آسيبشناسي پوسته سخت نظام
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار مسئولان وزارت اطلاعات، با تعبير اين نهاد بهعنوان «سنگري بسيار مهم و حساس» و «چشم بينا و بيدار نظام اسلامي» فرمودند: «وزارت اطلاعات، پوسته سخت نظام است و بههيچوجه نبايد آسيبپذير شود.» با توجه به اين تعبير خاص بيانشده معظمله در خصوص وزارت اطلاعات و نيز حساسيت پيرامون آسيبپذيري آن، ضروري بهنظر ميرسد تا برخي از مهمترين روزنههاي آسيبپذيري اين پوسته سخت نظام اسلامي تبيين گردد.
1- بنيان نظام اسلامي بر دين و معنويت بنا نهاده شده و همه ساختارها و نهادهاي زيرمجموعه آن نيز از اين قاعده تبعيت ميکنند. در وزارت اطلاعات، با توجه به ذات کار اطلاعاتي و نيز تبعات آن، بيش از همه جا تکيه به اين رکن الهي نياز است. بنابراين در گزينش، کادرسازي و انجام مأموريتهاي محوله اساس کار بايد بر تقويت عنصر ايمان و معنويت باشد. در غير اين صورت - خدايناکرده- شاهد رخنه عناصر سست ايمان و فاقد صلاحيتهاي اخلاقي به حساسترين مشاغل خواهيم بود که کشور از پيامدهاي منفي آن در امان نخواهد بود.
2- ميدانيم که به لحاظ ساختاري، اين وزارتخانه در دل قوه مجريه قرار دارد و همين امر سبب شده است تا در ادوار مختلف متأثر از تحولات اين قوه باشد. از جمله تأثيرات اين وابستگي ساختاري، تلاش گروهها و احزاب سياسي براي دخالت در کار اين نهاد و تأثيرگذاري بر روند فعاليتهاي آن بوده است که اين امر از مهمترين آسيبهاي ساختاري اين پوسته سخت نظام است. ذات دولت و دولتمردان به سياستورزي- بهمعناي جناحي و حزبي- آغشته است و اينکه يک نهاد اطلاعاتي که بخشي از کارکنان آن تابع قوانين قضايي نيروهاي مسلح هستند، چرا در اين ساختار قرارگرفتهاست، خود امري است که بايد در جاي ديگري بررسي گردد. اما بههرتقدير مسئولان عاليرتبه اين نهاد با هر گرايش و سليقه سياسي بايد هوشيار باشند تا فشارهاي سياسي احزاب و لابيهاي قدرتمند نتواند بر مأموريتهاي اين وزارتخانه تأثيرگذار باشد.
3- از ديگر خصايص دستگاههاي درون قوه مجريه سياليت مديريتي است که از قضا در کشور ما تبلور بيشتري يافته است. اين سياليت از انتصابات گرفته تا تصميمات راهبري حتي گاه اعمال سليقه در اجراي اسناد بالادستي و قوانين مصوب و رسمي کشور را دربر ميگيرد. با هر تغيير چهار يا هشت ساله کابينه جهتگيري جديدي اعمال ميشود و به ناگاه بسياري از برنامهها و تصميمات کلان که براي رسيدن به آنها ماهها و بلکه سالها زمان صرف شده است، به حاشيه ميرود. وزارت اطلاعات نيز به دليل وابستگي ساختاري به قوه مجريه و نيز تبعيت از الگوي رفتاري – تغيير دورهاي وزير و مديران- از همين آسيب متأثر است و البته بايد گفت اگر بر فرض براي هر نهادي گردشهاي مديريتي و جهتگيري را فرصت بدانيم، اين مسئله با حوزهاي که با امنيت ملي کشور در ارتباط است، يک تهديد به شمار ميآيد. حوزه امنيت ملي، عرصه اتخاذ تصميمات راهبردي، کلان و بعضاً بلندمدت است که گاه اجراي آن در طول چند کابينه به طول ميانجامد. بههيچ روي زيبنده نيست که تغييرات مديريتي بخواهد بر اين تصميمات کلان اثر بگذارد.
4- وزارت اطلاعات هرچند يک وزارتخانه دولتي است، اما بايد اذعان کرد که پيش از آن يک «نهاد انقلابي» است که در دل نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران متولدشده است. مأموريت اين نهاد مرتبط با اهداف کلان انقلاب اسلامي بوده و همانگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامي فرمودند در پوسته سخت اين نظام و مانع از نفوذ نامحرمان و بيگانگان به اين ساختار است.
از اينرو بايد «انقلابيگري» در صدر جهتگيريهاي آن همچنان باقي بماند. نميتوان اين واقعيت را انکار کرد که براي برخي جريانات سياسي که گاه تسلط بر قدرت نيز پيداکردهاند، مطلوب است تا اين وزارتخانه را در حد يک نيروي خنثي و ايستا پايين آورند که تنها به دنبال مقابله با تهديدات فيزيکي پيشپاافتاده باشد، هويت انقلاب اسلامي و آنچه امروز از آن به «امنيت نرم» ياد ميکنند، برايش مهم نباشد و ماهيت گفتماني نظام را دنبال نکند.
حاکم شدن چنين نگاهي و دوري از جهتگيري انقلابي ميتواند آسيب جدياي باشد که در اثر دخالتهاي بيحدوحصر برخي لابيهاي قدرتمند و جريانات سياسي زيادهخواه به اين «چشم بيناي نظام» تحميل گردد. از اينرو همه کارکنان و عناصر اين نهاد در هر سطحي بايد نسبت به اين جهتگيري انقلابي حساس بوده و حفظ و رشد آن را رسالتي بر عهده خود بدانند.
5- از جمله توصيههاي امام خامنهاي به مديران اين نهاد آن بود که «وزارت اطلاعات در هر بخشي که ميتواند پايگاهي براي کمين دشمن و ضربه زدن بهنظام اسلامي قرار بگيرد، بايد حضورداشته باشد و آن بخش را حوزه کاري خود بداند.» اين بدان معناست که سربازان گمنام امام زمان بايد حوزه هوشياري خود را وسيع دانسته و به برخي حوزههاي رايج و کليشهاي امنيتي اطلاعاتي خود را محدود نسازند.
از اينرو يکي از آسيبهايي که در کمين اين نهاد خواهد بود، نگاهي تقليلگرايانه است که حوزه مقابله با دشمن را محدود به چند گروهک تروريستي ضعيف شده محدود کرده يا خط فاصل با استکبار را با چربزباني و سهلانديشي کاهش ميدهد. نگاه سادهانگارانهاي که تصور ميکند شيطان بزرگ ديگر شيطنت نميکند و دشمن را تا حد فلان کشور ناتوان و مرتجع منطقه تقليل ميدهد و چنين وانمود ميکند که ميتوان با رژيم اشغالگر قدس به اشتراک منافع رسيد، هرچند خاستگاهي در نهاد اطلاعاتي ندارد، اما ميتواند جهتگيريهاي کلان آن را آسيبپذير کند.
6- تجربه انقلاب اسلامي، تجربه شکلگيري نهادهاي گوناگون انقلابي است که فهم ماهيت و رهاوردهاي آن جز در بستر اين گفتمان ممکن نيست. وجود ظرفيتهاي عظيم مختلف در نهادهاي گوناگون که با روحيه جهادگري همراه شده است، فرصتي در اختيار نظام و انقلاب نهاده تا از گزند دشمنان و بدخواهان در امان بماند. وزارت اطلاعات نيز بخشي از اين گستره جبهه نهادهاي انقلابي است که بايد خود را در کنار اين نهادها و در مسير همراهي، همافزايي و مرافقت با آنها ببينيد.
فعاليت اين جبهه نهادي نهتنها موازي کاري نيست، بلکه خلأ کاستيهاي احتمالي و نيز کاهش روزنههاي رخنه و اميد دشمن است. قطعاً بدخواهان انقلاب به دنبال آن هستند تا وزارت اطلاعات را در مقابل ديگر نهادهاي اطلاعاتي قرار داده و فعاليت اين نهادها را مخل يکديگر معرفي کنند. اين در حالي است که در بسياري از کشورهاي دنيا ساختارهاي گوناگون اطلاعاتي حتي با تداخل حوزههاي مأموريتي امري پذيرفتهشده و اکنون مفهوم «نهاد اطلاعاتي»، جاي خود را به «جامعه اطلاعاتي» داده است. آنچه ميتواند بر کارآمدي اين «جامعه اطلاعاتي» بيفزايد، همکاري و وفاق انقلابي ميان نهادهاست.
نميتوان اين سطور را به پايان برد و از کنار رشادتها و مجاهدتهاي خاموش سربازان گمنام امام زمان(عج) ساده گذشت. قطعاً اين تلاش و جهاد خستگيناپذير در رشد و بالندگي اين نهاد و نهال انقلاب اسلامي مؤثر بوده است و اگر در چند سطري به ذکر برخي آسيبهاي در کمين اين «سنگر بسيار مهم و حساس» پرداخته شد از جهت توانمندي و اقتدارآفريني هرچه بيشتر اين نهاد براي انقلاب اسلامي، نظام و امنيت ملي است.922/101/ب3