۲۱ مهر ۱۴۰۴ - ۱۲:۵۵
کد خبر: ۷۹۴۲۴۱
معرفی تحقیق؛

کشف ریشه‌های التقاطی؛ نقدی بر مبانی معرفتی و عملی عرفان حلقه

کشف ریشه‌های التقاطی؛ نقدی بر مبانی معرفتی و عملی عرفان حلقه
پژوهشی با عنوان «ریشه‌یابی معرفتی و بازخوانی انتقادی مبانی عرفان حلقه» به قلم محمدحسن یعقوبیان، با واکاوی منابع فکری این جریان معنوی نوپدید، نشان می‌دهد که آموزه‌های محمدعلی طاهری سرکرده این فرقه انحرافی تلفیقی ناسازگار از فیزیک نوین، عرفان رواقی، ریکی ژاپنی و برداشت‌های تحریفی از متون دینی است.
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، تحقیق «ریشه‌یابی معرفتی و بازخوانی انتقادی مبانی عرفان حلقه» اثر محمدحسن یعقوبیان، عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه شهید مطهری منتشر شده در فصلنامه علمی-ترویجی معرفت، به بررسی ژرفانگرانه خاستگاه‌های فکری و عملی این جریان معنوی می‌پردازد. این پژوهش با رویکردی توصیفی-تحلیلی نشان می‌دهد که عرفان حلقه به رغم ادعای ارائه عرفانی «ایرانی-اسلامی»، در عمل تلفیقی ناهمگون از منابع متعدد و گاه متضاد است.
 
ادعاهای بی‌پشتوانه؛ عرفان بی‌فن یا نظامی التقاطی؟
 
محمدعلی طاهری، بنیان‌گذار عرفان حلقه، این جریان را «عرفانی حقیقی»، «بی‌فن و تکنیک» و منطبق با چارچوب‌های فکری ایران و اسلام معرفی می‌کند. اما این پژوهش با واکاوی آثار وی خلاف این ادعاها را ثابت می‌کند. از یک سو سخن از «عرفان عشق» و «تسلیم محض» می‌رود که نیاز به تفکر، عقل و عمل ندارد و از سوی دیگر مفاهیمی مانند «تفکر اینتریونیورسال»، «مهندسی فکر» و «قانون بازتاب» مطرح می‌شوند که خود مستلزم به کارگیری روش‌های مشخص ذهنی و عملی هستند. این ناسازگاری در کنار فقدان استناد به منابع معتبر و اکتفا به «سخنان شخصی و حدیث نفس»، پایه‌های ادعایی این عرفان را سست می‌کند.
 
هستی‌شناسی مغشوش؛ از فیزیک نوین تا عرفان رواقی
 
در ساحت هستی‌شناسی، عرفان حلقه با خلط مفاهیم فیزیک نوین و عرفان، تصویری آشفته ارائه می‌دهد. این جریان با استناد به نظریه‌هایی مانند «جهان هولوگرافیک»، «وحدت فیزیکی» و برداشت‌هایی از فیزیک کوانتوم، سعی در اثبات «مجازی بودن عالم» دارد. این پژوهش نشان می‌دهد که این تلاش، در واقع نوعی «فیزیک عرفانی‌سازی» است که توسط افرادی مانند مایک تالبرت نیز دنبال شده و ریشه در عرفان بودایی و شمنیسم دارد. از سوی دیگر، تأکید عرفان حلقه بر «هوشمندی حاکم بر کیهان» بازتابی از تفکر رواقیان باستان است که جهان را موجودی زنده و دارای «نوس» (عقل جهانی) می‌دانستند. این خلط مباحث، به یک نظام هستی‌شناختی فاقد انسجام درونی منجر شده است.
 
فرادرمانی؛ پوششی جدید بر ریکی ژاپنی
 
شاید گویاترین بخش از واکاوی این تحقیق، ریشه‌یابی مبانی عملی عرفان حلقه، به ویژه «فرادرمانی» باشد. یافته‌ها به وضوح نشان می‌دهد که مفاهیم محوری این بخش، از «ریکی» ژاپنی اقتباس شده است. انرژی حیاتی «کی» در ریکی، عیناً به «نیروی کیهانی» در عرفان حلقه تبدیل شده و فرآیند درمان با اتصال به یک منبع انرژی فراگیر در هر دو مشترک است. حتی اصول پنجگانه ریکی (مانند «فقط امروز»، «نگران نباش»، «سپاسگزار باش») با همان محوریت «توجه به زمان حال» در این عرفان بازتولید شده است. این در حالی است که طاهری همواره منشأ آموزه‌هایش را «ایرانی و اسلامی» و ناشی از «الهامات شخصی» عنوان کرده است.
 
تصویرسازی تحریفی از شیطان؛ از کتاب مقدس تا عرفان انحرافی
 
این پژوهش به یک نقطه کانونی دیگر نیز می‌پردازد: بازتعریف نقش «ابلیس». در عرفان حلقه، شیطان نه یک نافرمان، بلکه «ملکی» با مأموریت الهی معرفی می‌شود که با سجده نکردن بر آدم، «عامل تضاد» لازم برای حرکت تکاملی انسان را فراهم کرده است. یعقوبیان ریشه این نگرش را نه در اسلام، که در برداشت‌های تحریفی «کتاب مقدس» و نیز آرای برخی عرفان‌های انحرافی مانند نگاه حسین بن منصور حلاج می‌داند. در این نگاه، شیطان موجودی قدرتمند تصویر می‌شود که می‌تواند در انسان حلول کند و اختیارش را سلب نماید؛ تصویری که با آموزه قرآنی وسوسه‌گری محدود شیطان و تأکید بر اختیار انسان در تعارض کامل است.
 
پایان شگفت‌انگیز: عرفانی که خود، بزرگترین تضاد است
 
این تحقیق در جمع‌بندی نهایی خود فاش می‌سازد که عرفان حلقه به جای ارائه نظامی یکپارچه و اصیل، به یک «پازل التقاطی» بزرگ تبدیل شده است. این جریان ادعای وحدت دارد، اما از تلفیق ناسازگار فیزیک و عرفان، ریکی ژاپنی و اصطلاحات اسلامی، و تصویرسازی مسیحی از شیطان با مبانی قرآنی تشکیل شده است. بنابراین، این پژوهش با این نتیجه هشدارآمیز به پایان می‌رسد که بزرگترین «تضاد» در خود عرفان حلقه نهفته است؛ ادعای وحدتی که با خاستگاه‌های چندپاره و متعارضش، خود را در مرکز یک پارادوکس بزرگ معرفتی قرار داده است.
ارسال نظرات