تربیت انسان اخلاقمدار رکن اصلی تربیت اسلامی
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، همه نظام های تربیتی دارای اهداف خاصی هستند و برای رسیدن به غایات خود همه تلاش خود را به انجام می رسانند. تربیت اسلامی هم به دنبال الهی کردن انسانهاست و اگر این نوع تربیت از ابتدا در ضمیر کودک نهادینه شود، می تواند آینده روشنی را برای هر کشور و جامعه ای ترسیم کند. با این حال با توجه به حضور رسانه های بی شمار اینترنتی و فضای مجازی گسترده که به سهولت در اختیار همه اقشار جوامع از جمله کودکان می شود، نمی توان به سادگی از کنار این دنیای پرهیاهو در مواجهه با کودکان گذر کرد و تاثیر آن را نادیده گرفت. به همین منظور با زینب برخورداری، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران که در حوزه فلسفه کودکان تخصص دارد گفتگویی را انجام داده ایم که در ادامه از نظر می گذرد.
به نظر شما تربیت اسلامی به دنبال چه اهدافی در تربیت کودکان است؟
واژه تربیت اسلامی بسیار پیچیده و دارای مولفه های متعدد است اگر بخواهیم پاسخی به همین کلیت ارائه دهیم در واقع تربیت اسلامی به دنبال تربیت انسانی مسلمان با تمام شاخصه هایی است که این دین برای یک انسان واقعی برمی شمرد. قطعا این تربیت از آغاز زندگی انسان شروع می شود، لذا تربیت اسلامی به دنبال گونه ای تربیت در کودکی است که زمینه ساز پذیرش لوازم مسلمانی در سالهای بعدی زندگی فرد باشد.
به بیان دیگر و به عنوان نمونه اگر نفی هرگونه شرک و کفر و پذیرش خداوندی یکتا به عنوان تنها مرجع فرماندهی به انسانها را به عنوان اصل کلیدی اسلام در نظر بگیریم، این اصل باید در کودکی با آموزش هایی در فرد نهادینه شود تا در دوره های بعدی زندگی، پذیرش لوازم آن امکان پذیر شود.
تربیت اسلامی چگونه می تواند در برابر گسترش فزاینده مسائل غیر اخلاقی مقابله کند؟
درونی کردن ارزش ها از مسائلی است که مدت هاست به عنوان راهکار مقابله با آسیب های فضاهای مولد ضد ارزش ها، مورد توجه قرارگرفته است. تربیت مسائل اخلاق اسلامی باید به گونه ای صورت گیرد که فرد خودخواسته و برمبنای باوری درونی به سمت امورضد اخلاقی نرود. تقسیم بندی که فارابی در این زمینه ارائه می دهد می تواند راهگشا باشد. وی افرادی را که فعل خوب و خیر از ایشان صادر می شود را به سه دسته تقسیم کرده است.
نخست، آنها که با نوعی الزام درونی خود را موظف می کنند تا اخلاقی و فضیلت محور عمل کنند. این گروه به خلاف شرع و خلاف فضیلت میل دارند اما خود را مهار می کنند. وی این گروه را «ضابط لنفسه» می نامد. دوم گروهی که الزامی بیرونی آنها را مجبور به انجام فعل خیر می کند. این گروه به امور سنتی و شرعی رایج خو گرفته اند و تمایلی به انجام خلاف آن ندارند. وی ایشان را عفیف می نامد اما دسته سوم کسانی هستند که با میل درونی و نه با دشواری و نه از روی عادت، فاعل خیر و فضایل هستند که فارابی آنها را فاضل نام مینهد.
با توجه به این تقسیم بندی بسیار هوشمندانه از سوی این اندیشمند بزرگ مسلمان، می توان گفت که در تربیت افراد اخلاق مدار و عمل کننده به خیر، که هدف تربیت اسلامی هستند، گام نخست درونی شدن خواست انجام خیر و دوری از امور غیر اخلاقی توسط خود فرد است. این گروه «ضابط لنفسه» عمده نیکوکاران جامعه را تشکیل می دهند هرچند هرسه گروه یادشده منشا خیر و موجب پیشرفت جامعه هستند. بنابراین تربیت اسلامی با درونی کردن ارزشها برای افراد، که این امر باید از کودکی پی گرفته شود، می تواند با مسائل غیراخلاقی مقابله کند.
نقش دوستان و همسالان در تربیت فرزندان تا چه حد هست؟
دوستان و همسالان نقش بسیار پررنگ و تاثیر بسزایی در جهت گیری افعال و افکار در افراد، به ویژه در نوجوانی و جوانی دارند. در پژوهش های انجام شده در سطح جهان نیز به این مطلب توجه داده می شود که یکی از مولفه های مهم موفقیت در کاری که قصد انجام آن هست، داشتن گروهی مشوق و حضور در بین افرادی است که مخالفت با آن کار نداشته باشند. این مطلب ضرورت وجود دوستان هم رای را تایید می کند. در تربیت فرزندان، زمانی مربی به بازدهی بیشتری دست پیدا می کند که همسالان اطراف متربی، او را در این امر یاری رسانند.
به نظر شما رسانه ها اعم از صوتی، تصویری و مکتوب چه جایگاهی در تعلیم و تربیت کودکان دارند؟
می توان گفت امروزه ارتباطات مجازی که رسانه ها بخشی از آن هستند، نقش پررنگی در تعلیم و تربیت دارند. با توجه به کاهش سن ورود افراد به فضاهای مجازی، در زمانی که هنوز به طور جدی و کافی تجربه حضور فضاهای واقعی را ندارند، اولین تجارب و تعاملات فرد در فضای مجازی شکل می گیرد و وی نحوه ایجاد تعامل را از آن فضا می آموزد. مشابه این اتفاق در اطلاعات گیری و شکل دهی به نگرش فرد واقع می شود.
به عنوان نمونه نوجوانی که هنوز اطلاعات عقیدتی کافی و کارامد از محیط های آموزشی حضوری کسب نکرده، به سرعت اطلاعاتی در این زمینه ها و به طور معمول از طریق آموزش های غیرمستقیم(که اثرگذاری بیشتری هم دارند) دریافت می کند. این آموزش های غیرمستقیم و متناوب، که البته بر متولیان امر پوشیده نیست که اهداف تربیت خاص را نیز دنبال می کنند، پیش از آنکه نظام های آموزشی رایج ما که بیشتر درگیر محتواهای ناظر به رقابت های داخلی علمی تعریف شده هستند، فرصت کنند به آن بپردازند، جهان بینی کودک، نوجوان و جوان را شکل داده است.
رسانه های نوین نظیر ماهواره، اینترنت و موبایل را در فرآیند تربیت اسلامی کودکان فرصت تلقی می کنید یا تهدید؟
نظامی پویا و زنده است که قابلیت ارائه در قالب های مختلف را داشته باشد. به بیان دیگر محتوا بر روش شرافت دارد(البته روش نیز مهم است). امروزه روش های یاددهی تغیرات زیادی داشته، که در فرایند پیشرفت تکنولوژی فرایندی طبیعی است. خصومت با فرایندی طبیعی به علت عجز یا سستی در هماهنگی با آن، کوتاهی مربیان است. محتوای تعلیم و تربیت اسلامی با هدف ساختن انسانی اخلاقی، معتقد و متشرع می تواند در قالب های نوظهور ریخته شود و از امکانات آن بهره ببرد. شکی نیست که به همین علت، مطالب ضداخلاقی و منحرف کننده نیز شیوع بیشتر و دسترسی آسان تر یافته اند.
اما صحبت اینجا است که آیا در عمل امکان تعطیل این دسترسی ها وجود دارد یا در اساس این کار عاقلانه است؟ به نظر می رسد پاسخ منفی است و تلاش در جهت آن عقب ماندن از زمانه و منزوی شدن را به دنبال دارد. دسترسی های آسان یاب به امور غیراخلاقی و گمراه کننده، با توسعه سواد رسانه و درونی سازی ارزشها می تواند مهار شود. چه اینکه کمتر کسی را سراغ داریم که در شرایط معمولی حاضر به مصرف غذاهای فاسد و مسموم باشد هر چند این غذاها به سهولت قابل دسترسی باشد. اعتقاد درونی فرد بر اینکه مصرف آن غذای فاسد عوارض مهلک دارد، موجب می شود تا از استفاده آن خودداری کند هرچند در دسترس باشد یا حتی ظاهری فریبنده داشته باشد. در بحث استفاده و مصرف محتوای رسانه های جمعی در هر سطحی، نیاز است تا به این نقطه برسیم. در این صورت تهدیدها تبدیل به فرصت خواهندشد.
میزان و نحوه کاربرد فضای مجازی و شبکه های اجتماعی را در بین کودکان چگونه ارزیابی می کنید؟
من آمارها را از اطلاعات و آماری که به طور عمومی در سطح جامعه ارائه می شود دریافت می کنم و البته شاید کمی تخصصی تر. با توجه به این اطلاعات، رشد فزاینده و متاسفانه به علت عدم ورود جدی مسوولین فرهنگی به این حوزه، آسیب فزاینده را شاهد هستیم. برخی موسسات فرهنگی و آموزشی سالهاست برای والدین و هم کودک و نوجوان، کارگاه ها و کلاس هایی در جهت افزایش سواد رسانه برگزار می کنند اما این امر عمومیت و دوام ندارد و همچنان قربانی سوء مصرف محتوا و تعاملات فضای مجازی هستیم.
اگر بخواهم مثالی بسیار ملموس و عمومی ارائه دهم، اینکه تازمانی که وجود ماده ای به نام پالم در روغن های مصرفی اطلاع رسانی نشده بود، صرف عرضه آنها موجب خرید بود. پس از اطلاع رسانی و توضیح افراد بیشتری از مصرف خودداری کردند و جایگزین های مناسب و سالم تر در دستور قرار گرفت. در مثال مناقشه نیست اما نباید انتظار داشته باشیم وقتی محصولاتی برنامه ریزی شده متنوع، جذاب و هدف گذاری شده بر موج تکنولوژی سوار می شوند، تنها با منع عده ای متخصص در فضاهای تخصصی و هشدارهایی با قدرت قانع کنندگی پایین، بتوان با آن مبارزه کرد./843/د۱۰۱/س