۱۲ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۸:۱۱
کد خبر: ۷۵۴۲۵۵
یادداشت؛

غبارپاشی منکران به عید بزرگ مردم سالاری

غبارپاشی منکران به عید بزرگ مردم سالاری
جریانی در کشور وجود دارد که نمی خواهد این ها را ببیند؛ هیچکدام از صحنه های ارادت ملت به خادمان خود که خود را خادم نظام و اسلام می دانستند، نمی خواهد ببیند و ضریب دهد.

چند سال پیش و پس از مرگ یکی از خواننده های کشور، یکی از سلبریتی های خارج نشین در یک موضع اینستاگرامی، مدعی شد: «درگذشت شجریان پس از درگذشت دکتر مصدق بزرگ ترین سوگ اجتماعی معاصر است» مخاطب نوجوان امروز که درک و شناختی از تاریخ ندارد و اوج شناختش از شخصیت های تاریخی به سریال های خیالی تاریخی شبکه نمایش خانگی برمی گردد، اینچنین دروغ های بزرگی را بعضا باور می کند اما یک واقعیت مهم در سپهر رسانه ای ایران، قشری است که بسیاری از مسائل را نمی خواهد ببیند و خود را به خواب می زند. این موضع گیری در حالی است که مصدق به طور غریبانه از دنیا رفت و تشییع جنازه ای هم به آن صورت نداشت اما در همین دوران معاصر تشییع آیت الله طالقانی در ابتدای انقلاب بسیار باشکوه بود؛ پس از آن شهدای مظلوم هفتم تیرماه مورد تجلیل عظیم مردمی قرار گرفته و پیراهن های مشکی پوشیدند، انگار که عزیز از دست داده اند؛ 14 و 15 خرداد 68، یک کشور غرق ماتم بود؛ 13 تا 17 دی ماه سال تمام نشدنی 98، چندین شهر بزرگ صحنه خلق حماسه ای از جنس عشق به یک خادم ملت بود.

جریانی در کشور وجود دارد که نمی خواهد این ها را ببیند؛ هیچکدام از صحنه های ارادت ملت به خادمان خود که خود را خادم نظام و اسلام می دانستند، نمی خواهد ببیند و ضریب دهد. حال از این جماعت توقع نداریم که نادرترین اتفاق عرصه دموکراسی جهانی را ببینند و بازتاب دهند. نظام سیاسی که با کمترین خشونت و قیام مسلحانه روی کار آمد و در حالی حرفش از ابتدای نهضت مبارزاتی، ایجاد یک جمهوری بر پایه اسلام بود، به همین امر بسنده نکرد و در یک اتفاق نادر موجودیت خود را به عهده مردم گذاشت.

اگر کتاب چندانی برای روز جمهوری اسلامی و رفراندوم بزرگ ملت نوشته نشده؛ اگر مستند های متعددی که از زوایای مختلف به این قضیه نگاه کنند ساخته نشده؛ اگر فیلم و سریالی برای این عید بزرگ انقلابی تهیه نشده و اگر ما نسبت به این روز بی توجه هستیم، علتش جدای از تنبلی ما حامیان جمهوری اسلامی، جریانی است که به دنبال انکار داشته ها و دستاوردهای نظام اسلامی است. همین جریان سالیان سال است از زمان پیدایش رسانه مدرن در کشور تا کنون، رسانه را در اختیار داشته و خوراک تولید می کند و روزی با یک فیلم از درمانگاه، روزی با سند یک باغ، روزی دیگر با «جدی می فرمایید»، روزی با دستگیری یک بیمار روانی و... حواس ما را از حادثه همزمانی مانند غزه پرت می کند؛ جریانی که توان دارد غزه را در حاشیه قرار دهد، خاک ریختن بر روی یک ماجرایی در 45 سال برایش کاری ندارد.

در عظمت 12 فروردین پرچم داری فقها را باید دید که برای اخذ نظر ملت به پا خاستند و در رأس آن ها رهبر کبیر و بنیان گذار جمهوری اسلامی، مردم را در این بنیان با خود شریک کرد. فقیه برجسته دوران، در زمانه ای که روحانیون را عقب مانده های مرتجعی معرفی می کردند، با وفاداری به فقه و فقاهت حق رأی را به مردم داد در حالی که مخالفین زیادی این امر داشت. تأکید امام خمینی بر کم نشدن یک کلمه از «جمهوری اسلامی» هم در مقابل کسانی بود که خود را جلودارتر از سایر انقلابیون دانسته و توقع سرخی انقلاب را داشتند و می خواستند سوسیالیست را تنگ جمهوری بچسبانند، بود و هم در مقابل کسانی که به اسم اسلامی خواهان حذف نهادهای دموکراتیک بودند. همچنان هم این جریانات فعال هستند و خواهان حذف و کم فروغ کردن یکی از این دو جنس و فصل «جمهوری اسلامی» هستند.

در طول این 45 سال کاملا تجربه شده که تنها سنگری که جمهوریت و اسلامیت نظام را، توأمان حفظ کرده است، سنگر ولایت فقیه بوده؛ همان جایگاهی که دشمنان از آن به عنوان دیکتاتور یاد می کنند. منفعت طلبانی که برای مطرح کردن خود به دنبال اقتدارزدایی از دولت هستند، هنگامی که از قدرت دور ماندند دیکتاتوری خواهند شد که رأی مردم را نیز به سینه دیوار می کوبند و با ادبیات مردمی خواهان له کردن خواست عده ای دیگر می شوند. ولایت فقیه جزء ذاتی نظام جمهوری اسلامی است و می توان گفت تنها عاملی که توانسته «جمهوری» و «اسلامی» را در کنار هم قرار دهد همین ولایت فقیه است. در طول انتخابات های مختلف، گروه های مختلفی روی کار آمدند که در مواقعی به اسلام و حتی قدرت دفاعی ضربه زدند و نظام را دچار مشکل کردند و عده ای دیگر با سر دست نتیجه انتخابات خواهان حذف آن بودند و می خواستند که انتخابات را تشریفاتی کنند. اما یک فرد بود که محکم پای حفظ نهاد انتخابات ایستاد.

حرف آخر: آنقدر این حرف به تنهایی تکرار شده که اکنون کلیشه به نظر می رسد اما واقعیت امر همین است که هیچکدام از نظام ها و دولت های منتقد جمهوری اسلامی نظم سیاسی خود را به رأی مردم نگذاشته اند؛ حتی قانون اساسی نیز به تأیید و رأی مردم نرسیده است. منشور سازمان ملل هم نیز هیچگاه مورد رفراندوم قرار نگرفته است اما جمهوری اسلامی هم خود و هم قانون اساسی اش را به رأی مردم گذاشت و روزی که این اتفاق افتاد تا کنون باید عید باشد.

ارسال نظرات