۲۳ فروردين ۱۳۸۹ - ۲۳:۱۳
کد خبر: ۷۹۱۴۲
عضو خبرگان رهبری:

اسلامی شدن علوم، همکاری معتقدانه و هدفمندانه حوزه و دانشگاه را می طلبد

خبرگزاری رسا ـ عضو خبرگان رهبری با تأکید براینکه اسلامی شدن علوم، همکاری معتقدانه و هدفمندانه حوزه و دانشگاه را می طلبد گفت:حوزه علمیه بایستی مبانی نظری مورد نیاز در عرصه های مدیریتی کشور را جهت الگوسازی توسط کارشناسان دانشگاهی ارائه دهد.
آيت الله علم الهدي
«..من درباره علوم انسانى گلایه‌اى از مجموعه‌هاى دانشگاهى کردم - بارها، این اواخر هم همین جور - ما علوم انسانى‌مان بر مبادى و مبانى متعارض با مبانى قرآنى و اسلامى بنا شده است. علوم انسانى غرب مبتنى بر جهان‌بینى دیگرى است؛ مبتنى بر فهم دیگرى از عالم آفرینش است و غالباً مبتنى بر نگاه مادى است. خوب، این نگاه، نگاه غلطى است؛ این مبنا، مبناى غلطى است. این علوم انسانى را ما به صورت ترجمه‌اى، بدون اینکه هیچگونه فکر تحقیقىِ اسلامى را اجازه بدهیم در آن راه پیدا کند، می آوریم تو دانشگاه‌هاى خودمان و در بخش هاى مختلف اینها را تعلیم می دهیم؛ در حالى که ریشه و پایه و اساس علوم انسانى را در قرآن باید پیدا کرد.. » رهبر معظم انقلاب

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، علوم انسانی به عنوان مبنا و اساس تمام علوم بشری و نقش هدایت کننده آن نسبت به علوم دیگر، نیاز به توجه جدی دارد. ضرورت اسلامی شدن مبانی علوم انسانی از مواردی است که بارها در سخنان رهبر معظم انقلاب مورد تأکید قرار گرفته ولی متاسفانه کمتر بدان پرداخته شده است، با توجه به نامگذاری سال جاری به نام « همت مضاعف کار مضاعف» در گفت و گو با آیت الله علم الهدی، امام جمعه مشهد و عضو مجلس خبرگان رهبری به بررسی موانع این امر و نیز راهکارهای عملی شدن آن در دهه عدالت و پیشرفت انقلاب اسلامی می پردازیم؛

رسا ـ ضرورت اسلامی شدن مبانی علوم انسانی چیست؟

آنچه در میان روشن اندیشان جامعه و نخبگان فکری و علمی مطرح است، مساله قلمرو دین است که آیا قلمرو علوم انسانی، قلمرو دین هم هست یا نه؟طرح این پرسش در خارج از محدوده جهان اسلام، درست است چراکه از دین جامعی که پاسخگوی همه نیازهایشان باشد برخوردار نیستند و مواردی برایشان پیش می آید که باید بگویند فلان مساله تنها در قلمرو علم می گنجد. اما در جهان اسلام طرح این مساله یک بحث عبث و چالش برانگیز است زیرا ما بر مبنای اعتقاد نسبت به جامعیت اسلام، نمی توانیم قلمرو دین را در برابر قلمرو علم، محدود کرده و بگوییم نظریات دین هم باید مانند سایر نظریات در حوزه علم بررسی شود که آیا قبول می شود یا نه، بنابراین هرکجا در رابطه با سعادت بشر است، حوزه قلمرو دین محسوب می شود.
 
انسانیت انسان نیز که با سعادت او مرتبط است، در حوزه قلمرو دین قرار می گیرد زیرا جریان انسانی زندگی انسان جریانی است که فقط با هدایت دین قابل تأمین است و بدون این هدایت انسان نمی تواند در انسانیت خود پیش رود لذا علت تأکید رهبر معظم انقلاب این است که چون آنچه در حوزه انسانیت انسان است را در قلمرو دین می دانیم باید در درجه اول انسان را از دیدگاه دین بررسی کرده و ببینیم که دین نسبت به انسانیت انسان چه برداشتی دارد و علم چه برداشتی.اگر ما مبنای انسانیت انسان را در دین نادیده بگیریم هرچه نسخه برای انسان بپیچیم بی نتیجه و نادرست است.
 
وقتی در برداشت دینی به سراغ انسان می آییم می بینیم آن خصوصیتی که دین قائل است با آنچه علم معتقد است فرق دارد؛ دین انسان را یک موجود پویا می بیند در حالی که علوم تجربی بر مبنای انسان شناسی اومانیسم، انسان را یک موجود، ایستا و متوقف می داند و نقطه نهایی هستی را انسان می داند.لذا انسان برای انسان است و انسان دومی که انسان برای اوست عبارت است از توده ای از خواهش های نفسانی انسان و مجموعه توانمندی های او که باید صرف اجرای تمایلاتش شود چون بالاتر از انسان نقطه ای وجود ندارد اما در دین انسان نقطه نهایی هستی نیست بلکه بالاتر از انسان خدا قرار دارد.

انسان از نگاه دین، موجودی پویاست و همه عوامل هستی می خواهند انسان شوند تا انسان هم بالا رود به مرحله لقاء الله و مرحله خداگونگی برسد از این رو پس همه استعدادها و نعمت ها هم در خدمت این حرکت پویای او واقع می شود.

علوم انسانی اگر با این دید(اومانیستی) نسبت به انسان تنظیم نشود، نسخه ای است که به ناحق پیچیده شده است و برخلاف واقعیت است لذا علوم انسانی باید اسلامی شود زیرا تنها خدایی که انسان را خلق کرده می تواند برای او نسخه پیچی کند و در مسائل مختلف انسانی نظر داده و انسان را در مسیر جریان پویایی و تعالی خود مدیریت کند .

رسا ـ راهکارهای عملی نفوذ دین به قلمرو علم از نظر شما چیست؟

این مهم در درجه اول همکاری معتقدانه و هدفمندانه حوزه و دانشگاه را می طلبد و جز با همکاری این دو قابل تحقق نیست یعنی مبانی نظریات اسلامی در مسائل مختلف انسانی باید از حوزه گرفته شود ولی فرمول بندی و برنامه ریزی اش باید در دانشگاه صورت گیرد. این همکاری، مساله همکاری سیاسی اجتماعی نیست بلکه منظور همکاری علمی است به این صورت که شخصیت های برجسته حوزه معتقد باشند که راه پیشرفت و نشر معارف دینی به این است که دین در حوزه علوم انسانی نفوذ کند و عناصر دانشگاه هم اسلام را قبول داشته و باور داشته باشند که اسلام در مسائل انسانی صاحب نظر است و چون دین را قبول داریم بایستی انسانیت در قلمرو دین را در جامعه رشد دهیم بنابراین باید در مقام مسائل مربوط به زندگی انسان مبانی دینی را آموخته و بر اساس آن الگوسازی کنیم.

اکنون در زمینه مسائل اقتصادی همین مشکل را داریم و علیرغم پژوهش های بسیاری که در علم اقتصاد در حوزه نیز در دانشگاه انجام شده است ولی حوزه هر چقدر هم کار کند تنها روی مبانی نظری می تواند کار کند چون الگوسازی، کار تخصصی اقتصاد است و اساتید معتقدی که این نظریات را باید بگیرند و بر این اساس الگوسازی و فرمول بندی کنند وجود یا حضور ندارند لذا در الگوسازیشان به سمت جریان مبانی اقتصادی لیبرالیسیتی یا سرمایه داری می روند .

رسا ـ چه عاملی موجب این عدم اعتماد و خودباوری شده است؟

حوزه مرکز نشر و بازار معارف دینی است و کسی که خریدار است باید سراغ بازار برود؛ در گذشته کالایی که در بازار حوزه خریداری می شد تنها احکام و مسائل شخصی مردم بود اما اکنون که نظام اسلامی تشکیل داده ایم مبانی نظری مسائل مدیریت اقتصاد و سیاست و .... باید از حوزه گرفته شود ، برنامه ریزی اقتصاد، کار کارشناس اقتصاد است که اگر معتقد باشد مبانی تئوری اش را از حوزه می گیرد .برای تسهیل و تسریع این امر، کرسی های نظریه پردازی باید در حوزه تقویت شود.

رسا ـ در ترسیم و تأیید نقشه جامع علمی کشور چه ملاک هایی را مهم ارزیابی می کنید؟

این نقشه، اگر بتواند در تحقق بخشی چشم انداز بیست ساله مؤثر باشد و همه دستگاه های علمی و جریان های اکادمیک کشور را در ایجاد چشم انداز بیست ساله به کار وا دارد و نیز علوم انسانی را طوری تنظیم کند که بتوانیم در این کشور جامعه اسلامی را به نقطه کمال و تعالی خود برسانیم که نقطه ارمانی اسلام نیز هست، در این صورت نقشه ای کامل و قابل دفاع خواهد بود.

یعنی برنامه های مدیریت اقتصادی و سیاسی و فرهنگی باید در نتیجه این نقشه سمت و سویی پیدا کند که بتوانیم در این کشور امت اسلامی ایجاد کنیم نه تنها یک جامعه همزیست مسلمان؛ ما باید امت اسلام به وجود بیاوریم و نقشه باید جامعه ما را به سوی اسلامی شدن پیش برد.

ماده امت از ماده امّ گرفته شده به معنای قصد شده و امت یعنی جامعه قاصد که در آن دو عنصر حرکت و پویایی و هدف ضرورت دارد، قصد مقدمه حرکت است لذا کسی که قصد می کند هدفی دارد بنابراین امت یک جامعه متحرک و پویا و هدفمند است که در حوزه اجتماعی همه در کنار هم در جهت خداگونگی و تحقق سجایا و فضایل اسلامی زندگی می کنند، امت، جامعه ای است که انسان ها ضمن اینکه با هم زندگی می کنند، حرکت را همه با هم آغاز کرده اند و حکم یک قافله دارند که هر روز هم از روز دیگر در فضایل و کمالات انسانی پیشرفته ترند .جامعه همزیست باید توسعه پیدا کند این در حالی است که در امت اسلامی، تعالی داریم نه توسعه؛ توسعه به عنوان یک جریان آرمانی و نهایی در امت اسلام نیست بلکه تعالی هدف است.
 
توسعه لازم است اما نه به عنوان هدف نهایی .اگر نقشه جامع علمی کشور بتواند در مصالح اجتماعی و انسانی چنین وضعی را ایجاد کند مطلوب است و به لحاظ علمی و فرهنگی و فناوری جامع و مورد تأیید خواهد بود./930/گ402/ص
ارسال نظرات