فرهنگسازی به سبک جشنواره فیلم فجر
جشنواره فجر شب گذشته به پایان رسید. اما درآن صحنههایی رقم خورد که شاید برای کمتر کسی جلب توجه کرده باشد ولی با این حال اثر خود را در ذهن مخاطب میگذارد. دقیقا همان چیزی که در زمینه ازدواج و افزایش جمعیت به آن نیاز داریم. تبلیغات غیرمستقیم، حسی و نامحسوس.
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، سالهاست که سیاست و تبلیغات کشور به سمت ترغیب جوانان برای ازدواج و تشویق زوجها به فرزندآوری رفته است. اما بنا به گفته خود مسئولان و به گواه آمار آن چنان که باید تاثیر مهم و پررنگی نداشتهاست. اگرهم در یک سال آمار تکانی خورده باشد روند ادامهداری نبوده است.
تقریبا دیگر همه میدانند که کشور با بحران جمیعت و پیری مواجه است و اگر با همین فرمان پیش برویم، ۳۰ سال دیگر یک سوم جمعیت پیر میشوند و از سن کار کردن، ازدواج و فرزندآوری خارج میشوند. اگر نتوانیم تا ۵ سال آینده رشد باروری را به ۲/۵ برسانیم در سیاهچاله کاهش جمعیت میافتیم و ۱۵۰ سال زمان میبرد تا کشور نجات پیدا کند.از طرف دیگر به گواه آمارِ سازمان ثبت احوال؛ تبلیغات شهری، رسانهای، رسمی سایر محتواها در راستای تقبیح تجرد، فرزندآوری، سقط جنین و… هم تاثیر مهم و چشمگیری در ترغیب به ازدواج و فرزندآوری نداشته است و عملا ثابت شده که هرچه تبلیغات بیشتر ترغیب کمتر یا ثابت میماند.
علت اینعدم تغییر را برخی به مسائل اقتصادی ربط میدهند و بعضی به فرهنگ. برخی از نبود رفاه میگویند و برخی دیگر هم از توقعات بالا برای ازدواج و بچهدار شدن. اما مهمترین نکته این است که تبلیغات خیلی رو، انگشت نما و کلیشهای که مخاطب را منفعل در نظر میگیرد و میخواهد مثل یک سرنگ اطلاعات را به ذهن او تزریق کند، خیلی وقت است که جواب نمیدهد.
در صورتی که سالهاست بهترین و خلاقانهترین و موثرترین شیوه تبلیغ، تبلیغات غیر مستقیم است که بدون جلب توجه با ایجاد یک رابطه حسی، پیام را غیرمحسوس در ذهن مخاطب حک میکند. هدف این کار این است که در ذهن مخاطب یک اثر ماندگار حک کند تا به تدریج بدون هیچ زوری و با انتخاب خودش به سمت هدف حرکت کند. این تبلیغات بیشتر از طریق رسانهها، فیلم، سریال، سلبریتیها و… عملیاتی میشود چون مخاطب با اینها حس نزدیکی بیشتری دارد و در ذهنش ماندگارتر خواهد شد.
دیشب در اختتامیه چهل و سومین جشنواره فیلم فجر شاهد صحنههایی بودیم که نشانگر خانواده حامی بود. در بخش سودای سیمرغ جشنواره وقتی مجری اسم حمید رسولیان را برای سیمرغ بلورین بهترین جلوههای ویژه میدانی فیلم صیاد خواند در لحظه اول خانوادهاش را در آغوش گرفت. در طول مسیر تا رسیدن روی سن و صحبت کردن پشت میکروفون همسرش با اشک شوق از او فیلمبرداری میکرد. در انتهای صحبتش هم از همسر و دو دخترش تشکر کرد که سختیهای کارش، دوری و… را تحمل کردند و پا به پای او آمدند.
در صحنهی دیگری از جشنواره وقتی مجری برنده سیمرغ بهترین کارگردانی فیلم اول و فیلمنامه را که محمود کریمی و فائزه یارمحمدی برای فیلم بچه مردم بودند را صدا زد، زن وشوهر دست در دست هم روی سن آمدند و نمایانگر زوجی بودند که باهم بالا آمدند، قد کشیدند و جایزه گرفتند.
همچنین در نشست خبری فیلم شوهر ستاره وقتی نرگس محمدی وارد سالن شد، همسرش علی اوجی به احترام او ایستاد و در طی صحبتها هم علنا گفت که «خیلی دوستش دارم.»
اینها قابهایی از یک خانواده حامی در روزهای جشنواره فیلم فجر شد که پابه پای هم تلاش کردند و برای موفقیت هم اشک شوق ریختند. شاید این صحنهها از هزاران تبلیغ و بیلبورد و برنامهسازی برای ترویج ازدواج و فرزندآوری موثرتر باشد بدون اینکه حتی کلمهای در اینباره پشت میکروفون صحبت کرده باشند.
واقعیت این است که نظریه «سوزن تزریقی» که مخاطب را منفعل و ساکن درنظر میگیرد و به ارتباط میان افراد توجهی ندارد و بدون توجه به ویژگیهای فردی مخاطب، سعی میکند پیام را قطره چکانی به ذهن مخاطب تزریق کند سالهاست که دیگر جواب نمیدهد. اگر که به فکر آینده کشور هستیم و میخواهیم در سیاهچاله جمعیتی که ۱۵۰ سال زمان میبرد تا از آن بیرون بیاییم نیافتیم، باید با به فکر اثرگذاری این چنین غیرمستقیم، حسی و نامحسوس در زمینه ازدواج و فرزندآوری باشیم.