سوم خرداد، نقطه عطفي در تاريخ
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، حماسه عظيم نيروهاي صلح و مردم ايران در عمليات بيتالمقدس در بهار سال 1361 كه به آزادسازي خرمشهر و بخش بزرگي از سرزمين عزيز ايران در سوم خرداد ماه آن سال منجر شد، سبب تحول عظيمي در عرصه نبردهاي نظامي، صدور انقلاب اسلامي، تحول در جبهه مقاومت و انزوا و شكستهاي پي در پي رژيم صهيونيستي و سياستهاي راهبردي استكبار جهاني گرديد. پس از آغاز تهاجم رژيم بعثي به خاك ايران در 31 شهريور 59 كه با حمايت و مساعدت قدرتهاي برتر جهان در آن زمان و حكام مزدورشان در منطقه همراه بود، اگر چه حضور پرشور مردم در كنار نيروهاي سپاه و ارتش روند پيشرويهاي رژيم بعثي را متوقف كرد، اما تا زمان حضور بنيصدر در جايگاه رياست جمهوري و فرماندهي كل قوا تا خرداد سال 1360، جبهههاي جنگ شاهد تحول مهمي نبود، چراكه بنيصدر به قابليت و توان نيروهاي انقلابي باور نداشت و اگر خيانت او را در كندي و توقف چرخه دفاع و مقاومت مفروض ندانيم، در خوشبينانهترين حالت او شكست و بيرون راندن دشمن را با توان و مقدورات آن زمان ايران امكانپذير نميدانست.
عزل بنيصدر دستاوردهاي زيادي براي انقلاب اسلامي به همراه داشت كه مهمترين آن تحول در جبهههاي دفاع مقدس بود. انسجام و هماهنگي ميان سپاه و ارتش، ميدان يافتن فرماندهان مؤمن و انقلابي، سازماندهي تيپها و لشکرهاي جديد سپاه با حضور نيروهاي مردمي، به رغم ضعفها و كاستيهاي سختافزاري و در عين حال تحريم اقتصادي و نظامي ايران، منشأ تحولي شگرف در عرصه دفاع شد، به گونهاي كه در كمتر از 9 ماه رژيم بعثي دچار شكستهاي سنگيني شد و علاوه بر فرار از بخشهاي اشغالي ميهن اسلامي، با دادن صدها هزار كشته، مجروح و اسير و از دست دادن توان نظامي خود شكست را پذيرا شد.
درك اهميت فتح خرمشهر كه حضرت امام خميني (ره) با تعابيري بديع همچون اينكه فتح خرمشهر فتح خاك نيست، فتح ارزشهاي اسلامي است و یا اينكه در اين عمليات دست قدرت خدا از آستين فرزندان اسلام و قواي سلحشور مسلح بيرون آمد از آن ياد كردند، در شرايطي بود كه در آن زمان در عين تحريم نظامي و اقتصادي ايران، رژيم صدام از آخرين تجهيزات و تكنولوژيهاي روز نظامي جهان و مشاورههاي نظامي قدرتهاي سلطه برخوردار بود، لذا تأثير مستقيم اين پيروزي اثبات قابليت و كارآمدي نظام اسلامي و زمينهساز گسترش تفكر انقلاب اسلامي بود.
در جريان فتح خرمشهر و ديگر عملياتهاي گسترده رزمندگان اسلام، ظرفيتها و قابليتهاي تفكر نظام ديني براي شكلدهي و استمرار يك نظام كارآمد، بروز و ظهور يافت. وجود فرماندهان و مسئوليني كه در عملياتها و شرايط سخت جلوتر از نيروهاي خود حركت ميكردند، توان طراحي و اجراي عملياتهاي بزرگ و پيچيده، ايمان و باور به اصول و ارزشهاي ديني و عاشورايي، غلبه روحيه ايثار و از خودگذشتگي بر منفعتطلبيهاي بخشي، تجلي وحدت و انسجام ملي، اتكا به قابليتها و توان بومي به گونهاي كه هسته اصلي پيشرفتهاي بزرگ صنعتي و دفاعي ايران در همين عملياتها شكل گرفت.
محصول طبيعي و پيامد اين روند، تثبيت اقتدار ملي، اثبات قابليت و توان ايران براي مواجهه با تهديدات، شكست جبهه مشترك كفر و شرك و نفاق با محوريت دو ابرقدرت بزرگ جهاني آن روز و پادوهاي منطقهاي آنها، انتقال فرهنگ دفاع و شهادت (فرهنگ مقاومت) و به تعبيري صدور واقعي انقلاب اسلامي به ديگر مستضعفين و مسلمانان جهان، زمينهسازي شكلگيري جبهه مقاومت به ويژه در لبنان و فلسطين، آغاز روند افول و شكست رژيم صهيونيستي، زنده شدن فرهنگ عاشورا و در يك كلام اثبات قابليت و كارآمدي نظام ديني در ايجاد و تداوم يك نظام سياسي در عين فشارها، تهديدات و تحريمها بود. پس از فتح خرمشهر اگرچه ادامه دفاع مقدس با فراز و نشيبهايي همراه شد، بهگونهاي كه حتي امريكاييها و ديگر قدرتهاي غربي و حكام دستنشانده آنها ناچار شدند كه آشكارا به حمايت از صدام وارد جنگ شوند كه زدن نفتكشها و كشتيهاي جنگي و سكوهاي نفتي ايران و همچنين حمله به هواپيماي مسافربري ايران و كمك به تجهيز صدام به سلاحهاي شيميايي براي بمباران شهرها كه بمباران حلبچه و سردشت نقطه آغاز آن بود، اما به رغم آن در عين ناكامي و شكست آنها در دستيابي به اهدافشان، واجد دستاوردهاي بزرگتري براي انقلاب اسلامي بود كه هماكنون و به رغم گذر بيش از 3 دهه از آن زمان، ما هنوز از بركات آن حماسهسازيها و ايثارگريها بهره ميبريم كه به گوشهاي از آن اشاره ميشود.
1 ـ اثبات قابليت تفكر نظام ديني در تشكيل و بقاي يك نظام سياسي در عين تحمل پيچيدهترين فشارها و تحريمها.
2 ـ ايجاد تغيير در آرايش قدرتهاي جهاني كه فروپاشي ابرقدرت شرق و تضعيف و فروپاشي هيبت امريكا و ناكامي در اعمال نظم نوين جهاني نمادي از آن است.
3 ـ تحول در مفهوم بازدارندگي، چراكه تا پيش از اين تنها داشتن سلاح اتمي ملاك قدرت بازدارندگي يك كشور بود، ولي ايران اسلامي ثابت كرد كه بدون داشتن آن سلاح هم ميتوان شرايطي را ايجاد كرد كه يك كشور مبتني بر مؤلفههاي متعارف به توان لازم براي بازدارندگي برسد.
4 ـ انزوا و شكست رژيم صهيونيستي، به گونهاي كه ايده بزرگ (از نيل تا فرات)، اكنون به التماس رژيم صهيونيستي براي تأمين امنيت در پشت سيمهاي خاردار و ديوارهاي بتني تبديل شود.
5 ـ شكلگيري هستههاي مقاومت در ديگر كشورهاي اسلامي، به گونهاي كه اكنون سرپنجههاي مقاومت در ديگر نقاط كشورهاي اسلامي به عنصري تغيير كننده در معادلات تبديل شوند كه از آن جمله ميتوان به حزبالله در لبنان، انصارالله در يمن، حشدالشعبي در عراق و دفاع وطني در سوريه اشاره كرد.
6ـ تبديل ايران به يك كشور تأثيرگذار در منطقه و جهان، به گونهاي كه اكنون اقتدر ايران بر تمامي تعاملات منطقهاي سايه افكنده و اجراي هيچ طرحي براي منطقه بدون ملاحظه منافع راهبردي ايران امكان تحقق ندارد.
7 ـ اگرچه غرب و حكام منطقه براي مهار حركت انقلاب اسلامي و جريانهاي موازي نظير، القاعده، طالبان و داعش را ايجاد و طي سالها با هدف مهار تفكر انقلاب اسلامي به جريانهاي تكفيري ميدان داده و آنها را تقويت كردند، اما بهرغم هزينههايي كه اين حركت بر جهان اسلام تحميل كرد، اكنون ناچار به مقابله با آن شده و تنها نيروي قابل براي مواجهه با آن را نيز طرفداران جبهه مقاومت با محوريت ايران ميدانند.
8 ـ اما شايد مهمترين پيامد و بركت آن ايثارگريها و حماسهسازيها را بتوان در قابليت انقلاب اسلامي و رهبري آن در انتقال آن ارزشها و آرمانها به نسلهاي جديد، بهرغم گذر نسلي و پيچيدهتر شدن تهديدات و چالشهاي دشمنان دانست، آنچه اكنون در صحنههاي معارضه جبهه مقاومت با جبهه مشترك كفر و تكفير در صحنههايي نظير، سوريه، لبنان و يمن ميگذرد نشان از سر زندگي و پويايي همان اصول، آرمانها و ارزشهايي بود كه قريب به 40 سال قبل در اين سرزمين احيا شد و اكنون با گذشت نسلها همچنان، قابليت و پويايي خود را حفظ كرده و حرف اول را در مقاومت ميزند. امروز خون شهداي آزادسازي خرمشهر در خون شهداي حرم تجلي يافته است./922/101/ب3
روزنامه جوان