ویژه نامه «صبح روشن هدایت» در فضای مجازی منتشر شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، ویژهنامه اینترنتی «صبح روشن هدایت» شامل بخشهای مختلفی همچون مقالات، چندرسانهای، پیامک، گالری، موبایل، کارت پستال، پرسش و پاسخ، احادیث و مقالات مرتبط در پایگاه اینترنتی راسخون منتشر شد.
از جمله مقالات این ویژهنامه میتوان به عناوینی همچون «شناخت مختصرى از زندگانى امام هادى(ع)»، «خورشید هدایت»، «شمهای از فضایل امام هادی(ع)»، «جلوههایى از شخصیت امام هادی(ع)»، «شمهای از اخلاق امام هادی(ع)»، «امام هادی(ع)، مشعلدار هدایت»، «مبارزات سیاسی امام هادی(ع)»، «سفرها و ارتباطات امام هادی(ع)»، «فعالیتهای علمی و فرهنگی امام هادی(ع)»، «فعالیتهاى امام هادی(ع) در مدینه»، «نقش امام هادی(ع) در اندیشه مهدویت»، «گوشهای از کرامات امام هادی(ع)» و «علوم و معارف حضرت امام هادی(ع)» اشاره کرد.
ولادت امام هادی علیهالسلام
در این مقاله میخوانیم: امام هادی علیهالسلام مانند دیگر ائمه معصوم معدن رحمت، گنجینهدار دانش، نهایت بردباری و حلم، بنیان کرامت و ریشههای نیکان، خلاصه و برگزیده پیامبران، پیشوایان هدایت، چراغهای تاریکیها، پرچم پرهیزگاری، نمونه برتر و حجت خدا بر جهانیان هستند.
ایشان سراسر عمر گرانقدر خویش را در راستای اهداف والای اسلامی سپری نمودند. از کارهای مهم امام هادی علیه السلام که امامان اهمیت بسیاری به آن میدادند، حفظ خط فکری و فرهنگی تشیع و جلوگیری از ترویج اندیشههای مخالفان بود.
این کار به تربیت شاگردان برجسته و تشکیل حوزه علمیه و تدریس فقه و عقاید اصول اسلامی نیاز داشت که در عصر امام باقر و امام صادق علیهماالسلام این زمینه به طور گسترده فراهم شد و سپس امامان دیگر حتی در شرایط بسیار سخت آن را تبیین و دنبال کردند. امام هادی علیه السلام در این زمینه گامهای اساسی و مهمی برداشت و شاگردان برجستهای چون حضرت عبدالعظیم حسنی، خیران الخادم، ابن سکّیت اهوازی، ابوهاشم جعفری، حسین بن محمد مدائنی، جعفر بن سهیل و اسماعیل بن مهران را تربیت کرد و شاگردان برجسته پدر و جدش را دور خود گرد آورد و حوزه علمی فعال و پرتلاشی به وجود آورد.
دانش پژوهان از هر سو به محضرش روی میآوردند و از پرتوهای حکمت و علم آن فروغ فروزان بهره میگرفتند. در عصر امام هادی علیهالسلام مکاتب عقیدتی بسیاری مانند معتزله و اشاعره رواج یافت و آرا و نظریههای کلامی فراوانی در جامعه اسلامی پدید آمد و بازار مباحثی چون جبر، تفویض، ممکن یا غیرممکن بودن رؤیت خدا، جسمیت خدا و مانند آن داغ بود.
امام هادی علیه السلام در مناظرهها و نامه نگاریها و نوشتههای خود، پوچ بودن مطالب و آرایی مثل جبرگرایی و جسمیت را به اثبات رساند و به ترویج حقایق دین پرداخت.
دوستان اهل بیت علیهم السلام از نقاط گوناگونی چون ایران، عراق و مصر به طور حضوری یا از طریق نامه، مسائل و مشکلات خود را مطرح میساختند و رهنمود میگرفتند وکلا و نمایندگان امام در میان مردم پراکنده بودند و با ارتباطی دو سویه به مسائل شرعی، اقتصادی و اجتماعی آنان میپرداختند.
خورشید هدایت
در مقاله دیگری از این ویژهنامه مطالب کوتاهی از زندگی امام هادی(ع) آمده که به این شرح است: امام ابوالحسن علی النقی الهادی(ع) در نیمه ذی حجه سال 212 هجری در اطراف مدینه، در محلی موسوم به «صریاّ» چشم به جهان گشود. امام هادی(ع) در سال 220 هجری، در هشت سالگی، بعداز شهادت پدر بزرگوارش امام جواد(ع) به امامت رسید. مدت هدایت و امامت آن حضرت، 33 سال بود و در 41 سالگی،در سوم رجب سال254هجری در شهر سامرا بر اثر زهری که با دسیسه معتز، سیزدهمین خلیفه عباسی به ایشان خورانده شد،مسموم گردید و به شهادت رسید.مشهورترین القاب آن بزرگوار، نقی و هادی است و کنیه آن حضرت ، ابوالحسن بود.
القاب امام هادی(ع)
برای امام هادی(ع) به تناسب خوی و صفاتش، القابی را ذکر کرده اند که هر کدام، دارای شأن نزول و فلسفه ای است. لقبهای زیر، بخشی از القاب آن حضرت است:
1. نقی، به معنای پاک، پاکیزه از آلودگی و انحراف؛
2. مرتضی، به خاطر پسندیده بودن خوی و رفتارش در برخوردها و روابط؛
3. عالِم: به دلیل دانش بسیار و پردامنه اش در عرصه های گوناگون علمی و فرهنگی؛
4. عسگری، به خاطر اقامتش در محیط نظامی که به دستور دشمن صورت گرفته بود؛
5. رشید، به دلیل رشدیافتگی و هدایت شدگی او از سوی حق؛
6. وفی، به معنای وفادار و انجام دهنده عهد و پیمان، به تمام و کمال.
هدایت امت ها
خدا را پیوسته برای هدایت مردم،حجت هاست.امام هادی(ع) هادی امت و هدایت یافته از غیب بود. فروغی که از خورشید وجودش می تابید، روشن کننده افکار و راهنمای مردم بیدار بود. ظلمت حاکم، آن «حق مظلوم» را به زندان افکند و در حصر نهاد، اما آن «نور زندانی» پیوسته روشنایی می بخشید و بر دلهای دوستدارانش حکومت داشت؛ نه با سلاح، که با فلاح، و نه با قدرت نظامی، که با فضیلت اخلاقی.
سخن چینان، از جاذبه معنوی و برتری علمی اش در آتش حسد می سوختند و حاکمان او را رقیب حکومت می دانستند. او را از مدینه به سامرا بردند، تا مدینه بی خورشید بماند و پروانه ها سرگردان.
سلام بر جان روشن و ضمیر فروزانش که با نیایش و نجوا با خدا مأنوس بود و سجاده و سحر، گواه یک عمر تهجد و شب زنده داری اش بود.
مادر عارف
مادر امام هادی(ع) زنی پاکدامن بود و در زهد و تقوا، در زمان خود بی نظیر به شمار می آمد. ایشان در بیشتر روزهای سال، روزه مستحبی می گرفت و امام هادی(ع) در شأن او فرمود:«مادرم، عارف به حق من بوده و از اهل بهشت می باشد. خداوند نگهبان و حافظ اوست و شیطانِ سرکش به او دسترسی ندارد». ایشان همچنین براساس اسناد دیگری، درباره مادرش می فرماید: «او از مادران پرهیزکاران و صالحان است که از فرمان خداوند سرپیچی نمی کند. اهل زهد و عرفان، متعبد و از زنان بی مانند و بی همتای عصر بود و در مدینه، همگان او را به پاکی و تقوا می شناختند و او را سیدّه می خواندند».
طاغوتهای معاصر امام هادی(ع)
امام هادی(ع) از لحظه وفات پدر بزرگوارش و پذیرفتن وظیفه خطیر امامت جامعه تا هنگام شهادت، دورانی پرمبارزه، استقامت و پایداری سیاسی و عقیدتی را پشت سر گذاشت. مدت زندگانی آن امام همام، مصادف با حکومت دشمنان کینه توزِ فرزندان ابوطالب، به ویژه فرزندان پاک علی و فاطمه(ع) بود؛ کسانی که همه عمر برای ریشه کنی این راست قامتان جاودان تاریخ از هیچ اقداماتی فروگذار نکردند. طاغوتهای معاصر امام هادی(ع) از این قرارند: متعصم(برادر مأمون)، واثق (پسرمعتصم)،متوکل(برادر واثق و دهمین خلیفه عباسی)، منتصر(پسرمتوکل)، مستعین (پسرعموی منتصر) و معتز(پسر دیگر متوکل) بودند.
عبادت امام هادی هادی(ع)
حضرت امام هادی(ع) در زهد و عبادت یگانه بود. ایشان همانند دیگر امامان ما، همواره شب هنگام به پروردگارش روی می آورد و شب را با حالت خشوع به رکوع و سجده سپری میکرد و سر بر خاک می نهاد. ایشان پیوسته دعا میکرد و می فرمود: «بارالها! گنهکاری بر تو وارد شده و تهیدستی به تو روی آورده است. تلاشش را بی نتیجه مگردان و او را مورد عنایت و رحمت خویش قرار ده و از لغزشش درگذر».
آن چیزی که امام هادی(ع) را محبوب دلهای همگان ساخته بود، پیوند با خدا، تکیه بر آفریننده بی نیاز، غنای از بنده سراسر نیاز، وارستگی از دنیای فانی، وابستگی به ابدیت بی پایان و دلدادگی به عبادت بود.
تصرف در هستی
امام هادی(ع) در سایه عبادت و نزدیکی به خداوند متعال، به درجه های والایی از رشد و کمال رسیده بود. ایشان از حقیقت اندیشه های انسانها، عالم طبیعت، جهان پدیده ها و حتی گیاهان و حیوانات آگاه بود. در همین زمینه، در تاریخ نقل شده که در منزل متوکل و در اطاقش، پرندگانی وجود داشتند که در قفس نگهداری می شدند. هنگامی که متوکل در حضور امام هادی(ع) می خواست سخن بگوید، پرندگان شروع به سروصدا می کردند و مانع صحبت کردن او می شدند، ولی به محض اینکه امام هادی(ع) لب به سخن می گشودند، پرندگان ساکت می شدند و گویی آنها نیز به سخنان درافشان و پرگهر آن بزرگوار، گوش جان می سپردند.
فعالیتهای علمی و فرهنگی امام هادی(ع)
در این مقاله آمده است: جهان اسلام، در دوران امامت امام هادی(ع) از نظر فرهنگی و گرایشها و کشمکشهای فکری و اعتقادی از موقعیت و گستردگی ویژهای برخوردار بود و بحثهای علمی و اعتقادی و برخورد افکار و بینشهای گوناگون با یکدیگر نسبت به موضوعات دیگر، جایگاه ویژهای داشت. منشا پیدایش این تحول فرهنگی، شرایط سیاسی - اجتماعی جامعه اسلامی بویژه در سطح دستگاه رهبری بود. اظهار تمایل حکمرانان عباسی این دوره نسبتبه مسائل علمی و فرهنگی، باز شدن دروازههای علوم فلسفه و کلام ملتهای دیگر بر روی مسلمانان و ترجمه بسیاری از کتابهای علمی آنان به زبان عربی، راه یافتن دو تن از امامان شیعه - امام رضا و امام جواد علیهما السلام - به دستگاه خلافت و فراهم آمدن موقعیت استثنایی برای بحث و مناظره با دانشمندان، سران مکتبها و گروههای مختلف، از مهمترین عوامل پیدایش این شرایط بود.
پیدایش چهرههای برجسته علمی در زمینههای مختلف دانشهای عقلی و نقلی در این ودره نشانه بارز دیگری بر گستردگی سفره دانش بشری در این مقطع زمانی است. از جمله این دانشمندان میتوان افراد ذیل را نام برد: احمد بن حنبل،(متوفای 241 ه. ق) و نویسندگان صحاح سته، بخاری (م 256 ه. ق) مسلم (261 ه. ق)، ابو داود سجستانی(م 275 ه. ق)، ابو عیسی ترمذی(م 278 ه. ق) ابو عبد الله بن ماجه(م 275ه. ق) و احمد نسائی(م 303 ه. ق) در زمینه حدیث و فقه.
ابو هذیل (م 235)، ابو اسحاق، ابراهیم بن سیار(م 231)، ابو عمر و بن بحر جاحظ (م 255)، و ابو الحسین خیاط در زمینه علم کلام.
یحیی بن ماسویه (م 242)، بختیشوع (م 256) و حنین بن اسحاق (م 260)، در دانش پزشکی. و یعقوبی (م 282)، ابن قتیبه دینوری (م 276) و بلاذری (م 279) در تاریخ.
در چنین جوی اصطکاک افکار و بینشها با یکدیگر امری طبیعی و اجتناب ناپذیر است، بویژه با توجه به این واقعیت که زامداران عباسی از این جریان به عنوان تضعیف موقعیت امامن شیعه و مبانی فکری و عقیدتی آنان استفاده میکردند.
تحت نظر بودن امامان این دوره و دسترسی پیدا نکردن تودههای مسلمان به این مشعلهای هدایت، عامل افزونی بود که به منحرفان و فرصت طلبان مورد حمایتحکومت مجال میداد تا با آسایش خاطر و احساس امنیتبیشتر به ترویج افکار شیطانی خود بپردازند.
پس از این مقدمه کوتاه به تشریح مواضع امام(ع) در برابر مهمترین مکاتب و جریانهای فکری دوران آن حضرت میپردازیم.
الف - فتنه خلق قرآناز مهمترین جریانات فکری دوران امام هادی(ع)، کشمکش بر سر مخلوق بودن و یا مخلوق نبودن قرآن کریم بود که مدتها فکر مسلمانان را به خود مشغول ساخته بود و چه بسا افراد زیادی که به جرم اعتقاد به یک طرف قضیه شکنجه شده روانه زندان گشته یا جان خود را از دست دادند.
بحثیاد شده از دوران خلافت مامون که به موضوعات و مسائل ماورای جهان ماده - همچون صفات باریتعالی و ذات او و رابطه میان آن دو، و حدوث و قدم عالم و. . . علاقه نشان داده شد، وارد محال علمی و کلامی گشت و بر مبنای دو بینش اعتقادی موجود در جامعه اسلامی یعنی معتزله و اشاعره، نسبتبه آن، دو دیدگاه پیدا شد. حکمرانان عباسی نیز بر مبنای اعتقاد به هر یک از دو بینش یاد شده، در هر زمان از یک طرف قضیه حمایت کرده با مخالفان نظریه با شدت و خشونت برخورد مینمودند.
حکومت عباسی پیش از به خلافت رسیدن مامون به مذهب اشعری گرایش داشت و ماموران، هر فرد معتزلی را میگرفتند و پس از آنکه او را به کفر متهم میکردند به قتل میرساندند.
مامون در دوران خلافتخود به معتزله گرایش پیدا کرد. معتصم و واثق نیز راه او را پیگرفتند. آنان بر اساس همین اعتقاد، قائل به مخلوق بودن قرآن شدند و از این طریق، بسیاری از دانشمندان و مخالفان خود را که به مخلوق بودن قرآن اعتراف نمیکردند با شکنجه و زندان و قتل از میدان بیرون راندند. ولی چون متوکل به حکومت رسید به اشاعره گرایش پیدا کرد و قائلان به مخلوق بودن قرآن را سخت کیفر نمود.
امام هادی(ع) که رهبری اندیشه اسلامی را بر عهده داشت و پیدایش چنین اختلافات فکری و دامن زدن آن را به سود دشمنان اسلام میدانست، بحث و جدال درباره مساله یاد شده را بدعت در دین قلمداد کرد و یاران خود را از طرح چنین بحثهایی بر حذر داشت. متن نامه امام(ع) به برخی از پیروان خود در بغداد چنین است:
«بسم الله الرحمن الرحیم. خداوند ما و شما را از وقوع در فتنه مصون نگهدارد که در این صورت بزرگترین نعمت را بر ما ارزانی داشته است. و جز این ، هلاکت و سیه روزی است. نظر ما این است که بحث و جدال درباره قرآن (که مخلوق استیا غیر مخلوق، قدیم استیا حادث) بدعتی است که سؤال کننده و جواب دهنده در آن شریکاند، زیرا چیزی دستگیر پرسش کننده میشود که سزاوار او نیست و پاسخ دهنده نیز برای موضوعی که در توان او نیستبیجهتخود را به رنج و مشقت میافکند.
خالق، جز خدا نیست و بجز او همه آفریدهاند و قرآن کلام خداست و از پیش خود اسمی برای آن قرار مده که جزو گمراهان خواهی گشت. خداوند ما و شما را از مصادیق این آیه قرار دهد: «الذین یخشون ربهم بالغیب و هم من الساعة مشفقون» (2) آنانکه در نهان از خدای خود میترسند و از روز جزا سخت هراسانند».
ب - منحرفان از خط امامتدر دوران امام هادی علیه السلام بعضی از افراد و گروههای فرصت طلب با ادعاهای دروغ و نشر مطالب بیاساس، در ایجاد اختلاف میان مسلمانان و گمراه کردن آنان داشتند. این گروهها به چند دسته تقسیم میشدند:
1 - غلاتسران این فرقه عبارت بودند از: «علی بن حسکه قمی»، «محمد بن نصیر نمیری»، «حسن بن محمد» معروف به ابن بابا قمی»، «فارس بن حاتم قزوینی» و «قاسم بن یقطین قمی».
«علی بن حسکه» معتقد به الوهیت و ربوبیتحضرت هادی علیه السلام و رسالت و نبوت خود و سقوط همه واجبات و فرایض دینی بود. «محمد بن نصیر نمیری نیز با «ابن حسکه» در مسائل بالا هم عقیده بود، علاوه بر آنکه قائل به تناسخ بود و ازدواج با محارم و همچنین لواط را روا میشمرد.
پیشوای دهم(ع) در برابر افراد یاد شده و عقاید کفر آمیز آنان موضع گرفت و ضمن اظهار بیزاری از آنان چهره پلید ایشان را برای همگان بر ملا کرد و یکی از آنان را که وجودش برای جامعه اسلامی خطرناک بود «مهدور الدم» دانست و فرمان قتلش را صادر کرد.
در پاسخ بعضی شیعیان - که درباره «ابن حسکه» و عقاید باطل او پرسیده بودند - نوشت: «ابن حسکه - که لعنتخدا بر او باد - دروغ میگوید و من او را در ردیف دوستان خود نمیشناسم، خدای او را لعنت کند، سوگند به خدا، پروردگار، رسول خویش و پیامبران پیش از او را جز به آیین حنیف و نماز و زکات و روزه و حج و ولایت نفرستاد و پیامبر(ص) جز به خدای یکتای بیهمتا دعوت نکرد. ما جانشینان او نیز بندگان خداییم و به او شرک نمیورزیم. اگر او را اطاعت کنیم بر ما رحم خواهد کرد، و چنانچه از فرمانش سرپیچی نماییم گرفتار کیفرش خواهیم شد.
ما بر خدا هیچ حجتی نداریم، بلکه خداست که بر ما و بر تمامی آفریدههایش حجت دارد.
من از کسی که چنین سخنانی میگوید بیزاری میجویم و به سوی خدا از چنین گفتاری پناه میبرم. شما نیز از آنان دوری گزینید و ایشان را در فشار و سختی قرار دهید و چنانچه به یکی از آنها دسترسی پیدا کردید سرش را با سنگ خرد کنید.»
گاهی بدون آنکه از سوی اصحاب پرسش شود نظر خود را نسبتبه افراد یاد شده اعلام میکرد. «محمد بن عیسی» میگوید:«امام هادی(ع) - بدون آنکه پرسشی از او بشود - برای من نوشت: «خداوند «قاسم بن یقطین» و «علی بن حسکه قمی» را لعنت کند شیطانی در برابر او ظاهر میشود و حرفهای بیاساس و دروغ را بر او القا میکند.»
«نصر بن صباغ» میگوید: «حسن بن معروف به «ابن بابا» و «محمد بن نصیر نمیری» و «فارس بن حاتم قزوینی» مورد لعن امام هادی علیه السلام قرار گرفتند».
«فارس بن حاتم» پیشوای «غلات» در مرحلهای از انحراف و گمراهی قرارداشت که امام(ع) دستور قتل او را صادر نمود و برای قاتلش بهشت را تضمین کرد و فرمود: «فارس» به اسم من دستبه کارهایی میزند و مردم را فریب میدهد و آنان را به بدعت در دین فرا میخواند. خون او برای هر کس که او را بکشد هدر است. کیست که با کشتن او مرا راحت کند؟ و من در مقابل، بهشت را برای او تضمین میکنم».
یکی از یاران امام علیهالسلام فرمان آن حضرت را اجرا کرد و با به هلاکت رساندن «فارس» امام(ع) و جامعه اسلامی را از شر او راحت کرد.
2 - واقفیه، یعنی کسانی که بعد از شهادت موسی بن جعفر علیهما السلام به خاطر یک سلسله انگیزههای نفسانی و دنیوی منکر شهادت آن حضرت شدند و در نتیجه، تن به امامت پیشوای هشتم (ع) ندادند، در پلیدی و خباثت و انحراف از خط امامت کمتر از «غلات» نبودند، از این رو، امام هادی(ع) در برابر آنان نیز موضع گرفت و لعن بر آنان را روا دانست.
«ابراهیم بن عقبة» میگوید: «به امام هادی(ع) نوشتم: فدایتشوم! من از بغض و کینه ممطوره (واقفیه) نسبتبه حق آگاهی دارم، آیا مجاز هستم در قنوت نماز به آنان لعن کنم؟ فرمود: آری.»
3 - صوفیه صوفیان، گروه منحرف دیگری در درون جامعه اسلامی بودند که تحت پوشش زهد و کنارهگیری از دنیا به گمراه کردن تودههای مردم و منحرف کردن آنان از خط امامت مشغول بودند.
پیشوای دهم علیه السلام هم چون نیاکان بزرگوار خود خطر این گروه انحراف را به مسلمان گوشزد کرده آنان را از ارتباط و همنشینی با صوفیان بر حذر داشت. «حسین بن ابیالخطاب» میگوید: «با امام هادی(ع) در «مسجد النبی» بودم، گروهی از یاران آن حضرت از جمله «ابوهاشم جعفریی» نیز به ما پیوستند. در این هنگام جمعی از صوفیه وارد مسجد شده در گوشهای دایره وار نشستند و مشغول ذکر لا اله الا الله» شدند.
امام(ع) رو به اصحاب کرد و فرمود: «به این نیرنگ بازان توجه نکنید، زیرا آنان همنشینان شیاطین و ویران کنندگان پایههای دین هستند برای تن پروری زهد نمایی میکنند و برای شکار کردن مردم ساده لوح شب زندهداری مینمایند. روزگاری را به گرسنگی سپری میکنند تا برای پالان کردن، خری چند را رام کنند. «لا اله الا الله» نمیگویند مگر برای فریب مردم، کم نمیخورند مگر برای پر کردن کاسههای بزرگ و جذب دل ابلهان به سوی خود.
با مردم به املاء خود از دوستی خدا سخن میگویند و آنان را آرام آرام و پنهان در چاره گمراهی میافکنند. وردهایشان، رقص و کف زدن، و ذکرهایشان ترنم و آوازخوانی است. جز یفیهان کسی از آنان پیروی نمیکند و جز بیخردان و احمقان کسی به آنان نمیگرود.
هر کس به دیدار یکی از آنان - چه در زمان حیت او و چه در پس از مرگش - برود چنان است که به دیدار شیطان و بتپرستان رفته باشد. و هر که به فردی از آنان کمک کند مثل آن است که به یزید و معاویه و ابو سفیان کمک کرده باشد».
یکی از اصحاب پرسید: هر چند معترف به حقوق شما باشد؟ امام علیهالسلام (که انتظار چنین پرسشی را نداشت) با خشتم به وی نگریست و فرمود: «از چنین پرسشی دستبردار! زیرا کسی که معترف به حقوق ما باشد دچار نفیرین ما نمیشود، مگر نمیدانی که آنان پستترین طایفههای صوفیه هستند، در حالی که تمامی صوفیان از مخالفان ما بوده و راهشان با راه ما مغایرت دارد. آنان جز یهود ونصارای این امت نیستند و همانها هستند که سعی در خاموش کردن نور الهی دارند و خداوند نورش را به اتمام خواهد رسانید هر چند کافران را ناپسند آید».
ویژهنامه اینترنتی «صبح روشن هدایت» در پایگاه اطلاعرسانی راسخون منتشر شده است و علاقهمندان به مشاهده و استفاده از این ویژهنامه میتوانند به نشانی اینترنتی www.rasekhoon.net مراجعه کنند./907/ت302/ف