۰۷ آذر ۱۳۸۹ - ۱۲:۳۴
کد خبر: ۹۱۶۵۸
حجت الاسلام محدثی؛

بزرگ شدن کودکان، پیر شدن جوانان و مرگ پیران یعنی ناپایداری عمر و بی‎وفایی دنیا و گذر زمان

خبرگزاری رسا ـ حجت الاسلام محدثی در مطلبی با نام «جهان اشارات» آورده است: هرکس زبان اشاره دنیا را نفهمد، با «تازیانه صراحت» روبه‎رو خواهد شد!
حجت الاسلام جواد محدثي


به گزارش خبرگزاری رسا، حجت الاسلام جواد محدثی در مطلبی با نام «جهان اشارات» که در نشریه پنجره منتشر شده، آورده است: برای هرکه هوشمند باشد و آگاه، این جهان پر از رمز و راز و اشاره و کنایه و حکمت و پندار است.

«اشارات» را کسانی درمی‎یابند که اهل اشارت باشند و نکته‎دانی و نکته‎سنجی. «العاقل یکفیه الاشاره»؛ و هر اشاره: تابلویی است که حقیقتی را بازمی‎گوید و فلشی است که جهتی را نشان می‎دهد و نشانه‎ای است که حقیقتی را می‎نمایاند.

خواجه حافظ شیرازی می‎گوید:

بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین

کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس

کنار جویبار «زمان» نشسته‎ایم و گذر زمان را تماشا می‎کنیم، زمانی‎که وقتی گذشت، دیگر برنمی‎گردد و چون از دست رفت، قابل بازیافت نیست. در زبان عرب، مثلی است که می‎گوید: «الیواقیت تشری بالمواقیت، و المواقیت لاتشتری بالیواقیب». یاقوت‎ها را با وقت‎ها می‎توان خرید، ولی وقت‎ها را با یاقوت‎ها نمی‎توان خرید.

آیا این حکمت، همان نیست که در این شعر آمده است:

به زر نخریده‎ای جان را، از آن قدرش نمی‎دانی/که هندو قدر نشناسد متاع رایگانی را

تا چه اندازه رمز و رازهای زمان و جهان را می‎شناسیم و به «رمزگشایی» می‎پردازیم؟

«موی سفید»، اشاره است به این‎که فرصت عمر، رو به پایان است. ضعف جسم و سستی زانو و سنگینی گوش و کاهش بینایی، گویای آن است که خداوند، نعمت‎هایی را که داده، یکی پس از دیگری بازمی‎ستاند.

بزرگ شدن کودکان، پیر شدن جوانان و مرگ پیران، تابلوهای سه‎گانه‎ای است که یک حقیقت را نشان می‎دهد، یعنی: ناپایداری عمر و بی‎وفایی دنیا و گذر زمان

«جوانی» یکی از این گوهرهاست که باید قدر شناخت.

جوانی، زیباترین گلی است که در «بوستان عمر» می‎شکوفد. اما... عمرش کوتاه است و گلبرگ‎هایش لطیف و بسیار آسیب‎پذیر.جوانان اگر خود را باور کنند. تباه نمی‎شوند و دچار حسرت و آه نمی‎شوند. جوانی بهترین فصل رسیدن به «خودباروی» و «خداباوری» است. جوانان اگر از «پند پیران» و «تجربه بزرگان» بهره گیرند، کمتر دچار افسوس و پشیمانی می‎شوند.

آن‎که «نقد جوانی» را رایگان و ارزان از کف می‎دهد، کوله‎باری از حسرت را تا دامنه قیامت باید به دوش بکشد. مگر نه این‎که جوانی، موسم «عطر افشانی» بوستان عمر و فصل شکوفه‎باران زندگی است؟ پس چراتاراج شود و به باد رود؟ اگر «غوغای بهار» در باغ زندگی ما برپا نشود، اگر «بلبل جوانی» بر شاخسار عمرمان ترانه زیبای «پاکی» نخواند، ما همان خزان زده سرد و خمودیم، هرچند صدها بهار بیاید و بگذرد.

کاش قدر جوانی را بدانیم. کاش «سرمایه عمر» را خرج «لذت‎های زودگذر» نکنیم.

کاش «رمز و راز»‎های این جهان را بشناسیم!

هرکس زبان اشاره دنیا را نفهمد، با «تازیانه صراحت» روبه‎رو خواهد شد! /916/د103/ع

ارسال نظرات