انقلاب اسلامی یک استثنا در جهان است
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، کسانی که میگویند این انقلاب با انقلابهای دیگر خیلی فرق دارد، معتقدند برخی خود را محدود به این بدن و محدود به این دنیا میدانند؛ اما برخی باور دارند که این بخش محدودی از زندگی انسان است که هفتاد یا هشتاد و یا حداکثر صد سال طول میکشد؛ زندگی اصلی ما بینهایت است و ما باید فکر سعادت بینهایت در عالم آخرت باشیم. عمر دنیایی خیلی سریع میگذرد.
انسانهای مادینگر چیزی جز لذت شکم و دامن نمیشناسند و برای اینکه بهتر بخورند و بپوشند، باید اقتصادشان بهتر باشد و امنیت بهتری داشته باشند. بر این اساس، با همه آشتی میکنند تا کسی متعرض آنها نشود و راحت زندگی کنند. این یک نوع نگرش است. نگرش دیگر این است که میگویند ما برای اینها نجنگیدهایم؛ اگر گاهی این مسائل مطرح شد، جنبة ابزاری داشت؛ اصل هدف، چیز دیگری بود؛ هدف این بود که در عالم، حکومت الهی مطرح باشد، حکم خدا حاکم باشد، نه حکم شیطان و طاغوت. ما باید از اولیای خدا باشیم یا اولیای طاغوت: وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ؛ از این دو حالت هم خارج نیست؛ یک دسته اولیاءاللهاند و یک دسته اولیاء الطاغوت. برای اینکه از اردوگاه اولیای طاغوت خارج شویم، باید بکوشیم قانون خدا حاکم شود که لازمة آن قانون، عدالت، پیشرفت اقتصادی، همگانی شدن بهداشت، حفظ عزت و احترام و کرامت جهانی انسان است؛ همه اینها هست، ولی همة اینها فرع است. همة اینها شاخههای ریشهای است که آن ریشه حاکمیت الله است و باید جانمان را هم برای آن بدهیم. برای همین، ما برای شکم نمیجنگیم؛ حاضریم نه تنها جان فرزندانمان، که جان خودمان را هم فدا کنیم.
خانمی که سه فرزندش شهید شده بودند، به رهبر معظم انقلاب گفته بود آقا من چند فرزند دیگر هم دارم؛ اما دعا کنید اول خودم و بعد هم سایر فرزندانم شهید شوند. آیا این برای شکم است؟ این خانم دنبال همسر میگشت؟ برای رفع تحریمها مبارزه میکرد؟ این چه انگیزهای است و از کجا ناشی میشود؟ انسان یعنی چه؟ انسان یعنی حیوان دوپایی که میخورد، میپوشد، غریزه جنسی اعمال میکند، یا انسان، جانشین خدا در زمین است: إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَهْ؛(2) موجودی که خدای عالم همه چیز را به خدمت او میگمارد؛ یعنی حتی فرشتگان مقرب را نوکر او قرار میدهد.
این دو نوع بینش و دو نوع حرکت است؛ هرچند ظاهرش یکی است؛ برای مثال، این اعتصاب میکند، آن هم اعتصاب میکند؛ این سلاح برمیدارد، آن هم برمیدارد؛ این زندان میرود، آن هم میرود؛ ظاهرش یکی است، اما باطنش خیلی فرق میکند؛ انگیزه چیست، نیت چیست و اینکه برای چه میجنگند.
خداوند بیش از هشتاد سال به من عمر داده است و از ابتدا وارد مسائل سیاسی شدم و در این مدت خیلی چیزها دیدم و مطالعه کردم. اما باید اعتراف کنم که باور نمیکردم در میان این مردم چنین دلهای پاک و عاشقان خدا، حقیقت، دین، سیدالشهدا و امیرالمومنین وجود داشته باشد؛ اگر اینها را ندیده و نشنیده بودم باور نمیکردم چنین کسانی هستند؛ زیرا آنچه در آن دوران میدیدیم، انواع فسادها و گناهان بود؛ ما میپنداشتیم همه مردم همین طورند؛ اما وقتی انسان این نمونهها را میبیند، درمییابد که باطن افراد چیزهای دیگری است و اگر این نیتها و انگیزهها نبود، نه انقلاب ما پیروز میشد و نه جنگ هشت ساله ما به ثمر میرسید؛ یعنی هم پیروزی انقلاب و هم پیروزی جنگ به برکت این روحیات بود.
باید به این نکته توجه داشته باشیم که هیچگاه در هیچ زمانی و هیچ مکانی اینطور نبوده است که همه مردم یکدست باشند و به یک شکل فکر کنند یا یک پایهای از ایمان یا خواستههای همسان داشته باشند. خدا انسان را اینگونه نیافریده است؛ اما موقعیتها تفاوت دارد؛ گاهی حق و گاهی باطل غالب میشود؛ گاهی حکومت الله و گاهی حکومت طاغوت ظهور میکند.
در زمان طاغوت نیز انسانهای خوب وجود داشتند و همینها انقلاب کردند. این افراد همان جوانان و پرورشیافتگان زمان طاغوتند؛ اما به خاطر داشتن ایمان با دیگران فرق داشتند. در همین زمان نیز کسانی هستند که با وجود اینکه انقلاب اسلامی است؛ اما فکرشان بهگونهای دیگر است؛ شب که خواب میروند، خواب لندن و نیویورک میبینند؛ دلشان پر میزند که بتوانند از تعطیلات استفاده کنند و چند روزی در پاریس باشند.
پس پاسخ پرسش پیشین تا حدودی روشن شد و آن اینکه این انقلاب با انقلاب دیگر تفاوتهای اساسی دارد؛ ما برای شکم، بدن و لذتهای مادی انقلاب نکردیم.
آیا انقلاب باقی میماند؟
پرسش دیگر این است که آیا این انقلاب با این ویژگیهایی که خداوند مرحمت کرد و به برکت خون شهیدان، پایداری و استقامت مردان آهنین و یاران خمینی به نتیجه رسید، صد درصد باقی خواهد ماند یا ممکن است آفت ببیند؟ به نظر شما این پرسش چقدر ارزش دارد؟ مانند این است که انسان فکر کند آیا من همیشه سالم و نیرومندم و نیروی جوانی را دارم یا نه، چه بسا مریض شوم؛ اگر ممکن است مریض شوم، این مرض از کجا پیدا میشود تا از ابتدا از آن پیشگیری کنم و اگر سرایت کرده است، با آن مبارزه کنم. ما باید برای جامعة اسلامی و انقلابی خودمان این پرسش را در نظر داشته باشیم. حال که خدا بر ما منت گذاشته و این جامعه انقلابی تشکیل شده و در رأس آن رهبری بینظیر را قرار داده است، آیا باید خیالمان راحت باشد که دیگر آفتی نمیبیند یا اینکه ممکن است دچار آفت و بیماری شود؟ اگر بناست بیمار شود، از کجا بیمار میشود تا از آن پیشگیری کنیم، اگر بیماری کمابیش سرایت کرده است، چگونه باید آن را علاج کنیم؟/998/102/ب1
منبع: روزنامه کیهان