عرفیسازی سیاسی در عصر غیبت همان سکولاریسم است
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین محمد حسین ملک زاده، روز چهارشنبه 20 آبان ماه 1394 در جلسه دوم درس خارج اصول نظام سازی فقهی که در مَدرَس 23 مدرسه عالی فیضیه قم برگزار شد، عُرفیگرایی و سکولاریسم را در تقابل جدّی با نظامسازیِ فقهی ارزیابی کرد و گفت: بخشی از مسلمانان و شیعیان به نوعی از سکولاریسم تشریعی معتقد هستند که ظاهراً در اعتقاد به سکولاریسم تکوینی ریشه ندارد.
وی این اعتقاد را سکولاریسم تشریعیِ مقیّد نامید و افزود: این سکولاریسم تشریعی از سه جهت مقیّد و محدود است: ، مقیّد به مقام اثبات است؛ محدود به عرصه سیاست است و مختصّ دوران غیبت معصوم علیه السلام میباشد.
استاد حوزه علمیه قم به تبیین سکولاریسم تشریعیِ مقیّد پرداخت و بیان داشت: یکی از جریانات فکری، کلامی و فقهی در میان پیروان مذهب اهل بیت علیهم السلام عبارت است از جریانی که با وجود باور به توحید تشریعی در جنبههای فردی، خانوادگی و اجتماعیِ حیات بشر، معتقد است که این شمول و فراگیری در مقام اثبات و در حین تطبیق در عالَم خارج، با محدودیّتها و تقیّداتی روبرو میشود.
وی افزود: از دید این جریان، نظامسازیِ فقهی در پهنه سیاست، تشکیل حکومت اسلامی و به دست گرفتن قدرت سیاسی در جامعه اسلامی از اختصاصات پیامبر خدا و امامان دوازدهگانه علیهم السلام است و تنها به وسیله آنان مشروع میباشد و هر تلاش برای تأسیس نظام سیاسی بر مبنای آموزههای اسلامی در عصر غیبت، عبث و نامشروع است.
حجت الاسلام والمسلمین محمد حسین ملک زاده، با بیان این که صاحبان این اندیشه تنها بر عدم نظامسازیِ سیاسی به وسیله فقها در دوران غیبت، تصریح و تأکید میکنند گفت: نظریهپردازانِ این جریان ضمن اکتفا به فقه فردی و پافشاری بر سه اصلِ صبر، انتظار و تقیّه مطلق، دست کم در زمینه سیاست و حکومت، پیروان خویش را به انفعال، انظلام و عدم قیام تا ظهور حضرت بقیّت الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه دعوت می کنند.
وی در نقد گذرای این جریان فکری حوزوی در ضمن طرح چند پرسش، تاکید کرد: آیا میتوان در مقام عمل، بدون نظامسازیِ فقهی در عرصه سیاست و بدون تأسیس حکومت اسلامی، به نظامسازی فقهی در عرصه اقتصاد، فرهنگ و اجتماع پرداخت و آن نظامات را به مبنای حرکت و کنش جامعه بدل نمود؟ آیا سکولاریسم و عُرفیسازیِ سیاسی در عصر غیبت، مساوق با سکولاریسم و عرفیسازی در همه عرصهها نیست؟
استاد سطح عالی حوزه علمیه قم ادامه داد: گاه عدم تشکیل حکومت اسلامی یا لااقل، عدم قیام و تلاش برای اقامه حکم، دینداری را در عرصه فردی نیز با اختلال جدّی مواجه میسازد تا آنجا که مسلمین نه فقط از حضور دین و تعالیم دینی در ساحتهای اجتماعیِ زندگی خویش محروم میگردند بلکه توانایی خود را برای حفظ اصول و فروع صحیح دینشان و لو در خلوت خویش و به صورت انفرادی و خصوصی نیز از دست میدهند.
وی در ادامه بحث خود، به واژه شناسی "نظام" پرداخت، معادل انگلیسی آن را سیستم خواند، پیشینه کاربرد "سیستم/نظام" را مورد بحث قرار داد و در مقام بیان تعریف اصطلاحیِ نظام گفت: منظور از اصطلاح و دانشواژه «نظام» (سامانه/ سیستم) در بحث حاضر، نظام اجتماعی است و طبیعتاً «نظام اجتماعی» به عنوان یک مصطلح رایج در علوم انسانی و اجتماعی، دارای تعریف خاصی میباشد.
استاد محمد حسین ملک زاده در ادامه تعاریف 17 گانه نظام را فهرست وار خوانده و تعریف خود از "نظام" را دارای ارتباط بیشتری با بحث حاضر توصیف و خاطر نشان کرد: نظام، الگویی متشکل از مجموعهای منظم، هماهنگ و به هم پیوسته از باورها و ارزشها برای سامانبخشی به بُعدی از ابعاد زندگی اجتماعی و در راستای دستیابی به هدفی مشخص است.
وی هر سیستم و نظام کارآمد را متشکل از چهار رکن توصیف و عنوان کرد: این ارکان عبارتند از: ساختار کلی؛ روابط منسجم؛ عقلانیت و سرعت در جهت هدف.
خلاصه درس دوم اصول نظام سازی فقهی استاد محمد حسین ملکزاده:
خلاصه بحث قبل
همچنان که در جلسه اول هم اشاره شد بحثی که ان شاء الله در این سلسله دروس، خدمتتان تقدیم میگردد تحت عنوان "اصول نظامسازی فقهی و بررسی چگونگی کشف و یا ساخت و پرداختِ نظامات فقهی" است.
در بحث پیشین به بیان اقسام، انواع و سطوح عُرفیگرایی و سکولاریسم – به عنوان امری که در تقابل جدّی با نظامسازیِ فقهی قرار دارد – پرداختیم و فقط قسمت پایانی این بحث که توضیحی درباره سکولاریسم تشریعیِ مقیّد بود باقی ماند.
در این جلسه نخست این نوع از سکولاریسم را معرّفی مینماییم و پس از آن به بیان بخشی از مفاهیم پایه درباره نظام، ارائه پارهای تعاریف عملیّاتی از نظام و اشاره به ارکان و خصوصیات اساسیِ آن میپردازیم تا بتوانیم تصویر و تصوّر روشنتری نسبت به اصل بحث، که بحث تقریباً جدیدی به حساب میآید پیدا کنیم.
سکولاریسم تشریعیِ مقیّد
بخشی از مسلمانان و شیعیان به نوعی از سکولاریسم تشریعی معتقد هستند که ظاهراً در اعتقاد به سکولاریسم تکوینی ریشه ندارد. همچنین این سکولاریسم تشریعی از نوع مطلق هم نیست چراکه حدّاقل از سه جهت مقیّد و محدود است:
اولاً، مقیّد به مقام اثبات است؛
ثانیاً، محدود به عرصه سیاست است؛
ثالثاً، مختصّ دوران غیبت معصوم (ع) میباشد.
توضیح آن که، یکی از جریانات فکری، کلامی و فقهی در میان پیروان مذهب اهل بیت (ع) عبارت است از جریانی که به رغم اعتقاد داشتن به این حقیقت که قوانین الهی و شریعت اسلامی در مقام ثبوت و در نفس الامر، تمامیِ جنبههای فردی، خانوادگی و اجتماعیِ حیات بشر را شامل میشود و برای اداره فرد و جامعه برنامه و چارچوب دارد ولی معتقد است که این شمول و فراگیری در مقام اثبات و در حین تطبیق در عالَم خارج، با محدودیّتها و تقیّداتی مواجه میشود؛ زیرا از دید این جریان، نظامسازیِ فقهی در پهنه سیاست، تشکیل حکومت اسلامی و به دست گرفتن قدرت سیاسی در جامعه اسلامی از اختصاصات پیامبر (ص) و امامان دوازدهگانه است و تنها به وسیله آنان مشروع میباشد.
بر این اساس هر گونه تلاش برای تأسیس یک نظام سیاسی بر مبنای آموزههای اسلامی در عصر غیبت معصومین (ع)، تلاشی عبث و بیفایده، بلکه تلاشی در جهت اقدام به کاری نادرست و نامشروع است.
نظریهپردازانِ این جریان ضمن اکتفا به فقه فردی و پافشاری بر سه اصلِ صبر، انتظار و تقیّه مطلق، دست کم در زمینه سیاست و حکومت، پیروان و مقلّدان خویش را به انفعال، انظلام و عدم قیام و اقدام – و لو آنکه شرایطش مهیّا باشد – تا هنگام ظهور حضرت بقیّت الله الاعظم (عج) دعوت مینمایند.
اگر چه اینجا مجالی برای نقد و بررسی کاملِ افکار و آراء این جریانِ کلامی و فقهی نیست، امّا علی الظاهر، اصحاب این جریان، تنها بر عدم نظامسازیِ سیاسی به وسیله فقها در دوران غیبت، تصریح و تأکید میکنند و اسمی از نپرداختن به نظامات دیگر همچون نظام اقتصادی و غیره به میان نمیآورند، امّا به راستی آیا میتوان در مقام عمل، بدون نظامسازیِ فقهی در عرصه سیاست و بدون تأسیس حکومت اسلامی، به نظامسازی فقهی در عرصه اقتصاد، فرهنگ و اجتماع پرداخت و آن نظامات را به مبنای حرکت و کنش جامعه بدل نمود؟ آیا سکولاریسم و عُرفیسازیِ سیاسی در عصر غیبت، عملاً و بالنتیجه، مساوق با سکولاریسم و عرفیسازی در همه عرصهها نیست؟.
این همه، افزون بر این واقعیت است که گاه عدم تشکیل حکومت اسلامی یا لااقل، عدم قیام و تلاش برای اقامه حکم، حتی دینداری را در عرصه فردی نیز با اختلال جدّی مواجه میسازد تا آنجا که مسلمین نه فقط از حضور دین و تعالیم دینی در ساحتهای اجتماعیِ زندگی خویش محروم میگردند بلکه توانایی خود را برای حفظ اصول و فروع صحیح دینشان و لو در خلوت خویش و به صورت انفرادی و خصوصی نیز از دست میدهند؛ وضعیتی که به طور مثال، در صورت عدم قیام امام حسین (ع)، میرفت تا در ظلّ حکومت یزید بن معاویه به وقوع بپیوندد.
معادلهای لغویِ کلمه "نظام"
کلمه «نظام» در اصل، یک کلمه عربی است ولی در زبان فارسی نیز به همین صورت و با استعمالات معنایی نزدیک به عربیِ آن رواج زیادی یافته است. این کلمه در زبان عربی و نیز فارسی، برابرها و کاربردهای معنایی متعدّدی دارد و به معانی مختلفی به کار میرود؛ مواردی همچون: «نظم، ترتیب، روش، سبک، چارچوب، قالب، انضباط، مقررات، ضابطه، قانون، قاعده، سازمان، حکومت، رژیم، اساسنامه و ...».
از این موارد که بگذریم چه بسا بتوانیم کلمه «سامانه» را یکی از بهترین برابرنهادهای فارسی برای کلمه نظام بدانیم.
همچنین معادل واژه «نظام» در زبان انگلیسی، «سیستم/ system» میباشد.
تعریف لغتنامهایِ "سیستم / نظام"
برخی از فرهنگهای لغتِ انگلیسی – فارسی، سیستم را با ذکر این کلمات ترجمه کردهاند:
«1. دستگاه، نظام، سیستم، سازگان، منظومه؛ 2. بدن، تن، مزاج؛ 3. روش، شیوه، رویّه، اسلوب، متد، طرز؛ 4. نظم، ترتیب، ...، نسق، سازمان، سامان، قاعده؛ 5. شبکه ...». همچنین عبارت «a system of philosophy» را به «دستگاهِ فکری، دستگاهِ فلسفی» ترجمه کردهاند. [برای نمونه بنگرید: فرهنگ معاصر هزاره.]
ترجمه بخشی از توضیحاتی که لغتنامه انگلیسیِ آکسفورد برای واژه سیستم آورده است، عبارت است از:
«1. مجموعه منظم افکار یا نظریات، یا یک روش ویژه برای انجام کارها ...؛ 2. گروهی از اشیاء و قطعاتی از لوازم که با یکدیگر مرتبط هستند و با هم کار میکنند ...؛ 3. بدن انسان یا حیوان یا قسمتی از آن از جهت نظم و فعالیتهایشان که موجب کارکرد و بروز اثری میگردد ...»
سابقه کاربرد کلمه "سیستم/نظام"
واژه سیستم – به عنوان برابر انگلیسیِ نظام – در اصل از جمله کلمات، اصطلاحات و دانشواژگانی بوده که از زیستشناسی وارد علوم اجتماعی و انسانی شده است. گر چه کلمه سیستم، به مفهوم خاص خود، حتی در زیستشناسی نیز از سابقه چندان زیادی برخوردار نیست؛ چرا که این واژه در سالهای 1950 – 1956 مسیحی، با مطرح شدن تئوری عمومی سیستمها/ نظامها به وسیله «لودویگ فون برتالانفی»، زیستشناس آلمانی، مفهوم خاص خود را یافت.
تعریف برتالانفی از سیستم عبارت بود از: «مجموعه واحدهایی که بین خود دارای ارتباط متقابل هستند.».
بعدها با کاربرد تئوری عمومی سیستمها در رشتههای مختلف علوم، واژههایی مانند نظام اقتصادی، نظام ارتباطات و نظام اطلاعات متداول گردید. برای نمونه، تفکر سیستمی با پیدایش مکتب گشتالت به وسیله کوهلر در روانشناسی وارد شد.
تعریف اصطلاحیِ نظام
منظور از اصطلاح و دانشواژه «نظام» (سامانه/ سیستم) در بحث حاضر، نظام اجتماعی است و طبیعتاً «نظام اجتماعی» به عنوان یک مصطلح رایج در علوم انسانی و اجتماعی، دارای تعریف خاصی میباشد. این اصطلاح را معمولاً در ذیل بحثهایی با عنوان مهندسی سیستمها، طراحی سیستمها، تحلیل سیستمها، نظریه سیستمها، نگرش سیستمی، تفکّر سیستمی (شبکهای) و عناوین و بحثهای دیگری از این قبیل، با دقّت و عنایت بیشتری تعریف کردهاند. بعضی از تعاریفی که از سیستم/ نظام وجود دارد، خیلی کلی است و اعمّ از نظام در بحث مورد نظر ماست و بعضی دیگر به طور خاص به منظور ما اشاره دارد. در ادامه به بعضی از این تعاریف اشاره میشود.
1. تعریف نظام و سیستم در نظریه عمومی سیستمها عبارت است از:
«مجموعهای از اجزای به هم وابسته که در راه نیل به هدفهای معیّنی با هم هماهنگی دارند.»
در این تعریف از نظام گفته شده است: «مجموعهای از اجزای به هم وابسته ...»، لذا این تعریف به شکلی عام است که هم شامل نظامهای تکوینیِ غیر رفتاری میشود، مانند نظام بدن، که در زبان انگلیسی آن را system of body می گویند، هم شامل نظام مصنوعیِ غیررفتاری مثل نظام خودرو، و هم شامل نظامهای رفتاری و ارادی که مبتنی بر مبانی فلسفی و مکتبی خاصی بنا شدهاند.
طبیعتاً در بحث حاضر، نظامهای تکوینی، یا غیررفتاری و یا غیر ارادی مدّ نظر نیستند و تنها به نظامهای رفتاری، ارادی و اختیاریِ انسان میپردازیم. همین نکته – یعنی عمومیّت و شمول نسبت به نظامهای دیگری که در این بحث، مورد نظر ما نیستند – در برخی از تعاریفی که پس از این میآیند نیز به چشم میخورد.
اما چند نمونه از تعاریف دیگری که در کتب و مقالات مختلف داخلی و خارجی از اصطلاح «نظام» ارائه شدهاند عبارتند از:
2. الگویی سامان یافته از مجموعهای هماهنگ و کارآمد که هدف واحدی را دنبال میکند.
3. هر مجموعه از عناصر که بتوانند به نحوی به طور متداخل با یکدیگر عمل کنند، میتوانند به صورت یک سیستم نگریسته شوند. کهکشانها، تیمهای فوتبال، قوههای مقنّنه و احزاب سیاسی، هر کدام یک سیستم هستند.
4. مجموعه منظم عناصری که میان آنها روابطی وجود داشته باشد و یا بتواند ایجاد شود و دارای یک هدف یا منظور باشند.
5. مجموعه عناصر فعّالی که در زمان و مکان خاص با نوعی کنترل و تصمیمگیرندگی و ارزیابی به هم مربوط هستند.
6. مجموعهای از الگوهای رفتاری که بر اساس مبانی مشخص در راستای اهدافی معیّن به صورت هم آهنگ سامان یافتهاند و شرکتکنندگان در نظام را به یکدیگر پیوند میدهند. اهداف یک نظام، نتیجه مبانیِ فلسفی آن هستند و به طور منطقی باید با اهداف شرکتکنندگان در نظام هم آهنگ باشند.
7. مجموعهای از اجزاء به هم پیوسته که در راه نیل به هدفهای معیّن با هم هماهنگی دارند.
8. مجموعهای از عناصر که با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند و برای تحقّق یک هدف در تلاشند. در هر [سیستم یا] شبکه، تغییر هر جزء بر دیگر اجزاء و بر کلّ، تأثیر دارد و هیچ یک از عناصر، اثری مستقل و جدا از مجموعه نمیگذارند و نمیپذیرند.
9. مجموع عناصری که با مجموعهای از روابط به هم مرتبط هستند.
10. مجموعهای از عناصر دارای کنش و واکنش.
11. مجموعهای متشکل از عناصری با ارتباط متقابل.
12. مجموعه هدفها همراه با روابط میان هدفها و میان خواص آنها.
13. منظومهای از عناصر و اجزایی مرتبط و در حال واکنش متقابل که یک کل واحد را به وجود میآورند.
14. مجموعهای از گزارهها که در یک پیوند متقابل و متوازن به تفسیر هماهنگ از مجموعهای از اشیاء یا پدیدهها میپردازند و انسان را به موضعگیری سازگار و هدفمند دعوت میکنند.
15. مجموعهای از اجزای به هم پیوسته و وابسته که در راه نیل به هدف یا اهداف معیّن با پیروی از نظم و سازمان خاصی فعالیت میکنند.
16. مجموعهای از اجزاء و عناصر که روابط معیّن و مشخصی میان آنها برقرار است و با تغییر هر یک از این عناصر یا نوع روابط مقرّر، بازده و محصول نظام نیز تغییر خواهد کرد.
و تعریفهای دیگری از این قبیل.
تعریف مختار از "نظام"
افزون بر تعاریف پیشگفته که حتی مطالعه گذرای آنها نیز میتواند تأثیر به سزایی در روشنتر شدن فضای بحث داشته باشد، میتوانیم «نظام» را اینگونه هم تعریف کنیم:
«الگویی متشکل از مجموعهای منظم، هماهنگ و به هم پیوسته از باورها و ارزشها برای سامانبخشی به بُعدی از ابعاد زندگی اجتماعی و در راستای دستیابی به هدفی مشخص.»
واضح است که این تعریف از نظام و سیستم، ارتباط بیشتری با بحث حاضر دارد و مستقیماً ناظر به منظوری است که از طرح این ابحاث داریم.
ویژگیهای بنیادین و ارکان نظام
با بررسی مجموعه تعاریف، توضیحات و مطالبی که درباره نظام، سیستم و شبکه بیان شده است و ما نیز به بخشی از آنها اشاره نمودیم، میتوان به مؤلفهها، عناصر، امور و مواردی دست یافت که این امور از جایگاه ثابت و محوری در هر نظام برخوردارند و در واقع، اجزاء، بخشها، خصوصیات و ویژگیهای اساسی و بنیادین و یا ارکان نظام را تشکیل میدهند.
برای آنکه در این قسمت که به معرفی اجمالیِ «ویژگیهای بنیادین، بخشهای اصلی و ارکان نظام» اختصاص دارد نیز با دیدگاهها، تعابیر و بیانهای گوناگونی که در این زمینه وجود دارد آشنا شویم و از رهگذر مطالعه آنها، تصوّر و تصویری واضح و جامع در این پهنه نصیبمان شود لازم است که پارهای اقوال را با هم مرور نماییم.
از یک منظر میتوان مدّعی شد که هر سیستم و نظام کارآمد از چهار رکن تشکیل یافته است:
1- ساختار کلی؛
2- روابط منسجم؛
3- عقلانیت؛
4- سرعت در جهت هدف.
بعضی از نویسندگان، خصوصیات اساسی و ویژگیهای بنیادین نظام را در پنج امر خلاصه مینمایند:
1) وجود اجزای متفاوت همزمان و همراه؛
2) وجود رابطه منظم بین اجزاء؛
3) نظم بین اجزاء، الگوی واحدی به وجود آورد؛
4) وجود جایگاه خاصّی برای هر یک از اجزاء در الگوی نظم بین آنها؛
5) کارکرد واحد مجموعه اجزاء؛ بدین معنا که اجزاء، مجموعه یک واحد را تشکیل دهند که در مجموع، کارکرد واحدی به وجود آورند؛ اگر چه عمل هر یک از اجزاء با دیگری متفاوت باشد.
بعضی دیگر بر این باورند که هر نظام یا سیستمی از سه بخش تشکیل میگردد:
1) عناصر و اجزاء تشکیلدهنده نظام (محتوی)؛
2) فرآیند و نوع روابط میان اجزاء؛
3) بازده و محصول نظام.
به عنوان مثال، نظام خانواده متشکل از پدر و مادر و فرزندان و محیط خانواده میباشد که بین هر یک از آنها روابط خاصی برقرار است، روابط پدر با فرزندان با روابط پدر و مادر (زن و مرد) متفاوت است. این مجموعه برای رسیدن به اهداف خاصی تشکیل گردیده است.
نویسندهای هم تصریح میکند که مؤلّفههای اصلی سیستم یا شبکه عبارتند از:
1- اجزاء و عناصر (متغیّرها)؛
2- روابط بین اجزاء؛
3- هدف؛
4- مرز سیستم و محیط سیستم (تفکیک بین عوامل خارج از سیستم و عوامل داخلی آن)؛
5- جریان سیستم (نحوه فعالیت متغیّرهای داخلی و خارجی برای رسیدن به هدف سیستم)؛
6- بازخورد (بررسی نتایج به دست آمده از جریان سیستم و اصلاح نقاط نامناسب و بهینهسازی جریان، و اعمال دوبارۀ آن به سیستم)؛
7- پایداری سیستم (میزان قابلیت مقابله یا انعطاف سیستم در برابر تغییرات احتمالی).
همچنین «تالکوت پارسونز» که از چهرههای شاخص و از پیشروان جامعهشناسی در آمریکا است، برای نظام اجتماعی سه ویژگیِ اصلی ذکر میکند و معتقد است که هر مجموعهای که دارای این سه ویژگی باشد، یک نظام اجتماعی به وجود میآورد. این سه ویژگی عبارتند از:
1. وجود روابط متقابل بین دو یا چند نفر؛
2. منظور داشتن نحوۀ رفتار احتمالی دیگران در رفتارهای مبتنی بر روابط متقابل؛
3. تعقیب هدفهای مشترک.
البته ممکن است گفته شود هر نظامی، تنها دارای دو ویژگی اصلی است، یکی مجموعه بودن به معنای کلیّت و انسجام و دیگری نظم که میتوان از آن به ساختار و سازماندهی تعبیر کرد. در ساختار یک نظام، مؤلفههای عملکردی وجود دارد که آن را «کارکرد» [Function] مینامند.
همچنان که ملاحظه میشود تمامی این دیدگاهها در کلیّات، به رغم تفاوت در تعابیر، بسیار به یکدیگر نزدیک بوده، دارای نقاط اشتراک متعدّدی میباشند./836/د102/ل