استادی که از جیبش برای ساخت دانشکده هستهای خرج کرد
شهید مجید شهریاری در سال ۱۳۶۳ در آزمون ورودی دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلیتکنیک تهران) در رشته مهندسی الکترونیک رتبه دوم را کسب کرد و وارد این دانشگاه شد. سپس در سال ۱۳۶۷ در آزمون کارشناسی ارشد رشته مهندسی هستهای در دانشگاه صنعتی شریف موفق به کسب رتبه نخست شد. او در نهایت، در سال ۱۳۷۷ موفق به دریافت مدرک دکتری در رشته علوم و تکنولوژی فناوری هستهای از دانشگاه صنعتی امیرکبیر شد. پس از دریافت دکترا، به دلیل نبود بستر مناسب برای فعالیتهای علمی در دانشگاه امیرکبیر، در سال ۱۳۸۰ از این دانشگاه استعفا داد و به دانشگاه شهید بهشتی پیوست. در سال ۱۳۸۵ با راهاندازی دانشکده مهندسی هستهای دانشگاه شهید بهشتی، او به هیئت علمی این دانشکده پیوست و در این بخش به تدریس و تحقیق پرداخت.
در ۸ آذر ۱۳۸۹، مجید شهریاری در حالی که در مسیر خانه به محل کار خود در تهران در حرکت بود، مورد حمله قرار گرفت. یک بمب کنار جادهای که در موتور سیکلت تعبیه شده بود، به خودرو وی منفجر شد و باعث شهادت او شد. این ترور به عنوان بخشی از سلسله ترورهای علمی و هدفمند علیه دانشمندان هستهای ایران شناخته میشود که توسط دشمنان برنامه هستهای ایران انجام شده است.
او به دلیل اعتقاد به کار و رسالت علمی خود با صرف هزینه شخصی برخی از مخارج ساخت دانشکده مهندسی هستهای دانشگاه شهید بهشتی را متقبل شد. او همچنین با نبوغ و پشتکارش اساتید خود در این حوزه را حیرت زده کرده بود.
ساخت دانشکده مهندسی هستهای
ساختمان دانشکده هستهای در دانشگاه شهید بهشتی از باقیاتالصالحات دکتر شهریاری است. یک روز آمد و گفت میخواهیم دانشکده هستهای بسازیم، بیا و نظر بده. نقطهای را در یکی از تپههای دانشگاه مشخص کردیم. موافقت دکتر ندیمی، رئیس وقت دانشگاه را گرفتیم و کار شروع شد. روند ساختوساز را به طور مداوم زیر نظر داشت و بررسی میکرد. حتی در مورد اینکه نور کلاسها از کدام طرف باشد یا جای مناسبی برای نمازخانه انتخاب شود نیز خودش پیگیری میکرد. پولی را که بابت پروژهای از دانشگاه گرفته بود برای بتونسازی داد. شخصاً هزینه ساخت لولهای را که بشود در آن کارهای نوترونیک انجام داد پرداخت کرد تا تشعشع به کسی آسیبی نزند. هیچ پیشرفتی تشنگی شهریاری را در بومیسازی دانش هستهای در ایران برطرف نمیکرد. همکاری با وزارت دفاع، سازمان انرژی اتمی، تدریس در دانشگاه و همکاری با مؤسسات خصوصی و نیمهخصوصی در بیرون از دانشگاه تمامی زندگی او را طوری دربرگرفته بود که حتی تا نیمههای شب به خانه بازنمیگشت.
نابغهای جامعالاطراف
ایشان مدتی نیز ریاست مرکز گاما را برعهده گرفت. دکتر مصطفی سهرابپور در باب ریاست او در این مرکز میگوید: «از زمان دانشگاه امیرکبیر با مجید همکاریهایی داشتم. میخواستم طرحی را عملیاتی کنم. کد را در آمریکا محاسبه کردم و آمدم ایران که داشتههای پروژه چاهپیمایی هستهای را آزمایش کنم. در مرحله بعد عملیات ابزارسازی را انجام دادیم و پیشرفتهای زیادی داشتیم. اطلاعات علمی همین آقای شهریاری کمک میکرد که دستگاهها و ابزارهای لازم ساخته شود، اما شرایط عجیبی پیش آوردند تا بنده در مرکز تابش گاما نباشم. خیلی سعی کردم که شهریاری را در مرکز گاما به جای خودم بگذارم که البته موفق هم شدم و ایشان جانشین من در آنجا شد. سختگیری علمی زیادی در آنجا داشتم و اجازه نمیدادم هر کسی به آن مرکز راه یابد. تکنولوژیهای جدیدی را در این مرکز با کمک دکتر شهریاری به وجود آوردیم. مثلاً محصولات پزشکی و بهداشتی و بعضاً با تابش اشعه استریل میشد و دیگر نیاز به دستگاه اتوکلاو نبود. اما دکتر شهریاری هم یکی دو سال آنجا بیشتر دوام نیاورد و انصراف داد.«
چنان که اشاره شد، تخصصهای شهریاری در حوزههای مختلف علوم هستهای و ریاضی بود. یکی دیگر از دوستان او که از ابتدای حضور در دانشگاه شهید بهشتی همراهش بود، ابعاد دیگری از فعالیتهای علمی او را تشریح میکند: «افرادی در حوزه راکتور متخصص هستند، اما دکتر شهریاری مولتیدیسیپلین بودند؛ یعنی تسلط علمی ایشان چندمنظوره بود. ما افراد زیادی داریم که در حوزه محاسبات همرده با دکتر شهریاری هستند، ولی راکتور نمیدانند. ایشان همانقدر که در محاسبات مسلط بود، در کاربرد پرتو تعمق کرده بود. هرچقدر در پرتو پزشکی متخصص بود، در راکتور عمیقتر شده بود. اینها فقط شعار و تعریف از ایشان نیست؛ بلکه استاد در هر چهار گرایش مهندسی هستهای مقالات پژوهشی ثبتشده در مجامع بینالمللی دارند.«
علیاکبر صالحی نیز که از توسعهدهندگان دانش هستهای کشور پس از انقلاب اسلامی و از اولین اساتید شهریاری و بسیاری دیگر از دانشمندان این حوزه میباشد، در طول این سالها ارتباطات خود را با او حفظ کرده بود و توصیفهای جالبی از شهریاری دارد: «یک روز خدمت مقام معظم رهبری بودیم، تازه آقای شهریاری شهید شده بودند. ایشان پرسیدند که آقای صالحی دلیل تأثر شما چیست؟ گفتم که حضرت آقا، اگر به شهریاری در صنعت هستهای صد بدهم، به بهترین فرد موجود در کشورمان به زحمت پنجاه میدهم. گفتند: «چنین فاصلهای بوده؟» گفتم «بله، دقیقاً.«
راجع به شهید شهریاری، چون که مستقیماً دانشجوی خود من بود، من نه از باب اینکه دانشجویم بود و نه از باب اینکه حالا شهید شده، این را میخواهم بگویم: واقعاً یک شخصیت ویژهای بود. از نظر هوش و ذکاوت در مقام بسیار بالایی بود. خداوند یک نعمت بزرگی به ایشان داده بود. من خاطرم هست وقتی که دانشجوی من بود، گاهی من در حل برخی مسائل میماندم. این را به عنوان حل مسئله میدادم به ایشان. میدیدم آنقدر قشنگ حل کرده که بعضیهایش را نگه داشتهام. به خودم میگفتم: «چهجوری ذهن این اینقدر شفاف میبیند که ما نمیتوانیم.«
چون که برق خوانده بود و بعد مهندسی هستهای خوانده بود، آشناییاش به مسائل زیربنایی مهندسی و علمی بسیار وسیع بود و این خیلی کمک میکرد. در عین حال آدم باوجدانی بود. یعنی با تمام وجودش کار میکرد، به کاری که میکرد علاقهمند بود و عشق میورزید. خیلی دیندار بود. یعنی دین در وجودش عجین شده بود. به عبارت دیگر هم دین را داشت و هم علم را. شهید شهریاری یک چنین شخصیتی بود.
علیرغم اینکه خودش از خانواده متوسطی بود، همین حقوق ناچیزی که میگرفت چند خانواده را اداره میکرد. کسانی که نامه نوشته بودند که ما بضاعت نداریم، میرفت چک میکرد و میدید که اینجوری است. از مستمری و حقوق خودش کمک میکرد. اهل خمس بود. اهل نماز شب بود. اصلاً یک چیز عجیبی بود این بچه. و من خدمتتان عرض کنم اینجا که شما نشستهاید، سازمان انرژی اتمی یک روز شهید شهریاری را خواست که بیاید و یک مسئولیتی در سازمان بگیرد. گفت: «آقای صالحی، من مسئولیت نمیگیرم.» گفتم: «راست میگویی، حیف است. اما یک پروژهای را من تعریف میکنم که این پروژه خیلی پروژه سرنوشتسازی است. شما مسئولیت بگیر.» مسئولیت این پروژه را گرفت و خانمش میگفت: «حالا دیگر شب هم او را از ما گرفتهاید.»
منبع: به رسم داوود؛ شهید مجید شهریاری، مجموعه تاریخ شفاهی زندگی شهدای هستهای، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1403.