سینمای بیآرمانی که تنها نام فجر را با خود یدک میکشد!
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، سی و سومین جشنواره فیلم فجر با تمام فراز و نشیبها، با تمام نقدها و تحسینها، با تمام رفت و آمدها، با تمام حال و هوای خود به پایان رسید؛ جشنوارهای که ماراتن واقعی اهالی سینما و هنر هفتم ایران زمین بوده و هر فردی تلاش میکند در آن به نوعی یکه تاز میدان باشد.
در این دوره از جشنواره شاهد نقش بستن فیلمهای مختلفی بر روی پرده سینما بودیم؛ فیلمهایی که از مهر مادری گرفته تا زیر سؤال بردن مقوله فرزندآوری را وجهه همت خود کردند و طیف متنوع آثار این دوره از جشنواره فیلم فجر، از فیلمهایی که سعی می کنند ارزشها را احیا کنند تا فیلمهایی که نسبت به اصول و آرمانهای اسلام و انقلاب پایبندی چندانی ندارند و البته فیلمها و مستندهایی که بر خلاف پیش بینی برخی از افراد، در زمره سترگترین آثار جشنواره سی و سوم قرار گرفتند.
از دیگر امتیازات سی و سومین جشنواره فیلم فجر میتوان به حضور حوزویان دغدغهدار در عرصه سینما و هنر هفتم اشاره کرد؛ از حوزویانی که خود وارد گود شده و دست به تولید مجموعههای مختلفی اعم از سینما و مستند زده بودند تا طلابی که برای رصد سینمای ایران راهی کاخ جشنواره شده و ضمن رصد دقیق؛ به نقد و تحلیل فیلمهای سینمایی مختلف در بخشهای مختلف نشستند.
از تمام این مسائل که بگذریم رسالت خود دیدیم درباره فضای کلی حاکم بر جشنواره فیلم فجر با محمدرضا محقق از منتقدان عرصه رسانه و سینما که خود به مدت 10 روز در این ماراتن نفس گیر حضور داشته است، گفتوگویی تفصیلی داشته باشیم تا شرایط را برای قضاوت هر چه بهتر مخاطبان فراهم کنیم و عزیزان خواننده بتوانند با نگاهی عمیق، فیلمها را مورد نقد و بررسی قرار دهند.
محقق دانش آموخته حوزه علمیه و نویسنده و منتقد سینماست. وی عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران است و تاکنون چند کتاب در باب مبانی و نقد و تحلیل آثار سینمایی از او به چاپ رسیده است.
رسا ـ آقای محقق شما فضای کلی سی و سومین دوره از جشنواره بین المللی فیلم فجر را چگونه ارزیابی میکنید؟
می دانستید که دارید سوال سختی می پرسید؟! اساسا حرف زدن درباره این جشنواره سخت و شاید هم سهل و ممتنع است که تلاشم را می کنم توضیح دهم چرا. راستش پس از حدود سیزده دورهای که در جشنواره بین المللی فیلم فجر حضور پیدا کردهام، تجربه این حضور نسبتا طولانی مدت، چندین نکته را به عنوان دستاورد تجربی برای بنده به همراه داشته است؛ یکی از مهمترین آنها این است که توقع ما از سینمای ایران در عین حال که میبایستی آرمان گرایانه باشد؛ باید مبتنی بر بضاعتها و توانمندیهای سینمای ایران هم باشد و نگاه صرفا آرمانی، بدون توجه به واقعیتها، شرایط و بضاعتهای سینمای ایران، نگاه قابل دفاعی نیست؛ این یک اصل کلی و اساسی در درک موقعیت ما در جشنواره و فضای سینمایی است. ولی اختصاصا در سی و سومین دوره جشنواره عامدانه حدود 60 اثر سینمایی را با دقت تماشا و دنبال کردم تا بتوانم قضاوت دقیق و درستی از محصولات یک سال اخیر سینمای ایران و تولیدات هنر هفتم سرزمینمان در سالی که گذشت داشته باشم. در اینجا باید دو موقعیت را از هم جدا کنیم؛ یکی تولید آثار به لحاظ شخصی و مبتنی بر فرآیند سینمایی خاص هر فرد و دیگری جریان حاکمی است که بر فضای تولیدات در سینمای ایران حاکم بوده که کارگردانها و اهالی هنر هفتم را به سمت این تولیدات میبرد. باید توجه داشته باشیم که این مقولهها در خیلی از موارد مثل هم نبوده و هر کدام ساز جدایی را میزنند.
اگر بخواهم این دوره جشنواره فیلم فجر را تحلیل کنم، باید بگویم با یک جشنواره به شدت محافظه کار و بی هویت روبرو بودیم که در عین محافظه کاری، دچار بیگانگی نسبت به خیلی از آرمانهای ملی، دینی و هویتی بود. مجموع تولیدات را وقتی فرد نگاه میکند، برآیندی که از مجموعه آثار به دست میآورد، برآیند قابل دفاعی نیست؛ در بسیاری از آثار شاهد هستیم که نوعی عدم تعلق خاطر و بیایمانی نسبت به هر حقیقتی به چشم میخورد و به نظر میرسد که بسیاری از فیلمها، محصول ذهنهایی هستند که در یک سردرگمی، حیرانی و پوچ انگاری فرساینده دست و پا میزنند.
نکته دیگر از تجربه دیدن 60 اثر سینمایی که برای بنده قابل توجه بود، بیتوجهی بخش قابل توجهی از این آثار به اصل سینما، هنر هفتم و موضوع خلق قصه و درام بود؛ بسیاری از این آثار به بازیهای فرمی، بسط و گسترس بیرمق تصویری از یک داستان سه خطی رویآورده بودند و به هیچ وجه نمیتوانند با مخاطب ارتباط برقرار کنند؛ چرا که عناصر مهم در آفرینش یک اثر سینمایی استاندارد، همچون قصه، شخصیتپردازی و... در آنها وجود ندارد.
همچنین در بخش قابل توجهی از این آثار یک نوع فضای ناامیدی، تباهی و تهی بودن در تصویری که این فیلمها برای مخاطب به وجود میآورند به چشم میخورد و این سؤال به وجود میآید که منشأ این همه تاریکی و یأس چیست؟ و چرا فیلم ساز به این جا میرسد که اینقدر جهان را تاریک، بیرمق و بیآینده روایت میکند.
رسا ـ در سی و سومین جشنواره فیلم فجر چهره قشر مذهبی و طیف سنتی چگونه به نمایش گذاشته شده بود؟
تصویری که در برخی از آثار سینمایی ما از قشر مذهبی و طیف سنتی به نمایش در میآید، تصویری که تلاش میکند یک نوع دافعه برانگیزی، ارتجاع و فروپاشی اخلاقی و تصویری دوست نداشتنی از این قشر به وجود بیاورد و این موضوع را در تعداد قابل توجهی از فیلمها شاهد هستیم؛ برای نمونه کارکتری که نقش زن محجبه را بازی میکند، تنفر برانگیز است و مخاطب نسبت به او حس چندش پیدا میکند؛ حالا سؤال این است که چرا این تصویر سازی در سینمای ما رخ میدهد؟
نکته دیگر بی توجهی به عنصر خانواده است؛ در تعداد از فیلمها شاهد خانوادههای از هم گسیخته، زندگی پریشان و به ناامیدی رسیده بودیم! چرا سینما ما باید نسبت به رکن رکین خانواده این نظر را داشته باشد و چیزی که میتواند سبب استحکام خانواده شده و وظیفه سینما است، به چنین نمایش درآوردی تبدیل میشود.
نکته دیگر این است که فیلمها اساسا نمیتوانند مخاطبی داشته باشند؛ یعنی این فیلمها برای کدام تماشاگر ساخته میشوند و بنا است چه کسی این فیلمها را ببیند؟ آثاری بیتردید اساسا قابل اکران نبوده و کمترین میزان ارتباط با مخاطب را نداشت؛ بنابراین چرا تولید میشوند، چه چیزی پشت پرده است که این فیلمها بدون داشتن دغدغه مخاطب تولید میشود و در جشنواره به نمایش در میآید و چرا چنین سیستم معیوبی سالها است که چرخ سینمای ایران را به دست آورده است؟
از دیگر نکات در جشنواره امسال این است که تعدادی از فیلمها به نمایش درآمدند که مشخصا تصویر تکان دهنده و دهشتناکی از فضای جامعه ایران، فضای اقشار سنتی و مذهبی، آرمانهای دینی و هویت قومی در آنها به نمایش در میآید؛ این فیلمها به نوعی تعجب بر انگیز بودند. چرا در زمانهای که وقتی بحث امید و اعتدال به عنوان گفتمان مسلط جامعه مطرح میشود تولید میشوند و به نمایش در آیند؟!
رسا ـ گفتههای شما حاکی از آن است که گویی در جشنواره امسال هیچ اثر ارزشمندی رونمایی نشد؟ شما هیچ ساخته خوبی را مشاهده نکردید؟
نه اینگونه که شما مطلب را به صراحت میگوید نیست؛ جشنواره امسال از فیلمهای خوب تهی نبود و تعدادی از آثار ارزشمند، خوش ساخت و قابل دفاع را در جشنواره شاهد بودیم که برخی ابعاد ملی و برخی ابعاد بین المللی داشتند و میتوانند نمایندگان خوب ایران در این فضا باشند؛ همانند «طعم شیرین خیال»، «مزار شریف»، «رخ دیوانه»، «عصر یخبندان»، «پدر آن دیگری»، «بدون مرز»، «کوچه بی نام»، «ابو زینب»، «ایران برگر»، «روباه» و «چهارشنبه نوزده اردیبهشت»؛ اینها آثاری بودند که در عین برخورداری از ساختار سینمایی خوب؛ قابلیت برقراری ارتباط با مخاطب را داشتند، به لحاظ مضمونی و محتوای مباحثی مطرح میشد در عین اینکه بعضا نگاه آسیب شناسانه و نقادانه داشتند، ولی فیلمهای نجیب و شرافتمندانهای بودند، تولیدات آبرومندانی در سینمایی ایران و سی و سومین جشنواره فیلم فجر بودند.
رسا ـ نوع سیاستگذاریهای جشنواره امسال از سوی دست اندرکاران و مسؤلان را چگونه ارزیابی میکنید؟
اساسا امسال شاهد یک جشنواره در حقیقت خنثی بودیم، ضمن محافظه کاری قابل توجه که از سوی برگزار کنندگان از وجوه و جوانب مختلف جشنواره به چشم میخورد؛ جشنوارهای بود که تلاش میکرد از کنار مسأله و واقعیتها به جای پاسخگویی و تأمل در آنها به نوعی بگریزد و به گونهای حرکت کند که یک آرامش ظاهری و هر چند دروغین به چشم بیاید، در حالی که حقیقت امر اینگونه نبود و اساسا حقیقت یک جشنواره استاندارد و قابل دفاع نباید اینگونه باشد.
وظیفه جشنواره این نیست که به محل گعده و محفل خنثی تبدیل شود و برای مدتی برای دوستان اشتغال ایجاد کند؛ بلکه باید محلی برای آسیب شناسی سینمایی ایران، ایجاد جریانهای درست، اصولی و تأثیرگذاری در سینمای ایران، کشف استعدادها و ایجاد میدان برای ظهور و بروز خلاقیتها به ویژه در طیف جوان و شاید مهمتر از همه اینکه جشنواره همانگونه که از نام آن بر میآید میبایستی آیینه و نمادی برای هنر انقلاب اسلامی باشد؛ در حالی که شاهد بودیم جشنواره فیلم فجر به نوعی سیاستگذاری و برگزار میشود که گویی هیچ ربط و نسبتی با انقلاب اسلامی ندارد و حتی اگر نام فجر انقلاب از آن برداشته شود و هر نام دیگری برای آن گذاشته شود، همین گونه ادامه خواهد داشت.
سؤال مهمی که میتوان از مدیران و سیاستگذاران جشنواره، مسؤلان فرهنگی و هنری کشور داشت این است که وجه تمایز جشنوارهای که به نام انقلاب اسلامی برگزار میشود با دیگر جشنوارهها چیست؟ اگر قرار است هیچ تفاوتی نباشد اساسا چرا این جشنواره فیلم فجر برگزار میشود؟ ولی اگر قرار است در مسیر احیای هنر انقلاب و آرمانهای انقلاب گام بردارد مشخصات آن چیست؟ مدیران جشنواره باید نسبت به این موضوع پاسخ بدهند که در این زمینه چه گامی برداشتهاند؟
اینکه ما چند فیلم مسألهدار را به منظور پاک کردن صورت مسأله به عنوان سادهترین و دم دستترین راه از جشنواره حذف کنیم، یا جلسات نقد و بررسی آثار را از نظر حیز انتفاع ساقط کنیم و چیزی همانند مجلس ختم و تعارف تبدیل کنیم و در وجوه مختلف سیاستگذاری و حتی در شکل اجرایی جشنواره هیچ ربط و نسبتی با مقوله انقلاب اسلامی و مقوله هنر دینی در این جشنواره وجود نداشته باشد، اساسا چرا این جشنواره و محفل 10 روزه برگزار میشود؟
در حقیقت جشنواره امسال ادامه پررنگی بود بر روندی که طی سالها مشاهده کرده بودیم؛ امسال خنثی بودن، محافظه کاری بودن و به قول دبیر جشنواره «آرامش مشکوکی» که در طول مدت جشنواره برقرار بود، ظهور و بروز بیشتری پیدا کرد و به ما یادآوری کرد، اگر عنوان جشنواره فجر از آن برداشته شود اتفاق خاصی نمیافتد.
در حقیقت باید گفت جشنوارهای با این ویژگیها، فاصله بسیار زیادی با افق حقیقی انقلاب و آرمانهای ملی ما دارد و اگر جشنواره نتواند یا نخواهد به سمت آن افق حرکت کند چه بسا بهتر باشد تعطیلش کنند و یا حداقل عنوان فجر را از روی آن بردارند.
رسا ـ اگر ممکن است مقداری درباره امتیازات فیلمهای خوبی که دیدهاید بیشتر توضیح دهید و چه نقاط مثبتی این فیلمها داشتند؟
بله؛ در میان فیلمهای جشنواره «مرگ ماهی»، ساخته روح الله حجازی به لحاظ نگاه انسانی و رویکرد عمیق عاطفی و مشفقانهای که به امروز و فردای بشریت داشت و علاوه بر این ساختار فیلمنامه و اجرای قدرتمندی به همراه داشت، برای من فیلم مهم و خوبی بود؛ فیلمی که بر محوریت مهر مادری یادآور این نکته شد که اگر هم بنا باشد گرهای از کار بشر امروز باز شود، تنها با پناه بردن به مادرانگی، ایثار و عاطفه بی شائبه او است؛ فیلمهای «رخ دیوانه» و «عصر یخبندان» را هم در عین اینکه نقدهای را بر آنها وارد میدانم به جهت مسأله داشتن و طرح موضوعات مبتلابه روز و نگاه دغدغه مندشان دوست داشتم و همچنین فیلم «کوچه بی نام» که ایدهای جسورانه آن را در فضای نجیب و سالم روایت کرده بود و پس از مدتها شاهد آن بودم که تصویر دوست داشتنی، دلپذیر و زیبا از یک فرد مذهبی در آن به نمایش در میآید.
فیلم دیگری که میتوانم از آن نام ببرم «مزار شریف» است که بر مهمل یک واقعه تاریخی که همان به شهادت رساندن دیپلماتها و خبرنگار ایرانی در افغانستان بود، ضمن روایت این حادثه تلخ و تکان دهنده تاریخی؛ ارائه کننده تصویر سینمایی از فضا امروز منطقه و جهان برای مخاطبان پیگیر سینما بود؛ یکی از آثاری که در عین ناباوری تبدیل به یکی از پدیدههای جشنواره شد فیلمی بود به نام «پدر آن دیگری»، یک ملادرام خانوادگی بسیار با نشاط و پر عاطفه که حکایت مشکلات کودکان و به دنبال آن ارائه راهحلهای برای هر چه نزدیکتر شدن عواطف انسانی نسبت به یکدیگر بود؛ آخرین ساخته کمال تبریزی یعنی «طمع شیرین خیال» هم فارغ از برخی وجوه سیاسیاش فیلم خوب و ارجمندی از کار در آمده بود؛ فیلمی انسانی که با نگاهی مشفقانه یکی از جدیترین معضلات جهان امروز که همانا رابطه انسان با جهان و طبیعت باشد را به تصویر کشیده بود.
«ایران برگر» ساخته طنز آمیز مسعود جعفری جوزانی هم که به موضوع انتخابات و وقایع پس از آن در یک روستا میپرداخت، فیلم گرم و جذابی از کار درآمده بود که با نگاهی فرهنگی و اجتماعی به طرح موضوع، تذکر و تنبهای نسبت به آسیب شناسی رفتارهای اجتماعی ما میپرداخت که میتوان آن را پیشنهادی نو برای سینمای ایران دانست.
اما یکی از دیدنیترین و شاید مهمترین فیلمهای جشنواره اثری بود به نام «ابو زینب»؛ فیلمی درباره حزبالله لبنان، مقاومت و دفاع از هویت شیعی؛ فیلمی با ساختاری خوب و روایتی جذاب که تلاشی ارجمند و قابل تقدیر را برای به تصویر کشیدن یکی از مهمترین مواضع فکری و نشانههای اندیشه شیعی با بیانی سینمایی به ظهور رسانده بود؛ این بسیار مهم است که در یک اثر سینمایی شاهد باشیم وجه تمایز فکری و معرفتی میان مفهوم شهادت و عملیات شهادت طلبانه در مکتب تشیع را با رویکردهای منحرف، جعلی و ضد بشری گروههای تکفیری و سلفی؛ از این جهت میتوان گفت «ابو زینب» در جشنواره امسال یک اثر ویژه بود.
از دیگر فیلمهای خوبی که در جشنواره امسال دیدم، میتوان به «روباه» ساخته بهروز افخمی و «چاقی» ساخته راما قویدل اشاره کرد؛ فیلم «چاقی» به جهت رویکردی که در آسیب شناسی موضوع خیانت و بحث اصالت و اهمیت فوق العاده خانواده داشت یک فیلم بسیار مهم و حائز اهمیت است، فیلمی که با نجابت و ظرافت خاصی به مخاطب یادآوری میکند، نگه داشتن پایههای خانواده و حفظ پیوندهای عاطفی میان اعضای آن از چه درجه حساسیت و اهمیت خطیری برخوردار است؛ یک فیلم سالم و نجیب که در عین موضوع حساس و خطیرش به ورطه انحراف نمیغلتد و برای مخاطب دستاوردهای عظیمی به همراه دارد، اینها فیلمهای خوبی بود که در جشنواره امسال دیدم.
رسا ـ شنیدهایم جمعی از طلاب علوم دینی از سوی حوزه علمیه قم در این جشنواره حضور داشته و به رصد سینمایی ایران میپرداختند، شما این حضور را چگونه ارزیابی میکنید.
بله تعداد اندکی از دوستان طلبه در جشنواره حضور داشتند، فیلمها را میدیدند، اما نمیدانم آیا حضور این عزیزان صرفا برای تماشای فیلمها بود و یا دستاورد دیگری هم به همراه خواهد داشت؟ معتقدم نفس این حضور حتی بی هیچ دستاورد دیگری اگر با رعایت حرمتها باشد و حداقل شرایط این حضور فراهم گردد، مبارک است و قابل احترام؛ اما بهتر آن است که به سمتی حرکت کنیم که حضور روحانیت نه تنها در جشنواره فیلم فجر بلکه در تمام عرصهها صرفا حالت ظاهری و تزئینی به خود نگیرد، بلکه حضوری فعال، جدی، نقادانه، آسیب شناسانه و اثرگذار باشد و تنها در این صورت است که میتوان به ایفای واقعی نقش روحانیت در حوزههای مختلف از جمله سینما و جشنواره فیلم فجر امیدوار بود.
رسا ـ آقای محقق افزونبر برخی از آثای سینمایی خوب، جشنواره نقاط قوت دیگری هم داشت؟
نقاط قوت جشنواره علاوه بر چند فیلم نسبتا خوبی که دیدیم، نظمی بود که در اجرای جشنواره حکم فرما بود و شرط انصاف است که از مجریان این نظم تشکر کنیم، البته بی تردید نقطه عطف و خورشید درخشان جشنواره امسال رونمایی از فیلم محمد(ص) بود.
نقاط ضعف هم که غیر قابل شمارش هستند! از فیلمهای بد گرفته تا نوع ساختار جشنواره که به یک ماراتن نفس گیر و خسته کننده میانجامد و البته ویژگیهای خاص برج میلاد که هیچ رمقی برای انسان باقی نمیگذارد و نمیدانم چرا مدیران و سیاستگذاران جشنواره در طی این همه سال، هیچ تدبیری برای اصلاح این وضعیت بغرنج به کار نبستهاند.
رسا ـ تعدادی از فیلمهای که در جشنواره به نمایش در آمدند مورد اعتراض شدید طیفهای ارزشی و رسانههای اصولگرا قرار گرفتند، از جمله فیلمهای همانند «خانه دختر»، «شکاف» و غیره نظر شما درباره این موضوع چیست؟
بله، این فیلمها واکنشهای را از سوی دوستان «ارزشی» و «اصولگرا» به همراه داشت، طبیعی هم بود؛ اما سؤال این است که نیروهای ارزشی و اصولگرا علاوه بر این واکنشهای سلبی، آیا وظیفه دیگری نیز برای خود قائل هستند یا خیر؟ تا کی بنا است صرفا به محکوم کردن فیلمهایی از این دست اکتفا کنیم؟ واقعیت آن است که پاسخ یک فیلم بد را جز با یک فیلم خوب نمیتوان داد و ما هیچ چارهای در این مسیر نداریم جز آنکه به تولید آثار خوب روی بیاوریم و فیلمهای خوب نیز زمانی ساخته میشوند که فیلم سازان خوبی تربیت کرده باشیم و فیلم سازان خوب وقتی تربیت میشوند که سینما برای ما واقعا اهمیت داشته باشد و چیزی در حد تعارف، شعار و تزئین نباشد.
وقتی مقام معظم رهبری از سینما به عنوان هنر والای یاد میکنند که امیدوارند همه به ارزش و اهمیت آن پی ببرند و وقتی کلید پیشرفت جامعه را در دستان کارگردانان سینما میدانند، این خود بزرگترین حجت است برای همه نیروهای که خود را ارزشی و اصولگرا میدانند، تا صرفا به این رویکردهای سلبی اکتفا نکنند و نیم نگاهی به ایجاب نیز داشته باشند، باید به میدان آمد و فیلم خوب ساخت و مطمئن باشیم مردم ما با وجود فیلم خوب و ارزشمند که ساختار و محتوای غنی و جذابی به همراه داشته باشند، هرگز به فیلمهای بد تمایلی نشان نخواهند داد. این نکته در عرصه اجرا بارها، بارها و بارها تجربه شده است، تجربهای که در «شیار 143» اخیرا به انجام رسید و فیلمهای دیگر از این دست.
رسا ـ در طول جشنواره از رسانههای مختلف احوالی در باب وضعیت زننده حجاب در سالن برج میلاد منتشر میشد؛ ارزیابی و تحلیل شما از این موضوع چیست؟
واقعیت آن است که من در طی 10 روز حضور در این ماراتن نفس گیر حدود 60 اثر سینمایی را دیدم؛ دهها نشست نقد و تحلیل را پیگیری کردم و مشغول تنظیم نوشتهها، یادداشتها و تحلیلهایم از جشنواره بودم و به همین دلیل فرصت چندانی برای ارزیابی موضوعات دیگری از جمله حجاب بانوان نداشتم؛ چرا که حقیقتا برای دیدن و تحلیل فیلمها رفته بودم و نه بررسی وضعیت حجاب؛ ولی گمان میکنم این موضوع که البته مسأله بسیار مهم، اساسی و خطیری است، لابد مسؤلان، تحلیلگران و مدیرانی دارد که در اینباره پاسخگویی خواهند کرد؛ ولی شخصا معتقدم برآیند آنچه در جشنواره میبینیم احتمالا نمایهای از وضعیت جامعه است و برای مقوله حجاب باید در سطح کلان و به صورت ریشهای فکری جدی، اصولی و اساسی کرد؛ فکری که بیتردید باید از دل مسیرهای درآید که از متن دین و آموزههای ناب آن استخراج میشود و نه رویکردهای بی اساس و من درآوردی این و آن.
گمان نمیکنم هیچ مسلمان معتقدی از وضعیت حجاب در برخی از نقاط سرزمین ما و به ویژه در برخی محافل هنری و فرهنگی رضایت داشته باشد؛ اما اینکه راه و چاره چیست، احتمالا علاوه بر حضور نیروهای بازدارنده و انتظامی، به بسیاری از مسائل دیگر نیز نیازمند است؛ مسائلی که سیاستمداران، رسانهها، صدا و سیما، حوزه، روحانیت، مبلغان، وعاظ و حتی آحاد مردم مذهبی باید به آن بیندیشند و برایش پاسخی در خور تدارک ببینند.
گفتوگو از محمد راستگردانی
/401/993/ر