۳۱ شهريور ۱۳۹۰ - ۱۸:۴۱
کد خبر: ۱۳۹۶۲۰
لحظه‌های ماندگار (25)؛

راضی نیستم به خاطر من جبهه را تعطیل کنید

خبرگزاری رسا ـ زمانی که در جبهه‌ مجروح شد و برگشت، به ما می‌گفت با رزمنده‌ها که برای جبهه اعزام می‌شوند، بروید، من راضی نیستم به خاطر من جبهه را تعطیل کنید.
با عالمان رزمنده، از درس تا رزم (6)

  به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت‌الاسلام مرتضی مطیعی از رزمندگان رزمی تبلیغی دوران دفاع مقدس و از جانبازان 55 درصد جنگ تحمیلی، اینک از پژوهشگران حوزه علمیه قم است؛ این جانباز روحانی که خاطرات فراوانی از آن دوران دارد به بیان خاطره‌ای از برادر شهید خود پرداخت.

 

برادرم پس از اخذ دپیلم در رشته ریاضی فیزیک به سازمان عمران امام پیوست تا به محرومان کردستان خدمتی کرده باشد؛ وی که جوان 18 ساله‌ای بود به فرمان امام خمینی‌(ره) برای جنگ به کردستان رفت و قائم مقام سپاه بیجار شد.

 

شهید عباس مطیعی با این‌که معاون فرمانده سپاه پاسداران بیجار بود، اما خود در درگیری‌ها شرکت می‌کرد که در درگیری با یک گروه بیست ‌نفری در گردنه بیجار از ناحیه نخاع جانباز و پس از چهار سال تحمل رنج فراوان در هفتم مهر 64 به درجه رفیع شهادت رسید.

 

وی صبر و تحمل خاصی داشت و زمانی که در جبهه‌ مجروح شد و برگشت، به ما می‌گفت با رزمنده‌ها که برای جبهه اعزام می‌شوند بروید؛ من راضی نیستم به خاطر من جبهه را تعطیل کنید.

 

اگر نیم ساعت صبر کنم نماز شبم قضا می‌شود 

پیش از شهادت شهید زین‌الدین، فرمانده لشکر علی‌بن ابیطالب(ع)، که برای شناسایی منطقه عملیاتی از باختران به سمت سردشت حرکت کرده بود و باید گفت وی فدا شد تا لشکر سالم بماند، مأموریت پنج ماهه‌ای برای شناسایی منطقه مهاباد داشتم. در مهاباد مقر و ساختمانی بود که در اصل می‌گفتند کشتارگاه بوده، اما آن زمان در اختیار نیروهای رزمنده قرار داشت.

 

سه چهار متر دورتر از مقر، کانکسی را برای استحمام رزمندگان آماده کرده بودند و پیرمردی برای خدمت به کسانی که به آنجا مراجعه می‌کردند، آب حمام را گرم نگه می‌داشت. یک شب قبل از اذان صبح برای استحمام رفته بودم، دیدم این پیرمردی که مشغول نظافت حمام بود با صدای بلند گریه می‌کند. از وی علت گریه کردنش را پرسیدم که جواب داد در تعجبم که بسیجیان در این جنگ چه می‌گویند و چه می‌خواهند. بعد به یکی از دوش‌های حمام اشاره کرد و گفت: یکی از بسیجیان برای حمام کردن به اینجا آمده بود، هنوز آب سرد بود، از او خواستم صبر کند تا فتیله حمام را روشن کنم و آب کمی گرم شود. این رزمنده بسیجی زمان گرم شدن آب را سؤال کرد و وقتی فهمید تا نیم ساعت طول می‌کشد، گفت: اگر نیم ساعت صبر کنم نماز شبم قضا می‌شود، از این‌رو در هوای سرد با آب سرد غسل کرد تا نماز شبش قضا نشود.

 

 واقعا معنویت حاکم در جبهه‌ها و حضور جوانان پاک در صحنه‌های نبرد حق علیه باطل، تأثیرگرفته از کلام روحانیت بود. /919/د102/ن

ارسال نظرات