۱۶ شهريور ۱۳۹۱ - ۰۱:۰۳
کد خبر: ۱۳۷۶۹۴
اخلاق معاشرت (19)؛

هزار دوست کم است و یک دشمن بسیار

خبرگزاری رسا ـ حجت‌الاسلام جواد محدثی در کتاب اخلاق معاشرت می‌نویسد: ناتوان‌ترین مردم کسی است که از دوست‌یابی ناتوان باشد، ناتوان‌تر از او کسی است که دوستان یافته را از دست بدهد و قدرت حفظ آن‌ها را نداشته باشد.
اخلاق معاشرت

به گزارش خبرگزاری رسا، حجت‌الاسلام جواد محدثی، نویسنده و پژوهشگر حوزوی، در کتاب«اخلاق معاشرت» مجموعه‌ای از رهنمودهای اخلاق دینی در معاشرت با دیگران را ارائه کرده است.

بر اساس این گزارش، در بخشی از این کتاب با عنوان« آیین دوستی» می‌خوانیم:

نعمت «دوست»

از قدیم گفته‌اند: هزار دوست کم است و یک دشمن بسیار.

دوست، همدم تنهاییهای انسان، شریک غم‌ها و شادی‌ها، بازوی یاری رسان در نیازمندی‌ها، تکیه‌گاه انسان در مشکلات و گرفتاری‌ها و مشاور خیرخواه در لحظات تردید و ابهام است.

بعضی از مردم، به خاطر خصلت‌های خودخواهانه یا توقعات بالا یا تنگ‌نظری یا سختگیری یا دلایل دیگر، نمی‌توانند برای خود، دوستی برگزینند و از «تنهایی» درآیند. این به تعبیر حضرت امیر(ع) نوعی ناتوانی و بی دست و پایی است.

هم دوست یافتن، «هنر» است، هم دوست نگه داشتن، هم‌ دوستی‌های تعطیل شده و به هم خورده را دوباره پیوند زدن و برقرار ساختن. علی(ع) می‌فرماید:

«اعجز الناس من عجز عن اکتساب الاخوان، و اعجز منه من ضیع من ظفربه منهم»; (1)

ناتوان‌ترین مردم کسی است که از دوست‌یابی ناتوان باشد. ناتوان‌تر از او کسی است که دوستان یافته را از دست بدهد و قدرت حفظ آن‌ها را نداشته باشد.

تامل در اینکه چه خصلت‌ها و برخوردها و روحیه‌هایی سبب می‌شود انسان، دوستان خود را از دست بدهد و تنها بماند، یا آنکه از آغاز، نتواند دوستی برای خویش بگیرد، ضروری است. سعدی گفته است: «دوستی را که به عمری فرا چنگ آرند، نشاید که به یک دم بیازارند.».

هم‌رنگ و هماهنگ

دوستان هر کس، مبنای قضاوت دیگران نسبت به اخلاق و شخصیت و افکار او است. بعلاوه، تأثیرپذیری انسان از دوستان، در سنین مختلف، چه کودکی، چه جوانی و چه حتی میان سالی، بسیار است. از این‌رو دقت در گزینش «دوست موافق»، به سلامت اخلاقی و رفتاری انسان کمک می‌کند. به فرموده حضرت علی(ع):

«الصاحب کالرقعة فاتخذه مشاکلا»; (2)

دوست، همچون وصله جامه است، پس آن را هم‌شکل و هم‌سان‌با خودت برگزین.

ارتباط قلبی و درونی میان انسان‌ها، به پیوندهای اجتماعی و بیرونی می‌انجامد. روابط اجتماعی هم، در روحیات و اخلاق افراد، اثر می‌گذارد. بنابراین، آنان که به تعالی فکر و سلامت اخلاق و تهذیب نفس و تکامل شخصیت خویش علاقه‌‌مندند، ناگزیر باید در انتخاب دوست، «معیارهای مکتبی» را لحاظ کنند و به آنچه از دوست «می‌گیرند»،اهتمام ورزند. اینکه گفته‌اند:

تو اول بگو با کیان زیستی.

پس آن گه بگویم که تو کیستی.

نشان‌دهنده معیار «دوستان» در ارزیابی شخصیت یک فرد است که مردم نیز آن را در داوری‌ها و ارزیابی‌های خویش به کار می‌گیرند.

این سخن زیبای حضرت رسول(ص)، خواندنی و شنیدنی است:

«مثل الجلیس الصالح مثل العطار، ان لم یعطک من عطره اصابک من ریحه ومثل الجلیس السوء مثل القین ان لم یحرق ثوبک اصابک من ریحه»; (3)

مثل هم‌نشین شایسته و خوب، مثل عطار است، که اگر از عطر خودش هم به تو ندهد، ولی از بوی خوش او به تو می‌رسد، و مثل‌همنشین بد، همچون کوره‌‌پز آهنگری است که اگر لباس تو را هم(جرقه‌های آتش کوره) نسوزاند، ولی بوی کوره به تو می‌رسد!

این همان سروده حکمت‌‌آمیز سعدی است، در مورد گل خوشبوی در حمام، که در اثر هم‌نشینی با گل، معطر می‌شود و از «کمال هم‌نشینی» بهره می‌برد، «وگرنه من همان خاکم که هستم! ... .»

دوست شایسته

در منابع دینی، در اینکه «دوست خوب» کیست؟ و با چه کسانی باید دوستی و مودت داشت و از معاشرت و هم‌نشینی چه کسانی باید پرهیز کرد، و ... احادیث بسیاری است، با رهنمودهای کاربردی و جالب.

در صدد بررسی و نقل این گونه احادیث نیستیم، اما در قلمرو بحث از آداب معاشرت با دوست و آیین دوستی، توجه به نکاتی که به عنوان صفات دوست خوب مطرح شده است، ضروری است. همان معیارها، حاوی دستورالعمل چگونگی معاشرت هم هست. به عنوان نمونه به یکی از این روایات، اشاره می‌کنیم.

امام حسن مجتبی(ع) در بستر بیماری بود و پس از آن مسمومیت که به شهادتش منجر شد، در دیداری که جناده (از اصحاب وی) با حضرت داشت، امام چنین توصیه فرمود:

«اصحب من اذا صحبته زانک، واذا خدمته صانک و اذا اردت منه معونة‌اعانک و ...»; (4)

با کسی هم‌نشینی و مصاحبت و دوستی کن که:

1- هرگاه با او هم‌نشین شدی، مایه آراستگی تو باشد،

2- آنگاه که خدمتش کنی، تو را نگهبان باشد،

3- هرگاه از او یاری خواستی، کمکت کند،

4- اگر سخنی گفتی، تو را تصدیق کند،

5- اگر (بر دشمن) حمله بردی، قدرت و صولت تو را بیفزاید،

6- اگر دستت را به فضل و نیکی دراز کردی، او هم دست، پیش آورد،

7- اگر در تو (و زندگیت) رخنه‌ای پدید آمد، آن را برطرف سازد،

8- اگر از تو نیکی دید، آن را در شمار و حساب آورد،

9- اگر چیزی از او طلبیدی، عطا کند،

10- و اگر تو ساکت بودی (و چیزی نخواستی) او آغاز کند (و نیازت را برطرف سازد).

این‌ها اوصاف کسی است که شایسته رفاقت و دوستی از دیدگاه امام مجتبی(ع) است. از این‌ها برمی‌آید که آیین دوستی عبارت است از: آراستن دوست، یاری رساندن، قدرشناس بودن، تقویت کردن،همکاری داشتن و در راه دوست، فداکاری و خدمت کردن.

از سوی دیگر، اگر در سخنان ائمه از دوستی با بعضی نهی شده، آن‌ها نیز به عنوان صاحبان «رفتار ناپسند» محسوب می‌شوند که در قلمرو آیین دوستی نمی‌گنجد، از قبیل: عیب جویی، نابخردی، کینه‌توزی،پرتوقعی، کم ظرفیتی، بددهانی و بدزبانی، بی‌تقوایی، لجاجت و ستیزه‌جویی، شوخی‌های بیجا و آزارد هند، خودپسندی و بدرفتاری و از این دست‌خصلتها و رفتارها. این‌ها، هم موجب کاهش دوستان و سستی دوستی‌ها می‌گردد، و هم شیوه‌های ناپسند در معاشرت با دوستان است که باید از آن‌ها پرهیز کرد.

دوستی حد و مرزی دارد که باید آن حریم حفظ و آن حق، ادا شود. امام صادق(ع) در سخن بلندی این حدود و حقوق را بیان فرموده، می‌افزاید: مراعات این حدود، در هر کس بود (همه‌اش یا مقداری) او دوست است، وگرنه نسبت دوستی و صداقت به او نده. این پنج نکته عبارت است از:

اول: آنکه نهان و آشکار دوست، برای تو یکسان باشد.

دوم: آنکه زینت تو را زینت و آراستگی خودش ببیند و عیب و نقصان تو را عیب خویش بشمارد.

سوم: اگر به ریاست و ثروت و پست و مقامی رسید، این پست و پول، رفتار او را نسبت‌به تو عوض نکند.

چهارم: اگر قدرت و توانگری دارد، از آنچه دارد نسبت به تو دریغ‌ و مضایقه نکند.

پنجم: (که جامع همه آن‌هاست) اینکه تو را در گرفتاری‌ها، رها نکند و تنها نگذارد. (5)

آری ... این‌هاست آیین دوستی و برادری دینی.

جلوه دوستی کامل و راستین، در مودت قلبی، حفظ حرمت‌ها،مراعات حقوق، یاری در هنگام نیاز و مساعدت در وقت گرفتاری است و بدون این‌ها ادعای دوستی پذیرفته نیست.

امام علی(ع) می‌فرماید: مردم، جز با امتحان و آزمایش شناخته نمی‌شوند. پس همسر و فرزندانت را در حال غیبت و نبودنت امتحان کن، و دوستت را در مصیبت و گرفتاری، و خویشاوندان خود را هنگام نیازمندی و تهیدستی ... «و صدیقک فی مصیبتک.» (6)

دوست بی‌عیب؟!

واقع گرایی در همه مسایل، پسندیده است، از جمله در دوستیابی‌و دوست گزینی.

بعضی‌ها چنان آرمانی فکر می‌کنند که از واقعیت‌های ملموس و عینی فاصله می‌گیرند و در عالم خیال و ذهن، سیر می‌کنند. «دوست بی‌عیب» از این گونه آرمان‌های دست‌نیافتنی است.

البته باید کوشید تا حد امکان و توان، در دوستی‌ها سراغ افرادی رفت که نقطه‌ضعف کمتری داشته باشند و اگر بی‌عیب باشند، چه بهتر. ولی ... آیا انسان بی‌عیب (غیر از معصومین) می‌توان یافت؟ هرکس در موردی ممکن است نقصان و نقطه‌ضعفی داشته باشد. همان‌طور که طالبان همسر ایده‌آل و صد در صد بی‌عیب و نقص، مجرد و بی‌همسر می‌مانند، آنان هم که در پی دوست صد در صد بی ضعف باشند، تنها می‌مانند. این حقیقت، به عنوان توجه به یک واقعیت عینی در کلام مولا علی(ع) این گونه آمده است:

«من لم یواخ الا من لا عیب فیه قل صدیقه»; (7)

کسی که بخواهد جز با افراد بی‌عیب دوستی و برادری نکند،دوستانش کم خواهند شد.

نکات دیگر ....

در باب دوستی، گوهرهای فراوانی در گنجینه‌های حدیثی ما نهفته‌است که در این مختصر، مجال بسط سخن نیست. برای اینکه از آن محتواهای سودمند و کاربردی بی‌بهره نباشیم، در اینجا فهرستی از نکات دیگر که در آیین دوستی باید به کار بست، می‌آوریم که برگرفته از احادیث این موضوع است:

از هر چیز، تازه‌اش را انتخاب کن و از دوست، قدیمی‌اش را.

از نشانه‌های بزرگواری انسان، حفظ دوستان قدیمی است.

بهترین دوستان، آنانند که در نصیحت و خیرخواهی،سازش کاری و مصانعه نمی‌کنند، عیب‌هایتان را به شما می‌گویند، در کارهای اخروی کمک کار شمایند، شما را از گناهان باز می‌دارند، و از لغزش‌های شما چشم می‌پوشند.

دوست خود را خیلی عتاب و سرزنش نکنید که «کینه» می‌آورد.

بدترین دوستان، آنانند که دوستی آنان، شما را به تکلف و رنج و زحمت بیندازد.

دوست واقعی کسی است که عیب دوست خود را در نهان به خودش بگوید، نه در آشکارا و نزد دیگران.

هرگاه با کسی دوست شدید، از نامش، نام پدرش، نام قبیله و شهر و دیارش بپرسید، که این گونه کسب شناخت‌ها نشانه صدق در دوستی است.

هرگاه به دوستی علاقه و محبت داشتید، آن را ابراز کنید و به او بگویید، که موجب افزایش محبت و علاقه‌مندی می‌شود.

آنچه از دوست می‌رسد تحمل کنید، تحمل و بردباری، عیب‌ها را می‌پوشاند.

برادران و دوستانتان را نسبت به هر خطا مؤاخذه و محاسبه نکنید، که دوستانتان کاهش می‌یابند.

خداوند، تداوم دوستی‌ها را دوست می‌دارد. پس بر دوستی‌های خود، استمرار بخشید.

با کسانی که صرفاً از روی طمع یا ترس یا تمایلات یا برای خوردن و نوشیدن با شما دوست می‌شوند، دوستی نکنید. در پی یافتن دوستان باتقوا باشید!

محبت و دوستی خود را بیجا و بی‌مورد صرف نکنید، که این‌گونه دوستی‌ها در معرض گسستن است.

پایان این بخش را حدیث جالبی از امیرالمؤمنین(ع) قرار می‌دهیم که ما را به مراعات حقوق دوستان و برادران دینی فرا می‌خواند و از زیر پا گذاشتن حقوق آنان به بهانه دوستی و خودمانی بودن، نهی می‌کند.علی(ع) می‌فرماید: «حق برادر دینی خود را با اتکاء به رابطه‌ای که میان تو و اواست، ضایع مکن، چرا که هرگز، کسی که حقش را ضایع و تباه کرده‌ای، برادر تو نیست:

«لا تضیعن حق اخیک اتکالا علی ما بینک و بینه، فانه لیس لک باخ من اضعت‌حقه.» (8)

قدر دوستی‌ها و پیوندهای عاطفی و دوستانه را بدانیم،

از دوستان صادق و وفادار و پاک و پرهیزکار، دست برنداریم،

چراغ محبت را در دل‌های خویش، روشن و شعله‌ور نگاه داریم،

از زخم زبان و کلمات تحقیرآمیز و برخورد دشمنی برانگیز دوستان بر حذر باشیم،

«آیین دوستی» را بشناسیم و به کار بندیم.

پی‌نوشت‌ها:

1) نهج‌البلاغه، فیض الاسلام، حکمت11.

2) شرح نهج‌البلاغه، ابن ابی‌الحدید، ج20، کلام 546.

3) میزان الحکمه، ج9، ص50.

4) بحارالانوار، ج44، ص139.

5) میزان الحکمه، ج5، ص310.

6) همان، ص313.

7) همان، ج1، ص55.

8) نهج‌البلاغه، نامه 31./971/د101/ن

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۵:۳۴
کتاب بسیار خوب و مفیدی است
1
3
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳ آذر ۱۳۹۸ - ۲۱:۱۳
قلم استاد محدثی بسیار روان و جذاب است
0
3