روند تغییر هویت زنان در آمریکا
فمینیسم نه بهعنوان حزب یا گروه سیاسی بلکه با نگاهی ایدئولوژیک پا به عرصه زندگی زن گذاشت. این جریان با سوء استفاده از رنجها و دردهایی که انسانها در طول زندگی خود تجربه میکنند، سعی داشت تا در باغ سبزی را بگشاید و داعیه خوشبختی زنان را یدک بکشید.
فمینیسم در گذر زمان
اولین بار در سال 1825 زنان کارگر که در اتحادیه خیاطان مشغول به فعالیت بودند، دست به اعتصاب میزنند و خواستار افزایش حقوق خود میشوند که تعدادی از آنها با بیرق و پرچم به خیابانها آمدند.
مسئله شاغل بودن از ابتدا برای زنها کمی سخت به نظر میرسید، هاوارد زین مینویسد: روحیه نامهربان خانم معلم بهطور تأثیرگذار آشکار است، شاگردان که کاملاً مقهور و مطیع اراده او هستند، ساکت و بیحرکت مینشینند و فضای کلی کلاس درس بسیار خشک و سرد است.
البته بایستی توجه داشت که جریان فمینیسم بهاندازهای جلو رفت که تصمیم گرفت همه مردان را متجاوز جنسی بداند و هر گونه بله و درخواست مردانه را با سدی از مخالفت زنانه و نه اجباری قرار دهد. این نوع تفکرمنجر به فاصله نگاه مرد از زن گشت و آرام آرام در تاریخ نو پای آمریکایی به یک نوع چالش خاص مبدل گشت.
همانگونه که شیب آمار تعداد کارگران زن از قرن نوزده به اینسو بالا میرود، درنتیجه میزان طلاق و خشونت علیه زنان نیز بیشتر میشود و فشارهای روانی به جامعه بیشازپیش فزونی مییابد و علاجی از سوی متولیان جامعه برای آن پیدا نمیشود.
اما از سوی دیگر وقتی کتابهای جاسوسانی چون ساندرز و جان کلمن را مطالعه میکنیم به یک نقطه مشترک خواهیم رسید که بهمرور زمان از جامعهی نسبتاً سالم به سمت جامعهی فساد که مواجه با بحران جنسیتی شده است حرکت میکنیم.
در این مسیر پر از تلاطم نیز سهم فیلسوفان و اندیشمندان را نباید نادیده گرفت؛ چرا که با القای این نوع تفکر به یاری این جریان شتافتند؛ تا جایی که فروید به دنبال راهحلی برای درمان ترس زنای با محارم میگشت و برای آن در کتاب خویش راهحلهایی را ذکر میکند.
دیگر مردم آمریکا بیکار نبودند و نسبت به این مسائل در امورات مختلف اعتراض داشتند، بهطوری که ابتدا والدین آگاه به اجرای برنامههای آموزشی خاص (MVE) یا (MORAL VALUES EDUCATION) و نفوذ خزنده این برنامهها در مدارس اعتراض نشان دادند.
والدین نگران علیه معلمان و دخالت آنان در امور شخصی و خانوادگی دانش آموزان شکایت فراوانی کردند؛ اما راهی بهجایی نبردند و بهمرور زمان با عادیسازی روابط میان دختر و پسر از سویی و تبعات اخلاقی آن از سوی دیگر، با پدید آمدن خانوادههای ناپایدار در سبک زندگی آمریکایی روبرو شدیم.
در واقع بحران اصلی بر سر عدم حضور یک دین واحد و اجرای دستورات در بطن زندگی اجتماعی بود، چراکه سکولاریسم با جدایی میان دین و دنیا وظیفه خود را بهخوبی عمل کرده بود و بسیاری بر این عقیده بودند که جایگاه دین در پستوی خانههایشان قرار دارد.
زنانه کردن همهچیز
برایان میچل، در کتاب خود به نام «ارتباط ضعیف» اینگونه به مسئله میپردازد که زنانه کردن ارتش آمریکا، افتضاح آشکاری را که فمینیسم درصحنه نظامی پدید آورده فاش میکند. وی در ادامه میگوید: تابهحال هیچ ارتشی در جهان بهاندازه ارتش ایالاتمتحده به زنان وابستگی نداشته است.
نظاموظیفه ارتش آمریکا، اینگونه گزارش داده است که زنان سرباز بیش از مردان در معرض فرسایش قرار میگیرند؛ به دلیل همجنسگرایی، زنان ارتشی سه برابر در معرض اخراج قرار دارند؛ به علل پزشکی دو برابر بیش از مردان، زمان انجاموظیفه را از دست میدهند و چهار برابر بیش از مردان از ناخوشیهای ساختگی شکایت دارند.(1)
سقطجنین و مقابله با آن
جنبش زنان در سالهای 1970 توانسته بودند کل کشور را متوجه مسئله برابری جنسیتی کنند و در دهه هشتاد با واکنش نیرومندی مواجه شدند. دفاع دیوان عالی کشور از حق سقطجنین در حکمی که در 1973 صادر کرده بود، جنبش طرفداران حیات [مخالف سقطجنین] را برانگیخت.
در واقع فمینیسم توانسته بود کدخدا را ببیند تا بتواند ده را یکجا ببرد، مردم مخالف این حکم بودند و در پی راهپیمایی که در آن سال اتفاق میافتد، چند کلینیک سقطجنین به آتش کشیده شد ولی با جلب و دستگیری عده زیادی از مردم، این جریان نیز آرام گرفت و روند عادیسازی این حرکت نیز آغاز شد./881/ت303/س
علی اصغر سیاحت هویدا، دانش آموخته حوزه علمیه قم
پی نوشت
- جنگ علیه خانواده، ویلیام گاردنر، معصومه محمدی، ص 215
منابع
- تاریخ امریکا از 1492 تا 2001، (1391) هاوارد زین، ترجمه مانی صالحی علامه، انتشارات کتاب آمه
- وای وای، اروپا؛ آمریکا (1389)، ویلیام گاردنر، پریسا پور علمداری، نشر معارف
- جنگ علیه خانواده (1387)، ویلیام گاردنر، معصومه محمدی، انتشارات دفتر مطالعات و تحقیقات زنان
- عریان کردن فمینیسم (1389)، آلن آر. کلاین، طاهره توکلی، نشر معارف
- جنگ علیه والدین (1389)، سیلویا آن هیولت، معصومه محمدی، نشر معارف