عملیاتی که راهی برای برگشت نداشت
به گزارش خبرگزاری رسا، در دومین گام از معرفی مناطق عملیاتی جنوب کشور به منطقه عملیاتی یادمان فتح المبین یا همان دشت عباس رسیدیم.
شهر فتح المبین که پیش از این نامش شهر سرخه (صرخه) بود و سپس تغییر نام پیدا کرد از توابع بخش فتح المبین و شهر شوش است. این شهر به سبب مجاورتش با یادمان شهیدان عملیات فتحالمبین نامش را فتحالمبین گذاشتند.
منطقه عملیاتی فتح المبین یکی از مناطق استراتژیک شهرستان شوش در دوران دفاع مقدس بود که این منطقه عملیات غرور آفرین فتح المبین را در خود دیده است و امتداد جاده آن به سایت های رادار چهار، پنج و ارتفاعات ابوسلبی خات و رودخانه رفاعیه می رسد.
در نخستین روزهای جنگ، دشمن تا پشت رودخانه کرخه جلو آمد و در حاشیه کرخه که مشرف به شهر شوش و جاده اندیمشک اهواز بود مستقر شد.
حضور رزمندگان اسلام در این جبهه، با شکل گیری خط دفاعی و اجرای عملیاتی تحت عنوان امام مهدی(عج) در سال 1360، مقدمه اجرای عملیات فتح المبین شد.
اگر تپهها و وادیهای این سرزمین زبان داشت از حماسههای فرزندان این سرزمین میگفت؛ از پل ناجیان که عبور میکنی به شیارهای معروفی میرسی که ماههای نخست جنگ شاهد حماسههای بسیار بودند: شیار شیخی، شیار المهدی و شیار شلیکا.
سایتهای چهار و پنج که قبل از انقلاب بنا شده بودند، بهترین ارتفاع منطقه بودند و مسلط بر عراق و ایران. عراق همان اوایل جنگ دست گذاشت روی این ارتفاعات و آنها را از ما گرفت و با استفاده از موقعیت و ارتفاع همین سایتها بود که راحت دزفول، اندیمشک، شوش و جاده اندیمشک به اهواز را با موشک زمین به زمین میزد.
تازه از این موقعیت میشد پرواز هواپیماها را هم کنترل کرد، چشم منطقه اینجا بود. صدام هم خیلی مواظب بود که آن را از دست ندهد. آن قدر نیرو برای محافظت از این منطقه آورده بود که با غرور میگفت: اگر ایرانیها سایتها را بگیرند، کلید بصره را هم به آنها میدهم.
دو روز از فروردین 61 گذشته بود که عملیات فتحالمبین کلید خورد. در استخاره محسن رضایی برای آزاد سازی این مناطق سوره فتح آمد و نام عملیات فتحالمبین گذاشته شد. رمزش را هم گذاشتند: یا فاطمة الزهرا سلام الله علیها.
در مرحله نخست عملیات تعدادی از نیروهای اسلام که قصد رخنه به سنگرهای دشمن در شیارهای المهدی، شیخی و شلیکا را داشتند با سنگرهای کمین دشمن درگیر شدند که منجر به شهادت تعدادی از رزمندگان شد.
چون عراق هوشیار بود مرحله نخست را دوام آورد؛ حتی حمله هم کرد و تعدادی از نیروهای ما را اسیر گرفت؛ مرحله نخست، خدا ما را نجات داد و فتح خدا آغاز شد.
مرحله دوم و سوم عملیات، عراقیها چنان ضربهای خوردند که راهی جز فرار نداشتند. آنها انتظار نداشتند که ایرانیها به این قوت جلو بیایند و به پادگان عینخوش برسند که دیگر برای آنها جای ماندن نبود.
هفت روز از فروردین 61 گذشته بود که سایت دست رزمندگان اسلام بود؛ اما صدام به وعدهای که داده بود هیچ وقت عمل نکرد و این برای او درس عبرتی نشد که دیگر خط و نشان نکشد.
در خرمشهر هم همین حرفها را زد؛ ولی دو ماه بعد از این آنجا را هم مفتضحانه رها کرد و رفت تا دیگر جرأت نکند وعده و وعید بدهد.
در فتحالمبین، عراقیها به گونهای غافلگیر شدند که اسناد و مدارک و چمدانهای محرمانه بسیاری از خودشان جا گذاشتند و رفتند. ماشینهایشان که در گل گیر میکرد رها میکردند و پا به فرار میگذاشتند. اگر ما در طول جنگ ده کامیون سند از عراق گیرمان آمده باشد، نه کامیون آن در همین منطقه فتحالمبین بود.
اگر فتح خدا نبود و اگر ما در فتحالمبین پیروز نمیشدیم، با پنج عملیات هم نمیشد، این زمینهای بزرگ و سایتها را آزاد کرد؛ چرا که عراقیها تا این مرحله حالت هجومی داشتند. از این عملیات به بعد، عراقیها دست و پایشان را جمع کردند؛ میدان مین گستردند و مجبور شدند به لاک دفاعی بروند.
امروز به یادبود شهیدان این منطقه، یادمان زیبایی ساختهاند تا شاید تو بتوانی در فضای همان روزها قدم بزنی. شیارهای کوچه مانندی که آهسته تو را از خود عبور میدهد تا آرام آرام دلت نرم شود و آشتی کنی با هر آنچه از یاد بردهای آشتی کنی، با آنانی که آرام آرام از کنار همه زیباییهای دنیای فانی گذشتند تا به زیبایی مطلق برسند.
فتح المبین در دوران دفاع مقدس قدمگاه دلیر مردان بی ادعایی بود که جان خود را در طبق اخلاص قرار دادند و برای سرافرازی ایران اسلامی و حمایت از امام خود در برابر گلوله ها، خمپاره ها و موشک های آمریکایی، صهیونیستی و آلمانی سینه سپر می کردند.
یادمان فتح المبین در تاریخ 11/9/89 مردی بزرگ از جنس نور را در خود دید، مردی که در دوران هشت سال دفاع مقدس با اینکه عالی ترین مقام کشور یعنی رییس جمهور بود ولی با لباس های خاکی رزمندگی در میان رزمندگان و نیروهای حضور پیدا می کرد.
بله؛ رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای در تاریخ یازدهم فروردین سال 89 جهت بازدید از مناطق عملیاتی جنوب در سفری سرزده و محرمانه به استان خوزستان عزیمت کردند و در منطقه عملیاتی فتح المبین حضور پیدا کردند.
کاروان های راهیان نور که در این منطقه حضور داشتند فکرش را هم نمی کردند که روزی رهبر معظم انقلاب را در این منطقه زیارت کردند.
حضور یگان های امنیتی و بازرسی از کاروان های راهیان نور واهمه ای در دل زائران منطقه فتح المبین انداخت که نکند قرار است در این مکان اتفاقی ناگواری رخ دهد.
جایگاهی را تدارک دیدند و کاروان های راهیان نور در زیر این جایگاه نشستند و منتظر شدند تا ببینند چه کسی قرار است بیاید که آنها را در زیر آفتاب سوزان خوزستان نگه داشته اند.
وقتی مقام معظم رهبری در جایگاه ویژه جهت سخنرانی حضور پیدا کردند ناگهان ندای تکبیر به آسمان بلند شد و با عشق، ارادت و گریه های عاشقانه از رهبر خود در این مکان مقدس استقبال کردند.
فتح المبین در دوران دفاع مقدس قدمگاه مردان بزرگی بوده است اما این حماسه باز هم برای فتح المبین تکرار شد و در یازدهم فروردین 91 بار دیگر فتح المبین قدم مردی بزرگ و نورانی را در خود دید.
پس از آن اتفاق همواره یادمان فتح المبین یکی از مناطق پر جمعیت عملیاتی جنوب است؛ چراکه کاروان های راهیان نور بار دیگر منتظر این هستند که رهبرشان را در این سرزمین زیارت کنند./9461/د101/س