۱۷ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۰
کد خبر: ۴۴۲۴۴۳
درس خارج ولایت فقیه آیت الله نوری همدانی/67

چهار پاسخ به شبهه جدایی دین از سیاست

چهار پاسخ حضرت آیت الله نوری همدانی به شبهه جدایی دین از سیاست: ضرورت تعیین قانون برای زندگی اجتماعی بشر و مجری آن از سوی خدا، وظیفه حاکمان در ارتقای فرهنگ عمومی و تهذیب نفس شهروندان، تبیین احکام شرعی و آداب مختلف زندگی مادی و معنوی بشر از جمله سیاست و حکومت توسط خدا و لزوم مقاومت در برابر دشمن.
درس خارج آیت الله نوری همدانی

به گزارش سرویس پیشخوان  خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حضرت آیت الله حسین نوری همدانی، از مراجع تقلید، صبح شنبه 24 بهمن 1394، شصت و هفتمین جلسه درس خارج ولایت فقیه خود را به شبهه دکتر مهدی حائری در کتاب "حکمت و حکومت" درباره انفصال دین از سیاست و پاسخ آن اختصاص داد.

 

وی با اشاره به شبهه این نویسنده مبنی بر این که اسلام از حکومت و آیین کشورداری بیگانه است، اظهار کرد: ایشان انسان را یک موجود اجتماعی می داند و می گوید همان طور که انسانها از روی احساس ضرورت و با راهنمایی عقل عملی، ما یحتاج خود را تامین می کنند، نیاز اجتماع خود به حکومت را نیز معین می کنند و اسلام دخالتی در حکومت ندارد.

 

 حضرت آیت الله نوری همدانی با ردّ ادعای جدایی دین از سیاست، چهار پاسخ به شبهه فوق ارائه کرد و در تبیین اولین پاسخ، با تاکید بر ضرورت قانون در جوامع مختلف گفت: انسان دارای افعال اختیاری (غیر غریزی) و استعدادهای فراوان است و  برای زندگی اجتماعی به قانون نیاز دارد. خداوند که برای همه ابعاد زندگی بشر، احکامی دارد، لازم است برای زندگی اجتماعی انسان ها قانون و مجری قانون معیّن کند و این همان حکومت اسلامی و ولایت فقیه است.

 

دومین پاسخ وی به این شبهه، تأثیر حکومت در اخلاق و فرهنگ عمومی بود که در این مورد گفت: یکی از فلسفه های تأسیس حکومت اسلامی، اصلاح نفس و تهذیب اخلاق مردم می باشد و تاریخ نیز نشان داده که اخلاق حاکمان بر مردم تأثیر داشته است.

 

سومین پاسخ به این شبهه، تعیین تکالیف بشر از جمله حکومت توسط خداست که استاد درس خارج حوزه علمیه قم در این مورد گفت: روایات زیادی داریم که خداوند متعال همه چیز را بیان کرده و چیزی در زندگی انسان نیست که بیان نشده باشد.

 

وی افزود: حتی اگر انسان فشاری به دست کسی وارد کند و خدشه ای پدید بیاید، از جانب خداوند حکمش بیان شده است، یعنی هیچ چیز بدون حکمی نداریم.

 

وی با یاد آوری احکام و آداب اصناف و مشاغل مختلف در منابع دینی، گفت: هیچ کدام از اینها از قوانین الهی خالی و بی نیاز نیستند و قطعا خداوند متعال برای تمام آنها احکامی دارد: "لله فی کل واقعة حکم یشترک فیه العالم والجاهل". اینها فرهنگ ماست و مسلّماً حکومت نیز همین طور است و از آنها جدا نیست؛ بلکه از همه آنها بالاتر است. زیرا در زندگی مردم تاثیر مستقیم دارد.

 

وی پاسخ چهارم به شبهه جدایی دین از سیاست را لزوم مقاومت در برابر دشمن بیان کرد و ادامه داد: مسلمانان دشمنانی دارند و باید یک قدرتی بوجود بیاید که در برابر دشمنان بایستد و جلوی سلطه دشمنان را بگیرد.

 

وی افزود: مگر می شود کسی بگوید اسلام در مورد حکومت بیان و قانونی ندارد و کلاً ادیان از مسئله حکومت فارغ هستند؟ این حرف کاملا اشتباه است.

 

در ادامه، اهم بیانات حضرت آیت الله نوری همدانی در این جلسه درس خارج فقه را تقدیم می کنیم.

 

یادآوری

 

ما با توفیق پروردگار متعال تقریبا یک سال یا بیشتر در ولایت فقیه بحث کردیم و این مسئله را از همه ابعاد مورد بررسی قرار دادیم و الان در اواخر بحث در این موضوع هستیم تا اینکه شما موضوع دیگری را برای بحث انتخاب کنید.

 

روایاتی در باب سیزده از ابواب جهاد العدو وسائل الشیعة ذکر شده بود که مخالفین تأسیس حکومت اسلامی در زمان غیبت امام عصر علیه السلام به آنها تمسک کرده بودند که از همه آنها جواب دادیم.

 

شبهه دکتر مهدی حائری درباره انشقاق  دین از سیاست

 

فقط یک فقره از بحث باقی مانده و آن اینکه آقای (دکتر) مهدی حائری برادر مرحوم آیت الله العظمی شیخ مرتضی حائری یزدی فرزند مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی اعلی الله مقامهما بعد از انقلاب کتابی بر علیه انقلاب اسلامی نوشته اند (کتاب حکمت و حکومت) که بنده آن کتاب را ندارم اما چند صفحه ای از مباحث آن را از مجله متین استنساخ کرده ام.

 

شبهه: حکومت؛ ملک مشاع مردم است

 

ایشان می گوید دین با سیاست همراه نیست، دین عموما و اسلام خصوصا از حکومت و آیین کشور داری بیگانه است.  مسئله حکومت و تعیین مقام اجرائی یک ضرورت طبیعی است و از روی احساس ضرورت مردم خودشان برای خودشان حاکم معیَّن می کنند. به عبارتی دیگر همان طور که نیاز انسان به طبیب و نانوا و قصاب و آهنگر یک نیاز طبیعی است که با راهنمائی عقل عملی صورت می گیرد (عقل عملی در مقابل عقل نظری است)، عقل حکومت نیز معین می کنند که همه اینها احتیاجات زندگی اجتماعی انسان هستند و انسان نیز یک موجود اجتماعی است و خودش در اجتماع برای رفع احتیاجات خودش گام بر می دارد و در راه هر آنچه که احتیاجاتش را بر طرف می کند گام بر می دارد وحکومت نیز به همین ترتیب است.

 

بنابراین اسلام دخالتی در حکومت ندارد بلکه مردم خودشان هر نوع حکومتی که بخواهند برای خودشان معین می کنند.

 

ایشان در ادامه به سراغ آیات قران و انبیاء می رود و می گوید آیه ای در این رابطه نداریم و انبیاء الهی نیز چنین کاری نکرده اند؛ خلاصه ایشان مخالف تأسیس حکومت اسلامی می باشد.

 

پاسخ شبهه

 

خوب و اما بنده در اینجا چند مطلب را بیان می کنم؛

 

نیاز زندگی اجتماعی بشر به قانون

 

اول اینکه زندگی اجتماعی قانون لازم دارد. چون همه افرادی که در جامعه زندگی می کنند یکسان نیستند. لذا اگر قانونی در بین نباشد هرکسی به نفع خودش گام بر می دارد و افراد زورمند به ضعفاء ظلم می کنند و جلوی پیشرفت آنها را می گیرند.

 

تعیین قانون و مجری آن توسط خدا

 

حتی حیوانات مثل موریانه و زنبور عسل و مورچه نیز در اجتماع خودشان قانون دارند؛ منتهی خداوند متعال در وجودشان غریزه ای قرار داده که به وسیله آن قانون را مراعات می کنند یعنی زندگیشان کلاً غریزی است و با همان غرائز خودشان را مدیریت می کنند؛ اما انسان یک موجود مختاری است و به حکم غریزه حرکت نمی کند و از طرفی بر خلاف حیوانات در وجود انسان استعدادهای فراوانی وجود دارد. بنابراین برای زندگی اجتماعی انسان قانون لازم است و بر خداوند متعال لازم است تا برای زندگی اجتماعی انسان ها قانون و مجری قانون معیّن کند که این همان حکومت اسلامی و ولایت فقیه می باشد.

 

تأثیر حکومت در تهذیب اخلاق مردم 

 

مطلب دوم تأثیر حکومت در اخلاق مردم می باشد، زندگی انسان ها ابعاد مختلف اجتماعی، اخلاقی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و... دارد که به همه آنها نیاز دارد. یکی از آن ابعاد همین اخلاق می باشد. یعنی اخلاق بد باید از وجود انسان ریشه کن شود و اخلاق خوب جایگزین شود که حکومت در این مسئله تاثیر فراوانی دارد. لذا حضرت امیر علیه السلام می فرماید:"الناس باُمرائهم أشبه منهم بآبائهم". بنابراین یکی از فلسفه های تأسیس حکومت اسلامی اصلاح و تهذیب اخلاق مردم می باشد و تاریخ نیز نشان داده که اخلاق اُمراء بر مردم تأثیر داشته است. لذا پیغمبر صلی الله علیه و آله می فرماید اگر دو صنف از امت من صالح شوند بقیه نیز صالح می شوند: العلماء و الاُمراء.

 

تعیین تکالیف بشر از جمله حکومت توسط خدا

 

مطلب سوم اینکه ما روایات زیادی داریم که خداوند متعال همه چیز را بیان کرده و چیزی در زندگی انسان نیست که بیان نشده باشد.

 

در جلد 26 بحار بابی بنام "جهاة علومهم" منعقد شده که در آن علوم ائمه علیهم السلام ذکر شده است؛ حتی أرش الخدش یعنی اگر انسان یک فشاری به دست کسی وارد کند و خدشه ای پدید بیاید از جانب خداوند حکمش بیان شده که این مبالغه است، یعنی هیچ چیز بدون حکمی نداریم.

 

حالا شما می گوئید قصاب ها و نانواها و طبیب ها و آهنگرها را مردم معین کرده اند و حکومت را نیز خودشان معین می کنند و نیازی نیست خدا چیزی بگوید و حکومتی تعیین کند! خب همان قصاب نیز نباید هر گوشتی را بفروشد و حتی طرز ذبح حیوانات نیز برایش بیان شده است؛ در مورد بقیه شغل ها نیز همین طور است. بنابراین هیچ کدام از اینها از قوانین الهی خالی و بی نیاز نیستند و قطعا خداوند متعال برای تمام آنها احکامی دارد: "لله فی کل واقعة حکم یشترک فیه العالم والجاهل". اینها فرهنگ ماست و مسلّماً حکومت نیز همین طور است و از آنها جدا نیست؛ بلکه از همه آنها بالاتر است. زیرا در زندگی مردم تاثیر مستقیم دارد.

 

تعیین قوانین و رهبر جامعه بشر

 

مطلب چهارم اینکه معلوم است که مسلمانان دشمنانی دارند. لذا شکی نیست که باید یک قدرتی بوجود بیاید که در برابر دشمنان بایستد و جهاد کند و جلوی سلطه دشمنان را بگیرد.

 

حالا مگر می شود کسی بگوید اسلام در مورد حکومت بیان و قانونی ندارد و کلاً ادیان از مسئله حکومت فارغ هستند! این حرف کاملا اشتباه است.

 

ما در واقع سه چیز داریم؛ بیان احکام الهی، مجری احکام و قوانین الهی، کسی که جامعه را هدایت و به حرکت در می آورد که به آن قائد می گویند، خلاصه با این أدله نمی توان بر مسئله ولایت فقیه و حکومت اسلامی خدشه وارد کرد.

 

شبهه دکتر مهدی حائری درباره عدم وظیفه انبیا برای تشکیل حکومت

 

ایشان (دکتر مهدی حائری) در ادامه وقتی به سراغ قران کریم می رود این طور می گوید که در قران مرز وظائف انبیاء الهی به طور دقیق بیان شده است؛ مثلا گفته شده: ﴿ما علی الرسول إلا البلاغ﴾[1] و یا گفته شده: ﴿فذکر إنما أنت مذکر (21) لست علیهم بمصیطر(22)﴾[2] و از این قبیل آیات؛ یعنی رسل فقط آمده اند تا احکام الهی را برای مردم بیان کنند و متذکر باشند، اما وظیفه ای برای تأسیس حکومت و مدیریت جامعه ندارند!

 

پاسخ شبهه

 

ما عرض می کنیم بله وظیفه پیامبران الهی تبلیغ و تذکر بوده منتهی همین تشکیل حکومت و ایستادگی و تجهیز در برابر دشمنان را تبلیغ و بیان می کردند و درواقع خواست الهی نیز همین است خلاصه این آیات با تأسیس حکومت اسلامی منافاتی ندارند.201/122/

 

پاورقی:

 

[1] عنکبوت/سوره29، آیه18.

[2] غاشیه/سوره88، آیه21 و 22.

 

/836/د102/ل

ارسال نظرات