۲۱ فروردين ۱۳۹۲ - ۱۰:۲۱
کد خبر: ۱۶۱۱۶۵

فضیلت زیارت فاطمه ى زهرا

خبرگزاری رسا _ کارشناسان شبکه ها ی وهابی مدعی شدند روایتی از کتب تشیع برای فضیلت زیارت فاطمه ى زهرا (س) وجود ندارد.
فضيلت مزار و زيارت فاطمه ى زهرا

به گزارش سرویس مانیتورینگ خبرگزاری رسا، کارشناسان شبکه های وهابی وصال حق و نور در برنامه هایی جداگانه در مورد حضرت فاطمه زهرا (س) مدعی شدند روایتی در کتب تشیع برای فضیلت زیارت فاطمه ى زهرا (س) وجود ندارد.
در منابع حدیثی شیعه روایات زیادی در فضیلت زیارت فاطمه زهرا (س) وجود دارد که برای اختصار به چند حدیث بسنده می کنیم.
حدیث اول:
حضرت صادق (ع) مى فرماید: رسول الله (ص) فرمود:
«ما بین قبرى و منبرى روضه من ریاض الجنه، و منبرى على ترعه من ترع الجنة؛
میان مزار و منبرم، باغى از باغهاى بهشت است، و منبرم بر درى از درهاى بهشت واقع است».
سپس امام صادق (ع) فرمود:
«لان قبر فاطمه علیهاالسلام بین قبره و منبره، قبرها روضة من ریاض الجنه، و الیه ترعه من ترع الجنه؛
زیرا مزار فاطمه (س) میان قبر و منبر واقع است، مزار وى باغى از باغهاى بهشت، و به سوى آن باغ درى از درهاى بهشت گشوده شده است».
بیان:
آیت الله سعادت پرور در تفسیر «ترعه»و «روضه » می فرماید:ممکن است مراد از این تعبیر، عظمت آن مکان به لحاظ عظمت معنوى رسول اکرم (ص) و فاطمه (س) باشد. و ممکن است به جهت عظمت معنوى و باطنى فاطمه (س) باشد، زیرا آن حضرت و اولادش موجب بهشت رفتن امت مى شوند. در واقع به وسیله رسول اکرم (ص) باغهاى بهشت بدست مى آید، و فاطمه (س) و اولادش طریق رسیدن به این باغها هستند و به وسیله شوهرش على (ع) هم در آنها گشوده مى شود.
به لحاظ ظاهرى و در خارج هم، چنین است که اگر على (ع) نبود، فاطمه (س) کفو و همتایى نداشت و اگر این دو نبودند، ائمه معصومین (س) نبودند. و اگر آنها نبودند از رسول اکرم (ص) آثارى نمى ماند تا کسى بتواند به بهشت راه یابد.
احتمال دیگر در معناى روایت اینکه ممکن است مراد، مقام شفاعت فاطمه (س) باشد.

( برای مطالعه بیشتر به فصل نهم کتاب جلوه نور آیت الله سعادت پرورمراجعه شود.)


حدیث دوم:
در«بحارالانوار، ج 100، ص 193، روایت 5» از زبان یونس بن یعقوب آمده است: به امام صادق (ع) عرض کردم: نماز گزاردن در خانه فاطمه (س) افضل است یا در روضه؟ فرمود:
«فى بیت فاطمه علیهاالسلام.»
در خانه ى فاطمة (س).
در روایت دیگری در «بحارالانوار، ج 100،ص 191، باب 5، روایت 1» می خوانیم:
از امام رضا (ع) درباره ى مزار فاطمه (س) سوال مى شود و حضرت مى فرماید: در خانه اش مدفون گشت، و چون بنى امیه مسجد را توسعه دادند، خانه فاطمه (س) در مسجد قرار گرفت.


حدیث سوم:
امام صادق به نقل از پدر بزرگوارش (ع) از جابر بن عبدالله انصارى در «بحارالانوار، ج 43، ص 58،روایت 50»
مى فرماید:... رسول الله (ص) در فضیلت زیارت فاطمه (س) فرمود:
«فمن زارنى بعد وفاتى، فانکما زارنى فى حیاتى، و من زار فاطمه فکانما زارنى، و من زار على بن ابى طالب، فکانما زار فاطمه...؛
هر کس بعد از وفاتم مرا زیارت کند، گویا در حال حیاتم زیارت نموده، و هر که فاطمه (س) را زیارت کند، مثل این است که مرا زیارت نموده، و هر کس على بن ابى طالب (ع) را زیارت کند، مثل آن است که فاطمه (س) را زیارت کرده است...


حدیث چهارم:
عریضى در «بحارالانوار، ج 100، ص 194، روایت 11» مى گوید: روزى امام باقر (ع) به ما فرمود: اگر نزد مزار جده ات فاطمه (س) رفتى، بگو:
«یا ممتحنه امتحنک الله الذى خلقک قبل ان یخلقک، فوجدک لما امتحنک صابره، و زعمنا انا لک اولیاء و مصدقون، و صابرون لکل ما اتانا به ابوک، و اتانا به وصیه، فانا نسالک ان کنا صدقناک الا الحقتنا بتصدیقنا لهما، لنبشر انفسنا بانا قد طهرنا بولایتک!؛
اى خانم امتحان شده اى که خداوند تو را پیش از خلقت (مادى) ات امتحان نمود، و تو را در آن شکیبا یافت، ما گمان مى کنیم که دوستداران توایم و (مقام و عظمت تو در نزد خدا را) باور داریم، و بر تمام آن چه پدر بزرگوارت و وصى و جانشین او آورده استقامت مى ورزیم، لذا از تو درخواست مى کنیم که اگر ما واقعاً تو را تصدیق نموده ایم، ما را به خاطر این تصدیق به پدر بزرگوارت و جانشینش ملحق نمایى، تا ما به خود مژده دهیم که حقیقتا به ولایت تو پاکیزه گشتیم.

بیان:
زیارات براى آن حضرت بیش از این ذکر شده و اکثر مضامین آنها منطبق با روایاتى است که در فضائل وى آمده، و یا در مورد ظلمهایى است که بر او رفته ، در اینجا به این زیارت که مطلب قابل توجهى در فضیلت آن بانوى بزرگ دارد، اکتفا مى کنیم و خوانندگان محترم را به برخى از نگات آن توجه مى دهیم:
1-جمله ى «یا ممتحنه امتحنک الله الذى خلقک قبل ان یخلقک» به هر کدام از احتمالات ذیل معنا شود، خلقتى غیر از خلقت مادى را اثبات مى کند.
احتمال اول: اینکه: ظرف «قبل» در جمله، متعلق به «خلقک» باشد، که به این ترتیب معناى این قسمت از زیارت این گونه مى شود: اى کسى که مورد امتحان الهى واقع شدى و خداوند تو را امتحان کرد و در آن صابر یافت، خداوندى که تو را پیش از خلقت مادى در عوالم نورى آفرید.
به این معنا، این جمله فقط خلقتى غیر از خلقت مادى را اثبات مى کند، و دلالتى ندارد که امتحان آن حضرت و صبر بر آن در عوالم غیر عالم مادى بوده است.
احتمال دوم آن است که: ظرف «قبل» متعلق به «امتحنک» باشد، به این ترتیب معناى جمله این گونه مى شود: اى کسى که مورد امتحان الهى واقع شدى، و خداوند پیش از آنکه تو را در عالم مادى خلق نماید، امتحانت کرد و تو را صابر یافت و سپس در عالم مادى خلق نمود. بنابراین احتمال، ممکن است مراد از «قبل» در «قبل ان یخلقک» عالم برزخى آن حضرت بوده و امتحان در آنجا واقع شده باشد، چنانکه آدم ابوالبشر (ع) هم در آنجا در معرض امتحان الهى واقع شد،. و لى گویا بنابراین معناى دوم، احتمال قوى آن است که بگوییم: مراد از «قبل»در «قبل ان یخلقک» عالم نورى و تمثلى آن حضرت است، و این امتحان در آنجا صورت گرفته است.
در اینجا این سوال مطرح مى شود که: امتحان الهى در عوالم نورى و تمثلى و یا برزخى چگونه بوده است؟ و مراد از آن چیست؟ و آیا امتحان جز با دار تکلیف و عالم ماده سازگار است؟
در جواب باید گفت: اینکه نحوه ى امتحان چگونه بوده براى ما معلوم نیست، ولى مسلما در هر عالم باشد باید مناسب با همان عالم بوده باشد. در دار تکلیف و عالم مادى به تناسب خود، و در عوالم نورى و یا برزخى به تناسب خود. و براى مخلصین (به فتح لام) به طریقى، و براى غیر مخلصین به طریق دیگر. اما شاید بتوان گفت: امتحان الهى در خلقت نورى همان پیمان و «عهد عبودیتى» باشد که خداوند از فرزندان آدم (ع) گرفت، چنانکه مى فرماید:
«الم اعهد إلیکم یا بنى ادم، ان لا تعبدوا الشیطان، انه لکم عدو مبین، و ان اعبدونى، هذا صراط مستقیم».«یس: 60.»
اى فرزندان آدم، آیا از شما عهد و پیمان نگرفتم که شیطان را بندگى نکنید، که وى دشمن آشکار شماست. و مرا بندگى کنید که این صراط مستقیم و راه راست است. و یا ممکن است: مراد، امتحان الهى باشد که به صورت «اخذ میثاق» از فرزندان آدم (ع) بوده است، چنانکه در آیه 172 سوره اعراف مى فرماید:
«و اذ اخذ ربک من بنى آدم من ظهورهم ذریتهم، و اشهدهم على انفسهم: الست بربکم؟ قالوا: بلى»
و هنگامى که پروردگارت از صلب فرزندان آدم، ذریه و نسل آنها را برگرفت و آنها را بر خود گواه ساخت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: بله. و نیز ممکن است: مراد از امتحان الهى، همان «میثاق غلیظ» و پیمان محکمى باشد که از عده اى از انبیاى برجسته و یا از همه انبیا گرفته شده، و از حضرت فاطمه (س) نیز به لحاظ قرین بودن با انبیا و یا با انبیاى برجسته، اخذ شده باشد، چنانکه در آیات 7 و 8 سوره احزاب مى فرماید:
«و اذ اخذنا من النبیین میثاقهم و منک و من نوح و ابراهیم و موسى و عیسى بن مریم، و اخذنا منهم میثاقا غلیظا، لیسئل الصادقین عن صدقهم، و اعد للکافرین عذابا الیما».
و هنگامى که از پیامبران عهد و میثاق گرفتیم و هم از تو و از نوح و ابراهیم و موسى و عیسى بن مریم، از همه پیمان محکم گرفتیم، تا خداوند از راستگویان از گفتار صدقشان باز پرسد، و براى کافران عذاب دردناک آماده کند.
بالاخره، شاید بتوان گفت: موضوع عهد عبودیت (الم اعهد الیکم..)، و گرفتن میثاق مطلق از تمامى فرزندان آدم (ع) و اخذ میثاق از انبیا، یک پیمان نیست، بلکه سه پیمان جداگانه است، و گویا هر کدام از آنها در عالم و خلقتى از مراحل خلقت نورى بوده است، والله اعلم.
در هر حال، بیانات فوق به یک سوى امتحان اشاره دارد، و سوى دیگر که جلوه ى خارجى امتحان است در عالم ماده واقع مى شود، و در قیامت نیز از نتیجه ى آزمایش سوال مى گردد.
2- معناى جملات دیگر این زیارتنامه «زعمنا انا لک اولیاء...» این است که: تو در امتحان خود صابر بودى، ما هم گمان مى کنیم از دوستان توییم و از جمله تصدیق کنندگان تو و از صابران بر ولایت و اوامر پدر بزرگوارت رسول اکرم (ص) و وصى او، على (ع) هستیم. از تو درخواست مى کنیم، اگر به راستى تو را تصدیق کرده ایم، ما را به واسطه این تصدیق به ایشان ملحق کنى، تا به خود بشارت دهیم که ما به واسطه ولایت شما پاکیزه گشته ایم و ولایت خود را خالص کرده ایم. گویا بدون ولایت فاطمه (س) ، ولایت ما به رسول اکرم (ص) و على (ع) پاکیزه و کامل نمى گردد./9161/خ

ارسال نظرات