اتاق ۱۱۱ حرم امام رضا
به گزارش خبرگزاری رسا، نمیدانم چگونه است که بعضی خادمها اتاق111 را خیلی دوست ندارند، شاید به دلیل این که زائر کمتری از آنجا میگذرد، یا این که همه زائران آنجا روی ویلچر نشستهاند و غمی در دل و جانشان مینشیند و یا...
ولی بعضیها هم آنجا را اتاق استجابت مینامند و هرگاه از آن جا یاد میکنند به خوبی و این که چه حاجتی در آن اتاق و بعد از خدمت در آن جا اجابت شده در ذهنشان تداعی میشود...
یک هفته هم قسمت فاطمه شد. به سمت اتاق 111 یا همان x-ray (ایکس رِی) بست شیخ طوسی راه افتاد. وقتی نشست توی اتاق، اول چیزی که نگاهش را جلب کرد کنار رفتن پردهی اتاق با نسیم باد و دیده شدن گنبد طلایی بود.
تا آخرین ساعت خدمت، چندین بار این اتفاق افتاد و هر بار دلش تا همان گنبد طلایی پرواز میکرد و بوسهای میزد و دوباره جانی تازه میگرفت و حاجتی میطلبید و باز میگشت.
خانمی آمد که دخترش با لباس احرام سفید روی صندلی چرخدار نشسته بود. مادر بر سر و صورت دختر بوسه میزد و میگفت: «به یمن وجود این دختر هم مکه و کربلا رفتهایم و هم حالا مشهد». از مکه آمده بود مستقیم پابوس آقا تا بار دیگر خدا را شکر کند...
مادری آمد که خود بر روی ویلچر بود و میگفت سالهاست که با این پاهای چرخی به زیارت آقا میآیم و با هم اُخت شدهایم و شکر میکرد که باز هم میتواند بیاید زیارت...
مادری که پسر کوچکش را عاشقانه میبوسید و میگفت «تمام زندگیام است. حتی اگرروی صندلی چرخدار باشد، تا آخر عمرش در کنارش میمانم» و...
بعضی آدمها فکر میکنند خانوادههایی که چنین بچههایی دارند چقدر زندگی سخت و ناامیدانهای دارند. ولی کاش یک روز به اتاق 111 بیایند تا بفهمند هستند کسانی که دنیا را جور دیگری میبینند و زیبایی در نگاهشان طور دیگری تفسیر میشود./۹۹۸/د۱۰۱/س
نویسنده: فریبا هدایتی