نقشه راه اسلام برای دستیابی به حق آزادی بیان؛
آزادی بیان از نگاه دین مبین اسلام
خبرگزاری رسا ـ اسلام دینی است ورای زمان و مکان، دینی بی حد و مرز، دینی افراط گریز. اسلام دینی است که بیان را در چارچوب احترام و عقیده را در قالب اکرام دیگر عقاید می پذیرد و انسان را مختار در انتخاب اندیشه و نگرش به زندگی قرار می دهد.
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، در دنیایی که عقاید اشخاص به بدترین شکل ممکن در تقابل با یک دیگر قرار گرفتهاند، ارائه نظرات و باورهای افراد در سایه آرامش و تفکر کمی دشوار به نظر میآید.
درحالی که غرب همراه با بندگان و دست پروردگان به ظاهر مسلمانش، تلاش میکند تا دین اسلام را دینی عقب مانده و متحجر به جهان معرفی کند، اما حقیقت آن است که اسلام کامل ترین و بروزترین دین جهان است.
مبحث هایی همچون طهارت، ارث، احترام به مالکیت اشخاص، رعایت حق دیگران و محترم شمردن نفس بشر تنها چندی از مواردی است که تا پیش از اسلام، بین جوامع انسانی محلی از اعراب نداشته و این اسلام بوده است که سبک زندگی بشر را به شکل مستقیم یا غیرمستقیم بهبود بخشیده است.
این درحالی است که امروزه غرب و دست نشاندههای منطقهای آن ها تلاش می کنند تا سبک زندگی اسلامی را ملغمه ای از آلودگی ظاهر، قتل و کشتار ناجوانمردانه، غصب جان، مال و ناموس افراد و خشونت بی حد و حصر نشان دهند.
آزادی بیان یکی دیگر از مباحثی است که غرب آن را مخالف با اصل اسلام پنداشته و سعی می کند به جهان تلقین کند که اسلام با آزادی اندیشه و بیان در تضاد شدیدی است؛ حال آنکه قرآن کریم، نه تنها آزادی بیان را رد نمی کند، بلکه آن را نیز حقی از حقوق مسلم بشر می داند.
قرآن کریم، آزادی بیان را کلید یافتن اندیشه های ناب و عمیق الهی دانسته و بشر را در همه حال توصیه به تفکر و اندیشه می کند.
آزادی بیان مورد نظر قرآن کریم، سبب دستیابی به کمالات معنوی، بالندگی و حیات بشری شده و از سقوط به قهقرای جهالت جلوگیری می کند.
آزادی را می توان مهمترین دغدغه بشر در طول تاریخ دانست؛ به نحوی که بسیاری از انسانها برای رسیدن به آزادی و بازپس گیری حقوق ضایع شده خود تمام قد در برابر صاحبان زر و زور و تزویر ایستادند و در این راه جان خود را از دست دادند.
ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشر که در تاریخ 1948 به تصویب رسید مقرر می کند:« همه افراد بشر آزاد و با حیثیت و حقوق یکسان زاییده می شوند»(1) ماده 11 اعلامیه اسلامی حقوق بشر که در سال 1990 و در قاهره به تصویب رسید نیز در تکمیل ماده پیشین می افزاید:« انسان آزاد متولد می شود و هیچ کسی حق ندارد او را به بردگی بگیرد؛ ذلیل کند یا مقهور خود گرداند. هیچ کسی حق ندارد از دیگری بهره ببرد. بندگی تنها برای خداوند متعال خواهد بود.»(2)
در حالی اندیشمندان بی دین کشورهای غربی و شرقی معتقدند که ادیان برای زنجیر کردن بشر بوجود آمده و وظیفه ای جز سلب آزادی از انسان ها ندارند اما می توان نخستین پیام آوران آزادی را رسولان الهی دانست. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:«... وَ یَضَعُ عَنهُم إِصرَهُم وَ الأَغلال الَّتِی کَانَت عَلَیهِم»«... و سختی ها و زنجیره هایی که بر آنان است را بر می دارد.»(3)
حضرت امیرالمؤمنین(ع) نیز در این باره فرموده اند:« لا تکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا»« برده ی دیگری مباش در حالی که خدا تو را آزاد قرار داد.»(4)
بی تردید، آزادی بیان و اندیشه بیش از آزادی جسم و جان برای بشر مهم جلوه می کند چرا که شاید بتوان جسم و جان را در بند کرد اما نمی توان کرامتی که خداوند آن را به انسان بخشیده است در زنجیر کرد.« وَ لَقَد کَرَّمنَا بَنی ءَادَمَ...»« و به تحقیق فرزندان آدم را گرامی داشتیم.»(5)
با آنکه حق آزادی بیان به عنوان یک حق بشری مورد توجه قرار می گیرد اما گاهی این حق با تجاوز همراه شده و بیان بدون تقید به احترام مرزهای دینی، تاریخی و جغرافیایی را در می نوردد.
بیان تنها چیدن چند کلمه در کنار یکدیگر و رساندن مفهوم بوسیله جملات بوده و به خودی خود حامل معنای خاصی نیست؛ معنا در آن چیزی نهفته است که به آن اشاره می شود. خواه نیکو باشد یا زشت جلوه کند. سخن با مفهوم نیک، مثبت پنداشته می شود و بیان ناخوشایند بار منفی به همراه دارد.
با این وجود لازم به ذکر است که داشتن حق آزادی بیان به این معنا نیست که هر کسی می تواند بدون محدودیت و قید و بند هر نظری را با تجاوز به حقوق دیگران بازگو کند.
بند دوم میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی احترام به حقوق دیگران و امنیت ملی، سلامت اخلاقی و احترام به حیثیت دیگران را خط قرمز حق آزادی بیان معرفی می کند.
اسلام نیز، با وجود آنکه آزادی بیان را حقی منطقی می دادند اما آن را بی حد و مرز نمی پندارد. رسول خدا(ص) در خصوص حدود الهی می فرمایند:«ان الله عزوجل جعل لکل شی ء حداً و جعل علی من تعدی حداً من حدود الله عزوجل حداً»« همانا خداوند برای هر چیزی مرزی و برای کسی که تجاوز از مرزی از مرزهای خداوند نماید، حدی قرار داده است.»(6)
قرآن مجید و مفهوم بیان
قرآن کریم از «بیان» به دو شکل استفاده کرده است. نخست، بیان آن چیزی است که عامل ارتباط انسان با دیگران می شود، که به شکل سخن گفتن نمود پیدا می کند و دیگری در معنای لغوی آن بکار می رود که منظور از آن خود« قرآن کریم» خواهد بود.
در شکل اول خداوند تبارک و تعالی در قرآن می فرماید:« خَلَقَ الاْءِنسَانَ، عَلَّمَهُ الْبَیانَ»«انسان را آفرید و او را بیان آموخت.»(7) اما در شکل دوم خداوند می فرماید:«هَذَا بَیَانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدیً وَ مَوعِظَهٌ لِلمُتَّقینَ»« این بیانی برای مردم و هدایت و پندی برای متقین است.»(8) در این آیه منظور از «بیان» همان قرآن کریم است. در آیه 2 سوره یوسف نیز سبک بیانی قرآن کریم اینگونه ذکر شده است:« إنَّا أَنزَلناهُ قُرءَناً عَرَبِیَّا لَّعَلَّکُم تَعقِلُونَ»« همانا ما قرآن را عربی فروفرستادیم، باشد که تعقل کنید.»(9)
قرآن مجید و اهمیت بیان
در آیه 8 و 9 سوره مبارکه بلد خداوند به خلق چشم و زبان و لب اشاره کرده است که هر یک وظیفه انجام کاری را دارند؛ البته این اعضای بدن، میان انسان و حیوان مشترک است چیزی که انسان را از دیگر حیوانات متمایز می کند« علمه البیان» آیه 3 سوره الرحمن است.
بی تردید زبان و لب لازمه سخن گفتن هستند اما بدون علم به بیان، این اعضا، تفاوتی با لب و زبان حیوانات نداشته و نسبت به آن ها برتری ندارند.
قرآن کریم در بخشی دیگر به خصوصیت عمومیت پذیری و جهانشمولی بیان تاکید ورزیده و در آیه 138 سوره آل عمران می فرماید:« هَذَا بَیَانٌ لَلنَّاسِ وَ هُدیً وَ مَوعِظَهٌ لِّلمُتَّقِینَ»«این بیانى است براى مردم، و رهنمونى [به راه راست] و پندى براى پرهیزگاران.»
با بررسی آیه 138 سوره آل عمران در می یابیم که کلام الله مجید، به عنوان بیانی قاطع و کامل از سوی خداوند متعال در اختیار بنی آدم فارغ از موقعیت مکانی و زمانی او قرار گرفته است(بَیَانٌ لَلنَّاسِ)؛ اما لازمه اثر این بیان بر انسان آن است که مخلوق نیز در پی رسیدن به مقصود و خالق خود باشد(هُدًی و مَوعِظَهٌ لِّلمُتَّقِینَ).
قرآن مجید و صورت های گوناگون آزادی بیان در آن
قران کریم را می توان از دو نظر مورد بررسی قرار داد. نخست آنکه قرآن، خود مصداق بارز آزادی بیان است و دوم آنکه قرآن مصادیق آزادی بیان را به تفصیل توضیح می دهد.
1. قرآن کریم مصداقی بارز از آزادی بیان
همانگونه که پیش از این اشاره شد، درون مایه قرآن کریم روشنگری و کنار زدن پرده غفلت و نمایش حقیقت و حقانیت است. کلام الله مجید پرده های جهالت را به کناری می زند و حقیقت را آنگونه که هست در اختیار بشر قرار می دهد. خداوند متعال به پیامبر(ص) می فرماید:« لَّقَد کُنتَ فِی غَفلَهٍ مِّن هَذَا فَکَشَفنَا عَنکَ عِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الیَومَ حَدیدٌ»« و تو از این (روز) در غفلت بودی، پس ما پرده ات کنار زدیم و چشم بصیرتت بینا گردید.»(10)در واقع می توان گفت عاملی که سبب بینا شدن چشم بصیرت آن حضرت می شود، کلام الهی و قرآن کریم است.
قرآن کریم نشانه ای است از آنکه خداوند برای تببین و توضیح حقایق، هیچ ملاحظه ای نکرده و از کوچکترین چیزها حتی پشه نیز استفاده می کند: «إنَّ اللهَ لَا یَستَحیِ أن یَضرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَهً فَمَا فَوقَهَا فَأَمَّا الَّذِینَ ءَامَنُوا فَیَعلَمُونَ أَنَّهُ الحَقُ مِن رَّبّهِم...»« همانا خدا از مثال به پشه ای و بالاتر از آن شرم ندارد، پس کسانی که ایمان آوردند، می دانند که آن امری حق از پروردگارشان است.»(11)
2. قرآن کریم و اشاراتی به آزادی بیان
آیات بسیاری در قرآن کریم وجود دارد که به حق آزادی بیان اشاره می کند که با تدبر در آیات و تفاسیر آن ها می توان به دیدگاه اسلام درباره این حق دست یافت.
خداوند متعال، به اشخاصی که پس از شنیدن نظرات متعدد، فکر می کنند و بهترین را انتخاب می کنند لقب اولوا الاباب به معنای اهل هدایت می دهد«...فَبَشِّر عِبَادِ ؛ الَّذِینَ یَستَمِعُونَ القَولَ فَیَتَّبِعُونَ أَحسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذیِنَ هَداهُمُ اللهُ وَ أُولَئِکَ هُم أُولُوا الألبابِ»«پس بشارت ده بندگان من را، آنان که سخن را می شنوند پس بهترینش را پیروی می کنند، آنان را خدا هدایت کرده و صاحبان خرد هستند.»(12)
با بررسی این آیه در می یابیم که خداوند بهترین اشخاص را کسانی می داند که گوش فرا می دهند و بهترین عمل را انتخاب می کنند. اما لازمه این عمل، وجود بیان های متفاوت در جامعه است؛ در صورتی که آزادی بیان وجود نداشته باشد پس نمی توان انتظار داشت در یک جامعه بیان های گوناگونی وجود داشته باشد.این آیه مؤید آن است که قرآن کریم آزادی بیان را یکی از حقوق بشر می پندارد.
در بخشی دیگر از قرآن کریم آمده است: « قُل یَأهلَ الکِتابِ تَعَالَوا إِلَی کَلِمَهٍ سَوَاء بَینَنَا وَ بَینَکُم ألاّ نَعبُدَ إلَّا اللَه وَ لَا نُشرِکَ به شَیئاً وَ لَایَتَّخِذَ بَعضُنَا بَعضًا أربَابًا مّن دُونِ الله»« بگو ای اهل کتاب بیایید به سوی این کلمه ای که بین ما و شما یکسان است که جز خدا را نپرستیم و به او شرک نورزیم و هیچ یک دیگری را بدون (اذن) خدا سرپرست نگیریم.»(13)
در این آیه خداوند اهل کتاب را دعوت کرده تا همراه با مسلمانان، تفکرات خود را بیان کرده و به اشتراکاتی دست پیدا کنند. در واقع قرآن مجید می کوشد فضایی آزاد و به دور از خشونت را ایجاد کند که هر یک از افراد اهل کتاب، آزادانه اظهار نظر کرده و عقایدشان را با مسلمین به اشتراک بگذارند و ذهن حقیقت طلب، نظرات صحیح را انتخاب کند.
عبارت « کلمه سواء» که در متن آیه آمده نشان دهنده آن است که این مهم صورت نخواهد گرفت مگر آنکه هر دو طرف به صورت آزادانه نظرات دیگران را بشنوند و عقاید خود را بازگو کنند.
همچنین در آیه 156 سوره مبارکه آل عمران خدای متعال می فرماید:« فَبِمَا رَحمَهٍ مِّنَ اللهَ لِنتَ لَهُم وَ لَو کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ القَلبِ لَانفَضُّوا مِن حَولِکَ فَاعفُ عَنهُم وَاستَغفِر لَهُم وَ شَاوِرهُم فِی الأَمرِ فَإِذَا عَزَمتَ فَتَوَکَّل عَلَی اللهِ إِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُتَوَکِّلِینَ» «پس به رحمت خدا برای ایشان مهربان شدی و اگر سخت و سنگدل بودی و از کنارت پراکنده می شدند، پس از ایشان درگذر و برایشان استغفار کن و در امور به مشورتشان گیر، پس چون اراده کردی بر خدا توکل کن که همانا خدا متوکلان را دوست دارد.»
مشورت مورد نظر در این آیه به این معناست که می بایست از تجربه ها و نظرات دیگران استفاده کرده و پس از بررسی جوانب آن، بهترین گزینه را انتخاب کرد. بر این اساس، لازمه مشورت و استفاده از نظرات دیگران، آن است که دیگران در بیان نظراتشان آزاد باشند. در صورتی که افراد نتوانند بیان خود را آزادانه مطرح کنند، مشورت مورد نظر قرآن کریم نیز شکل نخواهد گرفت.
روایات ائمه اطهار در باب آزادی بیان
رسول اکرم(ص) به یاران و پیروان خود گوشزد می کند که هیچ گاه شخصی را به دلیل داشتن اندیشه هایش باز خواست نکرده و در صورتی که بیان او حق باشد، می بایست اندیشه اش را پذیرفت. «کلمه ی من سفیه فاقبلوها و کلمه ی سفه من حکیم فاغفروها»« گاهی سخنی از بی خرد را بپذیرید و سخن نابخردانه ای از عاقل را در گذرید.»(14)
در روایت دیگری که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده نیز آمده است:« انظروا الی ما قال و لا تنظروا الی من قال»« نگاه کنید به آنچه گفته می شود نه آنکس که می گوید.»(15) از این روایت می توان این موضوع را دریافت که بیان اشخاص نسبت به خود ایشان ارجحیت دارد.
حضرت امیرالمومنین(ع) نیز در لزوم یادگیری علوم و حکمت حتی از مشرکین نیز می فرمایند:«خذا الحکمه و لومن المشرکین»« حکمت را حتی از مشرکین فرا بگیرید.»(16) این روایت مؤید آن است که حتی مشرکین نیز در بیان خود آزاد بوده و در صورتی که بیانشان به علم و حکمت نزدیک باشد بر مسلمین لازم است تا آن را یاد بگیرند.
ایشان در روایت دیگری نیز می فرمایند:« افضل الجهاد کله عدل عند امام جائر»« بالاترین جهاد سخن، عدل نزد ستمگر است.»(17). از این روایت نیز در می یابیم که هر انسانی صرف نظر از دینش، باید بتواند آزادنه حق خود را بیان کند.
امام محمدباقر(ع) نیز از حضرت عیسی(ع) لزوم آزادی بیان را اینگونه نقل می فرمایند:« کونوا نقاد الکلام»« نقد کنندگان سخن باشید.»(18). بی تردید لازمه نقد و انتقاد، داشتن حق آزادی بیان است. از این روایت در می یابیم که نقد سخن تنها با آزادی بیان ممکن خواهد بود.
قرآن مجید و حدود آزادی بیان
قرآن کریم مهمترین مرز آزادی بیان را احترام به حقوق دیگران و عدم تجاوز به آزادی دیگران معرفی می کند. قرآن آزادی بیان را یک حق دانسته و روی دیگر حق را تکلیف احترام به آزادی دیگران و پاسخگویی به وجدان انسان متعادل قرار می دهد. خداوند در قرآن کریم می فرماید:« وَ لا تَقفُ مَا لَیِسَ لکَ بِهِ عِلمٌ إِنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَ الفُؤَادَ کُلُّ أُلئِکَ کَانَ عَنهُ مَسئُولاً»« به دنبال آنچه نمی دانی مرو، همانا گوش و چشم و قلب همه مورد سؤال هستند.»(19)
قرآن کریم در برخی آیات نیز در مقام بیان محدودیت های آزادی بیان قرار گرفته و آزادی بیان را در چارچوب انسانیت می پذیرد.
الف) « إنَّ الَّذِینَ یَرمُونَ المُحصَناتِ الغافِلاتِ المُؤمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنیَا و الآخِرَه وَ لَهُم عَذَابٌ عَظیمٌ»« همانا کسانی که زنان پاکدامن ناآگاه مؤمن، را افترا می بندند، مورد لعن در دنیا و آخرت قرار گرفته و عذابی بزرگ دارند.»(20) از این آیه در می یابیم که خداوند به شدت با افترا و تهمت مخالف بوده و آن را گناه می شمارد.
ب) خداوند قادر متعال، تمسخر و توهین را نیز خارج از چارچوب آزادی بیان می داند و آن را خلاف با فطرت انسان معرفی می کند:« یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لَا یَسخَر قَومٌ مِّن قَومِ عَسَی أَن یَکُونُوا خَیراً مِّنهُم وَ لَا نِسَاءٌ مِّن نِّسَاءٍ عَسًی أَن یَکُنَّ خَیراً مِّنهُنَّ وَ لَا تَلمِزُوا أَنفُسَکُم وَ لَا تَنَابَزُوا بِالأَلقابِ...»« ای کسانی که ایمان آورده اید گروهی، گروه دیگر را مسخره نکند، شاید بهتر از ایشان باشند و زنان، زنان دیگر را شاید که بهتر از ایشان باشند و عیب جوی یکدیگر نباشید و با القاب زشت یکدیگر را یاد نکنید.» (21)
ج) خداوند متعال در بخشی دیگر از سوره حجرات درباره تجسس در مسائل شخصی دیگران و اظهار نظر درباره اسرار دیگران نیز می فرماید:«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحیمٌ»«ای کسانی که ایمان آورده اید ، از گمان ها جدّا بپرهیزید ، زیرا که ( پیروی ) برخی از گمان ها ( گمان بدی که مخالف واقع باشد ) گناه است و ( چون معلوم نیست پس باید از همه پرهیز نمود و از عیوب و اسرار دیگران ) تجسس و کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت ننمایید ، آیا یکی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟»
د) «وَ إِذَ ا جَائَهُم أَمرٌ مِّنَ الأَمنِ أو الخَوفِ أذَاعُوا بِه...»« و هنگامی که از امری که موجب ایمنی یا ترس است مطلع می شوند آنرا فاش می سازند.» بر اساس این آیه، قرآن کریم اشخاصی که مسائل امنیتی را افشا می سازند را از اصحاب شیطان می داند.
هـ) خداوند رحمان به مسلمانان، اجازه اهانت به مقدسات دیگران را نمی دهد. اسلام اهانت به مقدسات دیگران را هر چند پوچ و بی ارزش باشد را نمی دهد. قرآن کریم در این باره می فرماید:« وَ لَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدعُونَ مِن دُونِ اللهِ فَیَسُبُّوا اللهَ عَدوَا بِغَیرِ عِلمٍ...»« و آنان را که غیر از خدا می خوانند دشنام ندهید که خدا را بدون آگاهی جسارتاً دشنام می دهند.»(22)
بر این اساس، قرآن کریم با وجود آنکه آزادی بیان را یکی از حقوق حقه انسان ها می داند اما برای آن محدودیت هایی را قرار داده است.
آزادی بیان در ارتباط با آزادی عقیده و اندیشه
اگر اندیشه را تفکر و معرفت همراه با علم معنا کنیم، آزادی اندیشه به معنای آزادی تفکر بدون محدودیت خواهد بود. قرآن کریم می فرماید:« ...لِیَهلِکَ مَن هَلَکَ عَن بَیِنَهٍ وَ یَحیَی مَن حَیَّ عَن بَیِّنَهٍ...»«تا هر که هلاک می شود از روی حجت و برهان هلاک گردد و هر که زندگی ( معنوی ) می یابد از روی حجت و برهان زندگی یابد ، و حقّا که خدا شنوا و داناست.»(23) سپس کسانی که توان فکر کردن را ندارد از این قاعده مستثنا می کند و می فرماید:« إلَّا المُستَضعَفینَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الوِلدانِ لا یَستَطِیعُونَ حِیلَهً وَ لا یَهتَدُونَ سَبِیلاً»« مگر از مردان و زنان و کودکان که ضعیف نگاه داشته شده اند و راه چاره و هدایتی ندارند»(24)
آیات متعددی در قرآن کریم وجود دارد که در آن خداوند انسان ها را دعوت به تعقل و تفکر می کند لازمه این دعوت آزادی در این تفکر است چرا که اگر آزادی اندیشه و تفکر نبود، انسان نیازی به دعوت به این راه نداشت.
شهید استاد مطهری در کتاب پیرامون انقلاب اسلامی خود نیز می نویسد:« اسلام در مسأله تفکر نه تنها آزادی تفکر داده است، بلکه یکی از واجبات در اسلام تفکر است»(25)
یکی دیگر از حقوق پذیرفته شده از سوی قرآن کریم نیز تفتیش عقاید دیگران است. موضوعی که به مسیحیت و یهودیت بارها از آن برای کنار زدن مخالفان خود استفاده کرده اند.
قرآن کریم درباره تفتیش عقاید می فرماید:« ..وَ لا تَقُولُوا لِمَن ألقَی إِلَیکُمُ السَّلَمَ لَستَ مُؤمِناً...»« و به کسی که اسلامش را عرضه می کند، نگویید ایمان نداری.»(26)
اسلام، بر اساس این آیه تفتیش عقاید را رد کرده و حق داشتن آزادی در انتخاب عقیده را حق انسان مختار می داند.
اسلام به عنوان کامل ترین دین الهی، منبع آموزه های اخلاقی و اجتماعی است. دینی که در همهمه ترس و وحشت از تروریست های تکفیری نمادی از وحشی گری قلمداد می شود.
غرب با فراموش کردن گذشته خود، با فراری به جلو، اسلام را دینی معرفی می کند که دادگاههای تفتیش عقایدش از سوی داعش، طالبان و القاعده مدیریت می شود.
قرآن کریم که خود، آزادی بیان را ترویج و تبلیغ می کند، از سوی مدعیان آزادی بی قید و بند امروزی به آتش کشیده می شود و این سوال را در ذهن به وجود می آورد که چرا مدعیانی که خواهان آزادی بیان هستند، بیان خداوند و اسلام را تاب نیاورده و از هر طریقی در تلاش اند تا اسلام را دینی متحجر و محدود به سلفی گری نشان داده و نظرات تشیع علوی را سانسور رسانه ای کنند.
در حالی که قرآن کریم، همگان را به تعقل و تفکر در آیات الهی دعوت می کند، مسلمان نماهای سلفی، با شمشیرهای آخته و سرهای بریده در دست، آیات قرآن را از بر می خوانند و جلوه محبت ناب محمدی را در پس اعمال دهشتناک خود پنهان می کنند.
اسلام، دینی است ورای زمان و مکان، ورای اندیشه و بیان، دینی بی حد و مرز، دینی افراط گریز.
اسلام دینی است که بیان را در چارچوب احترام و عقیده را در قالب اکرام دیگر عقاید می پذیرد و انسان را مختار در انتخاب اندیشه و نگرش به زندگی قرار می دهد.
بی تردید اسلام، دینی است آزاد و آزادی بخش که بی منت انوار آسمانی اش را به هر جوینده در راه حقیقت می تاباند و او را به سر منزل مقصود رهنمون می کند.
سارا دانیالی
/703/9466/م
------------------------------------------------------------
منابع
1. اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد، 16دسامبر 1948
2. مهرپور، حسین؛ حقوق بشر در اسناد بین المللی و موضع جمهوری اسلامی ایران، انتشارات اطلاعات، چاپ دوم، 1386، صص403-395.
3. سوره اعراف آیه 157
5.سوره اسراء آیه 70
6.حر عاملی، وسایل الشیعه ، ج18، ص310
7.سوره الرحمن آیه 3
8. سوره آل عمران آیه 138
9. سوره یوسف آیه 2
10.سوره ق آیه 22
11.سوره بقره آیه 26
12.سوره زمر آیات 17 و 18
13. سوره آل عمران آیه 64
14.مجلسی، 1403، ج2، صفحه 96
15.حرعاملی، ج1، ص50
16.مجلسی،1403، ج2، ص97
17.بحار الانوار، 1403، ج100، ص75
18.مجلسی، 1403، ج2، ص96
19.سوره اسراء آیه 36
20.سوره نور آیه 4
21.سوره حجرات آیه 11
22.سوره انعام آیه 108
23.سوره انفال آیه 42
24.سوره نساء آیه 98
25.مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، 1364، ص93
26.سوره نساء آیه 94
ارسال نظرات