پای درد دلهای کارگردان آثار سینمایی دفاع مقدس؛
رزمنده بدون شعور میشود داعش!
خبرگزاری رسا ـ با خیلیها در عملیات شکست حصر آبادان همرزم بودم و در محاصره، 103اسیر گرفتیم و به هیچ کدام هم آسیب نزدیم چون استدلال داشتیم بر اینکه خداوند برای رزمنده جهادگر حدود تعریف کرده، رزمنده باید شور و شعور را با هم داشته باشد و رزمنده بدون شعور میشود داعش!
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا محمدعلی باشه آهنگر یکی از نامهای آشنا در حوزه هنر ارزشی و سینمای دفاع مقدس است.او متولد 1341 دزفول، فارغ التحصیل کارگردانی سینما از دانشکده سینما تئاتر است. وی فعالیت هنری اش را با نویسندگی، کارگردانی و بازیگری در تئاتر آغاز کرد و چندین فیلم کوتاه 16 م.م و تعدادی فیلم مستند ساخت.
آهنگر نخستین بار در سال 1377 به عنوان دستیار کارگردان در فیلم «شعله های خشم» همکاری کرد و سپس با نگارش فیلمنامه مشترکی با محمدرضا گوهری به نام «پرواز بر فراز بام ها» تجربه ای دیگر را به دست آورد. از او در سینمای دفاع مقدس فیلمهای مهمی برجای مانده است که هریک را می توان اتفاقی در این عرصه دانست: فرزند خاک، بیداری رویاها و حالا ملکه. فیلمی که توانست از جشن روز ملی سینمای ایران بیشتری جوایز را کسب کند.
باشه آهنگر معروف است به اهل دغدغه بودن و تلاش برای فرزند زمانه خویش ماندن. نه تنها شخصیت و فردیت او، بلکه فیلمهایش بهترین گواه بر این مدعا هستند.
در این گفتگو پای حرفها و درد دلهای صمیمانه و دغدغه مند او می نشینیم و قدری به تجربه های تلخ و شیرین و جهان هنرمندانه این سرباز جبهه هنر ارزشی نزدیک می شویم.
باشه آهنگر ابتدا از تازه ترین پروژه خود یعنی فیلم سینمایی "سروزیرآب" می گوید و یادآور می شود:«فیلمنامه تازه ام آماده است که البته درباره دفاع مقدس است و باز هم دو سه ماه انتهایی جنگ را تصویرسازی میکند و البته با ادای دین به شهدای گمنام.»
باشه آهنگر یاداور می شود:«تا اسفندماه سال گذشته تصور میکردم که تولید فیلم به امسال میرسد و با آن به جشنواره می آیم اما متاسفانه دوستان خلف وعده کردند.» آهنگر در توصیف این خلف وعده گفت:« اولین بار اواخر شهریور91 بود که طرح 18 صفحه ای کار را به مدیران ارائه دادم. بعد از 6 ماه وقتی برای جواب رفتم دیدم به جای صحبت درباره متن پیرامون "بیداری رویاها" و "ملکه" حرف میزنند. این ماجرا ادامه داشت تا خرداد 92 که باز هم همان حرفهای قبلی را درباره دو فیلم قبلی ام زدند اما از همین جا میگویم به شهدای فیلمنامه "سروزیرآب" قسم که تمامی فیلمنامه برآمده است از اسناد بجامانده از دقاع مقدس و البته تحقیقات از خانواده شهدا.»
آهنگر ادامه داد:«از همان ابتدا هم قرار نبود به فیلم کمک کنند. این قدر سراغ اینها رفتم که فهمیدم بناست وقتم را تلف کنند و مرا از طی مسیری که پی گرفته اند خسته کنند. این قدر که من صادق بودم دوستان صداقت به خرج ندادند و ناراحت کننده اینکه بخشی از این بی مهریها به واسطه تعابیری است که برخی دوستان منتقد از "بیداری رویاها" و همین "ملکه" بیرون کشیدند.»
این کارگردان نکته ای را هم درباره حمایتهای ارتش ذکر کرد و گفت:«از ارتش جمهوری اسلامی سپاسگزارم که پول نداشت برای حمایت از تولید کار اما فیلمنامه را کاملا تایید کرد و یک واو آن را غیرواقعی ندانست.»
اثری که دلالت روز نداشته باشد محکوم به نابودی است
آهنگر با بیان اینکه گردن ما از مو باریکتر است اظهار داشت:«هر کس آزاد است هرگونه که دوست دارد یک اثر را ببیند و درباره اش اظهارنظر کند. اگر جز این بخواهد باشد درست نیست. پس همه سلیقه ها محترمند اما این را هم درنظر بگیرید اثری که وقایع را براساس زمان وقوع اتفاقات بیان کند اثری ناقص است و اثری کامل است که دلالت روز داشته باشد. اثری که دلالت روز نداشته باشد محکوم به نابودی است.»
وی ادامه داد:«من تاریخ نگار نیستم و بنا نیست تاریخ را روایت کنم و با تحلیلی که به متن میزنم است که اثر، ماندگار میشود. امام خمینی جمله ای درباره عراق دارد با این مضمون که "بخدا عراقیها هم مثل ما هستند و فقط یک دیکتاتور آنها را زور کرده!" این عین جمله ای است که در فیلم هم میشنویم اما همه بخاطر این جمله که از امام(ره) است به من ایراد میگیرند. اما بدانید که من هیچ چیز از خودم نگفتم و جمله امام(ره) را نقل کردم و آن را در فیلم اجرایی کردم. نعوذبالله اگر امام اشتباه کرده بیایید بگویید!»
رزمنده باید شور و شعور را با هم داشته باشد و رزمنده بدون شعور میشود داعش!
آهنگر برای تشریح بیشتر فضای جنگ ادامه داد:«ما از شهریور59 تا بهمن 62 در برابر حملات فراوان عراق به شهرهای ایران حتی یک حمله هوایی به یکی از شهرهای عراق نداشتیم. چرا؟ چون امام(ره) و دیگر بزرگان میگفتند ما با مردم عراق کاری نداریم. حتی بعد از بهمن 62 که فرمان حمله متقابل صادر شد باز هم بنا بر این شد که صبحها به مردمان عراق اعلان دهند تا بیرون بروند و بعد فرمان حمله صادر شود.»
کارگردان "ملکه" درباره رفتار رزمندگان با اسرا هم اظهار داشت:«شخصا در دل جنگ حضور داشتم و به اندازه خودم جنگیدم. با خیلی ها هم در عملیات شکست حصر آبادان همرزم بودم و در محاصره، 103 اسیر گرفتیم و به هیچ کدام هم آسیب نزدیم چون استدلال داشتیم. استدلالمان بنا بود بر اینکه خداوند برای رزمنده جهادگر حدود تعریف کرده. رزمنده باید شور و شعور را با هم داشته باشد و رزمنده بدون شعور میشود داعش!»
اینکه کاراکتر اصلی "ملکه" جلوی خودکشی سرگرد عراقی را می گیرد ناشی از شعور کاراکتر است
آهنگر درباره سکانس خودکشی سرگرد عراقی که برخی وی را به خاطر این سکانس مواخذه کرده اند گفت:«آن سرگرد نمادی است از صدام و مبتنی بر حرف امام که گفتند "صدام اگر مرد بود مثل هیتلر خودکشی میکرد". اینکه کاراکتر اصلی فیلم جلوی خودکشی این سرگرد را میگیرد هم ناشی از شعور کاراکتر است و مبین رعایت حدود الهی. البته این شعور هم طی مدارجی به وجود آمده و یک شبه او متحول نشده است.»
وی سپس با بیانی صریحتر هدف خود را از چنین اشاراتی فرزند زمانه خویش بودن عنوان کرد و ادامه داد:«در شرایط فعلی که حدودا 60 درصد مردم عراق شیعه هستند و این کشور یکی از پایگاههای فرهنگی ماست نباید اثری بسازیم که یک عراقی با دیدن آن از ایرانیان فاصله بگیرد. البته میشود دهه شصتی فکر کرد و یک هفته ای اثری ساخت که هم دفاع مقدسی نام گیرد و هم اکران بگیرد و هم تشویق شود اما چنین آثاری جایگاهی در سینما پیدا نمیکنند و شما هم نمیتوانید آن را حتی برای دو نفر عراقی نشان دهید.»
باشه آهنگر خطاب به منتقدان آثارش که گاه آنها را ضد جنگ می خوانند گفت: «شما اگر قاعده بازی را آن طور که ما در آبادان دیدیم می دیدید این طور قضاوت نمیکردید. آبادان زمین سوخته شده بود. همین غلام ذرقانی که کاراکتر اصلی فیلم را از او الهام گرفته ام جانبازی است 70 درصد و البته خداراشکر هنوز زنده. بروید با او درباره این اتفاقات صحبت کنید. من که آدمهای داستان را از جیبم نیاورده ام. درباره عجول بودن بسیجیان هم باید بگویم که بسیجیان ما شور داشتند که جانشان را کف دستشان گذاشتند و روی مین رفتند. شما فکر میکنید در هنگام دفاع مقدس چطور خطوط مقدم پر میشد؟ خودم 48 ساعت در کوههای سردشت آموزش دیدم و رفتم خط مقدم.»
به "هفت نرفتم" چون برای حذف "ملکه" کارهای سیاسی کردند!
آهنگز افزود:«شخصا نقد جدی دارم با تحریف اتفاقات دفاع مقدس در یک سری فیلم سطحی. شما میدانید من برای رفتن به درون پالایشگاه آبادان جگرم خون شد؟ شما میدانید که من برای رفتن بالای بویلر حتی جرثقیل هم نداشتم؟! اینها را نمی دانید و مرتب کنایه می زنید.»
محمدعلی باشه آهنگر که صداقت جنوبی اش را چاشنی صحبتها کرده بود نقبی هم زد به برنامه "هفت" و گفت:«آن شب که به برنامه "هفت" دعوت شدم بخاطر حضور برخی دوستان منتقد نرفتم چون پیشتر حرفها را شنیده بودم و بسیاری از دوستان هم برای حذف فیلم من نه بحثهای کارشناسی بلکه حرفهای سیاسی زدند.»
آهنگر ادامه داد:«جنگ مملو از اتفاقات مختلف است و به مانند تمامی پدیده ها مقوله ای نسبی. در سینما سیاه و سفید کردن شخصیتها آغاز نابودی است. اجازه رهایی در این دریای غوطه ور را نمیدهند و برای همین است که اثر خوب کم تولید میشود. این همه منفی نگاری برای یک سکانس را می بینند اما انتهای فیلم را نمی بینند که نمایی زیبا از شهری را می بینیم که با رشادتها و ایستادگیها به امروز رسیده است.»
نقد ساختاری و محتوایی مکمل یکدیگر است
آهنگر خیلی دلش میخواست منتقدی پیدا شود و به جای نقد صرفا محتوایی، "ملکه" را نقد ساختاری کند اما کسی نیست. وی گفت:«این همه میگویید چرا جلوی خودکشی سرگرد عراقی را میگیری اما کسی درباره پلان-سکانسهای فیلم حرفی نمیزند. بخدا دستتان را میبوسم اگر تحلیل ساختاری کنید.»/1327/پ203/ی
ارسال نظرات