۱۹ آذر ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۴
کد خبر: ۷۹۹۸۸۵
دانشجوی کارشناسی ارشد روابط بین‌الملل؛

دانشجو، سرباز جهاد علمی و حلقه میانی تمدن‌سازی است

دانشجو، سرباز جهاد علمی و حلقه میانی تمدن‌سازی است
علیرضا کمالی، دانشجوی کارشناسی ارشد روابط بین‌الملل موسسه امام خمینی(ره)، با تحلیل تاریخی ریشه‌های پیشرفت علمی غرب و نقد روایت‌سازی‌های جعلی آن، تأکید کرد: جایگاه دانشجو در جمهوری اسلامی، جایگاه «وجدان بیدار جامعه»، «حلقه وصل» و «سرباز جهاد علمی» در مسیر تحقق تمدن نوین اسلامی است.

به گزارش خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، علیرضا کمالی، دانشجوی کارشناسی ارشد روابط بین الملل موسسه امام خمینی(ره)، در نشست «گامی علمی برای ایرانی قوی» با موضوع ظرفیت‌های علمی در بیانیه گام دوم انقلاب که با حضور تشکل های مختلف دانشجویی در خبرگزاری رسا برگزار شد، با تبیین جایگاه دانشجو و اهمیت علم  در گام دوم انقلاب اسلامی گفت: پرسش کلیدی این است که ما امروز در کجای این پازل قرار داریم که می‌خواهیم علم و پیشرفت را با نگاه اسلامی محقق کنیم؟ همان‌طور که مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی فرمودند، افق دید ما، افق «تمدن‌سازی اسلامی» و برپایی «تمدن نوین اسلامی» است.

روایت غربی از پیشرفت علم؛ از تحریف تا واقعیت

وی به بررسی تاریخی پیشرفت علمی تمدن غرب و نقد روایت غربی از پیشرفت علم پرداخت و گفت: روایتی که غربی‌ها هنگام تاریخ‌سازی ارائه می‌دهند، این است که دوره رنسانس، دوره جدا شدن دین از علم بود. آنها ادعا می‌کنند که با کنار گذاشتن دین و خرافات، به سراغ علم و تجربه رفتند. اما این روایتی جعلی است. نمونه‌اش همان ادعای دروغین وجود سلاح‌های کشتار جمعی در عراق بود که برای توجیه حمله به آن کشور ساختند و بعدها خودشان اعتراف کردند که اطلاعاتشان اشتباه بوده و هدفشان فقط ایجاد ناامنی در منطقه بوده است.

دانشجوی کارشناسی ارشد روابط بین الملل افزود: اگر قاره اروپا را از قرون سیزدهم تا شانزدهم میلادی مطالعه کنیم، شاهد چندین قرن وحشی‌گری و جنگ‌های پی‌درپی مانند جنگ‌های سی‌ساله و شصت‌ساله میان فرقه‌های کاتولیک، پروتستان و ارتدکس هستیم. همین جنگ‌ها و روحیه جنگ‌طلبی، باعث پیشرفت آنها در تولید سلاح‌های گرم شد. در حالی که سایر جهان عمدتاً از سلاح سرد استفاده می‌کرد، اروپاییان به سلاح گرم مجهز شدند و این برتری نظامی، پایه‌گذار دوره استعمار شد.

کمالی به سلطه گری و استثمار ملت ها توسط غرب در راستای پیشرفت خود اشاره کرد و اظهار داشت: در سال 1492، کریستف کلمب با تکیه بر همین توان دریانوردی و نظامی، به قاره آمریکا رسید. هنگامی که به منطقه پرو در آمریکای جنوبی وارد شد، مردمان بومی که تمدنی داشتند، به گرمی از آنها استقبال کردند. اما اروپاییان پس از دو هفته اقامت و شناسایی منطقه، با سوءاستفاده از برتری سلاح گرم خود، پادشاه آن سرزمین را تهدید کردند و تمام طلای معابد را به غارت بردند. این روند غارت ثروت‌های آمریکا از 1492 تا 1692 ادامه یافت. ثروت عظیم به دست آمده از این غارت، سرمایه‌گذاری کلانی را در علم و تحقیقات ممکن ساخت و این علم دوباره در خدمت تقویت برتری نظامی آنها درآمد.

وی درباره نظم سازی غربی گفت: مفهوم دولت-ملت نیز محصول طراحی اروپایی‌ها پس از سال 1648 است. آنها حتی به دیگر ملل مانند افغانستان برچسب «قبیله‌ای» و «غیرتمدن‌ساز» می‌زنند. پس از جنگ‌های جهانی اول و دوم که اروپا ویران شد، مرکز ثقل قدرت به آمریکا منتقل شد و اروپاییان برای حفظ نفوذ خود، اتحادیه اروپا را تشکیل دادند.

این دانشجوی روابط بین‌الملل در نقد تقلیل گرایی علمی غرب تأکید کرد: در نگاه غربی، «علم» معنای واقعی خود را از دست می‌دهد و تنها به «ساینس» (علوم تجربی) محدود می‌شود. علوم انسانی، فلسفه و سایر معارف بشری در این تعریف تنگ جایگاهی ندارد. آنها حتی با پول و رسانه، «روایت‌سازی علمی» می‌کنند و نظریه‌هایی غیرواقعی را هم تبلیغ می‌کنند.

وی ادامه داد: علت این رویکرد چیست؟ در استعمار کهن، اروپاییان با کشتار و اشغال مستقیم، بازار فروش کالاهای خود را باز می‌کردند. در استعمار نو، حکومت‌های دست‌نشانده بر کشورها می‌گماردند. اما در «استعمار فرانو»، هدف تسلط بر فکر و فرهنگ ملتهاست. آنها با ارائه مدل‌های اقتصادی خاص، کشورها را به واردات وابسته می‌کنند و پیشرفت را در مصرف کالاهای غربی تعریف می‌کنند. در این مرحله، آنها «علم» را هم به کالایی برای فروش تبدیل کرده‌اند.

کمالی در بیان دیدگاه اسلامی درباره علم اظهار داشت: دیدگاه فلسفه اسلامی درباره علم، دیدگاهی جامع است. راه‌های شناخت از نگاه اسلام، چهارگانه است: «تجربه»، «عقل»، «وحی» و «شهود». غرب فقط «تجربه» را به رسمیت می‌شناسد، اما ما معتقدیم تجربه محدودیت‌های خود را دارد. ما از دستاوردهای تجربی بشر استفاده می‌کنیم، اما آن را یگانه راه شناخت نمی‌دانیم. بحث «اسلامی‌سازی علوم» نیز به معنای کنار گذاشتن علوم تجربی نیست، بلکه به معنای بهره‌گیری از آنها در چارچوب معرفت شناسی اسلامی است.

جایگاه دانشجو در جمهوری اسلامی و گام دوم انقلاب

کمالی در مقایسه جایگاه دانشجو در جمهوری اسلامی و دیدگاه رایج در غرب گفت: در نگاه امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری، دانشجو «وجدان بیدار جامعه»، «حلقه وصل» و «بیدارکننده دلها» است. ایشان تأکید می‌کنند که دانشجو باید سیاسی باشد و نسبت به سرنوشت کشور حساسیت داشته باشد. لذا در جمهوری اسلامی بر خلاف دیدگاه رایج غربی شرط مسئولیت، «تخصص» توأم با «تعهد» است.

وی افزود: دانشجوی ایرانی همواره کنشگر موثر عرصه سیاسی و اجتماعی بوده است؛ از قیام 16 آذر 1332 که به شهادت سه دانشجو انجامید و تصرف لانه جاسوسی آمریکا که با انگیزه مقابله با استکبار و با الهام از کودتای 28 مرداد 1332 انجام شد تا حضور فعال در صحنه‌های مختلف پس از انقلاب دانشجو نقشی انکار تا پذیر دارد.

کمالی درباره انتظارات رهبری از دانشجو در گام دوم بیان کرد: رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم، خطاب به جوانان  چند وظیفه راهبردی را بر می شمارند. از جمله تولید علم بومی و اسلامی است که پس از چهل سال حفاظت و تثبیت انقلاب، در گام دوم باید به سمت تولید علوم برآمده از شرایط بومی و مبتنی بر معارف اسلامی حرکت کنیم. گام دیگر وحدت حوزه و دانشگاه است. این وحدت برای تحقق این هدف، امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است. علم مورد نظر ما، تنها علوم تجربی نیست، بلکه شامل علوم نقلی، وحیانی و شهودی نیز می‌شود.

وی افزود: یکی از انتظارات همیشگی و مؤکد رهبری از دانشجویان، اهتمام جدی به مطالعه و کتابخوانی است. همچنین تشکیل حلقه‌های میانی از وظایف مهم و تمدنی دانشجویان در گام دو انقلاب اسلامی است. کلید پیشبرد گام دوم انقلاب، ایجاد یک «جنش عمومی» است و این جنش نیاز به «حلقه‌های میانی» دارد. دانشجو با دارا بودن «ذهن پویا» و «زبان گویا»، سردمدار تشکیل این حلقه‌هاست. حلقه‌های میانی مانند شبکه ارتباطی دوران مبارزه بودند که پیام امام خمینی(ره) را از نجف به سراسر ایران منتقل می‌کردند. دانشجو امروز باید مسائل مهم کشور را برای مردم تبیین کند.

دانشجوی کارشناسی ارشد روابط بین الملل موسسه امام خمینی(ره) در پایان گفت: جایگاه دانشجو در گام دوم انقلاب، جایگاهی محوری، پیشرو و مسئولیت‌ساز است. دانشجویان با بهره‌گیری از همه روش‌های شناختی مانند تجربه، عقل، وحی و شهود، با تشکیل حلقه‌های میانی و با تولید علم نافع و بومی، می‌توانند پیش‌قراولان تحقق تمدن نوین اسلامی باشند.

ارسال نظرات