تلاش آخوند خراسانی برای بازگرداندن کارایی عقل در استنباط
آخوند خراسانی از مجتهدان جریانساز در عرصه تعلیم و تربیت است
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روابط عمومی و امور بینالملل دفتر تبلیغات اسلامی، حجتالاسلام سید عباس رضوی با بیان اینکه آخوند خراسانی از برجسته ترین مربیان و استادان حوزه نجف در عصر مشروطه بود تصریح کرد: دیدگاه های بکر اصولی، فقهی، بیان شیوا و هوشمندی خاص ایشان، جایگاه علمی ممتازی به ایشان داده بود.
وی افزود: خراسانی در تعلیم و تربیت، صاحب مسلک بوده و از این رهگذر، شاگردان بسیار و ممتازی که بخش قابل توجهی از بنیه علمی حوزه ها در سده اخَیر، وامدار اندیشه های آنان است را در حوزه درسی خود پرورش داد.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ادامه داد: به نوشته شیخ محمد حرزالدین «طلاب فاضل ایران و هند و عراق و دیگر سرزمین های اسلامی آهنگ درس آخوند کردند و از حوزه درسی وی، جمع بسیاری از مراجع تقلید و استادان پر آوازه فارغ التحصیل شدند. وعمده شاگردانش توقیق یافتند به ریاست علمی و کرسی تدریس دست یابند.»
وی اضافه کرد: علامه امین نیز در استقبال گسترده طلاب در درس آخوند نوشته است که «طلاب برای استفاده از مجلس درس آخوند، به وی روی آوردند. بویژه پس از درگذشت میرزا حبیب الله رشتی وشیخ هادی طهرانی تدریس دانش اصول به وی منتهی شد. .... صدها تن از فضلا و مجتهدین در درسش شرکت می کردند و مدرس تبریزی نیز شرکت کنندگان در درس آخوند را بیش از هزار شمرده که صد و بیست نفرشان مجتهد مسلم بوده اند آقا بزرگ تهرانی شمار آن را زیاده بر هزار و دویست طلبه. و میرزا محمد فیض قمی تعداد هزار و هفتصد نفر از شرکت کنندگان دردرس آخوند را شماره کرده است» این در حالی است که عده زیادی از شاگردان علمای دیگر؛ از جمله شاگردان میرزای شیرازی مانند شیخ عبدالکریم حائری دردرس آخوند شرکت می کردند.
حجتالاسلام والمسلمین رضوی خاطرنشان کرد: بر این اساس، به راحتی می توان ادعا کرد که آخوند از مجتهدان و مربیان جریان ساز و صاحب سبک در عرصه تعلیم و تربیت بوده است که از این رهگذر، شاگردان فراوانی را به جوامع مختلف علمی عرضه داشته است.
شیخ فضلالله و آخوند در اهداف عمده و کلان همگام و همراه بودهاند
حجتالاسلام محمدصادق مزینانی با بیان اینکه نهضت و انقلاب مشروطه، یکی از مهمّ ترین تجلی گاه های فقه و اندیشه سیاسی شیعه است تصریح کرد: اگر چه دوران پیش از مشروطه، به ویژه در دوران صفویه، بخشی از مسائل سیاسی و اجتماعی، به مباحث فقهی راه پیدا کرده بودند و فقها پیرامون آن ها مطلب می نوشتند، لکن این مباحث آنچنان گسترده نبودند که بتوان از آن به عنوان یک جهش از مباحث سنتی به مباحث مدرن یاد کرد.
وی افزود: شروع این جهش را باید در از نیمه دوّم قرن سیزدهم هجری، یعنی آغاز ورود اندیشه های جدید غربی به کشور دانست و در این زمان و در اثر تحرک بیشتر علما در مواجهه با اندیشه های جدید، شاهد رویش یکسری طرح های تفصیلی از مسائل سیاسی در میان آثار فقها هستیم.
این دانش آموخته حوزه علمیه قم ادامه داد: تولید چنین طرح هایی در مواجهه با مباحث و محورهای جدید، پویا بودن فقه شیعه را بیش از پیش گوشزد می کرد و با نگاهی به تاریخ نهضت مشروطیت در می یابیم که علمای شیعه از آغاز تا طرح متمم قانون اساسی، دیدگاه ها و مواضع یکسانی داشته اند، تا جایی که تقی زاده می گوید: «در مجلس نخست، شیخ فضل الله و بهبهانی، تکیه گاه مجلس و مایه قوت و قدرت آن بودند.» ولی از آن زمان به بعد، نخست روشنفکران و عالمان دین و سپس فقهای شیعه در ایران و عراق، به ویژه تهران و نجف، در دو جبهه، رویاروی هم قرار گرفتند و به دو جریان: «مشروطه خواه» و «مشروعه خواه» تقسیم شدند.
وی بیان داشت: در صف مقدم جریان مشروطه خواه، عالمان و مراجع بزرگ و آیات عظامی همچون «آخوند خراسانی»، «ملاعبدالله مازندرانی»، «میرزا حسین خلیلی تهرانی»، «میرزای نائینی» و «محلاتی» از حوزه¬ی نجف و «طباطبایی» و «بهبهانی» از حوزه تهران قرار داشتندو در مقابل، رهبری جریان مشروعه خواه را «شیخ فضل الله نوری» به عهده داشت.
حجتالاسلام مزینانی گفت: در این جریان نیز عالمان بزرگی همچون «میرزا محمد حسن مجتهد تبریزی»، «محمد خمامی رشتی»، «محمد محمد آملی»، «حاجی آخوند محمد علی رستم آبادی»، «سید احمد طباطبایی» و... قرار داشتند و از شیخ فضل الله پیروی می کردند.
وی تصریح کرد: بررسی اندیشه ها و مواضع این دو جریان به ویژه رهبران آن از اهمیت خاصّی برخوردار است زیرا که رهبران هر دو جریان از بزرگترین مجتهدان و مراجع زمان خود بوده اند.
این محقق حوزه علمیه قم بیان داشت: شیخ فضل الله که از شاگردان برجسته میرزای شیرازی بود، دیدگاه های خود را پیرامون مشروطه و همچنین مسائل جاری سیاست در «رساله حرمت مشروطه یا پاسخ به سؤال از علت موافقت اولیه با مشروطیت و مخالفت ثانویه با آن » نگاشته است.
وی با بیان اینکه نظریه پرداز مشروطه، علامه میرزا محمد حسین نائینی به شمار می رودخاطرنشان کرد: ایشان دیدگاه های خود را در کتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله» در سال 1327 در نجف منتشر کردو کتاب نائینی مورد تایید آخوند خراسانی و مازندرانی نیز قرار گرفت.
حجت الاسلام مزینانی تصریح کرد: نائینی در این کتاب بر مشروعیت دولت مشروطه، به عنوان قدر مقدور، دلیل اقامه می کند و به اشکالات مخالفان مشروطه نیز پاسخ می گوید.
وی بیان داشت: «اللئالی المربوطه فی وجوب المشروطه» از دیگر متون مربوط به مشروطه است که توسط شیخ اسماعیل محلاتی نگاشته شد و به تایید دو مرجع بزرگ یاد شده یعنی آخوند خراسانی و مازندرانی رسیده است.
این دانش آموخته حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: شیخ فضل الله نوری و آخوند در اهداف عمده و کلان؛ نظیر «باور به استقلال کشور»، «حفظ اسلام و آموزه های آن»، «اجرای شریعت»، «تقویت دین داری» و مواردی از این قبیل، همراه و همگام بوده اندو در عین حال، اگر در سخنان آنان ناسازگاری دیده می شود، باید گفت که این اختلافات، تنها در روش ها و نقشه های حرکت به سمت اهداف مزبور و احیاناً تشخیص موضوع بوده است.
آخوندخراسانی نقش مهمی در به زانودرآوردن استعمار و استبداد داشت
سیدمحمداصغری، عضو هیات علمی دانشگاه تهران تصریح کرد: هرچند ویرانی و «تعطیل عقل» پس از حمله مغول بسیار خسارت بار بود، امّا با برآمدن صفویان و ظهور فیلسوفان بزرگی چون «صدرالمتالهین» و حضور فقیهانی چون «محقق کرکی» و «وحید بهبهانی» و همچنین پیروزی «اندیشه اصولی بر اخباری»، تثبیت «اجتهاد» و رویش نهاد «نیابت امام (ع)»، تاسیس مرجعیت کل و سازمان یابی روحانیت شیعه، وحدت «امامت» و رهبری با نهاد عظیم «مرجعیّت»، تقلید از «مجتهد زنده» و... نقطه عطف بسیار بزرگی در تاریخ ایران و تشیّع چهره کرد.
وی افزود: از سوی دیگر، هماهنگی و تلفیق عناصری همچون «عقل و عرفان»، و «فقه و فلسفه و ایمان»، ظهور «فقهای عارف»، شکل گیری «مکتب سامرا» و حضور مجتهدان نامدار در عرصه های اجتماعی، سیاسی و مردمی نه فقط «تشیع» همچنان مظهر فرهنگ ایرانی و روح ملّی باقی ماند، بلکه روحانیت راستین شیعه را نیز به کانون اصلی مبارزات و مرتبه «ملاذالانام»ی و رهبری مذهبی ـ سیاسی فراکشید، که در مرحله سوم روند مبارزه، روحانیت و ملّت در یک سو، و دولت و دربار و شاه، در سوی دیگر مبارزات قرار گرفتند.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران ادامه داد: این تحوّلات در عرصه داخلی و نیز عرصه های بین المللی، تاثیر تمام بر رویکردهای «آخوند» و یاران او داشت.
وی بیان داشت: روشن است که سکوت یا «غیبت» از عرصه، قطعاً تبعات جبران ناپذیر تاریخی را رقم می زد در حالی که «حضور» آن ها چنان نقش ماندگاری ایفا کرد.
اصغری خاطرنشان کرد: این حضور نه فقط در اصلاح دروس، و حوزه های علمیّه تاثیر نمایان داشت، بلکه علماء پیشرو با «جهاد» و «اجتهاد» و فتواهای دوران ساز خود، استعمار و استبداد را در نهایت به زانو درآوردند و در حیات و حضور «مجدد» تشیّع و روحانیت شیعه و «اسلام ناب»، بنائی را پی افکندند که با ظهور انقلاب اسلامی، هرچه رفیع تر و استوارتر گردید و خطر عزلت و انزوای «تشیع» و روحانیت اصیل را از میان برداشت.
آخوندخراسانی درچارچوب گفتمان وحدتگرایی شیعی جایگاه ویژه ای دارد
حجت الاسلام امان الله شفایی، کارشناس ارشد رشته علوم سیاسی تصریح کرد: در موضوع اتحاد اسلامی میتوان بر مقاطعی از تاریخ انگشت گذاشت و آن را به عنوان نقطه عطفی در فرایند اتحاد اسلامی دانست.
وی افزود: بدون شک در چارچوب گفتمان وحدتگرای شیعی، آخوند خراسانی جایگاه ویژهای دارد.
این کارشناس ارشد رشته علوم سیاسی ادامه داد: آخوند پس از تحکیم جایگاه علمی و فقهیخود در حوزه علمیه نجف؛ بر اساس مبانی فقهی و کلامی و با توجه به شرایط زمانه وارد پروسه «استبداد زدایی» و «استعمار» ستیزی شدو این دو پدیده، آخوند را به خودی خود به سمت موضوع اتحاد ملی- اسلامی و اتحاد بینالمللی- اسلامی سوق داد و ایشان را به عنوان یکی از طلایهداران ایده اتحاد و تقریب و شخصیتی که فرایند اتحاد اسلامی را از قوه به فعل درآورد، شناساند.
وی بیان داشت: اسپریگنز بر این باور است که برای فهم افکار یک نظریه پرداز سیاسی، اولین سوال این است: مشکل زمانه او چه بوده است؟ او، در صدد درمان و رفع چه نارسایی و بینظمی مشخصی در جامعه است؟
شفایی اضافه کرد: مدعای ما این است که ورود آخوند خراسانی به موضوع اتحاد اسلامی، در شرایطی اتفاق افتاد که فضایی از رخوت و سکوت، در مدتهای مدید بر حوزه علمیه نجف سایه افکنده بودو چنین امری، حکایت از بحرانی مینمود که آخوند آن را به خوبی درک کرده بود.
آخوندخراسانی جواز استعمال لفظ در بیش از یک معنا را از اساس منکر شده است
حجت الاسلام سیدمحمودطیب حسینی اظهارداشت: یکی از مسائل مطرح در اصول فقه، بحث جواز یا عدم جواز استعمال لفظ در بیش از یک معنای واحد و یا به عبارت مشهور در آثار اهل سنت، حمل لفظ مشترک بر بیش از یک معنایش است.
وی افزود: عده ای از اصولیان بزرگ و مشهور به امکان و جواز این قضیه نظر داده اند و در مقابل، بزرگانی دیگر، به عدم امکان و یا عدم جواز این قضیه گرایش یافته اند.
محقق و پژوهشگر علوم قرآن و حدیث ادامه داد: آخوند ملاکاظم خراسانی؛ به عنوان یکی از معاریف و اصولیان برجسته عالم اسلام، جواز و یا امکان استعمال لفظ در بیش از یک معنا را از اساس منکر شده است.
وی بیان داشت: مرحوم آخوندخراسانی با ارائه تحلیلى عقلى ـ فلسفى از رابطه لفظ و معنا، لفظ را فانی در معنا دانسته آن را به آینه و صورتِ در آینه تشبیه دانسته و بر اساس آن به عدم امکان عقلی استعمال لفظ در بیش از یک معنا رای داده است.
حجت الاسلام طیب حسینی گفت: وی هم چنین با طرح رابطه معانی باطنی با مسأله استعمال لفظ در بیش از یک معنا، برآن است که معانی باطنی آیات از سنخ معانى الفاظ نمی باشد و بدین ترتیب، منکر استعمال لفظ در بیش از یک معنا نسبت به معانی باطنی شده است.
وی تصریح کرد: اصلی ترین اشکال به نظریه آخوند آن است که ایشان مباحث زبانى و ادبى را با مباحث عقلى و فلسفی در آمیخته و در رد جواز استعمال لفظ در بیش از یک معنا، که یک مسأله زبانی و عرفی است، به استدلال عقلى و فلسفى روى آورده است .
این محقق و پژوهشگر علوم قرآن و حدیث خاطرنشان کرد: هم چنین استدلال آخوند در باب عدم ارتباط معانی باطنی با مدلول الفاظ ناتمام دانسته شده است.
آرای اصولی آخوندخراسانی تأثیر فراوانی بر عالمان بعدی داشت
حجت الاسلام سید محمدعلی ایازی با بیان اینکه آخوند خراسانی یکی از اصولیان نظریه پرداز دوره متأخر از فقیهان شیعه است که آرای اصولی او تأثیر فراوانی بر عالمان بعدی داشته است تصریح کرد: یکی از مباحث مطرح در علم اصول، دلالت اخبار آحاد در حوزه عقاید و تفسیر، و بهره گیری از آن است.
وی افزود: اصولیان هر چند درحجیت سنت و مقام بلند آن هم داستانند، اما در دامنه کاربرد آن در خبر واحد و آن هم در غیر احکام، خواه مقام عقاید، باشد، یا تفسیر، یا تاریخ، دیدگاههای متفاوتی دارند.
این محقق و مدرس حوزه علمیه قم ادامه داد: بررسی جایگاه و حجیت خبر واحد در غیر احکام، از این جهت اهمیت دارد که مشخص می کند، آیا می توان بر اساس خبر واحد به دریافتی تعبدی از عقاید و یا موارد مشابه آن مانند تاریخ، تفسیر و یا ادعیه و زیاراتی رسید که مبین عقاید کلی و پایه ای است؛ به این معنا که در جایی که سیاق و شواهد اطمینان آور نشانه شناسی و غیر آن، اعم از قرآنی و غیر قرآنی برصحت و حجیت آن دلالت ندارد، آیا می توان برخبر واحد، استناد کرد.
وی اضافه کرد: به عبارت دیگر موضع سخن جایی است که اگر این روایت نباشد، هیچ گونه دلیل و شاهدی بر فهم آن معنا نیست، باز تکیه برخبر واحد بدون قرینه علم آور، جایز است، یا تنها در صورتی معتبر است که موجب کاشفیت از واقع داشته باشد؟
حجت الاسلام ایازی خاطرنشان کرد: آخوند خراسانی در طرح استدلال حجیت خبر واحد در احکام، عدم حجیت آن را در غیر احکام مبنا قرار می دهد، تا نشان دهد، اگر دلیلی بر ممنوعیت خبر واحد رسیده، و یا اگر به خبر عدل از باب تعبد تکیه شده، نمی تواند اثبات حجیت و کاشفیت از واقع را بکند، اتفاقا، محل ممنوعیت ناظر به عقاید بوده، و یا دست کم، قدر متیقن آن اموری است که کاشفیت آن از واقع را نشان دهد./916/پ203/ع