سیمرغ ملت؛ چکامه انسجام و پایداری

ای هممیهنان! ای وارثان دیرین تمدن و حماسه!
گاه، تاریخ چون آیينهای کهن، چهرهی ملتها را در خود بازتاب میدهد؛ چهرهای که در گذر قرون، خطوط عمیقی از رنج، شکوه، عشق و ایستادگی بر آن نقش بسته است. اما در این آیينهی زمان، دو گوهر درخشان، همواره چون نگینی بر تارک هویت یک ملت، جلوهگر بودهاند: «انسجام ملی» و «پایداری مردم». این دو، نه واژگانی خشک و بیروح، که شریانهای حیاتی هر تمدن بالندهاند؛ نوری که در تاریکترین شبها، راه را روشن میسازد و نیرویی که در سختترین طوفانها، ملتی را استوار نگاه میدارد.
«انسجام ملی»، آن روح مشترکی است که جان هر فرد را به تن دیگری پیوند میزند. همو که در پهنهی وسیع «امت واحده»، همه را چون دانههای تسبیحی در ریسمانی ناگسستنی به هم میبافد. این انسجام، نه در حرف، که در عمل است؛ در همدردی بیریای همسایه با همسایه، در همدلی کارگر با کارفرما، در وحدت نظر جوان با پیر، و در همگامی همه با آرمانهای بلند وطن. هنگامی که «استکبار جهانی» با تمام قوا، سعی در شکافتن این وحدت دارد، «انسجام ملی» چون سپری پولادین، آن را در هم میشکند و نقشه های شوم دشمنان را نقش بر آب میکند. این همان «اتحاد مقدس» است که در دفاع دیروز، رزمندگان را چون کوهی استوار در برابر تهاجم نگاه داشت و امروز نیز، در بزنگاههای حساس، ملت را در برابر هرگونه گزند، سپر بلای خود میسازد.
و در کنار این انسجام جانفزا، «پایداری مردم» قرار دارد؛ آن ارادهی شگرفی که چون ریشههای درختی کهنسال، زمین هستی ملت را محکم در بر گرفته و در برابر هر تندباد، استوار میماند. «پایداری مردم»، حکایت دردمندان صبوری است که در اوج سختیها، لبخند بر لب دارند؛ حکایت آزادگانی است که در بند زنجیرهای ظلم، سر از پا نمیشناسند و فریاد آزادی سر میدهند؛ حکایت دلیرمردانی است که در برابر تهدید، قامت خم نمیکنند و در برابر زور، سر تسلیم فرود نمیآورند. این پایداری، گویی از همان سرچشمهی «رهبری الهی» سیراب میشود؛ همان هدایتی که ملتی را در مسیر حق، هدایت و در بحرانها، نجات میبخشد.
بنگرید به تاریخ! بنگرید به هشت سال «دفاع مقدس»! مردمی که از هیچ، همه چیز ساختند. از خاکستر ویرانی، بنای مقاومت را سر برافراشتند. «پایداری» آنان، الهامبخش نسلها شد و «انسجام»شان، خار چشم دشمنان قسمخوردهی این آب و خاک. آن روزها، هر وجب از خاک میهن، با خون فرزندان این ملت آبیاری شد و هر فریاد «الله اکبر»، طنین وحدت و همبستگی بود.
و امروز نیز، در دفاع مقدس ۱۲ روزه اخیر، بازتاب همان روح حماسی را میبینیم. اگرچه ابزارها و میدان نبرد تغییر کرده، اما جوهرهی اصلی، همان است. «انسجام ملی» در صفوف مردم، چون رعد و برق، در هم میپیچد و «پایداری» آنان، چون صاعقهای ویرانگر، بر سر خصم فرود میآید. مردمی که با وجود تمام فشارهای اقتصادی، تبلیغات مسموم، و هجمههای ناجوانمردانه، همچنان استوار و سربلند ایستادهاند. این همان «امت واحده» است که هرگز رنگ شکست را نخواهد دید.
«درسهای آینده مقاومت» از این دو واقعه، بسیار روشن است: تا زمانی که «انسجام ملی» به عنوان یک اصل حیاتی، پاس داشته شود و «پایداری مردم» در تار و پود فرهنگ جامعه تنیده گردد، هیچ قدرتی، هرچند هم که بزرگ و دهشتناک باشد، قادر نخواهد بود ارادهی یک ملت آزاده را بشکند. این دو، گنجینههایی هستند که باید از آنها پاسداری کرد؛ میراثی که باید به نسلهای آینده سپرد.
آری، «از دفاع دیروز تا مقاومت امروز»، روایت یک حقیقت جاودانه است: ملت «متحد» و «پایدار»، چون «سیمرغی» است که بر فراز قلههای بلند تاریخ، پرواز میکند و هرگز در برابر سایهی شوم اهریمن، بالهایش فرو نمیریزد. این چکامه، سرود جاودانهی ملت ماست؛ سرودی که تا ابد، در گوش زمان طنینانداز خواهد بود.
زینب صفایی