۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۴:۰۴
کد خبر: ۲۰۶۷۰۹

تأملی به فرهنگ و اقتصاد (1)

خبرگزاری رسا - تأملی به فرهنگ و اقتصاد، مجموعه یادداشت هایی است از حجت الاسلام شیرزاد عضو هیأت علمی مرکز فرهنگ و معارف قرآن، که در این مجموعه به تبیین مفهوم شعار مقام معظم رهبری برای سال 93 پرداخته است. اولین یادداشت به بررسی جایگاه فرهنگ و اقتصاد از منظر اندیشمندان می پردازد.
تأملی به فرهنگ و اقتصاد (1)

خبرگزاری رسا به نقل از پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، فرهنگ همواره با تفاوت و تنوع در زندگی در آمیخته است و بزرگترین نیاز جامعه بشری، عامل اصلی پویائی، نشاط و تدوام حیات جوامع می باشد. و به عبارتی فرهنگ روح همبستگی و تداوم حیات معنوی و وجدان عمومی یک ملت، قوم و سرزمین می باشد. فرهنگ ذهنیت، تصویرخلاقیت، هنر، روح و معنویت گذشته، حال و آینده است. عرصه فرهنگ هم کلی و جهانشمول است یعنی بخشی از جهان بینی، نگرش و ارزش حاکم بر جوامع بشمار می رود و هم جزئی و بخشی نگر است تا آنجا که در عرصه هنر، موسیقی، مطبوعات، سینما، تئاتر، معماری، مد و... نیز حضور و ظهور دائمی دارد. اساسا فرهنگ هر ملتی شناسنامه ملی آن جامعه است در عصر جهانی شدن که همه مرزها ی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در نوردیده شده است. مباحث فرهنگی با حفظ جایگاه بر جسته خود در کانون مباحث اندیشمندان و صاحب نظران قرادارد. یاد آوری این نکته لازم است که بینش ها و گرایش های فکری و نظری مربوط به فرهنگ متعددند، تردیدی در آن نیست چرا که تعدد نگاه های به آن در طیفی پردامنه و در حالت های مختلفی همچون نشانه، تفاوت و تعارض، قابل جای گذاری و دسته بندی اند، ومهم ترین ریشه های تفاوت دیدگاه هادر خصوص فرهنگ و نیز مفاهیم مشابه را می توان در مسائل زیر جستجو نمود.

1.مبانی هستی شناسی 2- مبانی انسان شناسی 3- مبانی معرفت شناسی 4- مبانی ارزش شناسی 5-مبانی غایت شناسی 6. مبانی خداشناسی 7- مبانی کیهان شناسی. اینکه برخی از صاحب نظران فرهنگ را امر تبعی محسوب می کنند و بعضی دیگر به اصالت آن نظر می دهند رشه در همان مبانی دارد، مارکس از عناصر دسته اول بوده و هگل هم جزو حامیان بینش اصالت فرهنگ می باشد.

و بدین جهت  است  که رهبری معظم انقلاب اسلامی(حفظه الله ) در سال 93، فرهنگ و اقتصاد را طلیعه شعار سال قرار دادند. گرچه جای این  پرسش وجود دارد که چطور شد بعد از گذشت سه دهه از انقلاب اسلامی، چنین شعاری را بعنوان یک دستور العمل و مانند تابلویی بر فراز ایران زمین قرار داده و همگان را بخصوص عناصر، دست اندر کاران رسانه های تبلیغی و فرهنگی، مسئولان و کاگزاران نظام را درنگاه و عمل به آن فراخوانده اند.

 گرچه بارها و به مناسبت های گوناگون ازآن سخن بمیان آورده و بسیار هم از اهمیت بالائی برخوردار بوده است، در برخی مواقع از ماهیت انقلاب اسلامی سخن به میان آورده  و می فرمودند:

 انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی است و توجه به فرهنگ، بالاترین اولویت است. هیچ امری ضرورت و اهمیتش از اصلاح فرهنگ بیشتر نیست.

و گاهی هم  آرمان و اهداف انقلاب  اسلامی را مورد توجه قرار داده و اظهار می داشتند:

 آرمان اصلی ملت ایران رسیدن به جامعه ای رشید، موحد، پرنشاط، پرامید، عدالت طلب، دارای اعتماد به نفس، پرکار، پیشرو، پیشرفته، دارای توکل و برخوردار از روح ایثار و گذشت است و «فرهنگ» مهمترین عامل دستیابی به این هدف والاست.

وبرخی مواقع از یک تهاجم سازمان یافته دشمن سخن گفته ومی فرمودند: ما با یک تهاجم و جنگ حقیقى و سازمان‏یافته مواجه هستیم که از راههاى مختلف و بسیار هنرمندانه به اجرا گذاشته شده است و کسانى که نسبت به مسائل فرهنگى حساسیت داشته باشند، متوجه مسأله تهاجم فرهنگى خواهند شد و نشانه‏ هاى بارز و بیشمارى را در این زمینه مشاهده خواهند کرد، بنا بر این کار فرهنگى در ایراناسلامى مسأله‏ اى است که نمی توان لحظه‏ اى از آن غفلت کرد.هرچند که امروز دشمن روی تحریم تأکید زیاد کرده است و به اصطلاح می­خواهد با تحریم ملت ایران را از پای درآورد، ولی همه شواهد نشان می دهند که برنامه ریزی های گسترده فرهنگی برای تغییر نگرش ملت ایران به مراتب فراتر از فشارهای اقتصادی است. به عبارتی دشمن به این نتیجه دست یافته است که اگر بتواند فرهنگ ملت ایران را با اهداف خود همسو کند و ذائقه­های فرهنگی را تغییر دهد، به راحتی خواهد توانست ملت را با خود همراه کند و اهداف خویش را تحقق بخشد. و(لذا )هیچ امری ضرورت و اهمیتش از اصلاح فرهنگ بیشتر نیست.

اهمیت و جایگاه فرهنگ

اهمیت فرهنگ از آن جهت است که مقوله فرهنگ حاصل تجربه تاریخی یک کشور و ملت بوده و دستاوردهای آن، نتیجه زندگی طولانی و مداوم مردم در کنار هم است. لذا هر تغییری در فرهنگ بر خلاف سایر حوزه‌های علوم طبیعی و اجتماعی قابل جبران نیست. به طور مثال اگر اقتصاد یک کشور آسیبی را تجربه کند شاید در طول مدت چند سال با مدیریت صحیح، بتوان آنرا ترمیم کرد ولی تثبیت یک فرهنگ حاصل سال ها زمان است و آسیب وارده به آن به راحتی قابل جبران نیست.

لذا ضروزت دارد پیش از ورود به مطلب به اهمیت و جایگاه فرهنگ ازدیدگاه برخی ازکارشناسان، صاحبان اندیشه وذوق، بهره ای برده باشیم، اشاره ای شود، سپس به مفهوم و کار برد این دوواژه پرداخته تا رابطه و مقایسه بین آنها بدرستی تبیین گردد.

 1- شعراء     

الف: فردوسی شاعر پرآوازه ایرانی می گوید:

 زدانا بپرسی پس دادگر                که فرهنگ بهتر بود یا گهر

چنین داد پاسخ بدو رهنمون           که فرهنگ باشد زگوهر فزون 

که فرهنگ آرایش جان بود             زگوهر سخن گفتن آسان بود.

ب:سعدی می سراید

هرچه خواهی  کن که ما را با تو روی جنگ نیست             پنجه با زورآزما افکندن از فرهنگ نیست 

ملک داری را دیانت باید و فرهنگ و هوش                           مست و غافل کی تواند؟ عاقل و هوشیار باش.

2- امام خمینی( رضوان الله علیه )

حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه)  که خود پرچم دار بزرگ فرهنگ و تعالی برای جامعه بشری است  و انقلاب بی نظیری را درکشور ایران بنیان گذاری کردند و همیشه نسبت به نقش آفرینی فرهنگ در رشد و پیشرفت جامعه، دغدغه داشته و بارها  با زبان و قلم خود  بر نقش زیربنایى آن تأکید مکرر کرده و مى‏فرمودند: فرهنگ مبدأ همه خوشبختی ها و بدبختی هاى ملت است. آن چیزى که ملتها را مى‏سازد فرهنگ صحیح است. (چرا )که شکم و نان و آب میزان نیست، عمده شرافت انسانى است.

اگر فرهنگ ناصالح شد، این جوان هایى که تربیت مى‏شوند به این تربیتهاى فرهنگ ناصالح، اینها در آتیه فساد ایجاد مى‏کنند. فرهنگ استعمارى، جوان استعمارى تحویل مملکت مى‏دهد. فرهنگى که با نقشه دیگران درست مى‏شود و اجانب براى ما نقشه‏کشى مى‏کنند و با صورت فرهنگ مى‏خواهند تحویل جامعه ما بدهند، این فرهنگ، فرهنگ استعمارى و انگلى است. و این فرهنگ از همه چیزها، حتى از این اسلحه این قلدرها بدتر است. این قلدرها اسلحه شان بعد از چند وقت مى‏شکند، و حالا هم شکسته، اما وقتى فرهنگ فاسد شد، جوانهاى ما که زیربناى تأسیس همه چیز هستند از دست ما مى‏روند و انگل بار مى‏آیند، غربزده بار مى‏آیند.

و در رویارویى دشمنان با استقلال فرهنگى‏ فرمودند: (آنها) این جوامع [را] دیده‏اند، مطالعه کردند که اگر فرهنگ اینها یک فرهنگ مستقل صحیح باشد، از توى اینها یک جمعیتهاى سیاسى مستقل و امین پیدا مى‏شود و این هم براى آنها مضر است.
خلاصه ای از فرمایشات  امام (ره )که  در باره فر هنگ  اشاره نمودند چنین است:

آن چیزی را که ملت ها را می سازذ فرهنگ صحیح است.

اگر فرهنگ درست بشود یک مملکت اصلاح می شود.

اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد؛ و با انحراف فرهنگ، هر چند جامعه در بعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ و پوک و میان تهی است.

راه اصلاح یک مملکتی[اصلاح] فرهنگ آن مملکت است، اصلاح باید از فرهنگ شروع شود.

اگر فرهنگ، فرهنگ صحیح باشد جوانهای ما صحیح بار می آیند.

 اگر ما وابستگی فرهنگی داشته باشیم دنبالش وابستگی اقتصادی هم هست، وابستگی اجتماعی هم هست، سیاسی هم هست، همه اینها هست.

رأس همه اصلاحات اصلاح فرهنگ است، و نجات جوانهای ما از این وابستگی به غرب.

کمال تأسف است که کشور ما که حقوق اسلامی و قضای اسلامی و فرهنگ اسلامی دارد، این فرهنگ را این حقوق را نادیده گرفته است و دنبال غرب رفته است.

تا این مغز استعماری را ما عوض نکنیم، یک مغز استقلالی جایش نگذاریم نمی توانیم این مملکت را اداره کنیم.

با انحراف فرهنگ، کشور به انحراف کشیده می شود.

استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشأت می گیرد.

با انحراف فرهنگ، کشور به انحراف کشیده می شود.

ما با تمدن مخالف نیستیم، با تمدن صادراتی مخالفیم؛ تمدن صادراتی ما را به این روز نشانده است. ما تمدنی را می خواهیم که بر پایه شرافت و انسانیت استوار باشد.
و بالاخره آنکه فرهنگ آنچنان از جایگا ه مهم و تاثیر گذاری برخورداراست که امام خمینی(ره) می فر ماید : در باره فرهنگ هر چه گفته شود کم است
.

3- رهبر معظم انقلاب اسلامی

فرهنگ یکی از شاه بیت های کلام رهبر معظم انقلاب اسلامی است که در بیانات خویش در دوران های مختلف داشته است که نمو نه ها ئی از  تعابیری  ایشان در باره فرهنگ به شرح زیر می باشد

1- فرهنگ مانند آب و هوا

«فرهنگ مانند آب و هواست. فرهنگ، یعنی همین رسوم و آدابی که بر زندگی من و شما حاکم است. فرهنگ یعنی باورها و اعتقادات ما و چیزهایی که به زندگی شخصی و اجتماعی و داخل خانه و محیط کسب یک جامعه با آن روبروست» (خطبه ­های نماز جمعه 10/1/1369).

وبه بیانی دیگر در سخنان خود  فرهنگ را از اقتصاد مهمتر دانسته، و در تشریح علت اهمیت آن، خاطر نشان  کردند: فرهنگ مثل هوایی است که چه بخواهیم چه نخواهیم باید تنفس کنیم، بنابراین اگر تمیز باشد یا آلوده، اثر متفاوتی را برجامعه و کشور خوا هد داشت.

2- الهام بخشی فرهنگ در زندگی روز مره

ایشان با استناد به تأثیر بی بدیل فرهنگ در نگاه مردم به مسائلی نظیر تولید داخلی، قانونگرایی و خانواده افزودند: همه رفتارهای روزمره، عادات و «نگاه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی» مردم از فرهنگ آنها الهام می گیرد، بنابراین باورهای فرهنگی به همه مسائل و عرصه های دیگر سایه می اندازد و مهمتر است.

3- اهتمام دشمن ولزوم هوشیاری

رهبر انقلاب تمرکز دشمنان بر موضوع فرهنگ را ناشی از اهمیت فوق العاده این موضوع دانستند و تاکید کردند: مسئولان فرهنگی، باید با حساسیت و هوشیاری مراقب رخنه های بسیار خطرناک فرهنگی باشند و به وظایف ایجابی و دفاعی خود در این زمینه عمل کنند.

4- مسئله اول فرهنگ

مسأله فرهنگ را باید مسأله اول این کشور به حساب آورد و بدون تردید با پشتیبانى و تقویت بنیه‏ هاى فرهنگى، پیشرفت این کشور در تمامى زمینه‏ ها تضمین خواهد شد. اما اگر فرهنگ کشور اصلاح و پایه‏ هاى آن مستحکم نشود، به احتمال زیاد برنامه‏ ریزى در همه کارها ابتر خواهد بود و به نتایج قطعى آن نمى‏توان امیدواربود.

 5- عقلیت جامعه

 بنا بر این فرهنگ به مفهوم عقلیت یک جامعه است و هر چه بر روى آن سرمایه ‏گذارى شود، زیاد نیست.اگر فرهنگ یک ملت اصلاح شود، به سایر اهداف و چشم اندازهایش خواهد رسید.

6- روحی در کالبد

ایشان، فرهنگ را روح تمام فعالیت های جامعه می دانند و بر مهندسی فرهنگی در تمام ابعاد آن تاکید دارند:

«فرهنگ مثل روحی است که در کالبد همة فعالیت‌های گوناگون کشورحضور و جریان دارد. فرهنگی که باید در تولید، خدمات،ساختمان‌سازی، کشاورزی، صنعت، سیاست خارجی و تصمیمات امنیتی رعایت شود و حدود را معین و جهت را مشخص کند. چیست؟این باید در این جا معین شود.» (مقام معظم رهبری 1381)

7- جهت دهنده کارها

«فرهنگ به عنوان جهت‌دهنده به تصمیمات کلان کشور - حتی تصمیم‌های اقتصادی،سیاسی، مدیریتی و یا در تولید نقش دارد. وقتی ما می‌خواهیم ساختمان بسازیم وشهرسازی کنیم در واقع با این کار داریم فرهنگی را ترویج می‌کنیم یا تولید می‌کنیم یااشاعه می‌دهیم.» (مقام معظم رهبری 1381)

 8- عامل موفقیت یا شکست

«عاملی که یک ملت را به رکود و خمودی، یا تحرک و ایستادگی، یا صبر و حوصله یا پرخاشگری و بی‌حوصلگی یا اظهار ذلت در مقابل دیگران. یا احساس غرور و عزت در مقابل دیگران به تحرک و فعالیت تولیدی یا به بیگارگی و خمودی تحریک می‌کند. فرهنگ ملی است.فرهنگ - با همین تعریف ویژه - محصول تعریف جمعی از یک جامعه است و خودش موثر در همه حرکات و تحولات و تشکیل‌دهنده هویت یک جامعه است.» (مقام معظم رهبری 1383)

4- دیدگاه اندیشمندان

1- دانیل اتونگامانگوئل می گوید: فرهنگ یک مادر است و نهادها فرزندان آن هستند.

2- شاید خردمندانه ترین عبارت پیرامون جایگاه  فرهنگ در موضوعات انسانی توسط دانیل پاتریک موینیهان بیان شده باشد اعتقاد اصلی محافظه کاران این است که این فرهنگ ونه سیاست است که موفقیت یک جامعه را تدوین می کند.

3- چالز تیلی، دور کیم را ایده آلیست می خواند و اظهار می دارد که دور کیم برای نقش فرهنگ به عنوان عامل ایجاد ثبات اجتماعی و همچنین تعامل اجتماعی، اهمیت زیادی قائل است.

4- فرهنگ، مجموعه امورى است که به روح و فکر انسان، شکل مى‏دهد و انگیزه اصلى او را به سوى مسائل مختلف، فراهم مى‏سازد.

5- شخصیت از موضوعاتی است که رابطه آن با فرهنگ مورد توجه بسیاری از اندیشمندان علوم اجتماعی قرار گرفته است. انسان شناسان آمریکائی با تاثیر از محیط اجتماعی خویش فرهنگ را مترادف با  شخصیت آورده اند و مکاتبی با نام های ((فرهنگ و شخصیت ))یا ((شخصیت اساسی))بنیاد نهاده اند.

6-اگر بر محور فضائل دور زند، زمینه بسیار مناسبى براى پرورش صفات عالى انسانى و تهذیب نفوس فراهم مى‏سازد، و اگر از رذائل اخلاقى مایه بگیرد، محیط را کاملًا آماده پذیرش رذائل مى‏سازد.

7- فرهنگ هر قوم و ملّتى هر چه باشد در پرورش صفات اخلاقى اثر تعیین کننده‏اى دارد؛ فرهنگهاى عالى و شایسته، افرادى با صفات عالى پرورش مى‏دهد، و فرهنگهاى منحط و آلوده، عامل پرورش رذایل اخلاقى است.

8- دانیل تریسمان می گوید:شواهدی قوی دال بر این نکته دارد که عوامل فرهنگی ودرونی سطح فسادرا کاهش می دهند ومطابق نظریه مرتون آن دسته از رفتارهایی که ریشه در فسادهای اجتماعی دارند وبه  نقص  قواعدو ضوابط اجتماعی می انجامند، فساد را ترغیب می کنند.

9- جامعه  یک روح دارد، روحش همان فرهنگش است، و هر ملتى مادام که فرهنگش باقى باشد باقى است و اگر فرهنگش از بین برود او دیگر از بین رفته است و این است که مى‏گویند براى اینکه ملتى را از بین ببرند اول فرهنگش را از او مى‏گیرند، فرهنگش را که از او بگیرند روحش را از او گرفته‏اند، وقتى روحش را از او بگیرند دیگر او مرده است، یک لاشه بیشتر نیست.

10- دیوید لاندس می گوید :حق با ماکس وبر است تنها چیزی که می توانیم از تاریخ توسعه اقتصادی بیاموزیم آن است که فرهنگ ریشه همه تفاوتهاست ماکس وبر معتقد است تعیین و پیگیری اصول اخلاقی زندگی روز مره به موفقیت اقتصادی کمک شایانی می کند.در آیات قرآن، اشارات بسیار روشنى در این زمینه دیده مى‏شود و نشان مى‏دهد چگونه بسیارى از اقوام منحرف پیشین، به خاطر آداب و رسوم غلط و سنن جاهلى و فرهنگ منحط، به درّه هولناک رذائل اخلاقى سقوط کردند. دربرخی از آیات سخن از عذر گروهى از منحرفان شیطان صفت  است که وقتى عمل زشت و قبیحى را انجام مى‏دهند، اگر از دلیل آن سؤال شود مى‏گویند: این راه و رسمى است که نیاکان خود را بر آن یافتیم (وَ اذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَیْها آبائَنا)!بلکه پا را از این هم فراتر مى‏نهند و مى‏گویند که خداوند نیز به ما دستور داده است که آن را انجام دهیم (وَاللّهُ امَرَنا بِها)به این ترتیب، سنّت پیشینیان را دلیلى بر حسن عمل، و حتّى دلیلى بر حکم الهى مى‏گرفتند؛ و نه تنها از قباحت و زشتى عمل، یا صفات اخلاقى مربوط به آن شرم نداشتند، بلکه به آن نیز افتخار مى‏کردند.

تعابیری که درباره تعریف  فرهنگ بکار رفته عبارت است

الف : فرهنگ: مرکب ازفر، که پیشوند است، وهنگ، ازریشه تنگ، اوستائی به معنای کشیدن، فرهیختن،و هردو  واژه مطابق   باادوکات وادوره درلا تینی که به معنای تعلیم وترتبیت ، آموزش وپرورش.

ب:بمعنای اد ب، دانش، علم، معرفت، مجموعه آداب ورسوم، مجموعه علوم ومعارف وهنرهای یک قوم

ج: بر خی‌ها از آن به اندیشه،  وشیوه زندگی که در طی تجربه تاریخی اقوام گذشته گرفته وقابل انتقال به نسل‌ها ی بعدی باشد، ویا در باره مردم شناسی وراه و رسم زندگی یک جامعه سخن بمیان آورد، تعبیر نموده اند.

د: کتابی که شامل لغات یک یا چند زبان وشرح بر آنها باشد، وبه عبارتی کتابی که واژه‌های یک زبان را همراه با معنی آنها به همان زبان یا واژه‌های یک زبان را به زبانی دیگر معمو لا به ترتیب الفبائی نقل میکند ویا کتابی که در آن واژه‌های مربو ط به رشته ای از دانش یا مو ضوع خاصی شرح شده باشد.

ه: برخی ها گفته اند فرهنگ یا فرهنج در فارسی باستان معنای ادب وپرورش را می داد ودر فارسی نو به معنای تعلیم وتربیت،عقل ودانش،خوب وبد،کتاب لغت،به کار رفته است.

و: منظور از فرهنگ یا واژ ه نامه، سیاهه وصورتی است – عموما – الفبائی از لغات یک زبان به انضمام اطلاعات لازم هر یک ازآن لغات(شامل تلفظ،ریشه،معنا،مترادفات و...)،یا ممکن است معادل آن لغات به زبانی دیگر آمده باشد، لکن فر هنگها صورتهای دیگری هم دارند از آن جمله است :واژه نامه هائی که در آخر پاره ا ی از کتابها می آید، وعموما لغات تخصصی وخاص را که در آن کتاب به کار گرفته شده معنی وتوصیف می کنند  یا کشف اللغات که عموما در آخر دیوان شعر است. گاه ممکن است لغات خاص یک کتاب به صورت فرهنگ مستقلی تهیه وچاپ شود وحا وی اسامی ولغات خاص آن اثر باشد.

ز: بعضی‌ها بین فرهنگ واژگان، فرهنگ لغت، واژه نامه،لغت نامه، فرهنگ وفرهنگنامه، تفاوتی قائل نشده اند وهمه آنها رافقط کتابی در راستای بیان معانی واژگان، وکمتر به اسامی خاص (مانند:اسم مکان‌ها واشخاص )پرداخته، دا نسته اند،

ح: وبرخی‌ها فرهنگ را بدون هیچ توضیحی معادل واژه نامه گرفته و به آن ارجاع داده اند.                                                

مجموع تعاریفی که درباره فرهنگ گفته شد در چند حوزه مطرح می شود

 

الف : در حوزه الفاظ یعنی: کتاب لغت، شر ح واژگان یک زبان به همان زبا ن یابا بیان معانی دیگر زبان،توضیح واژگان خاص و اصطلاحات تخصصی یک کتاب یا موضوع.

ب: در حوزه زندگی یعنی : مجموع آداب و رسوم و هنر ها،راه ورسم زندگی یک جامعه، شیوه زندگی اقوام گذشته و قابل انتقال برای نسل بعدی.

ج : در حوزه دانش و تهذیب یعنی: ادب، پرورش، آموزش و پرورش،تعلیم و تربیت، مجموع علوم ومعارف،خوب و بد و از آن به عقل واندیشه هم تعبیر شده است.                                           

بنابر این می توان گفت که فرهنگ یعنی : کتابی که در بیان لغات، اصطلاحات عام یاخاص، آداب ورسوم زندگی مردم، علوم ومعارف و درراستای آموزش وپرورش مردم باشد وبی جهت نیست به افرادی که در این مسیربوده وگام بر می دارند فرهنگی گفته می شود وبه اماکن و مراکزی که در چنین راستایی ساخته شدند، مراکز و اماکن فرهنگی می گویند   و به دور از واقعیت نیست که ادعاء  شود، چنین برداشتی از معنای فرهنگ،  بنحوی با معنای اوستایی فرهنگ یعنی کشیدن(گسترش، فراگیر ) و فرهیختن (در راستای بالندگی،تر قی، رشد و فرهیختگی جامعه ) وبامعنای باستانی آن یعنی ادب وپرورش سازگاری داشته باشد. چنانچه   برخی از کارشناسان در توسعه معنای فرهنگ گفته است  : استعمال علمی کلمه انگلیسی معادل فرهنگ در اواخر قرن 19 میلادی توسط ا. تایلر بر قرار شد، مفهوم فرهنگ چندان سودمند بوده است، که توسعه یافته، ودر سایر علوم اجتماعی ودر ادبیات ودر علوم زیستی، حتی برای بیان وتوصیف بسیاری از انواع  کتابهای مرجع نیز به کار می برند.

بنا بر این فرهنگ یک جامعه که مجموعه پیچیده‏اى از اعتقادات، مذهب، اخلاق، آداب و رسوم، تاریخ و نگرشهاى اجتماعى و سیاسى است، قبل از هر چیز بر عقاید آن جامعه استوار است، و براى هرگونه اصلاحات فرهنگى باید به اصلاح عقاید پرداخت، چراکه تا پایه‏هاى محکمى از عقیده نباشد، شکل‏گیرى و اصلاح ایدئولوژى‏ها و رفتارها ممکن نیست.

به همین دلیل در شرایط نابسامان دنیاى کنونى، و طوفانهاى سختى که از هر سو مى‏وزد و مظالم و مفاسد عظیمى که سایه شوم بر جوامع بشرى انداخته، باید به سراغ تحکیم پایه‏هاى عقیده رفت./908/د101/ی

ارسال نظرات