۰۴ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۶:۲۲
کد خبر: ۲۱۸۰۱۰

آیا «مسیر اعتمادسازی» به دست برداشتن از گروه‌های مقاومت می‌رسد؟

خبرگزاری رسا ـ مقامات آمریکایی مذاکرات هسته‌ای را به طور کاملا صریحی به لغو حمایت ایران از گروه‌های مقاومت به ویژه حزب‌الله و حماس و جهاد اسلامی مشروط کرده‌اند. به نظر می‌رسد یکی از مهمترین اهداف غرب از مذاکرات هسته‌ای نه نگرانی‌ها پیرامون توانایی هسته‌ای ایران، که نگرانی از خطرات نگاه انقلاب اسلامی برای امنیت اسرائیل است.
مقاومت

به گزارش خبرگزاری رسا، دولت جدید که مهمترین و در واقع تنها برنامه خود برای حل مشکلات اقتصادی کشور را در رابطه با «کدخدا» خلاصه کرده است، از شروع فعالیتش با شتاب فراوان سعی در قبح شکنی از مذاکره با آمریکا و برقراری رابطه با آمریکا کرد (+ و +). و اقدامات فراوانی برای جلب اعتماد آمریکا انجام داد. که خسارت‌های ده‌ها میلیارد دلاری برای این اعتمادسازی به کشور وارد شده است. (یک مورد آن: خسارت سالانه 33 الی 50 میلیارد دلار، بیش از 8 برابر وعده‌های توافقنامه ژنو +). و متاسفانه غربی‌ها نیز از این راهبرد دولت مطلع هستند که همه‌ی تخم‌مرغ‌هایش را در سبد مذاکره گذاشته است و حداکثر سوء استفاده را از این بی‌تدبیری می‌کنند (+).

کنار آمدن با اسرائیل، مقصد مذاکرات هسته‌ای؟

همزمانی مذاکرات هسته‌ای وین 6 با جنگ وحشیانه رژیم صهیونیستی علیه غزه، باعث شد تا گمانه‌زنی‌ها درباره اثر جنگ بر مذاکرات هسته‌ای و مهمتر تبدیل شدن موضوع «اسرائیل»، به محور اصلی روابط ایران و آمریکا افزایش یابد.

مجله فارین افرز در این باره نوشت (+):

مساله‌ای همانند غزه روی محاسبات تمام طرف‌های مذاکره‌کننده تأثیرگذار است. به ویژه این که موضع اسراییل در این زمینه اگرچه خروجی این مذاکرات محسوب نمی‌شود،اما بر خروجی آن مؤثر خواهد بود. اما با ادامه جنگ غزه جدا کردن مذاکرات هسته‌ای از مسائل منطقه‌یی سخت‌تر خواهد بود.

اندیشکده رند، از اتاق‌فکر‌های بسیار مهم آمریکا و وابسته به حزب دموکرات (حزب آقای اوباما) با اشاره به مباحث مرتبط در مذاکرات وین 6، در این مورد نوشت (+):

مسائلی نظیر بحران در غزه بر محاسبات تمامی طرفین حاضر در مذاکرات و همچنین مواضع اسرائیل و برخی کشورهای دیگر که در مذاکرات حضور ندارند اما از نتیجه نهایی آن متأثر خواهند شد، تأثیرگذار است. یک مقام ارشد آمریکایی که در مذاکرات هسته‌ای اخیر ایران در وین حضور داشت در این باره به خبرنگاران گفت: «ایران باید به تأمین منابع تسلیحاتی که موجب شعله‌ور شدن آتش این جنگ می‌شود پایان دهد».

یا روزنامه نیویورک تایمز اواخر تیرماه برخی تحرکات از سوی نمایندگان کنگره آمریکا را درباره هم‌بستگی توافق هسته‌ای و لغو تحریم‌ها با منافع اسرائیل، منتشر کرد (+):

300 نفر از اعضای این مجلس نامه‌ای را به امضا درآوردند که در آن مخالفت خود را با لغو تحریم‌های آمریکا علیه ایران اعلام کردند و فقط در صورتی با لغو تحریم‌ها موافقند که ایران برنامه موشکی خود را کنار بگذارد و حمایت از حماس و دیگر گروههایی [همانند حزب الله لبنان] که آمریکا آن‌ها را تروریستی می‌داند، متوقف کند.

متاسفانه این سخنان در رسانه‌های ما کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد و لاجرم در مورد آنها سوال‌های جدی از مسئولین مربوطه نمی‌شود. در این سخنان مقامات آمریکایی مذاکرات هسته‌ای را به طور کاملا صریحی به لغو حمایت ایران از گروه‌های مقاومت به ویژه حزب‌الله و حماس و جهاد اسلامی، مشروط کرده است. به نظر می‌رسد یکی از مهمترین اهداف غرب از مذاکرات هسته‌ای نه نگرانی‌ها پیرامون توانایی هسته‌ای ایران، که نگرانی از خطرات نگاه انقلاب اسلامی برای امنیت اسرائیل است. خواسته نهایی غرب و به ویژه آمریکا از ایران برای رسیدن به توافق هسته‌ای این است که ایران «نظم جهانی» فعلی را بپذیرد؛ و معنای آن علاوه بر پذیرش «سلطه مطلقه‌ی آمریکا» این است که انقلاب اسلامی به جای یک مزاحمِ آرمان‌های آمریکایی به عنصری همراه تبدیل شود و با «اسرائیل» کنار بیاید.

در بعد داخلی نیز همزمانی تاثیر جنایات رژیم صهیونیستی با مذاکرات اثرات منفی در میان مردم ایجاد کرده است. همزمان با جنگ اخیر موج نفرت از حامی اصلی اسرائیل یعنی آمریکا در بین مردم و مخالفت‌ها با رابطه با آمریکا افزایش بیشتری داشت (+). و این راهبرد اصلی دولت و در واقع تنها ایده‌ی دولت برای حل مشکلات کشور، یعنی بهبود روابط با آمریکا، را به مخاطره می‌انداخت.

معاملات پنهانی درباره گروه‌های مقاومت؟

با روی کار آمدن دولت و یکسان بودن تیم دیپلماسی دولت جدید (باند نیویورکی‌ها) با تیم دیپلماسی دولت‌های خاتمی این دلواپسی افزایش یافت که برای اعتمادسازی نسبت به غربی‌ها معامله‌های پنهانی بر سر مقاومت اسلامی در منطقه صورت بگیرد. این تجربه تلخ پیش از این هم تکرار شده بود. هر چند به نظر می‌رسد این تجربیات تلخ باعث درس‌آموزی دولت جدید نشده باشد.

در سال 2003 دولت خاتمی به آمریکا پیشنهاد داده بود در ازای پیوستن به سازمان تجارت جهانی (wto)، ایران حزب الله لبنان و حماس را مجبور به خلع سلاح کند (+). به خصوص که در ازای این خدمت بسیار بسیار بزرگ به اسرائیل و آمریکا، اصل امتیاز درخواست شده بنا به نظر بسیاری از کارشناسان اقتصادی، بسیار ناچیز و حتی برای اقتصاد کشور بسیار زیان‌بار و تامین کننده منافع اقتصادی آمریکا و اسرائیل بود (+ و + و + و + و +).

یا در موردی دیگر، در سال 1991 (هنگام ریاست‌جمهوری آقای هاشمی) حزب الله لبنان چند سرباز آمریکایی را اسیر گرفته بود. آمریکایی‌ها از طریق کانال معاون دبیر کل سازمان ملل از ایران درخواست کمک کردند. آقای هاشمی به همراه آقایان «ظریف» و «موسویان» هم بر خلاف برخی نظرات داخلی فشار شدیدی بر حزب الله لبنان وارد آورد. اسیران آمریکایی آزاد شدند. اما آمریکایی‌ها به قول‌هایی که به آقای هاشمی داده بودند علی‌رغم پیگیری زیاد از طرف وی، عمل نکردند (توضیحات مفصل ماجرا).

اما در دولت جدید نگرانی‌ها وقتی شدید‌تر شد که 7 مهر ماه 92 همزمان با بحران سوریه و درخواست‌های آمریکا از ایران برای حل مشکلاتش در سوریه، آقای آشنا، مشاور رئیس‌جمهور در گفتگو با تلویزیون رسما گفت (+):

اگر می‌خواهند به برد – برد برسند، باید در‌‌ همان زمینی که با هم اختلاف دارند، بازی کنند یا اینکه امکان دارد در مسیر دیگری که قابلیت بازی همراه با اعتماد است، بازی کنند. اگر آنجا که ساده‌تر است توانستند اعتماد یکدیگر را جلب کنند، می‌توانند در مرحله دوم آنجایی که بی‌اعتمادی حاکم است، وارد گفت‌و‌گوی توام با حداقلی از اعتماد شوند.

این صحبت‌ها بسیاری را به دلواپسی انداخت که آیا آن «زمین دیگر»، مساله سوریه یا مقاومت اسلامی در لبنان و فلسطین و یا عراق است؟(+ و +). به ویژه آنکه بخش مهمی از روابط محرمانه‌ای که همان ایام دولت یازدهم با آمریکایی‌ها داشته است، پیرامون مسائل منطقه و مقاومت اسلامی بوده است (+). تعبیر تعجب آوری و غیر متعارف آقای ظریف در اجلاس داووس (6 بهمن 92) درباره بحران سوریه نیز تایید کننده نگرانی‌ها بود. وی در میزگردی که از سوی شبکه سعودی العربیه برگزار شد در اظهارنظری گفت (+):

مجری: آیا از حزب‌الله می‌خواهید که نیروهای خود را از سوریه خارج کند؟

ظریف: من از همه نیروهای خارجی می خواهم از سوریه خارج شوند و از همه تلاش خود در این زمینه استفاده می‌کنیم تا سوری ها بتوانند درباره آینده خود تصمیم بگیرند. همچنین باید ارسال پول و سلاح به سوریه متوقف شود و ملت سوریه سرنوشت خود را مشخص کند.

لغو دیدار آقای روحانی با خالد مشعل در آبان 92 (+)، حضور برنز در مذاکرات دوجانبه اردیبهشت ماه 93 دولت با آمریکا پیرامون عراق (+)، مواضع رئیس‌جمهور (+) و رسانه‌های دولت (+) در ابراز تمایل و اشتیاق برای همکاری با آمریکا در مسائل منطقه و به ویژه عراق، پیام ویدئویی جواد ظریف پیش از سفر وین 6 درباره فراغت از پرونده هسته‌ای به منظور پرداختن به چالش‌های مشترک بین ایران و آمریکا در مسائل منطقه (+)، عدم پاسخ به نامه خالد مشعل به آقای روحانی در تیر ماه 93 و پیش از شروع جنگ که در آن درخواست کمک از ایران کرده بود (+)، از دیگر شواهدی است که نگرانی‌های گسترده‌ای پیرامون تعاملات دولت و آمریکایی‌ها بر سر مسائل منطقه ایجاد می‌کند.

در همین رابطه فروردین 93، روزنامه صهیونیستی جروزالم پست درباره روابط جدید ایران و گروه‌های مقاومت نوشت (+): «حزب الله به خاطر قطع کمک های روحانی، با بحران مالی رو به رو است؛ دولت ایران 5 ماه پیش کمک به حزب الله را قطع کرد». هر چند امیدواریم این خبر واقعیت نداشته باشد، اما با توجه به سابقه عملکرد دولت و اهمیت موضوع، چنین زمزمه‌هایی نگرانی‌های شدیدی از اتفاقات پشت پرده ایجاد می‌کند.

این احتمالات بسیار مهم و مخاطره‌انگیز، در حالی شدت می‌گیرد که دشمنی اسرائیل با ایران به شدت عمیق و جدی است و ذره‌ای از آن کاسته نشده است. به قول یکی از نشریات اسرائیلی (+): «نتانیاهو تصمیم داشت به ایران حمله کند اما به جای آن اکنون در غزه گیر افتاده است».

سکوت در برابر اسرائیل، برای اعتماد سازی؟

بعد از این اقدامات غیر کارشناسی و عجولانه، تحلیل‌هایی وجود داشت که اگرچه دولت در رابطه با آمریکا سرعت فراوانی در قبح شکنی دارد، اما قطعا در رابطه با اسرائیل ظاهر را رعایت خواهد. هر چند برخی معتقد بودند (+): «اگر دلایلی برای مذاکره با شیطان بزرگ وجود دارد به طریق اولی باید این دلایل در مورد اسرائیل هم صادق باشد». که با این تحلیل دو نکته را تاکید می‌کردند، ناموجه بودن دلایلی که برای مذاکره با آمریکا اقامه می‌شد و دوم خطر کاهش دشمنی با اسرائیل در دولت جدید.

گذشته از فوایدی که این تعاملات پنهانی دولت با آمریکا بر سر مسائل منطقه نصیب اسرائیل می‌کند، نوع مواجهه دولت با اسرائیل در عرصه‌های بین‌المللی نیز در بهبود چهره این رژیم جنایتکار سهم به سزایی داشته است. گویی دولت ترجیح می‌دهد در مجامع بین المللی مواضع جمهوری اسلامی علیه این رژیم را چندان به زبان نیاورد، نکته‌ای که برخی آنرا در نگاهی خوش‌بینانه به عدم جسارت در تقبیح رژیم صهیونیستی در مجامع جهانی تعبیر می‌کنند(+). مروری کوتاه بر مواضع دولت جدید در قبال رژیم صهیونیستی می‌اندازیم.

14 شهریور 92 ظریف، وزیر امورخارجه کشورمان در توئیتری عید یهودیان را تبریک گفت (+) و در پاسخ دختر پولسی، رئیس کنگره آمریکا که از پدری یهودی است(+)، نوشت: «ایران هیچ گاه هلوکاست را انکار نکرده است، فردی که تصور می‌شد هلوکاست را انکار کرده، اکنون رفته است».

8 مهر 92، وزیر امور خارجه در مصاحبه با شبکه خبری «ای بی سی نیوز» آمریکا طی سخنانی برای اثبات افسانه نبودن هولوکاست دست به اقدامات عجیبی زده است. وی در پاسخ به سوال مجری که از او پرسیده بود، رهبر انقلاب هولوکاست را یک افسانه می دانند، این واقعیت را تکذیب کرده و مدعی شد اگر در وبسایت رهبر انقلاب چنین لفظی وجود دارد ناشی از اشتباه در ترجمه است(+). این در حالی بود که بر خلاف ادعای وزیر خارجه دولت راستگویان، رهبر معظم انقلاب در 18 اسفند 1390 هولوکاست را یک افسانه و واقعه خیالی تاریخی دانستند(+ ). برای مطالبعه بیشتر به «ماجرای هولوکاست و اهمیت نقش راهبردی آن برای رژیم صهیونیستی» و «نوع مواجهه سیاست خارجی دولت نهم و دهم درباره هولوکاست» و «دروغِ ترجمه غلط برای تایید یک افسانه» مراجعه نمایید.

3 بهمن 92، رئیس جمهور در اجلاس داووس سخنرانی کرد (+):

همه کشورهایی که داخل این دایره هستند شرق و غرب ، جنوب و شمال هیچ استثنایی وجود ندارد، ما با برخی از کشورها در گذشته تخاصماتی داشتیم اما دلمان می‌خواهد آینده ما آینده بهتری باشد و بتوانیم گره‌های گذشته را باز کنیم و یک روابط بسیار خوب و سالم با همه کشور‌ها داشته باشیم.

شواب (رئیس مجمع جهانی اقتصاد) پرسید با “همه کشورها” و روحانی جواب داد: «ما همان All رو گفتیم! گفتیم با همه کشورهایی که به رسمیت شناخته‌ایم…» و شواب گفت: کشورهایی که به رسمیت میشناسید یا کشورهایی که ممکن است به رسمیت بشناسید! روحانی هم در جواب خنده تحویل داد!

13 بهمن 92 در اجلاس امنیتی مونیخ میزگردی که با حضور ظریف، آمانو، وزیر خارجه سوئد و یک نماینده کنگره آمریکا، برگزار شد. هیئت اسرائیلی حاضر در نشست، «موشه یعلون» وزیر جنگ رژیم‌صهیونیستی و «ران پروسور» نماینده رژیم‌صهیونیستی در سازمان ملل، در اقدامی غیرمعمول، جلسه را ترک نکرده و در پای سخنان باقی ماندند (+). این در حالی بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در هیچ یک از مجامع و مراسم‌های بین المللی نمایندگان ایران و رژیم صهیونیستی در جلسه‌ای که با حضور مقامات دیگری تشکیل می‌شد، حضور نمی‌یافتند؛ به ویژه مقامات ایرانی با توجه به رسیمت نشناختن رژیم صهیونیستی به عنوان یک کشور مستقل حساسیت بیشتری در این باره – حتی در عرصه‌های ورزشی- اعمال می‌کردند.

14 بهمن 92 محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه در گفت‌وگو با تلویزیون یک و دو آلمان، طی یک اظهارنظر بی‌سابقه نه تنها از بیان موضع رسمی جمهوری اسلامی در به رسمیت نشناختن رژیم جعلی صهیونیستی امتناع کرد بلکه مدعی شد موضع‌گیری درباره این موضوع به ایران ربطی ندارد. وی گفت: «هولوکاست انکار شدنی نیست… این وظیفه ما نیست که اسرائیل را به رسمیت بشناسیم یا نه، بلکه فلسطینیان باید درباره این موضوع تصمیم‌گیری کنند» (متن و فیلم). که این مواضع به شدت مورد استقبال و شگفتی رسانه‌های اسرائیلی قرار گرفت ( +و +).

البته معاون وزیر خارجه تلویحا این نقل قول را که فیلمش هم موجود است، تلطیف کرد و گفت (+): «در تماس تلفنی که با آقای ظریف داشتم ایشان اعلام کرد که موضع جمهوری اسلامی درباره ماهیت این رژیم همان است که بارها توسط دستگاه دیپلماسی کشور اعلام شده و این موضع تغییری نیافته است». اما وی به این پرسش‌ها پاسخ نگفت که آیا ارجاع به مواضع قبلی اعلامی از سوی جمهوری اسلامی به معنای تکذیب سخنان آقای ظریف است؟ اگر واقعا تکذیب شده است، اینقدر مهم نبوده است که خود آقای ظریف تکذیب کند؟ و چرا هیچ تکذیبیه‌ای به رسانه‌های آلمانی داده نشده است؟

پس این سفر مواضع مبهم و دو پهلو محمدجواد ظریف در نقد رژیم صهیونیستی، عده‌ای از نمایندگان مجلس را بر آن داشت برای استیضاح وی تلاش کنند (+) و بیش از 40 نفر طرح سوال از وی را پیگیری کردند(+). آقای ظریف حتی در جلسه سوال نمایندگان در مجلس نیز هیچ موضع محکمی علیه اسرائیل اتخاذ نکرد (+).

آقای روحانی نیز چند ماه بعد از اجلاس داووس (مرداد 93) دوباره همان ادعای خود مبنی بر همکاری با «همه کشورها» را در جمع سفرای ایران مطرح کرد (+):

دل ما می خواهد مسائل مان را با همه جهان با همه آنهایی که می خواهند با ما رفتار خوب داشته باشند، می خواهند با ما مخاصمه نداشته باشند حل کنیم؛ حتی آنهایی که با آنها سالیان دراز تنش داشتیم، اگر در برابر حقوق ملت سر فرود بیاورند، حتما ما تنش را کاهش خواهیم داد. حتی از این مرحله هم جلوتر خواهیم رفت و می توانیم به یک روابط عادی در آینده به این نقطه برسیم اگر اطمینان پیدا کنیم، منافع ما تضمین است.

این سخنان آقای روحانی که تاکید ویژه بر آمریکا دارد و متاسفانه اسرائیل را هم استثنا نمی‌کند، در سایه توهین‌های ایشان به منتقدین، کمتر مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت. اما دو روز بعد توسط رهبر عزیز انقلاب تعامل با هر دو کشور، مورد تذکر قرار می‌گیرد. ایشان با اشاره به سخنان آقای روحانی در خصوص تعامل با همه دنیا فرمودند (+): «در این میان دو استثنا وجود دارد رژیم صهیونیستی و آمریکا».

این مواضع و برخوردها این نگاه را تقویت می‌کند که آیا سکوت و کناره‌گیری دولت در انتقاد از رژیم صهیونیستی، که گاها با قبح شکنی و گرفتن مواضع شاذ همراه بوده است، برای عدم ناراحتی و جلب اعتماد آمریکا است؟ آیا برای اینکه روابط دولت با آمریکا بر هم نخورد، از انتقاد از صهیونیست‌ها هم پرهیز می‌شود؟ آیا دایره اعتمادسازی، این قدر وسیع شده است که کم‌کردن دشمنی با اسرائیل را هم شامل می‌شود؟ یعنی آمریکا پرتوقعی و خواست‌های خود را اینقدر زیاد کرده‌اند که برای موفقیت احتمالی مذاکرات، دولت از اسرائیل -حتی به کلام- نباید انتقاد کند؟

به نظر می‌رسد این رویه‌ی خطرناک ناشی از راهبرد اساسی «دوری از تنش» و «اعتمادسازی» نسبت به غربی‌ها و به ویژه آمریکایی‌هاست. دولتی که به جای توجه به ظرفیت درونی و تکیه به ملت ایران، راه حل تمام مشکلات را در راضی‌کردن «کدخدا» می‌جوید، مشخص است که از انجام کوچکترین کاری که آمریکا را ناراحت کند می‌ترسد. و این ترس با عدم فهم، ناکارآمدی و نابلدی تیم فعلی همراه می‌شود و متوجه نیستند که هر قدمی که عقب بروند، نه تنها آمریکایی‌ها به هیچ تعهد خود عمل نخواهند کرد (+) بلکه توقعات بیشتری هم خواهند داشت. توقعاتی که «خلع سلاح گروه‌های مقاومت» و «کنار آمدن با اسرائیل» جزء مهم آن است./916/د102/ع

 

منبع: سایت یک بیست

ارسال نظرات