بزرگترین مشکل تصوف معاصر آنست که این پدیده اصولاً تصوف نیست

در نوشتارهای پیشین که در پی ارائه تعریفی از تصوف بودیم، تصوف جدید را با تصوف قدیم متفاوت یافتیم و چنان که گفتیم، تصوف جدید(قرن ده به بعد) را شاید تنها بتوان از راه برشمردن ویژگیها و تحولات آن متمایز ساخت.
وجه تمایز متصوفه قدیم و جدید
نکته مهم در اختلاف میان تصوف قدیم و جدید، که سبب تعریف پذیری آن و عدم تعریف پذیری در این میگردد، آن است که تصوف قدیم دارای مؤلفههای مشخص و نظاممند عملی و نظری است که با ابزار علمی به پژوهش پیرامون آنها میتوان پرداخت و به رد یا اثبات تک تکشان حکم کرد. گزارههایی چون وحدت وجود، سماع، شاهدبازی، ولایت، مقامات، شطح، ریاضت، مستنبطات و...
اما تصوف جدید از این ویژگی اساسی بیبهره است و پوستی ضخیم را میماند که از مغز تهی است. از دوره قاجار به بعد و با ابزار شدن تصوف در دست حاکمیت مرتجع و خود باخته قاجاریه از یکسو و گروههای سیاسی مختلف زاویه دار با مبانی دینی و مذهبی از جمله جریان فراماسونری از سوی دیگر، حیات تصوف را میتوان پایان یافته دانست و از فرقههای صوفیه، به عنوان فرقههای مدرن سیاسی یاد کرد. «فرقههای صوفیانه که از قرن نهم به بعد با از دست دادن عناصر توانمند نظری، مراحل افول را طی میکردند، به مرور در معرض نفوذ عناصر سیاسی ماسونی و گاه سرویسهای جاسوسی دنیای غرب قرار گرفتند و ادامه این جریان تا آنجا پیش رفت که خانقاه صفی علیشاه، جایگاه لژ اخوت شد. بلکه از متن این تحرکات فرقهای و سیاسی، دین و آیین جدیدی به اسم بابیت و بهائیت ظهور کرد». (1)
انحرافات تصوف جدید
بیهویتی تصوف و دور شدن از آرمان تصوف قدیم در صد ساله اخیر، به ویژه پس از انقلاب اسلامی، شدت بیشتری یافت. به گونهای که پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، چنان که پیشتر نیز گفته شد، کانونهای استکبار از تصوف برای هجوم نرم علیه ایران اسلامی بهره بردند و فرقههای متعدد صوفیه با حمایت مالی این قدرتها، کالای بدلی مناسبی به جای معنویت حقیقی تشیع، ارائه کردند و بر اساس تاکتیک مذهب علیه مذهب، که همواره جریان باطل در تقابل با جبهه حق، از آن سود میجست، در میان مسلمانان ایران، رواج دادند.
«پارهای از فرقههای معاصر تا آن جا پیش رفتند که در دوران دفاع مقدس و حمله عراق بر ضد ایران، جوانان را از دفاع و حراست از مرزهای کشور باز میداشتند و در پنهان، با فراماسونرهای جاسوس و خیانتکار غربگرا، ارتباط پیدا میکردند. بنده شاهد انحراف بسیاری از مردم و جوانان بودم که با وعدههای مادی یا معنوی، به چه بدبختیهایی مبتلا شدند و زندگی خانوادگی آنها ویران گشت». (2)
این ارتباط و هماهنگی جریانهای درویشی با سران استکبار پس از انقلاب، در قالبهای متعددی ظهور یافت که به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
ـ دعوت مردم به انزوا، به نام عرفان و درویشی و حضور نیافتن در صحنههای اجتماعی و دفاع از آرمانهای انقلاب.
ـ جذب و سازماندهی نیروهای معاند نظام و روحانیت و تزریق هویتی جدید به آنها برای جذب مردم.
ـ راهاندازی خانقاههای متعدد و مطرح کردن آنها در برابر مساجدی که به تعبیر امام خمینی(ره)، سنگرند.
- ارائه تصویری متحجرانه و ظاهرگرایانه از عالمان دین و مراجع تقلید و کمرنگ کردن جایگاه مرجعیت به عنوان پایگاه اصلی نشر معارف اصیل اسلامی.
- ارائه تصویری متفاوت از عرفان و معنویت شیعی، بر اساس تعالیم منحرف صوفیانه و ترویج آن در برابر عرفان انقلابی امام(ره).
ـ حضور فعال در کنار جریان فتنه، قبل و پس از انتخابات 88 و حمایت انسانی و رسانهای و تبلیغاتی از فرقه سبز که امروزه سایتها و رسانههای این فرقهها را میتوان به روشنی تریبون گروهکهای ضد ایرانی براندازان داخلی و خارجی دانست.
ـ حضور اثرگذار در مجامع ضد جمهوری اسلامی در غرب و تلاش برای تحقق فشار استکبار بر نظام اسلامی، در قالب نهادهای حقوق بشر غربی و در کنار بهائیان، گروهک رجوی و...
ـ درگیری فیزیکی با مردم انقلابی در برخی نقاط کشور، ازجمله قم، بروجرد، کوار و...، و سوء استفاده رسانهای برای مخدوش کردن چهره نظام اسلامی. جالب آن جاست که در این درگیریها، شیوه های نخ نمای خود زنی و خود شیونی و مظلوم نمایی، در بیشترین حجم از سوی فرقه داران مورد استفاده قرار میگیرد. به عنوان نمونه میتوان اشاره کرد که درگیری فرقه گنابادی در شهرستان بروجرد با مردم، از آنجا آغاز شد که به دنبال آن که چند تن از فضلای این شهر چهار بار به صورت کتبی و شفاهی بزرگان این فرقه را به مناظره دعوت نمودند(اسناد آن موجود است)، دراویش چند تن از جوانان متدین را در داخل خانقاه خود به گروگان گرفته و به ضرب و شتم شدید و توهین به آنها پرداختند؛ که این افراد پس از چند ساعت با وساطت مسئولان شهری آزاد شدند و پس از آن نیز باز ابتدا این دراویش بودند که به دستور بزرگان خود، به اجتماع مردمی که در اعتراض به ماجرای گروگان گیری تشکیل شده بود، با سنگ و آجر و... هجوم بردند و قریب به صد نفر از مردم را مجروح ساختند.
ـ فعالیت علیه نظام اسلامی و مرجعیت دینی شیعه در فضای مجازی به طور گسترده و شبکهای.
- و...
پناهنده شدن سران دراویش به خارج
جالب آن جاست که بسیاری از رهبران و نمایندگان این فرقهها، پس از پیروزی انقلاب به خارج از کشور گریخته و پیروان خود را از راه دور و از کشورهایی چون انگلیس، کانادا، آمریکا و... سلوک معنوی داده و اتباع این فرقهها، بیخبر از آن همه تأکیدات مشایخ گذشته، به استفاده از نفس پیر و لزوم ملازمت و تحت نظارت همیشگی پیر بودن در سلوک عرفانی، نوارهای ضبط شده وی را گوش میدادند و یا اخیراً از طریق شبکه مجازی اینترنت، مقامات سبعه و اسفار اربعه عرفانی را طی مینمایند!
در واقع شاید بتوان گفت که بزرگترین مشکل تصوف معاصر آن است که این پدیده اصولاً تصوف نیست.
گفتن این نکته لازم است که مناسبات فرقههای صوفیه معاصر با دربارهای قاجار و پهلوی، از نکات مبهم و تاریک تاریخ این فرقههاست که به خوبی میتواند نمایانگر ماهیت درونی آنها باشد. مسئله ای که کمتر بدان پرداخته شده است و به یاری حق، ما در نوشتارهایی مستقل خواهیم کوشید که از این منظر نیز به پدیدههای فوق نگاهی بیندازیم.
کارشناس ارشد تصوف حجت الاسلام محمد رضا لایقی
/922/م7/ر
پینوشتها:
1.حمید پارسانیا، عرفان و سیاست، ص 19. ن ک: دنباله جستجو در تصوف ایران، ص 340.
2.عبدالحسین خسرو پناه، جریانشناسی ضد فرهنگها، ص 436 437.