رکود و رخوت منتظران سوغات انحصارگرایی است!
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از شبستان، تربیت مهدوی به عنوان زیربنای سبک زندگی منتظرانه که می تواند مسیر انتظار را هموار کند یکی از مهمترین مولفه هایی است که بی توجهی نسبت به آن آثار سوئی را بر فرد و جامعه منتظر تحمیل می کند. از این رو، در سلسله مطالبی که به همت واحد پژوهش بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) تدوین شده است، این نوع خاص و سرنوشت سازِ تربیت و آسیب هایی که پیش پای آن بروز و ظهور می کند را بررسی می کنیم که نهمین شماره آن از نظرتان می گذرد:
محور هفتم. آسیب ها: انحصارگرایی و کثرت گرایی؛ سلامت: حقیقت گرایی مرتبتی
اشاره: در این محور، دو قطب متقابل آسیب در تربیت دینی، انحصارگرایی و کثرت گرایی است. مراد از انحصارگرایی آن است که ادعا شود تمامی حقیقت، در نزد دین واحدی قرار دارد و ادیان دیگر، هیچ بهره ای از حقیقت نبرده اند. دین اسلام، با این که آخرین و کامل ترین دین الهی است، اما پیامبر اکرم (ص) با فرا خواندن اهل کتاب برای اتفاق نظر در حقایق الهی مشترک میان اسلام و ادیان پیشین، انحصارگرایی را به دیده قبول ننگریست.
آسیب انحصارگرایی در آن است که امکان گفت وگو میان ادیان را نفی می کند و از این طریق، مانع بسط هدایت می گردد. از سوی دیگر، کثرت گرایی نیز آسیب دیگری در جریان تربیت دینی است. کثرت گرایی در اینجا به این معناست که ادعا شود، ادیان مختلف، به یک اندازه از حقیقت برخوردارند و هیچ یک، ترجیحی به دیگری ندارد. این دیدگاه با قبول کمال بیشتر ادیان و شرایع متأخر ناسازگار است و نوعی بی تفاوتی نسبت به انتخاب راه بهتر را به بار می آورد.
در حالت سلامت، حقیقت گرایی مرتبتی قرار دارد. در این دیدگاه، نظر بر آن است که حقیقت می تواند به درجات مختلف در نزد ادیان و شرایع مختلف وجود داشته باشد. بر این اساس، ممکن است دینی از دین دیگر کامل تر باشد و حقیقت بیشتری را در خود جلوه گر بسازد. این دیدگاه، نه تنها امکان گفت وگو میان ادیان را فراهم می آورد، بلکه انگیزه حقیقت جویی را برای یافتن بیشترین میزان حقیقت در افراد تأمین می کند.
اکنون، پس از اشاره به آسیب و سلامت در تربیت دینی به طور کلی، نکات این محور را در زمینه مهدویت، توضیح خواهیم داد.
انحصارگرایی چون یکی از آسیب های تربیت دینی است، در عرصه مهدویت به این نحو ممکن است، آشکار گردد که اعتقاد به حکومت عدل مهدی (ع)، موجب تحریم هر حکومتی پیش از آن شود. این دیدگاه عملاً در برخی از معتقدان به مهدویت آشکار شده است. بر این اساس، نظر بر آن بوده است که پیش از حکومت امام مهدی(عج)، هیچ کس حق حکومت ندارد. حتی در این مورد، با تفسیری اشتباه آمیز، به برخی از روایات مربوط به مهدویت نیز استناد شده است. به طور مثال، در روایتی، مالک بن أعیَن از قول امام باقر (ع) می گوید: "هر پرچمی که پیش از پرچم حضرت قائم(ع) برافراشته گردد صاحب آن طاغوت است."(1) از این روایت، چنین برداشت نموده اند که هیچ حکومت عدلی، قبل از قیام مهدی(ع)، برقرار شدنی نیست. در حالی که مقصود این روایت آن است که هر کس با ادعای امامت و ایفای نقش مهدی(ع)، قیام کند، او طاغوت است. از این رو، در روایات دیگر، ذکر شده است: "هر کس مقام ما -یعنی امامت- را ادعا کند، او کافر [یا مشرک]است."(2)
بر این اساس، تفسیر و ترویج مهدویت، به این عنوان که هر حکومتی قبل از حکومت حضرت مهدی (عج)، طاغوت است، فهمی آسیب زا از مهدویت است. پیامد عملیِ چنین فهمی، عدم تلاش برای برقراری حکومت عادلانه، پیش از ظهور امام مهدی(ع) است و حاصل عملی آن، تمکین نسبت به هر گونه حکومت جورپیشه خواهد بود.
در مقابل، کثرت گرایی نیز قطب دوم آسیب است. کثرت گرایی به مفهوم برابر دانستن طریقه های مختلف، می تواند به این نتیجه منجر شود که هر وضع موجودی، مشروع تلقی شود. در حالی که انحصارگرایی در عرصه مهدویت، به تحریم هر حکومتی منجر می شود، کثرت گرایی، به تجویز هر حکومتی ختم خواهد شد. آسیب زایی چنین موضعی در تربیت سیاسی، آشکار است.
حالت سلامت در این محور، حقیقت گرایی مرتبتی است. در عرصه مهدویت، این نکته حاکی از آن است که امام مهدی(عج) و حکومت وی، مثل اعلای عدالت است و پیش از او، هر حکومتی، به هر میزان به این مثل اعلی نزدیک باشد، یا به عبارتی، هر چه عادلانه تر باشد، به همان میزان از مقبولیت و مشروعیت برخوردار است.
به علاوه، جالب توجه است که در حکومت مهدوی، همچنان اهل کتاب می توانند بر عقاید دینی خود پایبند باشند. امام مهدی (عج) با اهل کتاب مسالمت می ورزد، چنانکه پیامبر(ص) این کار را کرد. این مضمون روایتی است از قول امام صادق (ع): "[پرسیدند] پس وضع اهل ذمه در نزد او چیست؟ فرمودند: «او با آنان مسالمت می ورزد چنانکه رسول خدا(ص) با آنان مسالمت ورزید و جزیه می دهند و [در برابر حکومت اسلامی] سر فرود می آورند.»(3) همچنین، در روایتی از قول امام باقر (ع) آمده است: "[قائم(ع)] در میان اهل تورات با تورات و در میان اهل انجیل با انجیل و در میان اهل قرآن با قرآن داوری می کند."(4)
پی نوشت:
1)عن مالک بن أعیَن الجُهَنیِّ عن أبی جعفر الباقر (ع) أنه قال:"کلُّ رایه تُرفعُ قبل رایهِالقائم صاحبها طاغوت".(غیبت نعمانی، باب ۵، ص ۱۶۶)
2)عن الفضیل قال: قال ابو[عبدالله] جعفر (ع): "من ادّعی مقامنا -یعنی الامامه- فهو کافر، أو قال: مشرک."(همان)
3)عن الصادق (ع)…فما یکون من اهل الجزیه عنده؟ قال:"یسالمهم کما سالمهم رسول الله و یؤدون الجزیه عن ید و هم صاغرون".( تاریخ مابعدالظهور، ص ۵۶۸)
4)عن الباقر(ع):"یحکم بین اهل التوراه بالتوراه و بین اهل الانجیل بالانجیل و بین اهل الزبور بالزبور و بین اهل القرآن بالقرآن". (غیبت نعمانی، ص ۱۲۵).
/1325//102/خ