۳۱ فروردين ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۴
کد خبر: ۷۷۹۲۸۲
حجت‌الاسلام سرلک:

انقلاب اسلامی، دعوتی به تحول در رویکردها و ساختارهاست

انقلاب اسلامی، دعوتی به تحول در رویکردها و ساختارهاست
عضو هیئت علمی دانشگاه هنر در گفت‌وگویی تفصیلی با تأکید بر اینکه انقلاب اسلامی فراتر از یک جنبش سیاسی، یک تحول بنیادین در افق اندیشه و هدف‌گذاری جامعه بود، اظهار داشت: حوزه باید در تولید نظریه و تربیت نیروی متناسب با حکمرانی دینی جایگاه خود را بازتعریف کند.

اشاره: انقلاب اسلامی ایران رخدادی منحصر به‌فرد در تاریخ معاصر است که نه‌تنها ساختار سیاسی کشور را دگرگون کرد بلکه در پی بازسازی رویکردهای انسان مسلمان به هستی، جامعه و مسیر سعادت بود، این انقلاب بر بستر اسلام اجتماعی شکل گرفت و با تکیه بر اندیشه‌های بلند امام خمینی(ره) در پی احیای کرامت انسانی، حاکمیت ارزش‌های الهی و استقرار نظامی مبتنی بر آرمان‌های توحیدی بود.

اکنون و پس از گذشت بیش از چهار دهه پرسش اساسی آن است که آیا ساختارهای اجرایی، مدیریتی و فرهنگی جمهوری اسلامی متناظر با آن آرمان‌های بلند طراحی شده‌اند؟ آیا حوزه‌های علمیه به‌عنوان بسترهای معرفت دینی توانسته‌اند نقش خود را در فرآیند حکمرانی اسلامی و تحول تمدنی ایفا کنند؟ و نسبت میان نهاد دین و دولت چگونه باید بازتعریف شود تا انقلاب اسلامی به تمامی در کالبد جامعه جاری شود؟

برای واکاوی این پرسش‌ها خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، گفت‌وگویی صریح با حجت‌الاسلام والمسلمین علی سرلک استاد حوزه و عضو هیئت علمی دانشگاه هنر انجام داده‌ است که در ادامه متن کامل این گفت‌وگو تقدیم می‌شود:

رسا ـ در آغاز بفرمایید به نظر شما انقلاب اسلامی از حیث نوع تحول و هدف‌گذاری چه مختصات و تمایزی نسبت به دیگر انقلاب‌ها دارد؟

به نظرم مهم‌ترین اتفاقی که انقلاب اسلامی رقم زد، ارتقاء سطح اهداف و تحول در رویکردها بود، انقلاب اسلامی به دنبال تغییر صرفِ حاکمیت یا نوسازی ساختارهای سیاسی نبود؛ بلکه نگاهی ژرف‌تر داشت، در پی آن بود که افق آرمان‌ها را عوض کند، یعنی تحولی نه تخیلی و نه شعاری بلکه واقع‌بینانه در معنای زیستن در افق‌های انسانی و الهی.

وقتی رویکردها دگرگون شوند، اهداف نیز ارتقاء می‌یابند و این تحول در هدف و رویکرد به طور طبیعی مسیرها را هم بهینه می‌سازد، معابر و جهت‌گیری‌ها متناظر با آن اهداف جدید، تصحیح می‌شوند، این همان تغییری است که حضرت امام(ره) دنبال می‌کردند؛ تحول در بنیاد اندیشه و نظام زندگی انسان، نه صرفاً در اداره حکومت.

رسا ـ  در این مسیر نقش پیامبر اکرم(ص) و نحوه تأثیرگذاری ایشان در دگرگون‌سازی رویکرد انسان‌ها چگونه قابل مقایسه با انقلاب اسلامی است؟

در تعبیری زیبا امیرالمؤمنین علیه‌السلام درباره رسول اکرم (ص) می‌فرمایند که پیش از بعثت ما چوپان شتران بودیم؛ دنبال شترها راه می‌افتادیم، مسیر و آبگاهشان را تعیین می‌کردیم، اما وقتی پیامبر(ص) آمد چوپان خورشید شدیم؛ یعنی ملاک‌ها و مقصدها متحول شد.

در واقع با ظهور رسول اکرم(ص) نماز و مناسک نه به عنوان آیینی جزمی بلکه به عنوان معبری برای ارتقاء معنا و سلوک ملکوتی تعریف شد، انقلاب اسلامی نیز چنین است، حضرت امام خمینی (ره) هم فرمودند ما نیامده‌ایم آب و برق مجانی کنیم؛ آمده‌ایم کرامت انسانی را احیا کنیم، اصل ماجرای انقلاب اسلامی زنده کردن انسان احیای نفوس است که قرآن کریم می فرماید: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ، ای اهل ایمان! هنگامی که خدا و پیامبرش شما را به حقایقی که به شما حیات معنوی و زندگی واقعی می بخشد، دعوت می کنند اجابت کنید»

رسا ـ  اما به نظر می‌رسد این تحول گرفتار موانعی در ساختارها شده است، ارزیابی شما در این باره چیست؟

دقیقاً. ما گرفتار نوعی تناقض در بسترهای اجرایی شده‌ایم، آرمان‌ها و اهداف انقلاب به اندازه کافی رفیع و روشنگر بوده‌اند، اما ساختارهایی که باید این اهداف را محقق کنند در بسیاری موارد ناهماهنگ یا حتی متضاد با آن‌ها عمل می‌کنند.

نظام بروکراتیک ما که باید پشتیبان آرمان‌ها باشد خود تبدیل به مانع شده است، بسیاری از نیروهای مخلص و باانگیزه در همین چرخه‌های معیوب انگیزه‌کُشِ بروکراسی خُرد می‌شوند، متأسفانه بعضی از ساختار تصمیم‌سازی ما به‌جای آنکه برخاسته از افق فرهنگی و الهی انقلاب باشد گرفتار الگوهای التقاطی و بعضاً غرب‌زده است.

رسا ـ به نظر شما راه‌حل برون‌رفت از این وضعیت چیست؟

تحول ساختاری یک ضرورت است اما نه صرفاً در سطح فنی و سازمانی بلکه در بنیاد اندیشه‌ای و فرهنگی نظام اجرایی، آنچه رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید می‌کنند این است که هر تحول حقیقی باید در بستر فرهنگی نفس بکشد؛ فرهنگ، اکسیژن تحول است.

تحول اقتصادی، سیاسی، آموزشی و اجرایی اگر به فرهنگ متصل نباشد، دچار رکود و انحراف می‌شود، ما به تحول در هدف‌گذاری و همزمان تحول در ساختارهایی نیاز داریم که جامعه را در ابعاد مختلف به آن اهداف نزدیک می‌کند، بدون صورت‌بندی‌های متناسب با آن اهدافی که به برکت امامین انقلاب و شهداء به یک غنای لازم دست پیدا کرده اند تحقق آن‌ها به سراب تبدیل می‌شود.

رسا ـ در این میان وظیفه و نقش حوزه‌های علمیه را چگونه ترسیم می‌کنید؟

حوزه علمیه در مقایسه با بسیاری از نهادها انصافاً خوش درخشیده است؛ هم در شکل‌گیری انقلاب اسلامی و هم در دفاع مقدس و تربیت نیروهای انسانی مؤمن، اما باید اعتراف کرد که هنوز با مأموریت‌های تمدنی خود فاصله دارد.

حوزه علمیه باید در نسبت با انقلاب اسلامی، گارد خود را بازتنظیم کند، ما وارد مرحله حکمرانی شده‌ایم و حکمرانی اسلامی نیازمند نظریه‌پردازی دقیق و تربیت نیروی متناسب با آن است، حکمرانی صرفاً مدیریت روزمره نیست؛ فرمول‌های خاص خودش را می‌طلبد.

رسا ـ منظورتان از این «گارد بازتنظیم‌شده» چیست؟ کمی بیشتر توضیح دهید.

ما باید قبول کنیم که صرف اجتهاد فقهی هرچند لازم اما برای حکمرانی کافی نیست حکمرانی نیازمند نگاهی بینارشته‌ای و نهادسازی مفهومی است، من خودم طلبه‌ام و هیئت علمی دانشگاه هستم، می‌توانم بگویم که حوزه علمیه در مقایسه با دانشگاه‌ها در مباحث نرم‌افزاری و نظریه‌پردازی عمیق‌تر است؛ اما در زمینه تولید نظریه‌های حاکمیتی و تربیت نیروی مناسب برای اجرای آن هنوز جای کار دارد. مثلاً حوزه چقدر برای تربیت یک امام جماعت که بتواند یک محله را دینی و تمدنی اداره کند، برنامه‌ریزی کرده؟ چقدر برای امام جمعه‌ای که باید عقلانیت دینی را در گستره عمومی جامعه نمایندگی کند، سرمایه‌گذاری کرده؟ این‌ها از نزدیک‌ترین مصادیق حکمرانی دینی‌اند.

رسا ـ به نظر شما این عقب‌ماندگی حوزه چه پیامدهایی دارد؟

بزرگ‌ترین خلأ این است که جمهوری اسلامی با تمام عظمتش، تمدن غرب را به چالش کشیده اما نهاد مرجع آن یعنی حوزه متناسب با این مأموریت تاریخی هنوز خود را بازتعریف نکرده است، این یک تأخیر تاریخی است که امیدوارم جبران شود.

اگر حوزه نقش تمدنی خود را ایفا نکند دیگران با الگوهای التقاطی این خلأ را پر خواهند کرد، ما نیاز به بازیابی مأموریت علمی و راهبردی حوزه داریم؛ چه در سطح نظریه و چه در سطح میدان عمل، این رسالت بزرگ هنوز در ابتدای مسیر است.

مهدی الهی

ارسال نظرات