۱۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۳:۲۴
کد خبر: ۴۷۷۷۳۵
یادداشت؛

قدرت عبدالله!

شهادت شیخ نمر در عربستان سعودی، دستگیری و شکنجه شیخ زکزاکی در نیجریه و تصمیم به تبعید شیخ عیسی قاسم در بحرین نمونه‌هایی از این تلاش های مذبوحانه است، اما آنچه نویسنده را به نگارش این یادداشت ترغیب کرد، توفیق دیداری بود که در معیت عزیزی، بتازگی با حضرت آیت الله سیستانی در نجف اشرف حاصل شد.
سیستانی و امام

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از صبح نو، «قدرت» از مفاهیم پردامنه و سرآمد مفاهیم در علوم و جامعه‌شناسی سیاسی است. «قدرت» ابزار است یا هدف؟ و فرقش با نفوذ،اقتدار،هژمونی و.. چیست؟منابع قدرت کدام است؟ و ده‌ها موضوع دیگر، از جمله مباحثی‌اند که ذیل مفهوم «قدرت»در باره آنها بسیار گفته و نوشته شده و همچنان باب مباحث آن گشوده است. 

بر اساس آموزه های دین مبین اسلام،"قدرت"،اولا" ابزار است و نه هدف. و ثانیا" منبع قدرت،حضرت حق است.منبعی که باور و ایمان به آن،رویارویی و نبردی نامتقارن با کسانی را رقم میزند که فقط ثروت و سازمان و امثال آنرا،منبع تولید "قدرت" قلمداد می کنند.

نمونه صاحبان قدرتی که با اتکا به ثروت و سلاح و سازمان و مانند آن به اعمال قدرت پرداخته و می پردازند در طول تاریخ و در زمانه ما بسیارند و چون قدرت آنها از جنس قدرت مادی است،چشم های ظاهر بین فقط آنان را می‌بیند و تنها قدرت آنان را باور می کند.اما در کنار یا بهتر بگویم در برابر این قدرتمندان مادی،صاحبان قدرت از نوع دیگری بوده و هستند که یا فاقد چنین منابع قدرتی هستند و یا قدرتی هم وزن با قدرت های مادی ندارند لیکن چنان بر اراده دیگران اثر می گذارند(از تعاریف پرکاربرد قدرت) که هیچ قدرت مادی نه توان درک و هضم آنرا دارد و نه گاهی توان هم آوردی با آنرا.پیامبران و اهل بیت علیهم‌السلام،نمونه های عالی برخورداران از این جنس قدرت محسوب می شوند و پس از آنها، همه آنانی که قدم در راه بندگی خداوند گذاشته اند.

بنيانگذار جمهوری اسلامی ایران،خمینی کبیر(ره) که این روزها یک‌بار دیگر نام و یاد او زنده می‌شود، باب چنین قدرتی را در دوران معاصر مارا گشود و با به‌کارگیری چنین قدرتی، یکی از مظاهر چنان قدرتی را ساقط کرد و به دوران سلطنت و مستبد پهلوی خاتمه بخشید. برای ما که خمینی؟ره؟ و خامنه‌ای را مشاهده و تجربه کرده‌ایم، تکرار این الگو در کشورهای دیگر بسیار معنی دار است و این اتفاقی است که در لبنان و عراق و بحرین و سعودی و نیجریه و ... دشمنان اسلام را به تکاپو واداشته تا سرآمدان این الگو را در کشورهای خود تحت فشار گذاشته یا اگر بتوانند با شهادت و زندان و امثال آن، آن‌ها را از نقش آفرینی بازدارند.

شهادت شیخ نمر در عربستان سعودی،دستگیری و شکنجه شیخ زکزاکی در نیجریه و تصمیم به تبعید شیخ عیسی قاسم در بحرین نمونه‌هایی از این تلاش‌های مذبوحانه‌اند. اما آنچه نویسنده را به نگارش این یادداشت ترغیب کرد، توفیق دیداری بود که در معیت عزیزی، به‌تازگی با حضرت آیت‌الله سیستانی در نجف اشرف حاصل شد. مرجعی بسیار متواضع، باهوش و ساده زیست، با بیانی ساده اما عمیق و با دفتری محقر و بدون هرگونه تشریفات اما صاحب قدرتی کم نظیر در عراق! وقتی انسان زندگی چنین شخصیت‌هایی را با ساکنان کاخ‌های رنگارنگ مقایسه می‌کند، تفاوت جنس قدرت آنها را نیز بهتر درک می‌کند.

در این دیدار، همراه عزیزی به فتوای جهاد این مرجع بزرگ عراق علیه داعش اشاره کرد و این مرجع بزرگ با همان تواضع مثال زدنی‌اش گفت:«این همه آوازه‌ها(مطلق آن آواز خود) از شه بود/گرچه از حلقوم عبدالله بود» این در حالی بود که دعوت حضرت آیت‌الله سیستانی در سال ۹۳ (که تا حدودی نگاه ایشان به ولایت فقیه را هم روشن‌تر کرد) غوغایی به پا کرد و میلیون‌ها عراقی را داوطلبانه به میدان مبارزه با داعش کشاند. استقبال مردم عراق، به ویژه جوانان آن‌قدر گسترده و غیرقابل تصور بود که نگرانی از احتمال اختلال در کارهای اداری و خدماتی موجب شد از ایشان درخواست شود دعوت خود را محدود کنند. 

دعوت مرجع بزرگ عراق برای مبارزه واقعی با تروریسم، بدون هیاهوهای مدعیان جهانی صادر شد اما چون از دست و دهان«عبدالله»صادر شده بود، تروریست‌های داعش را ناکام گذاشت و عراق را نجات داد. مرجع ۸۵ ساله عراق، به رغم فاصله حدوداً یکصد متری منزلش با حرم امیرالمؤمنین(ع)بیش از ده سال است بنا به ملاحظاتی،حتی به زیارت مولای خود نرفته است اما نه فقط مسائل عراق را، که تحولات منطقه و ایران را نیز با دقت دنبال می‌کند.

آیت الله سید علی حسینی سیستانی که از این دیدار فقط اشاره به آیه شریفه فالهمها فجورها و تقویها را دادند و این که هر کس خودش می‌داند مرتکب فجور می‌شود یا تقوی و نیاز چندانی به تفصیل ندارد! نمادی دیگر از «قدرت عبدالله» در زمانه ما،در کشور عراق است. شاید بتوان بخشی از قدرت بندگان صالح متصل به منبع اصلی قدرت، یعنی خدای متعال را در این عبارت یافت:«من اصلح ما بینَه و بینَ الله اصلح الله ما بینَه و بینَ الناس» و کلام آخر این که:«من کان لله کان الله له»./1325//102/خ

ارسال نظرات