فرصتها و تهدیدهای تنش عربستان و قطر برای ایران
به گزارش خبرگزاری رسا، با توجه به گسترده شدن تنش عربستان و قطر و قطع ارتباط برخی کشورهای عربی با این کشور، تنش اخیر ابعاد پیچیده ای به خود گرفته است که در این بین نقش برخی کشورها همچون آمریکا در بروز چنین تنشی از همه پررنگ تر است. ترامپ که با سفر خود به عربستان توانست قراردادی ۳۵۰ میلیارد دلاری امضا کند اکنون به دنبال قراردادی مشابه با قطر برای کسب منافع و سود از این کشور است. به طوری که ترامپ طی اظهاراتی خواهان میانجی بین قطر وعربستان شد.
عربستان نیز همچنان بر تهدید و افزایش تحریم ها ضد قطر روی آورده و برخی کشورهای هم سو با ریاض نیز به کاهش سطح روابط خود با قطر در عرصه دیپلماتیک روی آورده اند. همچنین شبکه الجزیره مدعی شد که عربستان شروط ده گانه ای را جهت عادی سازی روابط با قطر مطرح کرده که بندهای آن عبارت است از:
-قطع فوری روابط دیپلماتیک با ایران
-اخراج تمام اعضای حماس از قطر
-بلوکه کردن حساب تمام اعضای حماس و توقف ارتباط با آنها
-اخراج تمام اعضای اخوان المسلمین از قطر
-اخراج عناصر ضد شورای همکاری از قطر
-توقف حمایت از "گروه های تروریستی"
-توقف دخالت در امور داخلی مصر
-توقف پخش شبکه الجزیره
-عذرخواهی رسمی از اعضای شورای همکاری به دلیل "توهین های الجزیره"
-تعهد قطر به پایبندی به سیاست های شورای همکاری و خودداری از اقدامی بر خلاف این سیاست ها.
گزینه های پیش روی قطر
با توجه به شروط ده گانه عربستان و همچنین تحولاتی که طی هفته گذشته رخ داده،قطر چند گزینه مهم را پیش روی خود می بیند:
۱- تسلیم شدن در برابر خواسته های عربستان: این عمل بدین صورت است که قطر تمام یا بخشی از شروط عربستان را بپذیرد که در صورت تحقق چنین امری قطر از این به بعد باید همچون سایر کشورهای عربی تن به خواسته های عربستان در مسایل منطقه ای و داخلی خود بدهد. این در حالی است که قطر خود را به عنوان یکی از داعیه داران رهبری جهان عرب می داند که عربستان نیز بخشی از این جهان محسوب می شود.
۲- گرایش به سمت ایران و محور مقاومت: این گزینه بیشتر رویکردی آرمانی دارد و اصولا قطر از بُعد ایدئولوژی هم خوانی با جبهه مقاومت ندارد. وب سایت آمریکایی سی ان بی سی در گزارشی نوشت: «اختلافات پیش آمده میان کشورهای عربی رو به گسترش است و اکنون چند کشور عربی، از مواضع مختلفی قطر را تحت فشار قرار داده اند.این وب سایت آمریکایی افزود: اختلافات پیش آمده تنها موجب این خواهد شد که دوحه بیش از پیش به سمت ترکیه و ایران تمایل پیدا کند و این نکته نگران کننده برای سیاستمداران خاورمیانه است.»
از سوی دیگر با توجه به اینکه قطر خود را به عنوان بازیگری می شناسد که خواهان رهبری بر کشورهای منطقه است، از تمایل با ایران و محور مقاومت سودی به دست نخواهد آورد. همچنین ذکر این نکته ضروری است در صورتی که قطر تمایل به گسترده شدن ارتباط با ایران داشته باشد، این امر بیشتر بر پایه مسایل اقتصادی است و جنبه های ایدئولوژیکی و همکاری های گسترده در سطح منطقه ای بعید به نظر می رسد و این نیز ناشی از ماهیت قطر است. قطر به عنوان یکی از کشورهای شناخته می شود که خواهان ساقط شدن بشار اسد است و همچنین بیشترین همکاری را با عربستان در ائتلاف عربی در حمله به یمن داشته است.
۳- گرایش بیشتر به سمت آمریکا: در صورتی که قطر نه تسلیم خواسته های عربستان بشود و نه به سمت ایران گرایش پیدا کند، همکاری های خود را با آمریکا گسترده تر خواهد کرد. این همکاری ها بیشتر نیز در راستای قراردادهای تسلیحاتی است که بیشتر به نفع آمریکا است. قطر بالغ بر ۳۳۵ میلیارد دلار در صندوق ذخیره ارزی خود دارد و با وجود جمعیت اندکی که دارد، دومین صادرکننده بزرگ گاز در جهان و یکی از بزرگترین دارندگان منابع نفتی به شمار میرود. ترامپ که موفق شده از اقتصاد بحرانی عربستان ۳۵۰ میلیارد دلار بیرون بکشد، تصور می کند با چنین سناریوی نیز می تواند قرارداد سنگینی نیز با قطر به امضا برساند.
سناریوهای پیش رو
با توجه به تنش به وجودآمده دو سناریو بیشتر از همه در آینده محتمل تر است:
نخست؛ حمله نظامی: این سناریو بنابر دلایل زیر بعید به نظر می رسد:
الف) عربستان اکنون در جنگ یمن در باتلاق گیر کرده و به نتیجه خاصی نیز نرسیده است و وقوع جنگی جدید برای این کشور از جنبه های اقتصادی ونظامی نیز امکان پذیر نیست. همچنین عادل الجبیر نیز اقدام نظامی علیه قطر را تا حدودی منتفی دانست. وی گفت:« «معتقدیم که منطق و عقلانیت قطریها را به برداشتن گامهای درست متقاعد میکند.»
ب) عربستان در صورتی که بخواهد حمله ای صورت دهد در ائتلاف با سایر کشورهای عربی اقدام به چنین امری خواهد کرد که این امر نیز بنابر مخالفت برخی کشورهای عربی با حمله نظامی به قطر بعید است. مخالفت سایر کشورهای عربی نیز بر پایه این امر است که مدل حمله نظامی به سناریویی برای عربستان در جهت تنبیه سایر کشورهای مخالف خود تبدیل شده و در صورتی که در آینده موضعی مخالف ریاض توسط این کشورها صورت گیرد، احتمال حمله نظامی به این کشورها وجود خواهد داشت.
دوم؛ کودتای نظامی: این سناریو تا حدودی محتمل تر است. در ماه اوت ۲۰۱۳ جرمی شابیرو رییس واحد مطالعات راهبردی وزارت خارجه آمریکا در زمان هیلاری کلینتون، مقاله ای را در مجله فارین پالیسی منتشر و در آن از سیاست چند جانبه قطر به ویژه حمایت از تروریسم و گروههای تروریستی ابراز نارضایتی کرد و گفت، واشنگتن می تواند در چند جبهه آن را مجازات کند که عبارتند از:
اول: گشودن پرونده حقوق کارکنان خارجی در قطر که در پروژه های زیر ساختی مربوط به مقدمات برگزاری جام جهانی ۲۰۲۲ کار می کنند و در این خصوص به موضوع پرداخت رشوه برای برگزاری این مسابقات در دوحه بپردازد.
دوم: گشودن پرونده حمایت قطر از گروههای تروریستی مانند القاعده و جبهه النصره که به گفته مسولان آمریکایی دولت آمریکا دلایل و اسناد زیادی در این خصوص در اختیار دارد و روزنامه هایی مانند نیویورک تایمز و واشنگتن پست در این خصوص چند سرمقاله منتشر کردند.
سوم: احیای اختلاف عربستان و قطر و مطرح کردن مجدد مسائلی مانند پرونده الجزیره و اختلافات مرزی و تاریخی (این گزینه در سال ۲۰۱۴ در جریان بحران بیرون راندن سفیران به اجرا درآمد و اکنون نیز در حال اجرا است).
چهارم: حمایت از جریان دوم خاندان آل ثانی که جریان کنونی تقرییا نیم قرن پیش قدرت را از دست آن خارج کرد و میزبانی از سران آن در واشنگتن و تامین حمایت رسانه ای و منطقه ای از آنان برای بازگشت به قدرت. از سوی دیگر روزنامه الشرق الاوسط عربستان نیز در چند شماره به احتمال وقوع کودتا در قطر اشاره کرد.همان طور که ملاحظه می شود وقوع این سناریو بعید نیست و با توجه به اینکه در داخل خاندان آل ثانی گروه هایی حضور دارند که از تمایل خود برای وقوع کودتا و برقراری ارتباطات گسترده با عربستان اعلام آمادگی کرده اند.
فرصت ها و تهدیدهای تنش اخیر برای ایران
این سوال مطرح است که تنش بین عربستان و قطر چه فرصت ها وتهدیدهایی برای ایران خواهد داشت.
فرصت ها
۱- به محاق رفتن ناتوی عربی: تجارب تاریخی نشان می دهد اعراب در ایجاد ائتلاف اعم از نظامی و غیرنظامی استعداد زیادی ندارند. سابقه این گونه طرح ها به زمان تاسیس اتحادیه عرب در سال ١٩٤٥ باز می گردد که با شکست اسفبار و تحقیرآمیز نیروهای مشترک سوری، اردنی و مصری در جنگ شش روزه، ایده هرگونه ارتش عربی را حداقل برای نیم قرن به فراموشی سپرد. در چنین حالتی نیز تنش عربستان و قطر مزید بر علت شده وهمین امر برای عدم تحقق ناتوی عربی کافی است.
۲- تغییر توازن قوا در بحران های منطقه ای: با توجه به تنش قطر و عربستان و تغییر جهت گیری دو کشور این امر بر بحران های منطقه ای همچون سوریه تاثیر گذار خواهد بود. قطر یکی از بازیگران اصلی در سوریه است که با همکاری با عربستان از ابتدای بحران سوریه نقشی همراه و همگام با سیاست های عربستان داشته است. در صورتی که قطر در بحران سوریه از بازیگری معارض به بازیگری همراه تبدیل شود، نتایج این امر در عرصه های میدانی وسیاسی محسوس خواهد بود. ذکر این نکته لازم است که بسیاری از گروه های تروریستی در سوریه که به عنوان میانه رو نیز شناخته می شوند! مورد حمایت قطر قرار دارند.
۳- شکست هیمنه عربستان: فرصت دیگر شکست هیمنه و زعامت عربستان بر دولتهای عربی است که همواره مقامات ریاض سعی در بسط آن داشتهاند. ایفای نقش برادر بزرگتر بهخصوص در شورای همکاری خلیج فارس موضوعی است که در طول حیات این شورا همواره دستورکار و هدف نهایی سعودیها بوده است. افزایش اختلافات سیاسی و دوقطبی شدن و صفبندی درون این شورا نشان میدهد که عربستان حتی در درون این شورا که بیشترین قرابت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را با مجموعه بازیگران آن دارد، نتوانسته است در بسط و اعمال رهبری خود موفق شود.
۴- یارگیری از بازیگران ناراضی: چهارمین فرصت ایران از مجرای فعال شدن اختلافات درون عربی، یارگیری از بازیگران ناراضی و مخالف ماجراجویی عربستان در منطقه و در قبال تهران است. بازی برهم زننده دوحه این فرصت را برای ایران به وجود میآورد تا با متوازن کردن مواضع آنها با ایران بهخصوص در حمایت از گفتوگو، مذاکره و پرهیز از ماجراجویی، بتواند نظر مساعد دیگر دولتهای شرکتکننده در ائتلاف را نیز متوجه خود کند. هم اینک، عمان، کویت، پاکستان، ترکیه، لبنان و عراق هشدار دادهاند که مبادا این ائتلاف داعیههای فرقهگرایانه و ضد ایرانی داشته باشد که اگر چنین باشد راه خود را از ریاض جدا خواهند کرد.
۵- منافع اقتصادی: صرف نظر از مباحث سیاسی، نظامی و امنیتی تنش اخیر فرصت های اقتصادی گسترده ای برای ایران به وجود خواهد آورد. نزدیک به ۹۰۰ درصد منابع غذایی قطر از مرز این کشور با عربستان میگذرد که اکنون متوقف شده است. ایران می تواند از طریق بنادر خود به راحتی مواد غذایی به قطر صادر کند. همچنین بسته شدن مسیر هوایی دوحه به جنوب، شرق و غرب این کشور، حریم هوایی ایران را به مثابه مهمترین جایگزین مطرح میکند. قطر سالانه ۱۶۵ هزار پرواز به بیش از ۱۵۰ مقصد در دنیا دارد. اکنون تنها راه پرواز هواپیماهای این کشور از فراز آسمان ایران خواهد بود. از سوی دیگر با توجه به اینکه قطر، ایران وروسیه بیشترین ذخایر گازی جهان را دارا هستند نزدیکی دوحه- تهرانمی تواند اجماع گازی بزرگی برای ایران در برابر تحریم های آمریکا در زمینه انرژی به وجود آورد.
تهدیدها
۱- حضور گسترده آمریکا در منطقه: آمریکا که از سال ۲۰۰۱م حضور خود را در منطقه گسترش داد و در سال های گذشته حضوری کم رنگ داشته است، مترصد این است که دوباره و از طریق نقشی میانجی در منطقه حضور خود را گسترش دهد. حضور آمریکا در منطقه به منزله ناامنی و تنش های گسترده میان کشورهای منطقه است و این امر نیز به پیچیده شدن تحولات منطقه ای منجر خواهد شد.
۲- زهر چشم گرفتن از سایر کشورهای عربی: عربستان با چنین رویکردی مترصد این امر است که نشان دهد در صورتی که دولت های عربی دیگر چنانچه قصد نزدیکی به ایران را داشته باشند با واکنش سخت ریاض مواجه خواهند شد. شاید در اینجا مهم ترین پیام عربستان به عمان بوده که دارای روابطی گسترده و سازنده با ایران است.
۳- حمایت از تروریسم: مهمترین دلیلی که باعث شده تا دولتهای عربی به سمت قطع ارتباط با دوحه پیش روند، ظاهرا «حمایت آن از تروریسم» عنوان شده است. بنابراین حمایت ایران از دوحه باعث خواهد شد تا ایران متهم به حمایت از یک کشور حامی تروریسم شود، موضوعی که آمریکا، عربستان و اسرائیل به جد بهدنبال آن هستند؛ بنابراین انداختن قطر به دامان ایران همان بهانه قطعی مورد نیاز است که کمک میکند مثلث واشنگتن-ریاض-تلآویو اثبات کند، تهران حامی تروریسم است.
۴- رقابت تسلیحاتی در منطقه: با توجه به این احتمال که قطر به سوی آمریکا و قرارداد تسلیخاتی روی آورد این امر منجر به رقابت تسلیحاتی گسترده میان کشورهای عربی خواهد شد و همین امر زمینه دخالت این کشورها در بحران های منطقه ای را افزایش خواهد داد.
ارزیابی نهایی
تنش بین عربستان و قطر مسبوق به سابقه است و در مقاطع مختلف نیز با مصالحه صورت گرفته است. در این میان برخی کشورها همچون ایران باید بی طرفی فعال نسبت به موضوع داشته باشند. یعنی از طریق دیپلماسی و عدم موضع گیری نسبت به طرفی خاص. در کنار این امر ایران باید به فکر منافع اقتصادی و هم گرایی بیشتر با قطر جهت کسب بازار مصرفی جدید در منطقه تلاش کند./994/ب101/ف
محمدرضا فرهادی