۳۱ تير ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۲
کد خبر: ۷۸۷۰۱۵
به همت مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه های علمیه؛

کتاب «رفتار با مخالف؛ بررسی سبک رفتاری پیامبر اعظم با مخالفان» منتشر شد

کتاب «رفتار با مخالف؛ بررسی سبک رفتاری پیامبر اعظم با مخالفان» منتشر شد
کتاب «رفتار با مخالف؛ بررسی سبک رفتاری پیامبر اعظم با مخالفان» نوشته حجت الاسلام سید محسن شریفی، در ۲۹۵ صفحه از سوی مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه‌های علمیه منتشر شد.

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، کتاب «رفتار با مخالف» نوشته حجت الاسلام سید محسن شریفی که به بررسی سبک رفتاری پیامبر اعظم(ص) با مخالفان می پردازد، از سوی مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه های علمیه تهیه و منتشر شد.

این کتاب در سه بخش مختلف «کلیات و مفاهیم»، «سبک شناسی رفتار پیامبر(ص) قبل از هجرت» و «رفتارشناسی پیامبر(ص) پس از هجرت» در یک جلد، شامل ۲۹۵ صفحه طراحی و به چاپ رسیده است.

در مقدمه کتاب «رفتار با مخالف» سنت و سیره نبوی پس از قرآن مهم ترین منبع و مرجع شناخت معارف اسلامی عنوان شده است. در این بخش از کتاب آمده است: سنت و سیره نبوی پس از قرآن مهم ترین منبع و مرجع شناخت معارف اسلامی محسوب می شود که همچون چراغی می تواند، در همه زمان ها و برای همه انسان ها روشن کننده مسیر حرکت باشد.

همچنین در مقدمه کتاب آمده است: شناخت و فهم دقیق زوایای مختلف سنت و سیره نبوی همواره یکی از مسائل مهم تاریخ محسوب شده و محققان و متفکران مسلمان یا حتی اسلام پژوهان غربی نیز به این موضوع توجه داشته و دارند.

هدف از این پژوهش بازکاوی و بازخوانی سیره رسول خدا(ص) و تبیین نظری نحوه برخورد ایشان با مخالفان عنوان شده که نویسنده با رویکرد نظری و تحلیلی به بیان سیره و رفتار آن حضرت در برخورد و مدارا و مواردی از این دست پرداخته است.

علاوه بر تصریح قرآن مجید بنا بر منابع تاریخی نیز گزارش های فراوانی بر شیوع فرهنگ جاهلی در میان آن ها دیده شده است

در بخش اول کتاب که شامل کلیات و مفاهیم است، وضعیت فرهنگی و اجتماعی حجاز، جایگاه سیره نبوی در اسلام(حجیت سیره)، معیارشناسی رفتاری پیامبر(ص) در برخورد با مخالفان، دسته بندی مخالفان پیامبر(ص) و تحلیل رفتارشناسی پیامبر اکرم با مخالفان مورد واکاوی قرار گرفته است.

وضعیت فرهنگی مردمان جزیرة العرب در عصر پیش از اسلام به عنوان فرهنگ جاهلی در این کتاب معرفی شده که علاوه بر تصریح قرآن مجید بنا بر منابع تاریخی نیز گزارش های فراوانی بر شیوع فرهنگ جاهلی در میان آن ها دیده شده است.

بنا به نقلی که این کتاب از امیر مؤمنان علی علیه السلام داشته است، آن حضرت می فرمایند: خدا پیامبر را به هنگامی مبعوث فرمود که مردم در حیرت و سرگردانی بودند، در فتنه ها به سر می بردند، هوی و هوس بر آن ها چیره شده و خود بزرگ بینی و تکبر به لغزش های فراوانشان کشانده بود، و نادانی های جاهلیت پست و خوارشان کرده، و در امور زندگی حیران و سرگردان بودند، و بلای جهل و نادانی دامنگیرشان بود.

مؤلف می نویسد: بر اساس گزارش های تاریخی قبایل جزیرة العرب بعد از ظهور اسلام بر اثر تعالیم رسول خدا(ص) از شیوه های رفتاری غلط تا حد زیادی دست کشیده و سعی می کردند تا متعرض دیگران نشوند.

جایگاه سیره نبوی در اسلام(حجیت سیره)

نگارنده معتقد است تحقیق در ابعاد مختلف سیره رسول خدا(ص) و در جوانب متعدد آن موجب می شود تا بخش های گوناگون این دوره مهم تاریخی مشخص و روشن شود. دوره ای که در آن زیباترین الگوی نمادین و سرمشق حیات انسانی که نمایانگر جلوه و جمال الهی می باشد، به عنوان اسوه حسنه الهی متجلی شده است. چنانکه در قرآن مجید به حقیقت سرمشق و الگوی زیبا بودن آن حضرت تصریح شده است. «لَقَد کَانَ لَکُم فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ». از این رو ایشان سرمشقی مناسب برای همه انسان ها در همه عصرها و نسل هاست. بدون تردید شناختن الگویی با چنین مقام بلند و رفیعی انسان را در پیمودن حرکت به سمت پاکی و درستی و نورانیت مطلق یاری خواهد کرد.

معیارشناسی رفتاری پیامبر(ص) در برخورد با مخالفان

در این بخش رسول خدا(ص) بنا به فرموده خداوند متعال در قرآن کریم رحمت جهانیان معرفی شده است. از این رو پیامبر اعظم(ص) که دارای روحیه لطیف و قلب مهربان و رئوف بود؛ اصل رحمت و محبت را مبنای دعوت خویش قرار داده و راز موفقیت آن حضرت در تسخیر و تألیف قلب ها، همین محبت و ملایمت فوق العاده ایشان دانسته شده.

مؤلف تصریح می کند که با این توصیف پیامبر اکرم(ص) با بینش سیاسی مدبرانه و شخصیت ممتاز خویش در رفتار با دیگران و به ویژه با مخالفان محبت را جایگزین نفرت و عزت را جایگزین تحقیر و صلح و دوستی را جایگزین جنگ و دشمنی قرار داده بود.

وی می نویسد: پیامبر اکرم(ص) در برخورد با مخالفان و معاندان خود الگویی مناسب برای همه مسلمانان می باشد. مدارا و نرمش در عین صلابت و قاطعیت را باید دو شاخص ویژه از برخورد سیاسی پیامبر در سیره نبوی در ارتباط با مخالفان به حساب شمرد.

این اثر تلاش کرده برای فهم معیارهای رفتاری پیامبر(ص) با مخالفان سیاست ها و اصول کلی آن حضرت در مواجهه و مقابله با گروه های مخالف را بررسی نماید. به همین جهت سیاست های کلان و اصول اساسی پیامبر اکرم(ص) در مقابله با دشمنانش را با توجه به شرایط زمانی و محیطی دوران ۱۳ سالِ مکه و ۱۰ سالِ مدینه مورد ارزیابی قرار داده است.

نویسنده تصریح می کند که اگرچه عمده سیاست های پیامبر اکرم(ص) در مکه با توجه به شرایط محیطی و میزان توانایی ای که در اختیار داشتند، رنگ و بوی مسالمت آمیز بیشتری به حسب ظاهر نسبت به دوران مدینه دارد، اما نرمش و مدارای بزرگوارانه با مخالفان در هر دو دوره به سنت و سبکی مداوم از سوی آن حضرت مبدل شده بود.

اصل اولیه رفتار پیامبر(ص) در این کتاب «رفتار با مخالف»، مدارا کردن آن حضرت با مخالفان و رفتار همراه با ملایمت با آن ها مطرح شده است. مؤلف معتقد است آن حضرت در راستای تحقق اهداف اصلی خود در امر هدایت جامعه، این شیوه را برگزید. او می نویسد: در بسیاری از موارد، پیامبر اکرم(ص) با مردم با مدارا و ملایمت رفتار می کرد تا زمینه هدایت افراد را فراهم کند. وقتی افراد با رسول خدا(ص) برخوردهای خشن و دور از نزاکت می کردند و از جانب ایشان نیز توقع مقابله به مثل داشتند، ولی ناگهان با خلق کریمانه آن حضرت مواجه می شدند، انقلابی در ضمیرشان ایجاد می شد و به حقانیت پیامبر(ص) پی می بردند.

حجت الاسلام شریفی در ادامه تأکید می کند که: البته باید توجه داشت که اصل مدارا و صلح و محبت پیامبر(ص)، هرگز باعث نمی شد که آن حضرت در برابر دشمنان کینه توز و توطئه گر نیز با همین آیین نامه و همواره و در هر شرایطی طبق همین اصل رفتار نماید؛ بلکه در صورت تجاوز دشمن، کشف توطئه آن ها، پیمان شکنی و کارهایی از این قبیل از طرف مخالفان، پیامبر(ص) نیز به شدت با آنان برخورد می کرد. پیامبر(ص) و یارانش بر طبق آیه الهی در برابر دشمنان سرسخت بوده و شدت عمل داشتند. «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الکُفَّارِ».

همزیستی مسالمت آمیز

مؤلف می نویسد: همزیستی مسالمت آمیز با مخالفان، دگراندیشان و پیروان ادیان دیگر را نیز باید یکی از معیارهای مهم رفتاری رسول خدا(ص) دانست. آن حضرت علاوه بر اینکه خود به این مسئله مهم توجه داشت همواره اصحابش را بر حفظ آرامش و سعه صدر در مقابل این گروه ها دعوت می کرد. حتی در دورانی که پیامبر(ص) در مدینه دارای قدرت نظامی شده بود نیز هرجا که شرایط مناسبی برای صلح می دید، از اقدام نظامی پرهیز می کرد؛ مانند صلح حدیبیه که مدیریت سیاسی و فهم برتر آن حضرت را نشان می دهد.

در این رابطه آورده که محمد حسنین هیکل معتقد است "شخص پیامبر(ص) حاضر بود در صورت داشتن آزادی برای دعوت به دین خدا، با قریش پیمان ببندد تا در نتیجه شرایط صلح بیشتر حاکم باشد تا جنگ و نزاع با آن ها".

دسته بندی مخالفان پیامبر(ص)

این کتاب تلاش کرده با دسته بندی مخالفان پیامبر اکرم(ص) به سه گروه مشرکان، اهل کتاب و منافقان ویژگی های آن ها برشمرده و چگونگی برخوردهای آن حضرت با هرکدام از آن ها را شرح دهد.

حجت الاسلام سید محسن شریفی افرادی همچون ابوجهل، ابوسفیان و ابولهب را از جمله افرادی می داند که اصرار و پافشاری بیشتری بر مخالفت با پیامبر(ص) داشته اند.

همچنین مؤلف از میان اهل کتاب مخالفت و تقابل اصلی آن ها با رسول خدا را به یهودیانی اختصاص داده که با ورود پیامبر اکرم(ص) به مدینه و شکل گیری نظام جدید در این شهر مخالفت داشتند. او می نویسد: هرچند پیامبر اکرم(ص) در هنگام تشکیل حکومت اسلامی، با بستن پیمان معروف مدینه به حقوق این گروه احترام گذاشت و از در صلح وارد شد، اما رفته رفته یهودیان، وجود نظام جدید در مدینه را در تعارض با منافعشان دیده و در نتیجه به سیاست مخالفت با جریان اسلامی روی آوردند. این گروه رفتارها و عملکردی از خود نشان داد که موجب نقض پیمان گردید و بیشترین درگیری دوران مدنی رسول خدا(ص) با آن ها به خاطر همین نقض پیمان بود.

وی آورده است که خداوند متعال نیز یهودیان را در کنار مشرکان، دشمن ترین مخالفان پیامبر(ص) و مؤمنان معرفی کرده است: لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الیَهُودَ وَ الَّذِینَ أَشرَکُوا. در ادامه همین آیه خدای متعال مسیحیان را به عنوان بخش دیگر این گروه به صورت مخالفان مهربان یاد کرده: وَ لَتَجِدَنَّ أَقرَبَهُم مَّوَدَّةً لِّلَّذِینَ ءَامَنُوا الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَی.

سبک شناسی رفتار پیامبر(ص) قبل از هجرت

سبک شناسی رفتار پیامبر(ص) قبل از هجرت ایشان از مکه به مدینه بخش دوم کتاب «برخورد با مخالف» است که به بررسی رفتار پیامبر با مخالفان درون مکه، با خویشاوندان مخالف و با سایر مخالفان مکه می پردازد.

مؤلف، دوران مکی عصر نبوی را که سرآغازی برای تأسیس نظام دینی و تکوین اعتقادات اسلامی در میان توده های مردم محسوب می شد، عرصه برخوردهای شخصی و مخالفت های فردی با رسول خدا(ص) می داند. او می نویسد: شیوه های مخالفان در این دوره بیشتر شامل استهزا، تمسخر، آزار و اذیت های فردی و مخالفت گفتاری بود. از این رو شیوه و سبک رفتاری پیامبر اعظم(ص) نیز بیشتر همراه با مدارا و تحمل مخالفان بود، تا فرصت کافی برای آشنایی توده های مردم با اصل دین و البته شناخت ماهیت مخالفان پدید آید.

در این اثر آزار و شکنجه به عنوان یکی از برخوردهای مخالفان پیامبر(ص) مورد بررسی قرار گرفته و نویسنده معتقد است "یکی از راهکارها و شیوه های مخالفان در برابر دعوت پیامبر(ص) و گرایش مردم به دین اسلام استفاده از روش آزار و شکنجه ایمان آورندگان به اسلام بود. به طوری که در مواردی مشرکان پیامبر خدا(ص) و مسلمانان را به مورد آزار و اذیت قرار می دادند، به طوری که آن حضرت برخی از مسلمانان را به حبشه فرستاد تا از آزار مشرکان دور باشند. گاهی شدت آزار و اذیت ها و شکنجه ها به حدی بود که برخی از تازه مسلمانان دوباره به بت پرستی باز می گشتند. مورخین نام و ماجرای برخی از این افراد را نقل کرده اند. ابن هشام در این باره می نویسد: چند تن از همسایگان رسول خدا(ص) بودند که بیش از دیگران آن بزرگوار را می آزردند، از آن جمله حکم بن عاص، عقبة بن ابی معیط، عدی بن حمراء ثقفی، ابن اصداء هذلی که از جمله همسایگان آن حضرت بودند. اینان انواع آزار و صدمات را نسبت به آن جناب روا می داشتند. تا جایی که برخی از آنها شکمبه گوسفند را که ذبح کرده بودند و از شکمش بیرون آورده در هنگامی که حضرت نماز می خواند بر سر آن حضرت می افکندند، و دیگری آن را در دیگ غذای آن حضرت می انداخت، و امثال این گونه کارها که انجام می دادند".

رفتارشناسی پیامبر(ص) پس از هجرت

در بخش سوم از کتاب «برخورد با مخالف؛ بررسی سبک رفتاری پیامبر اعظم با مخالفان» هجرت پیامبر اکرم(ص) به مدینه آغاز فصل جدیدی در دعوت و پذیرش اسلام عنوان شده است که در نتیجه آن به همان میزان مخالفان نیز وارد عرصه جدیدی از اقدامات خود شده و گونه جدیدی از مخالفان نیز پدید آمده اند.

در این بخش رفتارشناسی پیامبر(ص) با غیر اهل کتاب، سبک رفتاری پیامبر(ص) با مشرکان مکه پس از هجرت، سبک رفتاری پیامبر قبل از فتح طی جنگ های بدر، احد، نبرد احزاب، صلح حدیبیه و فتح مکه مورد بررسی قرار گرفته است.

حجت الاسلام سید محسن شریفی، جنگ احزاب یا خندق را مهمترین آخرین اقدام جدی مشرکان قریش برای از بین بردن اسلام می داند. او می نویسد: افزایش شمار مشرکان در احزاب، در قیاس با احد به بیش از سه برابر، نشان از جدیت آن ها در این جنگ دارد. علاوه بر این که قریش توانسته بود قبایل دیگری را نیز با خود در این مسیر همراه نماید. یهودیان هم به دلیل برخوردهایی که میان آنها و مسلمانان رخ داده بود کینه شدیدی از اسلام به دل داشتند. بنابراین همه آن ها مصمم شدند تا طی یورش هماهنگ بر مدینه اسلام را از بین ببرند.

همچنین سبک رفتاری پیامبر بعد از فتح مکه یکی دیگر از موضوعات مورد واکاوی در این کتاب است. نویسنده، فتح مکه را نتیجه سیاست و دوراندیشی پیامبر(ص) در صلح حدیبیه می داند؛ چرا که از منظر وی پیامبر اکرم(ص) با برقراری صلح، مقدمات فتح مکه را پدید آورد و خداوند نیز در سوره «فتح» این صلح را فتح و پیروزی آشکار خوانده است.

سبک رفتاری پیامبر(ص) با منافقان در مدینه

نویسنده این اثر تعریف دقیق منافقان را وسیله ای لازم برای مشخص شدن این گروه می داند و می نویسد: منافقان جمع منافق اسم فاعل از مصدر نفاق است. در تعریف نفاق گفته شده، نفاق تظاهر به ایمان است، در حالی که در باطن ایمان وجود نداشته باشد. بنابراین منافق کسی است که در دل خدا را قبول ندارد اما متظاهر به خداپرستی است و همچنین قرآن و پیامبر(ص) را قبول ندارد، اما متظاهر به احترام به قرآن و پیامبر(ص) است. نفاق به معنای پنهان کردن کفر و تظاهر به اسلام و ایمان یک واژه اسلامی است که برای اولین بار به این معنا در قرآن کریم و احادیث به کار رفته است. چنانچه برخی معتقدند منافق به معنای انسان دو چهره واژه ای اسلامی است و عرب ها آن را به این معنی به کار نمی بردند.

در این اثر آمده است: مفسران منافق را از کافر خطرناک تر دانسته و عذاب آن ها در آخرت را از کافر سخت تر پنداشتند، چرا که حکم دزد خانگی را دارند و پلی هستند که کفار به وسیله آن به اسلام ضربه می زدند. آن ها در صدر اسلام در کارهای رسول خدا بسیار کارشکنی کردند و حالاتشان اغلب در سوره توبه ذکر شده است و از زنان منافق «منافقات» نیز پنج بار در ردیف مردان منافق «منافقین» یاد شده است. همچنین بر اساس آیات قرآن منافقان در نهایت درجه عذاب هستند.

در این کتاب فعالیت منافقان در مواقع جنگ میان مسلمانان و مشرکان، بیشتر دانسته شده و نویسنده تصریح می کند: آن ها(منافقان) با انتشار شایعات و بزرگ نمایی قدرت دشمنان سعی می کردند، تا به تضعیف روحیه مسلمانان بپردازند. به عنوان نمونه در جنگ احزاب زمانی که دشمن با تمام قوا به شهر مدینه حمله کرده بود و مسلمانان برای دفاع از شهر به حفر خندق مشغول بودند. ابن هشام می نویسد: منافقین تن به کار نمی دادند و به بهانه های مختلف و گاهی بدون اجازه و اذن رسول خدا(ص) دست از کار می کشیدند و به داخل شهر می رفتند و از این رو خداوند در مذمت آنان آیاتی نازل کرد.

از دید نگارنده بر اساس گزارش های تاریخی در زمان حفر خندق که مسلمانان وضعیت دشوار و سختی داشتند. منافقان با زبان طعنه به آن ها می گفتند پیامبر(ص) به شما وعده فتح قصرهای کسری و قیصر را داده، در حالی که اینک شما قادر به بیرون رفتن از اردوگاه برای قضای حاجت نیستید و با این گونه سخنان مسلمانان و پیامبر(ص) را ملامت کرده و برای آن ها تردید و دو دلی ایجاد می کردند.

وی می نویسد: پیامبر(ص) با تجربه، دانش و البته با قابلیت ویژه خود برای ارتباط با خداوند، توانست اتهام زنی های منافقان را رد کند و به مردم اثبات کند که منافقان نیات پلیدی دارند. همچنین پیامبر با توجه به شخصیت بالا و خلق برتری که داشت، بارها به منافقان رحم کرد و با آن ها به صورت مسالمت آمیز برخورد کرد و با نشان دادن واقعیت ها و حقایق، تلاش می کرد مردم را از درستی و کمال پیام اسلامی مطمئن سازد.

از دیدگاه نگارنده این اثر، قصد منافقین در ترور پیامبر(ص) را باید جسارت آمیزترین اقدام منافقان در مخالفت و واکنش به آن حضرت پنداشت. بر اساس منابع تاریخی در قسمتی از راه بازگشت از تبوک پانزده نفر از منافقان کمر به قتل پیامبر(ص) بستند و تصمیم گرفتند، با رم دادن شتر، آن حضرت را از بالای گردنه کوه به پایین پرت کنند. اما رسول خدا از قصد آنان آگاه شد. منافقان از ترس اینکه شناخته شوند، فرار کردند. رسول خدا که آنان را شناخته بود، آن ها را به عمار یاسر و حذیفة بن سمان شناساند. اما از افشای نام آنان برای سایر مسلمانان منع کرد و نام آن ها را فاش نساخت.

در این کتاب برخی دیگر از روش های اتخاذ شده از سوی پیامبر اکرم(ص) در برخورد با منافقان شرح داده شده است. به عنوان مثال "رسول خدا(ص) گاهی صف مؤمنان و منافقان را از هم جدا می نمود، تا بدین وسیله نیروی آن ها را از مؤمنان جدا نماید. برای نمونه می توان به ماجرای غزوه حمراء الاسد اشاره نمود که پس از جنگ احد اتفاق افتاد. وقتی خبر تصمیم بازگشت مشرکان به مدینه رسید، پیامبر(ص) دستور داد تا همه کسانی را که در جنگ احد شرکت داشتند حتی مجروحان آماده رفتن به سوی مشرکین شوند، ولی منافقانی که آن ها را در جنگ یاری نکرده بودند حق شرکت نداشتند. بدین گونه پیامبر(ص) عبدالله بن ابی و سیصد تن منافق همراهش را از همراهی با مسلمانان محروم کرد تا هم پاسخ آنان را داده باشد و هم آن ها را از صف مؤمنان جدا نماید".

"نمونه جالب دیگری از سبک رفتاری پیامبر(ص) با مخالفان را می توان در برخورد با برخی از متخلفین از حضور در جنگ تبوک دید. رسول خدا(ص) پس از بازگشت از تبوک برخوردی متفاوت با سه تن از متخلفین داشت. این سه تن مرارة بن ربیع، هلال بن امیه و کعب بن مالک بودند که از همراهی پیامبر(ص) در این جنگ خودداری کرده و هرسه معترف بودند که هیچ عذری بر این تخلف نداشتند. پیامبر(ص) از میان همه تخلف کنندگان فقط گفت و گو و معاشرت با این سه تن را ممنوع کرد. بنابراین مسلمانان حتی جواب سلام آن ها را نمی دادند و حتی زنانشان از آن ها دوری کردند. این سه تن در سختی عجیبی گرفتار آمده بودند. هلال بن امیه چنان می گریست که جانش به خطر می افتاد و از خوردن غذا هم خودداری می کرد. به هر حال این سه نفر در تنهایی خویش از خدا طلب عفو و قبول توبه می کردند و به سختی روزگار می گذراندند. تا اینکه بعد از پنجاه روز خداوند با نزول آیه ای خبر پذیرش توبه این سه را به پیامبر(ص) اعلام کرد. در این آیه به صراحت آمده است: آن سه نفر تخلف کردند و مسلمانان با آنان قطع رابطه نمودند، تا آن حد که زمین با همه وسعتش بر آن ها تنگ شد، حتی در وجود خویش، جایی برای خود نمی یافتند. در آن هنگام دانستند که پناهگاهی از خدا جز بسوی او نیست؛ سپس خدا رحمتش را شامل حال آن ها نمود و به آنان توفیق داد تا توبه کنند. با این شیوه رفتاری پیامبر(ص) مسلمانان دانستند که باید همواره مطیع آن حضرت باشند و صف خود را از منافقان و مخالفان آن حضرت جدا نمایند".

نویسنده کتاب «برخورد با مخالف؛ بررسی سبک رفتاری پیامبر اعظم با مخالفان» معتقد است مورّخانی که به عصر رسول خدا(ص) توجه داشته اند، به افرادی که معترض و یا متمرد از دین اسلام بودند، توجه کرده اند. به همین جهت وی نیز در این اثر به معرفی برخی از افراد این گروه که به حرمت شکنی اقدام کرده اند، پرداخته و پس از بیان چگونگی حرمت شکنی و ارتداد آن ها به سبک رفتاری پیامبر(ص) در برابر آن ها را تشریح کرده است. از جمله این افراد عبدالله بن سعد بن ابی سرح، عبدالله بن خطل، مقیس بن حبابه، حویرث بن نقیذ بن وهب، ساره کنیز عمرو بن هاشم، هند بنت عتبه، هبّار بن اسود، عصماء بنت مروان، کعب بن اشرف و سلام بن ابی الحقیق می باشد.

نگارنده این کتاب در شرح سرگذشت عبدالله بن خطل آورده است: "عبدالله بن خطل مسلمانی بود که پیامبر(ص) او را به عنوان کارگزار زکات به همراه مردی از انصار اعزام نمود. او همچنین غلام مسلمانی داشت که در خدمتش بود. در منزلگاهی به غلام دستور داد حیوانی ذبح کند و غذا تهیه نماید و خودش به خواب رفت. وقتی بیدار شد، غلام دستور او را اجرا نکرده بود. او غلام مسلمان را کشت و سپس مرتد گردید. عبدالله بن خطل پس از ارتداد به مکه گریخت و وقتی مکیان پرسیدند چرا به مکه آمده است گفت: من دینی بهتر از دین شما نیافتم. عبدالله دو کنیز خواننده هم داشت که هردو بدکاره بودند. عبدالله شعرهایی در هجو رسول خدا(ص) می سرود و به آن دو کنیز می داد تا بخوانند".

"یعقوبی مورخ می نویسد: عبدالله مرد مسلمان انصاری را که همراهش بود، نیز کشت و گفت اطاعت تو و محمد واجب نیست. بنابراین، این فرد علاوه بر کشتن غلام مسلمان خود یک مسلمان دیگری را نیز کشته بود و در حرمت شکنی و استهزاء رسول خدا نقش زیادی دارد".

"همچنین دو کنیز او فَرَتنا و قریبه با آوازخوانی، به هجو و استهزاء پیامبر(ص) می پرداختند و باید کشته می شدند. قریبه کشته شد و فرتنا فرار کرد و بعدها از پیامبر(ص) امان خواست و حضرت او را امان داد".

حرمت جان انسان ها در سیره نبوی

حجت الاسلام سید محسن شریفی جان همه انسان ها را نزد شریعت مقدس اسلام محترم دانسته و اظهار می دارد: در شریعت مقدس اسلام از جان انسان به نفس محترمه یاد می شود و با کشتن انسان ها به سختی مخالفت کرده و شدیدترین مجازات را برای کسی که مرتکب قتل نفس شود، قرار داده است. در سخنان رسول خدا(ص) موارد زیادی یافت می شود که در آن قتل انسان ها مطرح شده است. ایشان می فرمایند: در روز قیامت اولین حکم درباره خون به ناحق ریخته شده می باشد. یا در حدیث دیگر جان انسان ها را مانند روز، ماه و شهر(مسجدالحرام) محترم دانسته است. همچنین در روایات متعددی به بزرگی گناه قتل تصریح شده است.

بررسی جایگاه شعر و شاعران از منظر سیره نبوی، مهدورالدم بودن و چگونگی رفتار با حرمت شکنان از دیگر مباحث تشریح شده در این بخش می باشد.

همچنین سبک رفتاری پیامبر(ص) با اهل کتاب نیز در این کتاب به تفصیل توضیح داده شده است. این توضیحات شامل بررسی مسائلی از قبیل مخالفت های اعتقادی، فرهنگی و نظامی یهود، پیمان شکنی بنی قینقاع، پیمان شکنی بنی نضیر، پیمان شکنی بنی قریظه، یهود خیبر، یهود فدک، یهود وادی القری و یهود تیماء می باشد.

در ادامه، رفتارشناسی پیامبر با مسیحیان روم، حبشه، نجران و سایر مسیحیان نیز مورد بررسی قرار گرفته است. این بخش تلاش های رسول خدا(ص) برای ایجاد صلح، دیدارهای آن حضرت با مسیحیان، مباهله مسیحیان نجران و نامه های پیامبر به آنان شامل نامه به نجاشی حاکم حبشه، نامه به هراکلیوس قیصر روم، نامه به اسقف روم در قسطنطنیه، به مقوقس حاکم مصر، به حارث بن ابی شمر غسانی و همچنین نامه هایی به دیگر سران مسیحیان را تشریح کرده است.

بنا بر آنچه در این کتاب آمده است، پیامبر اسلام طی نامه ای هراکلیوس(هرقل) قیصر روم را به اسلام دعوت کرده و در آن می فرماید: به نام خداوند بخشنده مهربان. از محمّد بنده و رسول خدا به هرقل، بزرگ روم. کسی که پیرو هدایت است گزند نمی بیند. اما بعد، من شما را به اسلام دعوت می کنم. اسلام بیاور تا ایمن بمانی. اسلام بیاور تا خداوند دوبار تو را پاداش دهد. و اگر قبول نکنی، گناه پیروانت به گردن توست. و ای اهل کتاب، بیایید به کلمه حقی که میان ما و شما یکسان است، روی آوریم؛ بدین معنا که غیر خدای یکتا را نپرستیم و در پرستش او چیزی را شریک نسازیم، و غیر خدا را برای خود، خدا نگیریم و اگر آن ها را از حق روی گردانند، بگویید شما گواه باشید که ما تسلیم فرمان خداوندیم.

در خصوص سبک رفتار پیامبر با ایرانیان این کتاب به ما می گوید که با تمام تلاش هایی که در زمان رسول خدا صورت گرفت، اما پیام الهی و دعوت اسلام نتوانست به صورت فراگیر و عمومی به سرزمین ایران وارد شود. اما به این معنا نیست که پیامبر اعظم(ص) با ایرانیان ارتباطی نداشته است. چرا که برخی از ایرانیان در زمان آن حضرت در زمره یاران و اصحاب ایشان بودند. وجود شخصیتی کم نظیر همچون سلمان فارسی مؤید این سخن می باشد. پیامبر(ص) درباره سلمان و شخصیت او تعابیر ارزشی زیادی به کار برده است؛ چنانکه او خود را پیشگام همه فرزندان آدم دانسته و سلمان را پیشگام پارسیان معرفی کرده است. اما بهترین و والاترین تعبیر درباره سلمان این جمله «سلمان منا اهل البیت»، سلمان از ما اهل بیت است، می باشد.

نگارنده در بخش های پایانی به بررسی سبک رفتاری پیامبر(ص) با قبایل و پیمان شکنان بیرون از مدینه همچون قبایل طائف، همدان و ثقیف پرداخته و در بخش نتیجه گیری می نویسد: بررسی، شناخت و آگاهی کامل و صحیح از سیره و زندگی رسول خدا(ص) به عنوان اسوه حسنه همواره ضرورتی انکارناپذیر محسوب می شود. به طوری که با اندیشیدن درباره رفتار، اعمال و برخوردهای آن حضرت می توان به نگاهی اصیل بر مبنای دین اسلام دست یافت. به ویژه اگر مسئله مورد پژوهش در برخورد با مخالفان و دشمنان باشد. از این رو باید گفت بررسی سیره آن حضرت با این موضوع بسیار کاربردی و مطلوب خواهد بود و یافته های این پژوهش می تواند مبنایی برای رفتار با این گونه افراد و گروه های مخالف اسلام باشد.

همچنین وی معتقد است نتایج این پژوهش بیانگر اصولی در رفتار پیامبر(ص) با مخالفان است که رفق و مدارا اصل اولی در سبک رفتاری پیامبر(ص) با تمام انسان ها و حتی مخالفان بوده است. این شیوه با فطرت انسانی سازگاری زیادی دارد و از عوامل محبوبیت و موفقیت آن حضرت محسوب می شود. برخورد خشن و جنگ در سیره نبوی نه یک اصل بلکه ضرورتی مجرب می باشد که در حد دفع فتنه و عقب راندن دشمنان و مخالفان کارآیی داشت.

ارسال نظرات