رسوایی حقوق بشر آمریکایی از پیدایش تا امروز

به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، مقام معظم رهبری بارها و با صراحت، ماهیت ضدبشری ساختار قدرت در ایالات متحده را افشا کردهاند و بر ضرورت رسواسازی دروغ بزرگ «حقوق بشر آمریکایی» تأکید داشتهاند. ایشان در بیاناتی فرمودهاند: «دفاع امثال آمریکا از حقوق بشر، برای ملتها و مظلومان دنیا، گریهآور است.» (7/9/1369) و «ارزشهای انسانی در آمریکا لگدمال شده است؛ تبعیض، اختلاف، نژادپرستی، لگدمال کردن حقوق بشر.» (12/8/1395) در این یادداشت، مراحل مختلف نقض حقوق بشر در تاریخ آمریکا از منابع معتبر بررسی و برای هر بخش، درسآموزیهایی برای امروز ملتها و آزادیخواهان ارائه خواهد شد. این سیر تاریخی نشان میدهد که نقض حقوق بشر نه یک استثنا، بلکه یک قاعده در سیاست داخلی و خارجی ایالات متحده بوده است.
۱. پیدایش آمریکا و نسلکشی سرخپوستان؛ آمریکا بر پایه نسلکشی، غارت و تبعیض بنیان نهاده شد. از همان آغاز، حقوق بشر برای استعمارگران آمریکایی بیمعنا بود و حق حیات، آزادی و سرزمین از بومیان آمریکا با خشونت گرفته شد. این پاکسازی قومی، که با شعارهایی چون «سرنوشت محتوم» توجیه میشد، پایههای تمدنی را بنا نهاد که از همان ابتدا با نژادپرستی و بیاعتنایی به کرامت انسانی درآمیخته بود. این نسلکشی شامل کشتار بیرحمانه زنان و کودکان سرخپوست، تجاوز، و راندن آنها از سرزمینهای اجدادیشان بود که نمونههای فجیعی از نقض حقوق این گروههای آسیبپذیر را به نمایش گذاشت.
۲. بردهداری و تجارت انسان؛ سیستم بردهداری آمریکا میلیونها انسان آفریقایی را به بردگی کشاند و حتی پس از لغو بردهداری، تبعیض نژادی نهادینه شده باقی ماند. حقوق بشر در آمریکا همواره نژادمحور و ابزار سلطه بوده است. این فصل تاریک از تاریخ آمریکا، نشاندهنده تجارت سیستماتیک انسان و نادیده گرفتن ابتداییترین حقوق انسانی است که تا به امروز نیز سایه خود را بر جامعه آمریکا گسترده است. زنان برده علاوه بر کار اجباری، هدف تجاوز و سوءاستفاده جنسی قرار میگرفتند و کودکان برده نیز از بدو تولد با سرنوشتی محتوم از بردگی روبرو بودند، از مادرانشان جدا و به فروش میرسیدند.
۳. تبعیض نژادی در قرن ۲۰ و نژادپرستی ساختاری؛ سیاهپوستان آمریکا تا دههها از حق رأی، تحصیل، تردد و مالکیت محروم بودند. امروز هم ساختار پلیسی آمریکا با رفتارهای تبعیضآمیز علیه رنگینپوستان، مصداق روشن نقض حقوق بشر است. قوانین "جیم کرو" و پدیده "لینچ" نمونههای بارزی از وحشیگری و بیعدالتی نهادینه شده بودند که میراث آن هنوز در قالب خشونت پلیس و تفاوتهای سیستمی قابل مشاهده است. نژادپرستی سیستماتیک نه تنها بر مردان، بلکه بر زنان و کودکان رنگینپوست نیز تأثیرات عمیقی گذاشته است، از دسترسی محدود به خدمات درمانی و آموزشی گرفته تا نرخ بالای فقر و زندانی شدن.
۴. نقض حقوق زنان و کودکان: فراتر از نژادپرستی؛ در کنار تبعیضهای نژادی، زنان و کودکان در تاریخ آمریکا با چالشهای خاص خود در زمینه نقض حقوق بشر روبرو بودهاند. عدم حق رأی برای زنان تا اوایل قرن بیستم، دستمزد نابرابر، خشونت خانگی، محدودیتهای سقط جنین و تجاوزکه تاکنون ادامه دارد، پرونده دونالد ترامپ رئیس جمهور فعلی امریکا با شکات متعدد در دادگاه، نمونههایی از نقض حقوق زنان هستند. در مورد کودکان، کار کودکان در قرون ۱۹ و ۲۰، تراژدیهای ناشی از خشونت با اسلحه، و جداسازی کودکان مهاجر از والدینشان در مرزها، نشاندهنده بیتوجهی به حقوق اساسی این گروه آسیبپذیر است.
۵. نقض عهد با کشورهای جهان و سازمانهای بینالمللی؛ آمریکا سابقه طولانی در نقض معاهدات بینالمللی، خروج از توافقنامههای مهم و بیاعتنایی به نهادهای بینالمللی دارد. از خروج از پیمان آب و هوایی پاریس و توافق هستهای برجام تا عدم عضویت در دیوان کیفری بینالمللی، نشان میدهد که آمریکا خود را فراتر از قوانین و تعهدات جهانی میداند. این رویکرد، نه تنها به بیثباتی جهانی منجر میشود، بلکه مفهوم حاکمیت قانون در سطح بینالملل را زیر سوال میبرد.
۶. نقض حقوق حیوانات؛ محاکمه حیوانات و مجازات آنها برای ما کاری عجیب و نادرست به نظر میرسد؛ اما در برههای از تاریخ، امری متداول و مرسوم بوده و هیچ کس از شنیدن خبرآن تعجّب نمیکرد. مدارک تاریخی نشان میدهد، در برخی کشورهای اروپایی و به تأسی از آنها امریکا در بازه زمانی قرن سیزدهم و هجدهم و در قرون وسطی محاکمه حیواناتی مانند خوک، گربه، ماکیان و میمونها بسیار اتفاق افتاده است. حیوانات به یک دادگاه واقعی، با یک وکیل و قاضی واقعی برده شده و به اعدام یا حبس محکوم می شدند. اکنون نیزعلیرغم برخی قوانین حمایتی، در ایالات متحده موارد متعددی از نقض حقوق حیوانات مشاهده میشود. صنعت دامپروری صنعتی که حیوانات را در شرایط سخت نگهداری میکند، آزمایشات حیوانی بیرویه در صنایع مختلف، و شکار بیرویه نمونههایی از این نقضها هستند. این موارد نشاندهنده آن است که رویکرد سودمحور، حتی در قبال موجودات زنده دیگر نیز، بر اصول اخلاقی و حقوقی حاکم است.
۷. وضعیت اسفبار زندانیان: نقض کرامت انسانی در زندانهای آمریکا؛ سیستم زندانهای آمریکا به دلیل نرخ بالای حبس، بهویژه در میان اقلیتهای نژادی، و شرایط غیرانسانی در برخی بازداشتگاهها، همواره مورد انتقاد بوده است. بازداشتهای طولانیمدت و بدون محاکمه، بهویژه در مورد مظنونین، نقض آشکار اصل «حق دادرسی عادلانه» است. زندانیان اغلب در معرض آزار و اذیت جنسی و سوءاستفاده قرار میگیرند، در حالی که کودکان زندانی (اعم از بزهکاران خردسال یا کودکان همراه با والدین) از محیط مناسب آموزشی و بهداشتی محروم هستند. گزارشهای متعدد نشان میدهد که زندانیان بیمار، به دلیل عدم دسترسی کافی به خدمات پزشکی، در شرایط رنجآور و گاه کشنده قرار میگیرند.
۸. تجارت جنسی و قاچاق انسان: عملی پنهان در تاریکی جامعه آمریکا؛ با وجود ادعاهای مبارزه با قاچاق انسان، ایالات متحده خود به مقصدی برای تجارت جنسی و بردهداری نوین تبدیل شده است. سوءاستفاده از فقر و آسیبپذیری زنان، کودکان و حتی مردان، منجر به گرفتار شدن آنها در باندهای قاچاق انسان و شبکههای فحشا و فساد میشود. این پدیده نه تنها شامل قاچاق افراد از خارج به داخل آمریکا، بلکه قاچاق داخلی را نیز در بر میگیرد، جایی که باندهای سازمانیافته با وعدههای دروغین، قربانیان را به دام میاندازند و آنها را مجبور به کار اجباری یا استثمار جنسی میکنند.
۹. قاچاق اعضای بدن و کودکان: ابعاد تاریکتر نقض حقوق بشر؛ در کنار تجارت جنسی، پدیده قاچاق اعضای بدن نیز به عنوان یک عمل مخفیانه و غیرقانونی، اما با شواهد نگرانکننده در برخی موارد، مطرح است. این عمل، به ویژه در مورد افراد آسیبپذیر و حاشیهنشین، میتواند با سوءاستفاده از شرایط فقر و نادانی انجام شود. همچنین، قاچاق کودکان نه تنها برای مقاصد جنسی یا کار اجباری، بلکه برای فرزندخواندگی غیرقانونی و سایر اشکال استثمار نیز صورت میگیرد که نشاندهنده ابعاد پیچیده و تاریک نقض حقوق بشر در جامعهای است که خود را پرچمدار حقوق بشر میداند.
۱۰. استفاده از بمب اتمی: آمریکا تنها کشوری است که از سلاح هستهای علیه مردم غیرنظامی بارها استفاده کرده است. فاجعه انسانی ناشی از بمباران اتمی، نشان داد که در منطق آمریکایی، انسانیت قربانی قدرتطلبی است. نمونه های آن الف- بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی؛ ، به عنوان جنایت جنگی آشکار، نهتنها جان صدها هزار نفر را گرفت، بلکه میراثی از رنج و بیماری برای نسلهای آینده بر جای گذاشت و عمق بیتوجهی به جان انسانها را به نمایش گذاشت. ب- جنگ ویتنام و جنایات جنگی؛ بمباران شهرها، استفاده از سلاح های نامتعارف ممنوعه و کشتار غیرنظامیان در ویتنام، نمونههایی آشکار از بیاعتقادی آمریکا به حقوق بشر در خارج از مرزهایش است. کشتار "مای لای" و استفاده گسترده از سلاحهای شیمیایی، نه تنها نقض فاحش قوانین بینالمللی بود، بلکه تصویر وحشتناکی از جنگافروزی و بیرحمی قدرتهای بزرگ را به جهان نشان داد. در این جنگ، زنان و کودکان ویتنامی قربانی اصلی جنایات جنگی، از جمله تجاوز، کشتار و تخریب خانهها و مزارع بودند. ج- هر کشوری که منافع و مصالح امریکا ایجاب کند، از این حمله ددمنشانه در امان نخواهد بود و هیچ سازمان بین المللی قدرت پیشگیری از آن را ندارد.
۱1. حمایت از دیکتاتوریها در آمریکای لاتین و غرب آسیا؛ آمریکا در دهههای متمادی با حمایت از کودتاها، سرکوب جنبشهای مردمی و تثبیت رژیمهای دستنشانده، حقوق بشر را به ابزاری برای استثمار تبدیل کرد. از کودتا در شیلی تا حمایت از رژیم پهلوی در ایران و کشورهای غرب آسیا، این سیاستها نشان دادند که واشنگتن حاضر است برای منافع اقتصادی و ژئوپلیتیک خود، دموکراسی و حقوق بشر ملتها را قربانی کند. این حمایتها به سرکوب مخالفان، زندانی شدن فعالان سیاسی و نقض گسترده حقوق زنان و کودکان در این کشورها منجر شد.
۱2. شکنجه در گوانتانامو و ابوغریب؛ آمریکا، در کشورها و پایگاه های متعدد دارای بازداشتگاه مخفی است ولی پس از حملات خود ساخته ۱۱ سپتامبر، با تأسیس زندانهایی آشکار چون گوانتانامو و ابوغریب، از بازداشت بدون محاکمه، شکنجه فیزیکی و روانی و رفتار تحقیرآمیز بهعنوان ابزارامنیتی استفاده کرد. گزارش سنا درباره شکنجه به وضوح نشان داد که نقض سیستماتیک حقوق بشر، حتی درعالیترین سطوح تصمیمگیری دولت آمریکا، امری سازمانیافته بوده است. این شکنجهها نه تنها شامل مردان، بلکه زنان و حتی نوجوانان را نیز در بر میگرفت و تأثیرات روانی و جسمی مخربی بر قربانیان برجای گذاشت.
۱3. ترور هدفمند با پهپاد؛ ترور افراد به بهانه های مختلف در کشورهای گوناگون بدون محاکمه، از خود امریکا و اروپا تا یمن، پاکستان، افغانستان، عراق و ایران، نمونه بارز نقض سیستماتیک حقوق بشر توسط آمریکاست. حملات پهپادی، که اغلب به کشتار غیرنظامیان منجر شدهاند، نه تنها نقض حاکمیت ملی کشورهاست، بلکه نشاندهنده یک سیاست قضایی فراقانونی است که حقوق متهمان و قربانیان را کاملاً نادیده میگیرد. این حملات بهویژه به زنان و کودکان در مناطق درگیری آسیبهای جدی وارد کرده و آنها را به قربانیان پنهان جنگهای بدون مرز تبدیل کرده است. ترور سردمدار مبارزه با داعش سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس که برای امر دیپلماسی به عراق سفر کرده بود از موارد آشکار نقض حقوق بشر شمرده می شود.
۱4. تحریمهای اقتصادی علیه ملتها و بیماران؛ تحریمهایی که دسترسی مردم به دارو، غذا و انرژی را قطع میکنند، خود مصداق جنایت علیه بشریتاند. آمریکا با تحریمهای یکجانبه ایران و کشورهای غیر همسو، ملتها را هدف قرار داده است. این مجازات دستهجمعی، که به بهانه فشار بر دولتها اعمال میشود، در حقیقت زندگی عادی میلیونها انسان بیگناه، بهویژه کودکان، بیماران و سالمندان را هدف قرار میدهد و به بحرانهای انسانی و کمبود دارو و تجهیزات پزشکی منجر میشود.
۱5. اشغال افغانستان: هزینههای انسانی بیشمار و دستاوردهای پوشالی؛ حمله و اشغال ۲۰ ساله افغانستان پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، به بهانه مبارزه با تروریسم و طالبان، بدون دستیابی به اهداف اعلامشده، به کشتار هزاران غیرنظامی، بیخانمان شدن میلیونها نفر و نابودی زیرساختهای این کشور و تحویل مجدد کشور به طالبان منجر شد. خروج ناگهانی و فاجعهبار آمریکا از افغانستان در سال ۲۰۲۱، عملاً کشور را به نقطه اولیه بازگرداند و نشان داد که این اشغال نه تنها دستاوردی برای مردم افغانستان نداشت، بلکه جز رنج و ویرانی برای آنها، حاصلی در پی نداشت. این جنگ غیر از خرابی و سرقت منابع و معادن و انتقال به امریکا نمونههای بارز از جنگافروزی و بیاعتنایی به جان انسانها است.
۱6. حمله به عراق: دروغ بمب اتمی و فاجعه یک ملت؛ حمله و اشغال عراق در سال ۲۰۰۳، بر اساس ادعاهای دروغین مبنی بر وجود بمب اتمی و سلاحهای کشتار جمعی در این کشور، یکی از بزرگترین فریبهای تاریخ معاصر بود. این تجاوز نظامی، که بدون مجوز شورای امنیت سازمان ملل و با نقض آشکار قوانین بینالملل انجام شد، به سقوط دولت وقت، کشتار صدها هزار غیرنظامی، ظهور گروههای تروریستی مانند داعش، و بیثباتی بیسابقه در منطقه منجر شد. دروغگویی در سطح بینالملل برای توجیه جنگ، نشانهای از اخلاقگریزی و بیتوجهی کامل به حاکمیت ملی و جان انسانها است.
۱7. حمایت بیقید و شرط از رژیم صهیونیستی و کشتار مردم غزه؛ حمایت همهجانبه و بیقید و شرط آمریکا از رژیم صهیونیستی، به ویژه در جریان حملات وحشیانه به نوار غزه و کشتار 60هزارنفر به ویژه بیش از 18 هزار زن و کودک بیگناه، اوج سیاستهای دوگانه و ریاکارانه حقوق بشری آمریکا را نشان میدهد. در حالی که واشنگتن خود را مدافع حقوق بشر معرفی میکند، با وتو کردن قطعنامههای شورای امنیت برای آتشبس، ارسال کمکهای نظامی نامحدود، و ارائه پوشش دیپلماتیک برای جنایات جنگی رژیم صهیونیستی، عملاً در نسلکشی و پاکسازی قومی مردم فلسطین شریک است. همچنین امریکا در سقوط دولت قانونی بشار اسد در سوریه و سرقت منابع نفتی آن و حمایت از اشغال وکشتار بی گناهان و تخریب زیرساخت های نظامی و استراتژیک سوریه توسط اسرائیل جنایتکار و ترکیه و حمایت و به رسمیت شناختن گروه های تروریستی به سرکردگی جولانی از هیچ تلاشی فروگذار نکرد.
۱8. حمله به مراکز هستهای ایران: از خرابکاری سایبری تا بمباران؛ در طول سالیان متمادی، برنامه هستهای ایران هدف حملات سایبری و خرابکاریهای فیزیکی متعددی قرار گرفته است. این اقدامات، که توسط برخی منابع اطلاعاتی و رسانهها به اسرائیل نسبت داده شده و گاه با حمایت یا هماهنگی ایالات متحده انجام گرفتهاند، نشاندهنده تلاشی مداوم برای تضعیف برنامه هستهای ایران خارج از چارچوبهای دیپلماتیک و قوانین بینالمللی است.
اخیراً (در تیر ماه ۱۴۰۴ / ژوئن ۲۰۲۵)، به دستور دونالد ترامپ، رئیسجمهورآمریکا، نیروی هوایی و دریایی ایالات متحده حملات مستقیمی (بمباران) به سه تأسیسات هستهای ایران (فردو، نطنز، اصفهان) انجام داده است. این اقدام وحشیانه، در زمان انجام مذاکرات و پس از دورههایی از تنش دیپلماتیک واقع شد که عمق سیاستهای فریبکارانه و تروریسم دولتی امریکا را آشکار میسازد. هدف از چنین اقداماتی، نه تنها تخریب زیرساختهای هستهای، بلکه تضعیف اعتماد بینالمللی و نشان دادن این واقعیت است که در پس پرده دیپلماسی، سیاست فشار و تخریب نیز در جریان است. این رفتار، نقض آشکار حاکمیت ملی و اصول اولیه روابط بینالملل است.
جمعبندی: رسوایی حقوق بشر آمریکایی
بررسی مستند تاریخ ایالات متحده نشان میدهد که «حقوق بشر آمریکایی» نهتنها دروغی بزرگ است؛ سیاست خارجی آمریکا، در کنار سوابق تاریخی نقض حقوق بشر در داخل این کشور، نشان میدهد که رویکرد ایالات متحده به حقوق بشر، ابزاری است برای توجیه مداخلات نظامی، تثبیت سلطه، و پیشبرد منافع ژئوپلیتیک، حتی به قیمت کشتار و ویرانی. اشغال بیحاصل افغانستان، جنگافروزی در عراق و سوریه با دروغ، حمایت از جنایات نسلکشی در فلسطین، و اقدامات تروریستی و نظامی (ادعایی) علیه زیرساختهای هستهای ایران در خلال مذاکرات، همه و همه، شواهد روشنی بر ماهیت ریاکارانه و ضدبشری قدرت حاکم در ایالات متحده هستند. افشای این حقایق برای آگاهی افکار عمومی جهانی و مطالبه پاسخگویی از مدعیان حقوق بشر، امری حیاتی است.
مجتهدزاده مستشاربازنشسته دیوانعالی کشور