سبک زندگی اسلامی؛
مشورت در خانواده
خبرگزاری رسا ـ مشورت و مشاوره که از آن به هماندیشی نیز تعبیر شده است، چند نکته و فایده را به دنبال دارد که استفاده از عقل و علم دیگران از آن جملهاند. در ضمن مشورت سببب میشود تا انسان از خواستها، تمایلات و آرمانهای کسانی که با آنها مشورت میکند، باخبر شود.
مشورت و مشاوره که از آن به هماندیشی نیز تعبیر شده است، چند نکته و فایده را به دنبال دارد که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
1- استفاده کردن از عقل دیگران؛ چنان که امیرالمؤمنان علی علیهالسلام فرموده است؛ «مَن شَاورَ الرِّجال شَارکها فِی عُقُولِها؛ کسی که با دیگران مشورت کند، در خِرد آنها شریک است.»1
2- استفاده از علم دیگران؛ حضرت علی علیهالسلام فرموده است؛ «خَیرُ مَن شَاورَت ذُوواالنَّهى وَ العِلم و أُولُوا التَّجارِب؛ بهترین کسانی که شما با آنها مشورت میکنید، صاحبان خرد و علم و صاحبان تجربه هستند.»2
1- استفاده کردن از عقل دیگران؛ چنان که امیرالمؤمنان علی علیهالسلام فرموده است؛ «مَن شَاورَ الرِّجال شَارکها فِی عُقُولِها؛ کسی که با دیگران مشورت کند، در خِرد آنها شریک است.»1
2- استفاده از علم دیگران؛ حضرت علی علیهالسلام فرموده است؛ «خَیرُ مَن شَاورَت ذُوواالنَّهى وَ العِلم و أُولُوا التَّجارِب؛ بهترین کسانی که شما با آنها مشورت میکنید، صاحبان خرد و علم و صاحبان تجربه هستند.»2
گاهی کسی دانشمند نیست، ولی خردمند است؛ بعضی نیز دانشمند نیستند، ولی صاحب تجربه هستند. در کتاب شریف غررالحکم از حضرت علی علیهالسلام نقل شده است که فرموده: «أَفضلُ مَن شَاورت ذُو التَّجارب؛ برترین کسی که با او مشورت میکنی، با تجربهها هستند.»3
در حدیث قبلی آمده بود: «خَیرُ مَن شَاوَرت» امّا در این حدیث آمده است «أفضلُ مَن شَاوَرت»؛ یعنی با فضیلتترین کسانی که ما میتوانیم با آنها مشورت بگیریم، کسانی هستند که صاحب تجربهاند.
امّا چرا تجربه از علم بالاتر است؟ زیرا تجربه واقع شدن یک تئوری یا یک دلیل است. از اینرو گفته شده است که تجربه از علم افضل است.
3- فایده و نکته دیگر مشورت این است که انسان از خواستها، تمایلات و آرمانهای کسانی که با آنها مشورت میکند، با خبر میشود. حضرت علی علیهالسلام فرمود: «أستشُر أَعدائک؛ با دشمنانت مشورت کن.» برای چه؟ برای اینکه «تَعرفُ مِن آرائِهِم مِقدارَ عَداوتِهِم وَ مَواقع مَقاصدِهِم؛ تا در مشورت از آراء آنها، مقدار دشمنی و موضعگیریهایشان مطلع شوی.»4 در روایت دیگری حضرت فرموده است: «مشاوره کردن باعث میشود اندیشهها و خواستهای پنهانی افراد ظهور پیدا کند.»5
3- فایده و نکته دیگر مشورت این است که انسان از خواستها، تمایلات و آرمانهای کسانی که با آنها مشورت میکند، با خبر میشود. حضرت علی علیهالسلام فرمود: «أستشُر أَعدائک؛ با دشمنانت مشورت کن.» برای چه؟ برای اینکه «تَعرفُ مِن آرائِهِم مِقدارَ عَداوتِهِم وَ مَواقع مَقاصدِهِم؛ تا در مشورت از آراء آنها، مقدار دشمنی و موضعگیریهایشان مطلع شوی.»4 در روایت دیگری حضرت فرموده است: «مشاوره کردن باعث میشود اندیشهها و خواستهای پنهانی افراد ظهور پیدا کند.»5
4- هنگامی که مشورت میکنیم، در واقع به شخصیّت طرف مقابل احترام میگذاریم.
از این جهت، مشورت در خانواده بسیار مهم است. مشورت در خانواده به معنای شخصیّت دادن به کسانی است که ما با آنها مشورت میکنیم. اگر با فرزندانمان مشورت گرفتهایم، این نشانهای از شخصیت دادن به آنهاست.
خدای متعال در قرآن کریم در خصوص مشورت در خانواده میفرماید: «فَإن أَرادا فصالاً عَن تَراضٍ مِنها وَ تَشاورَ فَلا جُناحَ عَلیهِما؛ اگر زن و مردی در کانون خانواده، بچه شیرخوارهای دارند و میخواهند او را از شیر باز گیرند، با رضایت متقابل باشد». سپس میفرماید: «از شیر باز گرفتن بچه باید بر اساس یک هماندیشی میان زن و شوهر باشد.»6
«در اختلافهای میان همسران بهترین راه آن است که زن و مرد همفکری کنند و راهی را برگزینند که عقل میپسندد. البته این طبیعی است که هر کسی خواستهها و نظریههای مخصوص به خود را داشته باشد و دو همسر، دارای خواستهها و نظریههای متعارض باشند؛ امّا در بسیاری موارد، همسران میتوانند با همفکری و مشورت، خواستهها و نظریات خود را هماهنگ کنند و از تعارض آنها بکاهند.
بنابراین، بهترین راه حل اختلافات خانوادگی این است که زن و شوهر همفکری صمیمانه و همدلی داشته، خیرخواه یکدیگر باشند، یکدیگر را درک کنند و دربارهدلیلها و نظریات یکدیگر بیندیشند، هوسها و خودخواهیها را کنار گذارند و هر دو به حکم عقل گردن نهند؛ به ویژه که در خانواده مسایلی پیش میآید که ارتباط بسیاری با زن دارد و اگر مرد، خود به تنهایی و بدون توجّه به نظر همسرش، درباره آنها تصمیم بگیرد، مشکلاتی در خانواده به وجود خواهد آمد.»7
مشورت با زنان
از پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم روایت شده است که حضرت با زنان مشورت میکردند؛ ولی بر خلاف نظر مشورتی خانمها عمل میکردند؛ همچون این حدیث: «شَاورُوا النِّساء وَ خالِفُوهِنَّ فَانَّ فِی خَلافِهِنّ بَرکَة؛ با زنان مشورت کنید و هر چه گفتند، بر خلاف آن انجام دهید که در مخالفت با زنان برکت است.»8 وجه و دلیل آن چیست؟
همانطور که میدانید، بیشترین قلمرو جعل و تحریف مربوط به احادیث نبوی میشود؛ بدین معنی که زمینه تحریف دارد. نه اینکه بیشتر احادیثی که از پیامبر نقل میشود تحریف شده باشد. در احادیث رضوی، علوی و همچنین احادیثی که از امام صادق و امام باقر علیهماالسلام نقل شده است، قلمرو جعل و تحریف بسیار کم است.
امّا اگر ثابت شود که این حدیث به واقع از پیغمبراکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است، در این صورت لازم است که آن را در غیر از حوزه و قلمرو خانواده بدانیم و آن را به امور سیاسی و نظامی مربوط بدانیم؛ زیرا زنان به جهت غریزه عاطفی فراوان، میل چندانی به جنگ واجب و دفاعهای ضروری ندارند.
قرآن کریم مسأله تشاور را تأیید میکند. بنابراین سخن پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم باید به قرآن کریم عرضه شود و با این فرض که سخن زن مطلب حقی است، آیا پیغمبر اکرم میفرماید که با این سخن حق مخالفت کنید؟!
حدود مشورت با همسر
طبق روایات معصومین علیهمالسلام مرد باید موافقت همسرش را جلب کند. از طرف دیگر از امیرمؤمنان علی علیهالسلام روایتی داریم که ظاهرا به فرزند گران قدرشان امام حسن علیه السلام فرمودند: از زنان حتی در معروف نیز اطاعت نکن تا مبادا در منکر طمع کنند. وجه جمع بین این دو روایت چیست؟
به طور قطع، در روایاتی که نهی از مشورت با زنان شده است، منظور همه زنان نیست؛ چرا که ما حضرات فاطمه، معصومه، یا زینب سلام الله علیهنّ را در طول تاریخ داشتیم، که نه تنها با آنها مشورت میشد، بلکه به عنوان نمونه، زمام امور ادامه بزرگترین حرکت شیعی بر علیه حکومت وقت، به دست حضرت زینب سلام الله علیها داده شد.
امّا برای فهم دقیق روایت، باید به زمانی که این روایت صادر شده است، توجّه کنیم؛ این روایت در زمانی صادر شده است که هیچ یک از مردان و زنان از تعلیم کافی برخوردار نبودند و این مردان بودند که به علّت اینکه مسائل اقتصادی، اجتماعی، جنگ و... بر دوش آنها بوده است، به صورت تجربی مسائل را فرا میگرفتند و گرنه در شرائط عادی، زنان در خانهها بودند و کمتر در معرض خطرات و مکر دیگران بودند و همچنین اطلاع کمتری از اوضاع نیز داشتند.
البته میتوان از جنبه دیگری هم به روایت نگاه کرد و آن جنبه روانشناسی روحیه زن است؛ همین که زنی بداند از او نظر خواسته میشود، برای احترام گذاشتن به او کافی است، ولو اینکه برخلاف نظر اقدام شود؛ لذا در روایتی از پیامبر صلّی الله علیه و آله آمده است؛ «کان النبی صلّی الله علیه و آله إذا أرَادَ الحَربَ دَعَا نِساءَهُ فَأستَشَارَهُنَّ ثُمَّ خَالَفَهُنَّ؛ عادت پیامبر اینگونه بود که به هنگام جنگ، زنان خود را فرا میخواند و از آنان مشورت میگرفت و بعد هم با نظر آنان مخالفت میکرد.»9
اگر حدیث را با دیدی که در نکته سوم بیان شد نگاه کنیم، در مییابیم زنان پیامبر از جنگ سر در نمیآوردند؛ زیرا در هیچ جنگی شرکت نکرده بودند و اطلاعی از جنگ نداشتند؛ ولی چرا پیامبر نظر آنها را میپرسید؟
شاید به این علت باشد؛ همین که به زنان احترام گذاشته شود و نظر آنها پرسیده شود، از جهت عاطفی، راضی میشوند، ولو اینکه با نظر آنها مخالفت شود.
نباید از این نکته غافل شد که قطعا منظور روایت این نیست که هر چه زنها میگفتند، پیامبر صلی الله علیه و آله بر خلاف آن عمل میکرد؛ چرا که قطعا نظرات زنان مختلف بوده است؛ مثلا یک زن میگفت دفاع از شهر مهم است، دیگری میگفت: حمله به شهرهای آنان بکنیم و... پس در چنین صورتی چطور امکان دارد، پیامبر با زنان خود مخالفت کند؟!
رابطه مشورت و مدیریت
مرز بین مشورت کردن و مدیریت مرد در خانه چیست؟ از یک طرف بحث تشاور را داریم و از طرف دیگر بحث «الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساء»10 و از سوی دیگر فرض بر این است که گاهی مشورت به نتیجه نمیرسد. در چنین شرایطی چه کار باید کرد؟
ذکر این نکته لازم است که همانا مشورت و هماندیشی قبل از تصمیمگیری است. امّا مدیریت به دو گونه است؛ مدیری که استبداد به رأی دارد که همین عامل هلاکت چنین مدیری نیز میشود. امام علی علیهالسلام فرموده است: «مَن استَبِدَ بِرَأیِهِ هَلکَ؛ هر کس به آن چه خودش میاندیشد عمل کند و به نظرات دیگران کاری نداشته باشد، هلاک میشود.»11
ولی گروه دوم، مدیرانی هستند که مشورت میکنند؛ این گونه مدیران موفق خواهند شد. امام رضا علیهالسلام در وصف پدر بزرگوارش امام موسیبنجعفر علیهماالسلام میفرماید: «عقل امام موسیکاظم علیهالسلام که بسیار از عقل مردم برتر بوده است، ولی با این همه عظمت عقلی، چه بسا با غلامی سیاه مشورت میکرد. به حضرت اعتراض میشد که چرا با این سیاه مشورت میکنید؟ حضرت فرمود: چه بسا، خداوند حق را به زبان همین جاری میکند.»12
مدیریت دارای سه مرحله است؛ 1- مرحله طرحریزی 2- مرحله تصمیمگیری 3- مرحله اجرا کردن.
مشورت در مدیریت خانواده، در مدیریت اجتماع، سیاست و فرهنگ در مرحله طرحریزی است؛ یعنی هنگامی که مسأله طرح میشود و مورد پژوهش و تحقیق قرار میگیرد، مشورت، هماندیشی و کمک از فکر و ایده دیگران در این مرحله صورت میگیرد.
مدیر، بعد از مشورت و هماندیشی تصمیمگیری میکند؛ بدین معنی که او عقیده و نظر بهتر و برتر را انتخاب میکند و بعد از آن همان تصمیم را اجرائی و عملیاتی خواهد کرد.
بنابراین، مدیریت خواه در خانواده و خواه در مدیریتهای خرد و کلان اجتماعی، دارای سه مرحله است و مشورت و هماندیشی، مربوط به مرحله طرحریزی یک مسأله است. از اینروست که پیغمبراکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم با دیگران مشورت میکردند، امّا بعد از طرح، خودشان تصمیمگیری و اجرا مینمودند.
نتیجه
مشورت در موارد مختلف متفاوت است؛ نه میتوان گفت مشورت به طور کلی ممنوع است و نه میتوان گفت که به طور کلی جایز است؛ بلکه باید قائل به تفصیل شد؛ بدین معنی که در بعضی از موارد فقط قول و نظر زنان حجت است؛ مانند مسائلی که در خصوص زنان است.
درباره مسأله رضاع، در سوره بقره داریم که زن و شوهر اگر تصمیم گرفتند فرزند را شیر ندهند، با یکدیگر در این باره مشورت کنند. این صریح قرآن است که در این مورد زن و شوهر باید با هم مشورتی داشته باشند؛ «فَإن أَرادا فصالاً عَن تَراضٍ مِنها وَ تَشاورَ فَلا جُناحَ عَلیهِما.»13
لذا شاید آن مواردی که مشورت با زنان منع شده است، مسائلی است که مربوط به زنان نیست و در آن تخصص ندارند. بنابراین در مواردی، نیاز است که با زنها مشورت شود و در جاهایی که در تخصص زنان نیست، نیازی به مشورت نیست؛ زیرا مانند آن میماند که انسان در ساختمان سازی با یک پزشک و جراح قلب مشورت کند؛ به طبع جای مشورت نیست.
منبع:
[1]. بحارالانوار، ج18، باب163، ص382
[2]. غررالحکم، ج1، ص587
[3]. غررالحکم، ج1، ص585
[4]. همان
[5]. خانواده پویا، ج5، ص88
[6]. بقره، آیه233
[7]. اخلاق در قرآن، محمدتقی مصباح یزدی، ج3، ص79
[8]. بحارالانوار، ج103، ص262
[9]. کلینی، ج5، ص518
[10]. نساء، آیه34
[11]. نهجالبلاغه، ج18،ص382
[12]. خانواده پویا، ج5، ص92
[13]. بقره، 233
[1]. بحارالانوار، ج18، باب163، ص382
[2]. غررالحکم، ج1، ص587
[3]. غررالحکم، ج1، ص585
[4]. همان
[5]. خانواده پویا، ج5، ص88
[6]. بقره، آیه233
[7]. اخلاق در قرآن، محمدتقی مصباح یزدی، ج3، ص79
[8]. بحارالانوار، ج103، ص262
[9]. کلینی، ج5، ص518
[10]. نساء، آیه34
[11]. نهجالبلاغه، ج18،ص382
[12]. خانواده پویا، ج5، ص92
[13]. بقره، 233
عقیل مصطفوی
975/702/ر
ارسال نظرات