا و پوست زمانى كه بدن خراش برمى دارد.[18]
نكته سوم:يك درس اجتماعى هم از اين حديث استفاده مى شود كه يك جامعه نبايد هميشه از خارج وارد كند چرا كه اين واردات به كشورِ بدن و جامعه، آن را تنبل مى كند و از كار مى اندازد.[19]
دعای امام جواد(علیه السلام) برای رفع غم و اندوه
براى گشايش در كارها و رفع گرفتارى و غم، خواندن اين ذكر و مواظبت بر آن، كه امام جواد عليه السلام آن را تعليم فرمود، نافع است:يَا مَنْ يَكْفى مِنْ كُلِّ شَىْ ءٍ، وَلا يَكْفى مِنْهُ شَىْ ءٌ، اكْفِنى ما اهَمَّنى؛[20]اى كسى كه از هر چيز بى نيازى و چيزى از تو بى نياز نيست، آنچه فكر مرا به خود مشغول داشته برآور».[21]
خبر دادن از محل گوسفند گم شده؛ دلجويى امام جواد(ع ) از كتك خورده
در حالات امام جواد محمد بن على عليهما السلام آمده است كه يكى از يارانش مى گويد: خدمت آن حضرت بودم، گوسفندى از يكى از كنيزان آن حضرت گم شده بود، يكى از همسايه ها را گرفته بودند و كشان كشان خدمتش آوردند و مى گفتند تو گوسفند ما را سرقت كرده اى. امام فرمود: دست از همسايگان ما برداريد، آنها گوسفند شما را سرقت نكرده اند، گوسفند شما در خانه فلان كس است برويد و آن را[22]از خانه او بياوريد، آنها رفتند و گوسفند را در خانه او ديدند و صاحب خانه را گرفتند و زدند و لباسش را پاره كردند، در حالى كه او سوگند ياد مى كرد كه گوسفند را سرقت نكرده. سرانجام او را نزد حضرت آوردند. امام فرمود: واى بر شما به اين مرد ستم كرده ايد، گوسفند بدون اطلاع او وارد خانه اش شده است آنگاه امام از او دلجوى نمود و دستور داد در برابر پاره كردن لباس او و كتك زدن چيزى به او بدهند (و او را راضى كنند و با محبت بازگردانند، و آنها چنين كردند).[23]،[24]
آداب تسلیت گفتن به مصیبت دیده در سیرۀ امام جواد(علیه السلام)
يكى از كارهايى كه اسلام به آن تشويق كرده تعزيت گفتن و تسلّى دادن افراد غمگين و مخصوصاً مصيبت ديده است تا آن جا كه حتى آن بزرگواران به [25]دشمنانشان نيز در مصيبت ها تسليت مى گفتند. [26]
در حديثی از امام جواد عليه السلام مى خوانيم: حضرت مى خواست به مردى كه فرزند عزيز خود را از دست داده بود تسليت بگويد چنين فرمود: از مصيبت تو در مورد فرزندت على باخبر شدم، نيز مطلع شدم كه او از عزيزترين فرزندانت بود. آرى خداى متعال (گاه) عزيزترين افراد انسان را مى گيرد تا پاداشى هرچه بزرگ تر به او دهد. خداوند اجر تو را افزون كند و صبر و شكيبايى دهد و قلب تو را آرامش ببخشد كه او بر هر كارى قدرت دارد و خداوند، اين مصيبت را جبران نمايد.[27]،[28]
اين مسئله از نظر عقلى نيز مسلم است كه تسلى دادن مصيبت زدگان و همدردى با آن ها سبب تسكين و آرامش خاطر و كاهش درد و رنج مصيبت مى شود و اين، خدمت بزرگى به چنين كسانى است و چه بسا اگر اين اظهار محبت ها و همدردى و تسليت ها نباشد، طوفان سهمگين مصيبت به قدرى شديد است كه شخص عزادار را از پاى درمى آورد و به يقين نجات جان انسان ها از افضل قربات است.[29]به خصوص در مورد مرگ فرزندان روايات زيادى در اجر و پاداش آن ها وارد شده كه خواندن اين روايات براى اين گونه افراد مايه تسلى خاطر است. [30]
البته باید دانست صبر و شکیبایی آن جا كه براى موارد شخصى و فردى باشد (مانند مصيبت از دست دادن فرزند و برادر و عزيزان ديگر) صبر، جميل است و جزع، قبيح؛ اما آن جا كه براى اهداف مهم اجتماعى باشد مانند آنچه اميرمؤمنان عليه السلام پس از رحلت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله انجام داد و همچنين بانوى اسلام فاطمه زهرا عليها السلام در مصيبت پدر، و بازماندگان خاندان پيغمبر صلى الله عليه و آله در مصائب كربلا و عاشورا، در اين موارد نه صبر جميل است و نه جزع قبيح، زيرا اهميت مقام والاى پيامبر صلى الله عليه و آله و شهداى كربلا و مانند آن را نشان [31]مى دهد. زیرا اين گونه مصائب برخلاف مصائب شخصى بايد هرگز فراموش نشود. به همين دليل جزع، جميل مى شود و صبر قبيح.[32]
فضيلت و کیفیت زيارت امام جواد (عليهما السلام)
در فضيلت زيارت امام جواد(علیه السلام) روايات زيادى وارد شده است که از آن جمله از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت شده که حضرتش فرمود: «هر کس امام جواد علیه السلام را زیارت کند، مانند کسی است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و امیرمومنان علیه السلام را زیارت کرده و بهشت از برای او واجب می شود».[33]،[34]
مطابق نقل علّامه مجلسى، چون نزد قبر آن حضرت ايستادى بگو:«السَّلامُ عَلَيْكَ يا وَلِىَّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللَّهِ فى ظُلُماتِ الْأَرْضِ...[35]؛سلام بر تو اى ولىّ خدا، سلام بر تو اى حجّت خدا، سلام بر تو اى نور خدا در تاريكى هاى زمين...»سپس ضريح را ببوس و بگو دوستدار دوستانت و دشمن دشمنان توام، پس نزد پروردگارت شفيعم باش، آنگاه دو طرف صورت خود را بر آن بگذار، سپس دو ركعت نماز زيارت بخوان و بعد از آن، هر نمازى كه مى خواهى بجاى آور و آنگاه به سجده برو و بگو: «ارْحَمْ مَنْ اسآءَ وَاقْتَرَفَ، وَاسْتَكانَ وَاعْتَرَفَ...[36] ؛بر بنده اى كه بدى و جنايت كرده و درمانده شده و (به گناهش) معترف است، رحم كن...»[37].
زيارت دوم : «سيّد بن طاووس» مى نويسد: وقتى امام موسى بن جعفر عليهما السلام را زيارت كردى نزد مرقد امام جواد عليه السلام مى ايستى و آن را مى بوسى و مى گويى:«السَّلامُ عَلَيْكَ يا اباجَعْفَرٍ، مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّ الْبَرَّ التَّقِىَّ الْإِمامَ الْوَفِىَّ..[38]؛سلام بر تو اى اباجعفر، محمّد بن على امام نيكوكار پرهيزكار و پيشواى باوفا...». آنگاه نماز زيارت بجاى آور.[39]
زيارت سوم : «ابن قولويه» در «كامل الزيارات» زيارت سوّمى كه مخصوص امام جواد عليه السلام است از امام هادى عليه السلام نقل مى كند و مى گويد: پس از غسل زيارت بگو:اللهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ، الْإِمامِ الْبَرِّ التَّقِىِّ النَّقِىِّ الرِّضِىِ ...[40]؛خدايا بر محمّد بن على درود فرست، آن امام نيكوكار پرهيزكار پاكيزه و پسنديده...»آنگاه حاجت خود را طلب كن كه ان شاءاللَّه تعالى برآورده خواهد شد.[41]
نماز امام جواد (عليه السلام )
نماز آن حضرت دو ركعت است كه در هر ركعت يك مرتبه سوره «حمد» و هفتاد مرتبه سوره «توحيد» را مى خوانى و پس از پايان نماز مى گويى:«اللَّهُمَّ رَبَّ الأَرْواحِ الْفانِيَةِ، وَ الأَجْسادِ الْبالِيَةِ...؛[42] خدايا اى پروردگار جانهاى نابودشونده و جسم هاى پوسيده...».[43]
زيارت وداع امام جواد (عليه السلام)
در وداع امام جواد عليه السلام مقابل قبر آن حضرت مى ايستى آن گونه كه در ابتداى زيارت ايستادى ومى گويى:«السَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ...؛[44]سلام بر تو اى مولاى من اى فرزند رسول خدا، و رحمت و بركات خدا بر تو باد...»[45]
آنگاه از خدا مى خواهى كه اين زيارت، آخرين زيارت تو نباشد و مجدّداً توفيق زيارت را پيدا كنى، سپس آنچه مى خواهى دعا كن و ضريح آن حضرت را ببوس و دو طرف صورت خود را بر روى آن بگذار.[46]
سخن آخر
گرچه امام جواد (علیه السلام) در سن 25 سالگی و به دست همسرش به شهادت رسید، لیکن آن حضرت با وجود سن کم پاسخ مسائل را بسیار روشن مطرح میکردند[47]آن حضرت توانست در فرصت كوتاه عمر خويش ، به ترويج مكتب اهل بيت (علیهم السلام) بپردازد و از جمله، گاه مشكلات فقهى خلفا را مى گشود و گاه در مناظرات، مسائل مهم فقهى را حل مى كرد.[48]امید است از این امام همام همواره بهره گرفته و تلاش کنیم در راستای اهتمام روز افزون به تبعیت از منویات آن حضرت بکوشیم.[49]
[1] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم؛1383/10/21.
[2] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم؛26/8/1388.
[3] سورۀ احزاب، آيه 33.
[4] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 1 ؛ ص335.
[5] همان ؛ ص334.
[6] خصال؛ ج 1 ؛ ص 46.
[7] سورۀ محمد؛ آیۀ 47.
[8] ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه ؛ نص ج 3 ؛ ص516.
[9] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 12 ؛ ص274.
[10] همان ؛ ج 13 ؛ ص221.
[11] همان ؛ ج 15 ؛ ص215.
[12] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص196.
[13] كافي ؛ ج 8؛ ص 273 ؛ ح409.
[14] ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه ؛ نص ج 3 ؛ ص488.
[15] گفتار معصومين(علیهم السلام) ؛ ج 2 ؛ ص153.
[16] ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه ؛ نص ج 3 ؛ ص488.
[17] گفتار معصومين(علیهم السلام)، ج 2، ص: 155.
[18] همان.
[19] همان.
[20] عدّة الدّاعى؛ ص 278 ، بحارالانوار؛ ج 92؛ ص 208؛ ح 39.
[21] كليات مفاتيح نوين ؛ ص1130.
[22] اخلاق در قرآن ؛ ج 3 ؛ ص159.
[23] بحارالانوار؛ ج 50؛ ص 47.
[24] اخلاق در قرآن؛ ج 3؛ ص 160.
[25] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 14 ؛ ص419.
[26] همان؛ ص 420.
[27] کافی؛ج3،ص205،ح10.
[28] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 14 ؛ ص420.
[29] همان.
[30] همان ؛ ص421.
[31] همان ؛ ص425.
[32] همان؛ ص 426.
[33] كامل الزيارات، ب 99، ص 299، ح 9.
[34] كليات مفاتيح نوين ؛ ص440.
[35] همان ؛ ص448.
[36] بحارالانوار؛ ج 99؛ ص 12؛ ح 7، مزار شهيد؛ ص 192 ، مزار كبير؛ ص 538( با اندكى تفاوت).
[37] كليات مفاتيح نوين ؛ ص448.
[38] مصباح الزائر، ص 395 ، بحارالانوار؛ ج 99، ص 20.
[39] كليات مفاتيح نوين ؛ ص450.
[40] كامل الزيارات؛ ب 100؛ ص 302؛ ح 1.
[41] كليات مفاتيح نوين ؛ ص452.
[42] جمال الاسبوع؛ ص 278 ، بحارالانوار؛ ج 88؛ ص 189( با اندكى تفاوت).
[43] كليات مفاتيح نوين ؛ ص1077.
[44] تهذيب؛ ج 6؛ ص91.
[45] كليات مفاتيح نوين ؛ ص455 .
[46] همان.
[47] بیانات حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی، درس خارج فقه،مسجد اعظم قم، 2/7/1393.
[48] ر. ك: بحار الأنوار؛ ج 50 ؛ ص 78- 75، وسائل الشيعة؛ ج 18؛ ص 490.
[49] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 1 ؛ ص104.
/۱۳۲۳/ ۱۰۳/ص