فقه شیعه در سوگ مجلسی
در سال ۱۰۳۷ هجری قمری، که این سال برابر است با عدد ابجدی جمله (جامع کتاب بحارالانوار)، در شهر اصفهان دیده به جهان گشود، پدرش محمدتقی مجلسی از شاگردان شیخ بهایی بود و در علوم اسلامی از بزرگان روزگار خود به شمار میرفت، پدربزرگش نیز مقصودعلی مجلسی نام داشت و مادرش دختر صدرالدین محمد عاشوری بود.
هنوز به سن ۴ سالگی نرسیده بود که نزد پدرش به تحصیل پرداخت و در مساجد برای نماز حاضر میشد، چنانچه خود میگوید: (الحمدلله رب العالمین که بنده در سن ۴ سالگی، خدا، نماز، بهشت، دوزخ و نماز شب را میدانستم و در مسجد صفا، نماز صبح را به جماعت میخواندم و اطفال را نصیحت میکردم به آیت و حدیث، به تعلیم پدرم رحمةالله علیه).
تحصیلات
او در زمان کوتاهی تمام علوم رسمی زمان خود را فرا گرفت، با وجود اینکه پدرش در علوم نقلی تبحر داشت، ولی بر اثر تغییر جهتی که در او حاصل شده بود و بیشتر متمایل به شرح و تفسیر احادیث گردیده بود، تنها علوم نقلی را از پدرش فرا گرفت و علوم عقلی را نزد آقا حسین خوانساری استفاده کرد.
اجازه روایت از ملا صدرا
در ۱۴ سالگی از ملاصدرا، اجازه روایت گرفت، سپس در حضور استادانی چون علامه حسن علی شوشتری، امیرمحمد مومن استرآبادی، میرزای جزایری، شیخ حرعاملی، ملا محسن استرآبادی، ملا محسن فیض کاشانی، ملا صالح مازندرانی، تحصیل کرد.
محمد باقر در اندک زمانی بر دانشهای صرف و نحو، معانی و بیان، لغت، ریاضی، تاریخ، فلسفه، حدیث، رجال، درایه، اصول، فقه و کلام احاطه کامل پیدا کرد.
مقام ملا باشی ایران برای علامه
وی بعد از مرگ آقا حسین خوانساری در ۱۰۹۹ ه.ق در دوران سلطنت شاه سلیمان صفوی به مقام ملاباشی ایران رسید، عالیترین مقام دینی کشور که تنها پس از پادشاه قرار میگرفت.
علامه مجلسی زندگی بسیار مجلل و آراستهای داشت به طوری که سید نعمتالله جزایری همکار و شاگردش نوشته که حتی شلوار زنان خدمتکار و کنیزکان او از گرانبهاترین پارچههای کشمیری بود.
وی در زمان خود با توجه به نزدیکی به دربار شاه سلطان حسین، بر علیه دانشهای مبتنی بر خرد و استدلال برخاست و حتی نوشت که نباید پیرامون علم و صفات خداوند و شبهههای مربوط به قضا و قدر اندیشید و در همین دوران است که ملاصدرا تکفیر میشود و مجلسی، ملا صادق اردستانی را از اصفهان بیرون میکند.
علامه محمد باقر مجلسی، در ۲۷ رمضان، سال هزار و صد و یازده، در سن 74 سالگی درگذشت و در مسجد جامع اصفهان مدفون شد.
علامه از نگاه بزرگان
یکی از راه های شناخت مردان بزرگ، مراجعه به گفتار دانشمندان و بزرگانی است که درباره آنان سخن گفته اند، ما نیز برای آشنایی با شخصیت علامه مجلسی، بخشی از سخنان برخی از معاصران و شاگردان وی و نیز دانشمندان پس از او تا عصر حاضر را می آوریم:
1. شیخ حرعاملی حدیث شناس معروف شیعه و نویسنده کتاب گران سنگ وسائل الشیعه و از معاصران علامه مجلسی است.وی در کتاب أمل الامل چنین می گوید:
مولای جلیل القدر ما، محمدباقر فرزند محمدتقی مجلسی، دانشمندی است بافضیلت، ماهر، محقق، مدقق،علاّمه بسیار دانا، فقیه، متکلم، محدث بسیار موثق، جامع نیکی ها و فضیلت ها، جلیل القدر و عظیم الشأن ـ خداوند حیاتش را طولانی گرداند.
2. محقق اردبیلی در کتاب نفیس جامع الرواة، استادش را این گونه می ستاید:
محمدباقر بن محمدتقی بن مقصود علی، ملقّب به مجلسی ـ که خداوند سایه اش را مستدام دارد ـ استاد و شیخ ماست.بزرگ اسلام و مسلمین، خاتم مجتهدین، پیشوا، علاّمه محقق مدقق، جلیل القدر، عظیم الشأن، بلندمرتبه، یگانه دوران و نادره روزگار خویش، شخصیت بسیار موثق، دارای دانشی سرشار و مصنفات بسیار. کار او گواه بزرگی قدر و منزلت و والایی جایگاه اوست. تبحّر وی در دانش های عقلی و نقلی و دقّت دیدگاه و درستی رأیش، موثق بودن، امانت داری و عدالت او پرآوازه تر از آن است که بیان گردد و والاتر از آن که عبارت پیرامون وی به گردش درآید. فیض وجود او و پدر بزرگوارش همه را در برگرفته است.
3. امیرمحمدصالح خاتون آبادی، داماد و شاگرد علامه مجلسی درباره ای او چنین گفته است:
او بزرگ ترین فقها و حدیث دانان گرامی و از گران مایه ترین عالمان بزرگ دین است و در رشته های مختلف فقه و تفسیر و حدیث و رجال و اصول کلام و اصول فقه، بر دیگر فضلای روزگارش برتری داشته و بر تمامی دانشمندان صحنه دانش مقدم بوده و کسی از متقدمین و متأخرین دانشمندان و عارفان، از جهت منزلت، به جلالت قدر و جامعیت آن مقرب درگاه خداوند رحمان نبودند. ایشان از جهات مختلف... بر تشیع حق دارد.حقوق آن سرچشمه کمالات و معدن خیرات بر متدینین، بلکه بر تمامی اهل زمین بسیار است. آثار و تألیفاتش تا روز قیامت، باقی و برکات آن بر روح شریفش، جاری است.
4. محدث نوری در بیان مناقب و فضایل علامه مجلسی چنین می گوید:
در میان مسلمانان، کسی چون این استاد بزرگوار و این دریای بی کران و کوه بلند و رفیع، در ترویج تشیع، بزرگداشت کلمه حق، شکست صولت بدعت گزاران، نابودی اباطیل بی دینان، احیای سنت های فراموش شده دین مبین اسلام و گسترش آثار پیشوایان مسلمانان به روش های گوناگون، توفیق نیافته است. بهترین و ماندگارترین آن ها، نوشتارهای بسیار دقیق و اعجاب آوری است که در میان مردم منتشر گردیده است و عالم و جاهل، عام و خاص، مبتدی مشغول به تحصیل و مجتهد فارغ از کسب علوم، عرب و عجم، گروه های مذاهب گوناگون و صاحبان آرای مختلف، شب و روز از آن بهره مند هستند.
5. نقل است، آیت الله العظمی مرعشی نجفی رحمه الله می فرمود:
من در میان علمای شیعه تا کنون کسی را مانند مرحوم علامه مجلسی ندیدم که به تمام آداب شرع از واجب و مستحب، مقید و عامل باشد و این تقید ایشان سبب روی آوردن جامعه خویش به اجرای آداب و سنن گردید و در این زمینه، کتاب حلیة المتقین را به زبان فارسی تألیف کردند.
6 . مقام معظم رهبری با اشاره به همراهی روحانیت با دین و مردم، بر این باور است که زندگی روحانیان همیشه زندگانی شرافت مندانه و بدون وابستگی به قدرت بوده است و به همین دلیل، از موهبت الهی برخوردار شده اند. ایشان درباره فلسفه حضور علامه مجلسی و دیگر بزرگان شیعی در دستگاه صفوی می فرماید:
شما ملاحظه کنید، در میان علمای دوران صفویه، شیخ الاسلام هست، عالم معروف مورد توجه شاه هست، میرداماد هست، شیخ بهایی هست، ملامحمد باقر سبزواری هست. همه آنان شیخ الاسلام ها و علمای بزرگ و مورد توجه دربارها بودند؛ ولی زندگی آنان را که نگاه می کنید، می بینید مثل یک عالم غیر وابسته به دستگاه ها زندگی می کردند؛ یعنی درست در کنار مردم، با مردم، در خدمت مردم و برای مردم. این چیز خیلی عجیبی است. یا مثلاً «مجلسی» که شیخ الاسلام بزرگ اصفهان بوده و آن دستگاه باعظمت را داشته، یک روحانی بوده که مردم به او مراجعه می کردند و مسأله می پرسیدند؛ همین کارهایی که روحانیون امروز و در طول این مدت می کرده اند. بعد هم وقتی دوران ارتباط با سلاطین پایان گرفت (در آن اوایل، چون سلاطین صفویه به علما احتیاج داشتند، به آن ها روی می آوردند و به طرفشان می رفتند؛ لذا یک مقدار ارتباط داشتند)، شما می بینید که علما سلسله جداگانه ای شدند که باز در خدمت دین، در خدمت معارف و در خدمت مردم بودند و هیچ کس نتوانست از آن ها سوء استفاده کند... به نظر من، این موهبت الهی است؛ یعنی ناشی از یک عقل الهی است که خدای متعال به آنان الهام کرد و آنان جایگاه را پیدا کردند.
تالیفات
او در عمر پر برکت خویش، بیش از یک صد کتاب به زبان های فارسی و عربی نگاشته است که نخستین تالیف وی، میزان المقادیر در سال، هزار و شصت و سه و آخرین تألیف او کتاب حق الیقین در سال ۱۱۰۹ هجری قمری میباشد، که بحار الأنوار با ۱۱۰ جلد و مرآة العقول با ۲۶ جلد، همانند دری گرانبها در میان دیگر تالیفات او میدرخشد.
برخی کتب علامه عبارتاند از:
1. بحار الأنوار، که یک مجموعه بزرگ روایی و تاریخی است و در ضمن آن تفسیر بسیاری از آیات قرآن کریم هم آمدهاست.
2. مرآة العقول، شرح اصول کافی است در ۲۶ جلد.
3. ملاذ الأخیار، شرح تهذیب شیخ طوسی است در ۱۶ جلد.
4. الفرائد الطریفة، شرح صحیفه سجادیه امام سجاد(ع) است.
5. شرح أربعین حدیث، که از بهترین کتب در این موضوع میباشد.
6. حق الیقین، در اعتقادات است و به زبان فارسی نوشته شده. علامه چندین کتاب کلامی دیگر نیز دارد.
7. زاد المعاد، در اعمال و ادعیه ماهها. فارسی
8. تحفة الزائر، در زیارات. فارسی
9. عین الحیاة، شامل مواعظ و حکم برگرفته از آیات و روایات معصومین(ع). فارسی
10. صراط النجاة
11. حلیة المتقین، در آداب و مستحبات روزانه و در طول زندگی. فارسی
12. حیاة القلوب در تاریخ پیامبران و ائمه(ع) در سه جلد. فارسی
13. مشکاة الأنوار، که مختصر حیات القلوب است. فارسی
14. جلاء العیون در تاریخ و مصائب اهل بیت(ع). فارسی
15. توقیعات امام عصر(عج) همراه با ترجمه آنها.
16. کتب فراوانی بهعنوان ترجمه احادیث خاص مانند ترجمه توحید مفضل و ...
17. کتبی در موضوع ترجمه ادعیه و زیارات همچون زیارت جامعه کبیره و دعای سمات و .. /9392/ پ203/ن