۲۲ مهر ۱۳۹۱ - ۲۱:۲۹
کد خبر: ۱۴۲۵۱۵

انکار فضایل حضرت زهرا از سوی وهابیت

خبرگزاری رسا ـ محمد انصاری مدیر شبکه وهابی وصال حق گفت: حضرت زهرا(س) فضیلتی نسبت به صحابه دیگر ندارد و در منابع اهل سنت فضیلتی برای ایشان نیامده است.
حضرت زهرا

به گزارش سرویس مانیتورینگ خبرگزاری رسا، محمد انصاری مدیر شبکه وهابی وصال حق در برنامه«آن روی سکه» گفت: حضرت زهرا(س) فضیلتی نسبت به صحابه دیگر ندارد و با بررسی منابع اهل سنت، ما هیچ روایتی در مورد فضیلت حضرت زهرا(س) نداریم.

بر اساس این گزارش، این در حالی است که در منابع اهل سنت روایت‌های زیادی در فضیلت حضرت زهرا(س) وارد شده که در بسیاری از آنان تصریح شده است که فاطمه زهرا(س) افضل زنان جهان است.

به عنوان نمونه در«مستدرک الصحیحین، جلد 2، صفحه 497» سخنی است که پیغمبر اکرم(ص) آن را به تعبیرات مختلف بیان فرموده است: «اِنَّ اَفْضَلَ نِساءِ اَهْلِ الْجَنَّه خَدیجَهُ بِنْتُ خُوَیْلِد، وَ فاطِمَهُ بِنْتُ مُحَمَّد، وَ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرانَ، وَ آسِیَهُ بِنْتُ مُزاحِم؛ برترین زنان بهشت خدیجه دختر خویلد، و فاطمه دختر محمّد، و مریم دختر عمران، و آسیه دختر مزاحم(همسر فرعون)».

نخستین سنگ بنای وجود انسان، انعقاد نطفه اوست، چرا که به هر حال نطفه است که قسمت مهمی از ارزش‌های وجودی انسان را در بر دارد، و به همین دلیل در روایات اسلامی دستورهای زیادی وارد شده که این سنگ زیر بنا درست نهاده شود.

هنگامی که به تاریخ زندگی بانوی اسلام فاطمه زهرا(س) مراجعه می‌کنیم می‌بینیم او در این زمینه یک وضع استثنائی دارد که در بین شخصیت‌های بزرگ جهان اعم از مرد و زن بی نظیر است، بهتر است این سخن را از زبان پیغمبر اکرم(ص) بشنویم: ابن عباس می‌گوید« پیغمبر اکرم(ص) زیاد فاطمه(س)را می‌بوسید، روزی عایشه عرض کرد چرا شما زیاد فاطمه(س)را می‌بوسید؟ رسول خدا(ص) فرمود: (این دلیلی دارد) در شب معراج هنگامی که جبرئیل مرا وارد بهشت کرد، از تمام میوه‌های بهشتی به من داد، و از عصاره آنها نطفه فاطمه(س)در رحم خدیجه منعقد شد».

در ادامه این مطلب در«ذخائر العقبی، صفحه 36» آمده است: «فَاِذَا اشْتَقْتُ لِتِلْکَ الثِّمارِ قَبَّلْتُ فاطِمَةَ فَاَصَبْتُ مِنْ رائِحَتِها جَمِیعَ تِلْکَ الثِّمارِ الَّتی اَکَلْتُها؛ هنگامی که مشتاق آن میوه‌های بهشتی می‌شوم، فاطمه را می‌بوسم و از بوی او بوی تمام آن میوه‌ها را که در آن شب خوردم استشمام می‌کنم».

 درحدیثی دیگر در«مستدرک الصحیحین، جلد 3، صفحه154» از زبان عایشه آمده است که می‌گوید: «ما رَاَیْتُ اَحَداً اَشْبَهَ کَلاماً وَ حَدِیثاًمِنْ فاطِمَهَ بِرَسُولِ اللهِ(ص) وَ کانَتْ اِذا دَخَلَتْ عَلَیْهِ رَحَّبَ بِها، وَ قامَ اِلَیْها، فَاَخَذَ بِیَدِها فَقَبَّلَها، وَ اَجْلَسَها فِی مَجْلِسِهِ؛ من هیچ کس را در سخن گفتن از فاطمه شبیه تر به رسول خدا(ص)ندیدم، هنگامی که وارد بر پدر می‌شد به او خوش آمد می‌گفت، و در برابر دخترش فاطمه بر می‌خاست، دست او را می‌گرفت و می‌بوسید، و او را در جای خود می‌نشاند».

همچنین «صحیح ترمذی، جلد 2، صفحه 319»  از پیغمبر اکرم(ص)نقل می‌کند که فرمود: «اِنَّما فاطِمَهُ بَضْعَهٌ مِنِّی یُؤْذِینِی ما آذاها وَ یَنْصَبُنِی ما نَصَبَها؛ فاطمه پاره تن من است، آنچه او را آزار دهد مرا آزار می‌دهد و آنچه او را به زحمت افکند مرا به زحمت می‌افکند».

بدیهی است علاقه پدر و فرزندی هرگز نمی‌تواند چنین پدیده ای را توجیه کند، زیرا پیغمبر به عنوان «رسول الله» چیزی را اراده نمی‌کند جز آنچه خدا اراده کند، و هماهنگی خشنودی و رضای فاطمه با خشنودی و رضای خدا و پیامبر دلیلی جز محو اراده او در اراده و خواست خدا ندارد.

این نکته نیز شایان دقت است که معمولا جمله «فاطِمَهُ بَضْعَهٌ مِنِّی» را به معنای فاطمه پاره تن من است، تفسیر و ترجمه می‌کنند، در حالی که در این جمله سخنی از تن در میان نیست، بلکه مفهوم حدیث این است که فاطمه(س) پاره‌ای از وجود و هستی پیامبر(ص) است، هم از نظر جسمی و هم روحی، در خود روایات نیز شاهد بر این معنا داریم که به خواست خدا خواهد آمد.

ابن حجر و دیگران در روایتی که در«الصواعق المحرقه، صفحه 109» از پیغمبر اکرم(ص) نقل کرده اند: هنگامی که از سفر باز می‌گشت نخست به سراغ دخترش فاطمه زهرا(س) می‌آمد، و مدتی نزد او می‌ماند، در یکی از این دیدارها پیامبر متوجه شدند که فاطمه زهرا(س) دو دستبند از نقره و همچنین یک گردنبند و دو گوشواره همراه داردو پرده ای بر در اطاق آویزان کرده است.

با دیدن این منظره پیامبر از اطاق  بیرون آمد در حالی که آثار غضب در چهره اش نمایان بود، به مسجد  رفت و بر منبر نشست، فاطمه(س) دانست که ناخشنودی پیغمبر(ص) به خاطر همان مختصر زینت است، همه را نزد پدر فرستاد تا در راه خدا صرف کند، هنگامی که چشم پیامبر(ص) به آن افتاد سه بار فرمود«فَعَلَتْ، فِداها اَبُوها»، فاطمه آنچه را که می‌خواستم انجام داد، پدرش به فدایش باد.

شاهد دیگر بر فضیلت حضرت زهرا(س) این است که احمد بن حنبل در«مسند، جلد 6، صفحه 461» و همچنین ابن اثیر در کتاب«اسد الغابة» از امّ سلمه چنین آورده است: وقتی فاطمه(س) به همان بیماری که به وفاتش منتهی گشت، بیمار شد من از او پرستاری می‌کردم، روزی حالتش را از همه روز بهتر دیدم، علی(ع) به دنبال کاری رفته بود، فاطمه(س) به من فرمود«آبی بیاور تا غسل کنم، آب آوردم و او غسل کرد، غسلی که بهتر از آن ندیده بودم»، سپس فرمود«لباس‌های تازه ای برای من بیاور، لباس‌ها را آوردم و به او دادم، و او پوشید».

سپس فرمود: بسترم را در وسط اطاق بیفکن، من این کار را کردم، او دراز کشید و رو به قبله کرد، و دستش را زیر صورتش گذاشت، سپس فرمود: ای ام سلمه!  من الان از دنیا می‌روم(و به ملکوت اعلا می‌شتابم) در حالی که پاک شده ام، کسی روی مرا نگشاید. این سخن گفت و چشم از جهان پوشید!

 این حدیث به خوبی نشان می‌دهد که فاطمه(س) از لحظه مرگش آگاه و با خبر بوده، و بی آن که نشانه‌های آن در او باشد، آماده رحلت از این جهان گشت، و از آن جا که هیچ کس لحظه مرگ را جز به تعلیم الهی نمی‌داند این نشان می‌دهد که از سوی خدا به او الهام می‌شد، آری، روح او با عالم غیب مربوط بود، و فرشتگان آسمان با او سخن می‌گفتند.

به علاوه مطابق روایات گذشته حتی او از مریم دختر عِمران و مادر حضرت عیسی برتر بود، و همین امر در شرافت فضل او کافی است، زیرا قرآن با صراحت می‌گوید: مریم با فرشتگان خدا سخن می‌گفت، آیات متعددی در این زمینه در سوره مریم و آل عمران وجود دارد.

 بنابراین فاطمه(س) دخت گرامی پیامبر اسلام(ص) به طریق اولی باید بتواند با فرشتگان آسمان هم سخن شود، البتّه دلایل علمی و دانش گسترده و فوق العاده آن حضرت در روایات شیعه وضع دیگری دارد که در زندگی نامه های آن بزرگوار بدانها اشاره شده است.

بسیاری از مفسّران اهل سنّت مانند زمخشری و سیوطی در ذیل سوره مبارکه«آل عمران آیه شریفه، 37» آورده اند: « کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقاً قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّی لَکِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَاب هر زمان زکریا وارد محراب او می‌شد غذای مخصوصی در آن جا می‌دید. از او پرسید«ای مریم! این را از کجا آورده ای؟ » گفت«این از سوی خداست، خداوند به هر کس بخواهد بی حساب روزی می‌دهد».

 از جابربن عبدالله نقل شده است: رسول خدا(ص) چند روز بود غذایی نخورده بود، و کار بر او مشکل شد، به منزل همسرانش سر زد هیچ کدام غذایی نداشتند، سرانجام به سراغ دخترش فاطمه(س)آمد و فرمود«دخترم! غذایی داری من تناول کنم زیرا گرسنه ام؟»، عرض کرد«نه بخدا سوگند!» هنگامی که رسول خدا(ص) از نزد او خارج شد، زنی از همسایگان دو قرص نان و مقداری گوشت برای فاطمه(س)هدیه آورد، و او آن را گرفت و در ظرفی گذاشت و روی آن را پوشاند و گفت« به‌خدا سوگند رسول الله(ص) را بر خود و فرزندانم مقدم می‌دارم!»

و این در حالی بود که همه گرسنه بودند، حسن و حسین را به سراغ پیامبر(ص) فرستاد و از او دعوت کرد به خانه بیاید، عرض کرد«فدایت شوم، چیزی خداوند برای ما فرستاده، و من آن را برای شما ذخیره کرده ام».

پیامبر(ص) فرمود«بیاور» و او ظرف غذا را نزد حضرت آورد، هنگامی که پیغمبر سر ظرف را برداشت مملو از نان و گوشت بود، هنگامی که فاطمه آن را دید در تعجب فرو رفت، و فهمید این نعمت و برکتی است از سوی خدا، شکر آن را بجا آورد و بر پیامبر(ص) درود فرستاد.

پیغمبر(ص) فرمود«دخترم! این را از کجا آورده ای؟» عرض کرد: «(هُوَ مِنْ عِنْدِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَاب)؛ این از سوی خداست، خداوند به هر کس بخواهد، بی حساب روزی می‌دهد!».

پیامبر(ص) شکر خدا را بجا آورد و این جمله را فرمود: «اَلْحَمْدُ للهِ الَّذِی جَعَلَک شَبِیهَهً بِسَیِّدَهِ نِساءِ بَنِی اِسْرائِیلَ، شکر می‌کنم خدایی را که تو را شبیه(مریم) بانوی زنان بنی اسرائیل قرار داد».

مطلب مهمی را ذهبی در «میزان الاعتدال، جلد 2، صفحه 131 » آورده است که پیغمبر اکرم(ص) فرمود:«اَوَّلُ شَخْص یَدْخُلُ الْجَنَّه فاطِمَهُ(س)؛ نخستین کسی که وارد بهشت می‌شود، فاطمه است!»

از احادیث بر می‌آید که نامگذاری فاطمه زهرا(س) به‌وسیله حکیم علی الاطلاق یعنی خدای عالم انجام گرفته است.

از سوی دیگر «فاطمه» از ماده «فطم»(بر وزن حتم) به معنای بازگرفتن کودک از شیر مادر است، سپس به هر گونه بریدن و جدایی اطلاق شده است.

در حدیثی از پیغمبر اکرم(ص)درکتاب «تاریخ بغداد، جلد 2، صفحه 331» آمده است که فرمود:«اِنَّما سَمَّاهَا فَاطِمَة لاِنَّ اللهَ فَطَمَها وَ مُحِبِّیها عَنِ النّارِ؛ او را فاطمه نام نهاده، زیرا خداوند او و دوستانش را از آتش دوزخ باز داشته است».

از این تعبیر استفاده می‌شود که نامگذاری بانوی اسلام به این نام، از سوی خداوند صورت گرفته، و مفهومش این است که خدا وعده داده است او و کسانی که او را دوست دارند و در خط مکتب او باشند هرگز به دوزخ نروند.

 غیر از هدایای فوق العاده معنوی که پیغمبر اکرم(ص) به دخترش فاطمه زهرا(س) داد که هر کدام از دیگری گرانبهاتر و پرارزش تر بود که بعضی از آنها در تاریخ ضبط شده مانند تسبیح حضرت زهرا(س)، یک هدیه به ظاهر مادی نیز به او داد و عجیب این که این هدیه نیز به فرمان خدا صورت گرفت چنانکه در حدیث زیر آمده است: سیوطی در«الدرّ المنثور، ذیل آیه26سوره مبارکه اسراء» نقل کرده و همچنین در«میزان الاعتدال، جلد 2، صفحه 288»؛ و در کتاب«کنزالعمّال، جلد 2، صفحه158» نقل شده است: هنگامی که آیه شریفه 26سوره مبارکه اسراء«(وَآتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ)؛ و حق نزدیکان را بپرداز!».نازل شد، پیغمبر(ص) فاطمه(س) را صدا زد و سرزمین «فدک» را به او واگذار کرد. /9161/ت302/ن

ارسال نظرات